eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی(علمدار کمیل)
1.4هزار دنبال‌کننده
13.8هزار عکس
8.6هزار ویدیو
88 فایل
🌻مشڪݪ ڪارهاے ما اینست ڪہ بـراے رضاے همہ ڪار میڪنم اݪا رضاے خدا . @rafiq_shahidam #شهید_ابراهیم_هادی #رفیق_شهیدم ارتباط با خادم کانال 👇👇 @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
کتاب شهید سیاهکالی، کتاب یادت باشد، پیشنهاد میکنم همگی بخونند عالیه عالی👍👍👍👍👍
کانال شهید ابراهیم هادی(علمدار کمیل)
قسمت اول:یادت باشد ❤️به روایت همسر شهید خانم فرزانه شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی مرادی 🌸🌸🌸 یادم هست
قسمت دوم:یادت باشد ❤️ شهید حمید سیاهکالی مرادی 🌹🌹 توقعش را نداشتم،مخصوصا در چنین موقعیتی که همه می دانستند تا چندماه دیگر کنکور دارم و چقدر این موضوع برایم مهم است.جالب بود خود حمید نیامده بود.فقط پدرومادرش آمده بودند.هول شده بودم.نمی دانستم باید چکار کنم.هنوز از شوک شنیدن این خبر بیرون نیامده بودم که پدرم وارد اتاق شد و بی مقدمه پرسید :((فرزانه جان!تو قصد ازدواج داری؟)).با خجالت سرم را پایین انداختم و با تته تته گفتم :((نه،کی گفته؟بابا من کنکور دارم،اصلا به ازدواج فکر نمی کنم.شما که خودتون بهتر می دونین.)). بابا که رفت.پشت بندش مادرم داخل اتاق آمد و گفت:((دخترم،آبجی آمنه از ما جواب می خواد.خودت که می دونی از چندسال پیش این بحث مطرح شده.نظرت چیه؟بهشون چی بگیم؟)).جوابم همان بود ،به مادرم گفتم:((طوری که عمه ناراحت نشه بهش بگین میخواد درس بخونه.)). عمه یازده سال از پدرم بزرگ تر بود.قدیم ترها خانه پدری مادرم با خانه آن ها در یک محله بود.عمه واسطه ی ازدواج پدر و مادرم شده بود،برای همین مادرم همیشه عمه را آبجی صدا می کرد.روابطشان شبیه زن داداش و خواهرشوهر نبود.بیشتر باهم دوست بودند و خیلی با احترام باهم رفتار می کردند. اولین باری که موضوع خواستگاری مطرح شد سال هشتاد و هفت بود.آن موقع دوم دبیرستان بودم.بعدازعروسی حسن آقا،برادر بزرگ تر حمید،عمه به مادرم گفته بود :((زن داداش، الوعده وفا!خودت وقتی این ها بچه بودند گفتی حمید باید داماد من بشه.منیره خانم،ما فرزانه رو می خوایم!)).حالا از آن روز چهارسال گذشته بود .این بار عقد آقا سعید،برادر دوقلوی حمید،بهانه شده بود که عمه بحث خواستگاری را دوباره پیش بکشد. حمید شش برادر و خواهر دارد.فاصله سنی ما چهارسال است.بیست و سه بهمن آن سال آقا سعید با محبوبه خانم عقد کرده و حالا بعد از بیست و پنج روز،عمه رسماََ به خواستگاری من آمده بود.پدر حمید می گفت:((سعید نامزد کرده، حمید تنها مونده.ما فکر کردیم الآن وقتشه که برای حمید هم قدم پیش بذاریم.چه جایی بهتر از اینجا؟)). البته قبل تر هم عمه به عموها و زن عموهای من سپرده بود که واسطه بشوند،ولی کسی جرئت نمی کرد مستقیم مطرح کند. پدرم روی دخترهایش خیلی حساس بود و به شدت به من وابسته بود.همه فامیل می گفتند:(فرزانه فعلا درگیر درس شده،اجازه بدید تکلیف کنکور و دانشگاهش روشن بشه،بعد اقدام کنید.))نمی دانستم با مطرح شدن جواب منفی من چه اتفاقی خواهد افتاد.در حال کلنجار رفتن با خودم بودم که عمه داخل اتاق آمد.زیر چشمی به چهره دلخور عمه نگاه کردم.نمی توانستم از جلوی چشم عمه فرار کنم.با جدیت گفت:((ببین فرزانه!تو دختر برادرمی.یه چیزی میگم یادت باشه؛نه تو بهتر از حمید پیدا می کنی،نه حمید میتونه دختری بهتر از تو پیدا کنه.الان میریم،ولی خیلی زود برمی گردیم.ما دست بردار نیستیم.)). وقتی دیدم عمه تا این حد ناراحت و دلخور شده جلو رفتم و بغلش کردم .از یک طرف شرم و حیا باعث می شد نتوانم راحت حرف بزنم و از طرف دیگر نمی خواستم باعث اختلاف بین خانواده ها باشم.دوست نداشتم ناراحتی پیش بیاید.گفتم:((عمه جون!قربونت برم.چیزی نشده که.این همه عجله برای چیه؟یک کم مهلت بدین،من کنکورم رو بدم،اصلا سری بعد خود حمیدآقا هم بیاد،باهم حرف بزنیم،بعد با فراغ بال تصمیم بگیریم.توی این هاگیر واگیر و درس و کنکور نمیشه کاری کرد.)).خودم هم نمی دانستم چه می گفتم.احساس می کردم با صحبت هایم عمه را الکی دل خوش می کنم.چاره ای نبود.دوست نداشتم با ناراحتی از خانه مان بروند.
ای آب! چه دست‌ها ڪہ با تو دل از دنیا شستند ...🥀
🔴 محافظِ امام زمان عجل الله تعالی فرجه ظاهرش غلط انداز بود؛ خواستم با جاذبه، رابطه ای ایجاد کنم، تا ادای تکلیف کرده باشم. گفتم: چه جوان ورزیده ای! چه بدن و اندام خوبی! حتما ورزشکاری؟ گفت: بله، فلان رشته رزمی را کار کرده ام؛ و بعد، از مدال ها و مقام هایش گفت. گفتم: خیلی خوب است؛ پس باید منتظر درخششت در عرصه های بین المللی باشیم؟ گفت: هدفم از ورزش، ورزش نیست! و بعد ادامه داد: روزی به این فکر فرو رفتم که وقتی امام زمان ارواحنا فداه ظهور کنند، شغل من در دولت ایشان چیست؟! هر چه در خود نگریستم، دیدم یقینا لایق پست و مقام و شغل خوب نیستم! با خودم گفتم: خب! خلایق هر چه لایق... هر چه لیاقتم بود را میپذیریم و انجام میدهم. با شغل پَست و پایین می شود ساخت، اما با دور افتادنم از آقا چه کنم؟! اگر جزء فرماندهان و بزرگان و شاگردان نباشم، حتما از حضرت دور می افتم و باید مانند مردم عادی، ایشان را ملاقات کنم! مدت ها فکر کردم، تا به این نتیجه رسیدم: وقتی توانِ فرمانده شدن و سربازی و شاگردی ندارم، لااقل تلاش کنم تا شاید ایشان لایق بدانند و اجازه بدهند، به عنوان محافظ، ملازم رکابشان باشم! میگفت: میدانم محافظ، جایگاه رسمی ندارد؛ اما همین که شانه به شانه مولا حرکت کنم، برایم بس است! حرف که میزد، آسمان دور سرم میچرخید و آرزو میکردم که ای کاش، زمین دهان باز میکرد و مرا میبلعید! خود را در مقابلِ قدّ بلندِ اهداف و تفکرات و همتش، ریز میدیدم. کِشتی ژست های بیخودم درهم شکست و در دریای تفکراتش غرق شدم ، که: واقعا شغل من در دولت مولا علیه السلام چه خواهد بود؟!!! "برگی از کتاب یادم تو را فراموش"
🖇 🌱 کسانےکه به نامِ آزادی، ولنگاری را درجامعه ترویج مےکنند؛ آزاد نیستند!اینهااسیر دست بسته ی فرهنگ غربی اند!! ❤️🍃-رهبری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بنده آدم خشک مقدس نیستم اما اختلاط زن و مرد در جایی که ضرورتی نداره دلهـــــــــــــا رو خراب می کنه👌❤️
‧⊰🔗‧🌤⊱‧ ــــ ـ بـھ وقـت قـرار..! تلاوت دعاے فرج به نیابت از برادر شہیدمون ، ابراهیم هادی به نیت سلامتے و تعجیل در فرج آخرین خورشید ولایت ، فرزند خانم فاطمه الزهرا سلام الله علیہا 🌱 . . هر شب، ساعتِ21:00 ⏰✨ + یک دقیقه بیشتر وقتت رو نمیگیره رفیق😉 ! ‹ اللّٰھُمَ‌عجلْ‌لِّوَلیڪَ‌الفࢪَج › ✾‌✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾   @rafiq_shahidam96 ✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاج قاسم گفت «سید رضی» تو هم باید شهید بشی! سیدرضی از فرماندهان بدون مرز سپاه در سوریه بود که امروز توسط رژیم صهیونیستی به شهادت رسید.😔 ✾‌✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾   @rafiq_shahidam ✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾
رئیس‌جمهور در پیامی شهادت سردار سید رضی موسوی را تسلیت گفت رئیسی: سردار سید رضی موسویکه از همرزمان سردار شهید حاج قاسم سلیمانی بود، در کسوت مستشاری محور مقاومت اسلامی در حراست از حرم اهل بیت در سوریه و در راه پاسداری از آرمان‌های والای اسلامی به شهادت نائل آمد و نامی ماندگار از خود برجا گذاشت. بی‌تردید این اقدام نشانه دیگری از سرخوردگی، عجز و ناتوانی رژیم غاصب صهیونیستی در منطقه است و قطعا تاوان این جنایت را خواهد داد. ✾‌✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾   @rafiq_shahidam ✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾
😭 سید جان شهادتت مبارک 💔 ✍ در جریان حمله ساعاتی قبل رژیم صهیونیستی به منطقه زینبیه در حومه دمشق، معروف به سیدرضی از مستشاران باسابقه سپاه در سوریه به شهادت رسید. 🔸سیدرضی از جمله قدیمی‌ترین مستشاران سپاه در سوریه و از همراهان سردار بود. ✾‌✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾   @rafiq_shahidam ✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا