هدایت شده از کانال تالیان حق
هَبْنِی بِفَضْلِکَ سَیِّدِیبه فضل خودت به من عنایت کن...
وَ تَصَدَّقْ عَلَیَّ بِعَفْوِکَ
من کیم که بخوام مقابل تو قرار بگیرم، تو بخوای من رو مجازات کنی، از من انتقام بگیری؟!!
از من بگذر من حتی ذرهای در مقابل تو هم نیستم...😭
هدایت شده از کانال تالیان حق
اما
📚در برخی روایات هست که روز قیامت «حُسنظن و امید » به حضرت حق کارگشا خواهد بود...
وقتی بندهی خدا رو از عذاب جهنم درمیارن، میارن در محضر حضرت حق،
خداوند متعال ازش میپرسه: بندهی من، عذاب من چگونه بود؟
فریاد میزنه، ناله میزنه، از سختی عذاب گله میکنه...😭
هدایت شده از کانال تالیان حق
بعد خداوند متعال میفرماید: دیدی که وعدهها و وعیدهای من همه راست بودند؟تصدیق میکنه.👌
بعد میفرماید که عذاب تو هنوز تمام نشده، برگردانیدش به عذاب...
میخوان برگردوننش، در طول راه که دارن میبَرن هی برمیگرده به خدا به پشت سرش نگاه میکنه...😥
دستور میفرماید که بندهی من رو نگه دارید.
میارنش دوباره محضر حضرت حق، میپرسه چرا پشت سر خودتو نگاه میکردی؟
🙏عرضه میداره ؛ آخه
خدایا فکر نمیکردم منو از عذاب درآوردی دوباره بخوای به جهنم بفرستی...😭
هدایت شده از کانال تالیان حق
خداوند متعال میفرماید:
💞بندهی منو رها کنید، به خاطر حُسنظنی که به من داشت،
به کرم من اینجور با حُسنظن نگاه میکرد، به همین دلیل او رو دیگه عذابش نکنید...
🌈با اینکه عذابش هنوز تموم نشده، سهم عذاب او رو خداوند متعال میبخشه،
چون انتظار در دلش پدید اومده بوده که در همچین شرایطی خدا دیگه دوباره من رو به عذاب مبتلا نخواهد کرد...❤️
هدایت شده از کانال تالیان حق
👇👇👇👇👇👇
اگه این حرف رو ما در درون قلب خودمون، شبها به انتظار بنشینیم ،
که این انتظار در دل ما ایجاد بشه، با همین مناجات میشه در رو باز کرد...👌
🌀شما فکر نکنید که حتماً بیان این مناجات درِ خونهی خداوند متعال نیاز به اشک و آه و گریه داره...
اینا رو انسان ملتمسانه وقتی ناله بزنه،
اینا رو وقتی انسان با جدّ و جهد درِ خونهی خداوند متعال عرضه بداره
✅ طبیعتاً نتیجه خواهد گرفت...
هدایت شده از کانال تالیان حق
برای اثبات حرف هام سند میارم از قران⤵️⤵️
فَإِنْ عَفَوْتَ یَا رَبِّ فَطَالَمَا عَفَوْتَ عَنِ الْمُذْنِبِینَ قَبْلِی
اگه یه نگاه به گنهکارانی که در گذشته به واسطهی کرم حضرت حق، بخشیده شدن بکنیم ....
👌 روحیه پیدا میکنیم...🌺
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
#حمید_رضا_حق_طلب
#سحر_خیزان ۹
هدایت شده از کانال تالیان حق
چه زیباست حرف وگپ وگفت صمیمانه با معبودی همیشه درهای رحمتش و مغفرتش به روی ما بازه هست
اما امان از غفلت
امان قساوت قلب
امان از حب ومال دنیا
که نمی گذاره ما یکم بخودمون فکر کنیم
#مناجات_با_خدا شاید تونست شماها ربه ارامش برسونه
بشنویم پاکدست بسیار زیبای
#حرفهای_من_و_خدا ۹
هدایت شده از حمیدرضا حق طلب
سحر نهم_یا دائم.mp3
8.5M
#حرفهای_من_و_خدا
🌟نگاهی متفاوت و لطیف به یک اسم از أسماء جوشن کبیر ....
سحر نهم ؛ اسم شریف #یا_دائم
¤ واحد #موسیقی مؤسسه منتظران منجی
ـ با صدای "سامان کجوری"
ـ آهنگسازی "یحییٰ عباسی "
ـ تنظیم " امید اردلان "
ـ و به قلم "سپیده پوررجب"
#سحر_خیزان ۹
رسیدیم به بخش زیبای #مناجات_خدا که واقعا چقدر میتونه اثر بخش باشه
بشنویم مناجت امشب را
هدایت شده از کانال تالیان حق
4_6030393568328157243.mp3
2.78M
#مناجات_باخدا
الهی دستم گیر
که دستاویز ندارم
استاد کریم خوانی
#سحر_خیزان
بـارالـهـا
تاب توانم ازدست وعمل وڪردا و گفتارم بـہ ستوه اومده
خـدایا ظلم بـہ خودم کردم
که ارزون در گران بهایم به دنیای مستأجری فروختم
آره مستأجـر
دنیایی میلیون ها مثل من اومدن ورفتند وفکر واندیشه ونتیجه ی عملشون بجا موند
دراین دل شب ولحظه های ناب که توفیق پیدا کردیم باهمدیگه دردودل ازت می خوام ما از قساوت قلب درامان بداری
آمــیــن 🙏
بشنویم وزمزمه کنیم دعای سحر را
التماس دعا🌸🌸
هدایت شده از کانال تالیان حق
Doaye Sahar - Ostad Salehi [Www.FarsiMode.Com].01.mp3
3.61M
هدایت شده از کانال تالیان حق
4_6030393224730773858.mp3
1.12M
#اذان_صبح_به_افق_تهران
موذن نوجوان
امیر معصومی
#سحر_خیزان
#دعای_هر_روز_رمضان _ روز نهم
خدای من...
مرا نصيبى از رحمت واسعه خود عطا فرما
- و به ادله روشن خود هدايت فرما
- و پيشانى مرا بگير و بسوى رضا و خشنودیت سوق ده
به حق دوستى و محبتت
" اى آرزوى مشتاقان " 💫
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
📌شهادت یعنی...
ڪوچه ے خلوتے را میخواهم
بی انتها، براے رفتن🕊
بے واژه، براے سرودن
و آسمانے براے پـرواز ڪردن🕊
عاشقانہ اوج گرفتن و
رها شدن
#صبحتون_شهدایی🌸
کانال شهیدابراهيم هادی 🖤رفیق شهیدم🖤
🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱 🌹🍃 بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ🍃🌹 📒 #رمان_دختر_شینا 🌱🦋 🖌 به قلم : #بهناز_ضرا
🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱
🌹🍃 بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ🍃🌹
📒 #رمان_دختر_شینا 🌱🦋
🖌 به قلم : #بهناز_ضرابی_زاده🌱🌸
📌 قسمت: #صدم
#فصل_یازدهم
پاهایم رمق راه رفتن نداشت.
جلوی در ایستادم و دستم را از چهارچوب در گرفتم که زمین نیفتم. با چشم تمام تخت ها را از نظر گذراندم.
صمد در آن اتاق نبود. قلبم داشت از حرکت می ایستاد. نفسم بالا نمی آمد. پس صمد من کجاست؟! چه بلایی سرش آمده؟!
یک دفعه چشمم افتاد به آقای یادگاری، یکی از دوستان صمد.
روی تخت کنار پنجره خوابیده بود. او هم مرا دید، گفت: «سلام خانم ابراهیمی. آقای ابراهیمی اینجا خوابیده اند و اشاره کرد به تخت کناری.»
باورم نمی شد. یعنی آن مردی که روی تخت خوابیده بود، صمد بود. چقدر لاغر و زرد و ضعیف شده بود.
گونه هایش تو رفته بود و استخوان های زیر چشم هایش بیرون زده بود. جلوتر رفتم.
یک لحظه ترس بَرَم داشت.
پاهای زردش، که از ملحفه بیرون مانده بود، لاغر و خشک شده بود.
با خودم فکر کردم، نکند خدای نکرده...
رفتم کنارش ایستادم. متوجه ام شد. به آرامی چشم هایش را باز کرد و به سختی گفت: «بچه ها کجا هستند؟!»
بغض راه گلویم را بسته بود. به سختی می توانستم حرف بزنم؛
اما به هر جان کندنی بود گفتم: «پیش خواهرم هستند. حالشان خوب است. تو خوبی؟!»
نتوانست جوابم را بدهد. سرش را به نشانه تأیید تکان داد و چشم هایش را بست.
🌱 &ادامه دارد....
🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱
*مـجموعہ فرهنگے شہید ابـراهیم هادے 💝هادےدلہـا*
*ما را در فضاے مجازے دنبال ڪنید*
⤵️⤵️⤵️⤵️
🌻|پیج اینستاگرام شهید ابراهیـم هادی :
https://www.instagram.com/rafiq_shahidam96/
🌻|ڪانال شهیـد ابـراهیـم هادی ایـتا:
*@rafiq_shahidam96*
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
کانال شهیدابراهيم هادی 🖤رفیق شهیدم🖤
🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱 🌹🍃 بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ🍃🌹 📒 #رمان_دختر_شینا 🌱🦋 🖌 به قلم : #بهناز_ضرا
🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱
🌹🍃 بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ🍃🌹
📒 #رمان_دختر_شینا 🌱🦋
🖌 به قلم : #بهناز_ضرابی_زاده🌱🌸
📌 قسمت: #صد_یکم
#فصل_یازدهم
این شد تمام حرفی که بین من و او زده شد. چشمم به سِرُم و کیسه خونی بود که به او وصل شده بود. همان پرستار سر رسید و اشاره کرد بروم بیرون.
توی راهرو که رسیدم، دیگر اختیار دست خودم نبود. نشستم کنار دیوار.
پرستار دستم را گرفت، بلندم کرد و گفت: «بیا با دکترش حرف بزن.»
مرا برد پیش دکتری که توی راهرو کنار ایستگاه پرستاری ایستاده بود. گفت: «آقای دکتر، ایشان خانم آقای ابراهیمی هستند.»
دکتر پرونده ای را مطالعه می کرد، پرونده را بست، به من نگاه کرد و با لبخند و آرامشی خاص سلام و احوال پرسی کرد
و گفت: «خانم ابراهیمی ! خدا هم به شما رحم کرد و هم به آقای ابراهیمی. هر دو کلیه همسرتان به شدت آسیب دیده. اما وضع یکی از کلیه هایش وخیم تر است. احتمالاً از کار افتاده.»
بعد مکثی کرد و گفت: «دیشب داشتند اعزامشان می کردند تهران که بنده رسیدم و فوری عملشان کردم. اگر کمی دیرتر رسیده بودم و اعزام شده بودند، حتماً توی راه برایشان مشکل جدی پیش می آمد. عملی که رویشان انجام دادم، رضایت بخش است. فعلاً خطر رفع شده.
البته متاسفانه همان طور که عرض کردم برای یکی از کلیه های ایشان کاری از دست ما ساخته نبود.»
🌱 &ادامه دارد....
🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱
*مـجموعہ فرهنگے شہید ابـراهیم هادے 💝هادےدلہـا*
*ما را در فضاے مجازے دنبال ڪنید*
⤵️⤵️⤵️⤵️
🌻|پیج اینستاگرام شهید ابراهیـم هادی :
https://www.instagram.com/rafiq_shahidam96/
🌻|ڪانال شهیـد ابـراهیـم هادی ایـتا:
*@rafiq_shahidam96*
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c