eitaa logo
کانال شهیدابراهيم هادی 🖤رفیق شهیدم🖤
4.6هزار دنبال‌کننده
23.1هزار عکس
14.6هزار ویدیو
182 فایل
♡ولٰا تَحْسَبَّنَ الَّذینَ قُتِلوا في سَبیلِ اللِه اَمواتا بَل اَحیٰاعِندَ رَبهِم یُرزقون♡ شہـد شیـرین شـہـٰادت را کسانی مـے چشند کـہ..!! لذت زودگذر گنـٰاه را خریدار نباشند .. 💔 دورهمیم واسہ ڪامل تر شدن🍃 #باشهداتاشهادت ارتباط با خادم کانال👇👇 @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
وقایع روز غدیر_124581719763325813.mp3
7.35M
استاد‌ دارستانی❤️ دین بدون ولایتِ امیرالمومنین رو میشه بی خطر کرد!! مثل کبریت خیس ╔━━━━๑ღ♥️ღ๑━━━━╗ ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے. @rafiq_shahidam 🕊️🕊️🕊️ https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9 ╚━━━━๑ღ♥️ღ๑━━━━╝
✨﷽✨ ✅فضیلت روز جمعه ✍ابن عباس مى گوید: «هنگامى که روز جمعه فرا رسد خداى «تبارک و تعالى» امر مى فرماید تا در بیت المعمور منبرى نصب شود و فرشته ها اطراف آن گرد آیند، جبرئیل اذان گوید و میکائیل امامت کند و ملائکه پشت سر او نماز گزارند و چون فارغ شوند جبرئیل مى گوید: خداوندا! من ثواب این اذان را به امت محمد(صلى الله علیه وآله) بخشیدم و فرشته ها گویند: ما ثواب این نماز جمعه را به نمازگزارهاى امت محمد(صلى الله علیه وآله) هدیه نمودیم، و خداوند مى فرماید: شما بر خلق من جود و کرم نمودید و من به جود و کرم از شما سزاوارترم. شما را شاهد مى گیرم که گناهان امت محمد(صلى الله علیه وآله)را بخشیدم و آنگاه تا جمعه دیگر پراکنده مى شوند». 📚ثواب نماز جمعه نوشته عباس عزیزی صفحه ۳۳ ╔━━━━๑ღ♥️ღ๑━━━━╗ ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے. @rafiq_shahidam 🕊️🕊️🕊️ https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9 ╚━━━━๑ღ♥️ღ๑━━━━╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
{عجل‌الله‌تعالےفرجھ‌الشریف} 🎙 🔊 انسان قرن ۱۴ تنہاست، انسان قرن ۲۱ تنہاست...❗️ ╔━━━━๑ღ♥️ღ๑━━━━╗ ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے. @rafiq_shahidam 🕊️🕊️🕊️ https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9 ╚━━━━๑ღ♥️ღ๑━━━━╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پلیسی که برای تامین آب شرب مردم خورستان اینگونه تلاش میکرد شب گذشته توسط اغتشاشگران به شهادت رسید....😔😔😔 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ❤️❤️❤️❤️ @rafiq_shahidam96 ❤️❤️❤️ http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
شڪستم..🥺 شڪستی..😓 شڪستند..⁦🕯️⁩ دلِ‌مهدی‌را....🍂 واین‌قصه‌هنوز‌ادامه‌دارد....🥀 ترڪ‌گناه‌دل‌آقا‌رو‌شاد‌میڪنه..🍃 بیاتاگناه‌نڪنیم☔ به‌نیت‌تعجیــل‌در‌ظهـورش⁦🤲🏻⁩ وبه‌رسم‌رفاقت‌گنـاه‌نڪنیـم🙂 ✨بیایدازامروزقرارمان‌این‌باشه‌ڪه گناه‌نڪن‍‍یم‌به‌خاطـر‌دل‌ِعزیزِفاطـمه آقا‌شرمنده‌ایم...💔😞 *تلنگر* *امام_زمان* رفیق شهیدم ابراهیم هادی 🌹
چقدر خوبه امام زمان (عج) ازت تعریف کنه💫🌹
همیـن الاݩ یہویے: دستتـوبزاࢪ‌ روسینٺ‌یہ‌دقیقہ زماݩ‌بگیـࢪومـدام‌بگــۅ « *یامہدۍ* » حداقݪــش‌اینہ‌ڪھ روزِقیامٺ‌میگےقلبـم‌یہ‌ࢪوزۍ *یہ‌دقیقہ‌بہ‌عشق‌ِآقـام‌زدھ* ..!♥️♥️ رفيق شهیدم ابراهیم هادی 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔ذکرغروب جمعه ها،،💔آقام کجاست ،آقام کجاست😭 ،اونکه امید قلب ماست ،منتقم کرب وبلا ست ،آقام کجاست 😭😭 الهم عجل لویک الفرج 🤲 ❤️❤️❤️❤️ @rafiq_shahidam96 🌹🌹🌹 @rafiq_shahidam ❤️❤️❤️❤️ http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بعضی از تلفن همراهش خاموش بود..! وقتی دلیلش رو می‌پرسیدم می‌گفت: ارتباطم رو با دنیا کمتر میکنم تا امروز که متعلق به امام‌زمانم(عج) هست، بیش‌تر با امام‌زمان باشم بیش‌تر به یاد امام‌زمان باشم امروزم اختصاص داره به آقا..! ❤️❤️❤️❤️ @rafiq_shahidam96 🌹🌹🌹 @rafiq_shahidam ❤️❤️❤️❤️ http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
جمعه گذشت....... آقاومولامون نیومد....... 😔😔😔
دلگیرم از خودم که دلم گیر یار نیست اصلاً برای آمدنش قرار نیست😭 # السلام علیک یا صاحب الزمان
💚🌹💚 ....🌹 جانت را که بدهے‌ در راه خدا "شهیـد" مے‌نامند تو را به گمانم اگر روحت را هم بدهے‌شاید... و من احساس مے‌کنم اینجا در این سرزمین دختران زیادے ‌هستند که هر روز، پشتِ سنگر ِسیاه ِساده ے‌سنگینِ خود دفاع مے‌کنند از نجابتشان و هر لحظه شهید مے‌شوند انگار... پس" " حواست به حجابت باشد...♡
✨﷽✨ 🔴رزق چیست؟ ✍رزق کلمه ای است بسیار فراتر از آنچه مردم می دانند. زمانی که خواب هستی و ناگهان، به تنهایی و بدون زنگ زدن ساعت بیدار می‌شوی؛ این بیداری؛ رزق است، چون بعضی‌ها بیدار نمی‌شوند. زمانی که با مشکلی رو به رو می شوی خداوند متعال صبری به تو می دهد که چشمانت را از آن بپوشی، این صبر، رزق است. زمانی که در خانه لیوانی آب؛ به دست پدر یا مادرت می دهی این فرصت نیکی کردن، رزق است. گاهی اتفاق می افتد که در نماز حواست با گفته هایت نباشد؛ ناگهان به خود می آیی و نمازت را با خشوع می خوانی این تلنگر، رزق است. یکباره یاد کسی میفتی که مدتهاست از او بی خبری و دلتنگش می شوی و جویای حالش، این یادآوری؛ رزق است. رزق واقعی رزق خوبی هاست‌. نه ماشین نه درآمد، اینها رزق مال است که خداوند به همه ی بندگانش می دهد، اما رزق خوبی ها را فقط به دوستدارانش می دهد. و در آخر همین که عزیزانتان هنوز در کنارتان هستند و نفسشان گرم است و سلامت؛ این بزرگترین رزق خداوند مهربان است. 🌷 زندگيتون پر از رزق ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌✳️ @rafiq_shahidam96 ❤️⤵️❤️⤵️❤️⤵️❤️⤵️❤️ http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
♦️استاد حفظه الله: 🔻هرگاه کسی از شما تعریف کرد در دل این چند جمله مولا علی را که در وصف متقین فرمودند بگویید: اللّهُمّ لا تُؤاخِذْني بما يَقولونَ ، و اجعَلْني أفضَلَ مِمّا يَظُنّونَ ، و اغفِرْ لي ما لا يَعلمونَ خداوندا مارا به خاطر تعریفی که می‌کنند مواخذه نفرما ، و ما را افضل از آنچه فکر درباره ما می‌کنند قرار بده ، واز هر آنچه نمی دانند ما را بیامورز. ✳️ @abalfazleeaam ❤️⤵️❤️⤵️❤️⤵️❤️ http://eitaa.com/joinchat/2669150222C7a6f0e9435
AUD-20210629-WA0094.
6.67M
👤حجت الاسلام امینی خواه ✏️آن سوی مرگ👆👆👆 (قسمت بیست و چهارم) ( اللهم عجل لولیک الفرج ) 🌼➖➖➖➖➖➖🌼 ❤️⤵️❤️⤵️❤️⤵️❤️ @rafiq_shahidam96 ❤️⤵️❤️⤵️❤️⤵️❤️⤵️❤️ http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
کانال شهیدابراهيم هادی 🖤رفیق شهیدم🖤
🎥صحبت‌های خواهرکوچک شهید مدافع وطن ضرغام پرست: "تازه پسرش یاد گرفته بود بگه بابا ...😭😭😭 #مدیون شهدا
نماز ليلة الدفن شهید ضرغام پرست: مستحب است در شب اول قبر دو ركعت نماز وحشت براى ميت بخوانند. و دستور آن اين است كه در ركعت اول بعد از حمد، يك مرتبه آية‏الكرسى و در ركعت دوم بعد از حمد، ده مرتبه سوره "انا انزلناه" بخوانند، و بعداز سلام نماز بگويند: *"اللهم صل على محمد و آل محمد و ابعث ثوابها الى قبر ضرغام"*. *نام پدر میت لازم نیست.* ❤️❤️❤️❤️ @rafiq_shahidam96 ❤️❤️❤️ http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
✅ عاشقانه شهدایی🌹 ♥️🍃 ... 🍃♥️ 🌹🍃شهید سیاهکالی به روایت همسر🍃🌹 🍃قسمت78 به خواست من اعلام کرده بودکه اگرشهیدشد،پدرم خبرشهادت رابدهد. چون فکرمیکردم هرکس دیگری به جزپدرم بخواهدچنین خبری رابدهدتاسالهای سال ازاومتنفرمیشدم وهرباراورامیدیدم یاداین خبرتلخ می افتادم.دلم نمیخواست کسی تاابدبرایم یادآوراین جدایی باشد.پدرم فرق میکرد.محبت پدری خیلی بزرگترازاین حرفهاست. وقتی میخواست بعدازناهاراستراحت کند،گفت:"من روزودتربیدارکن،بریم مجددازخانواده هامون خداحافظی کنیم."به عادت همیشگی کناربخاری داخل پذیرایی درازکشیدوخوابید. دوست داشتم ساعتهابالای سرش بایستم وتماشایش کنم.نه به روزهایی که میخواستم عقربه های ساعت راجلوبکشم تازودترحمیدراببینم،نه به این لحظات که انگارعقربه های ساعت برای جلورفتن باهم مسابقه گذاشته بودند.همه چیزخیلی زودداشت جلومیرفت،ولی من هنوزدرپله روزهای اول آشنایی باحمیدمانده بودم. ازخانه که درآمدیم،اول خانه ی پدرمن رفتیم. مادرم ازلحظه ای که واردشدیم شروع کردبه گریه کردن.جلوی خودم راگرفته بودم خیلی سخت بودکه بخواهم خودم راآرام نشان بدهم.روزی که ازپدرم خواسته بودم اسم حمیدراداخل لیست اعزام بنویسد،قول داده بودم بی تابی نکنم.موقع خداحافظی،پدرم حمیدراباگریه بغل کرد.زمزمه های پدرم رامیشنیدم که زیرلب میگفت:"میدونم حمیدبره شهیدمیشه. حمیدبره دیگه برنمیگرده."این هارا میگفت وگریه میکرد.بادیدن حال غریب پدرم،طاقتم تمام شد.سرم راروی شانه های حمیدگذاشتم وبی صداشروع کردم به گریه کردن.هواسردشده بود.بیشترازسرمای هوا،سوزسرمای رفتن حمیدبودکه به جانم می نشست. ازآنجابه سمت خانه پدرشوهرم رفتیم.گریه های من تاخانه ی عمه ادامه داشت.صورتم رابه پشت حمیدچسبانده بودم وگریه میکردم. حمیدگفت:"عزیزم،گریه نکن.صورتت خیس میشه روی موتوریخ میزنی."وقتی رسیدیم،صورتم راداخل حیاط شستم تاکسی متوجه گریه هایم نشود. برخلاف همیشه پله های ورودی خانه راباآرامش بالاآمد.همه ی برادروخواهرهایش جمع شده بودند.فقط حسن آقانبود.عمه تامارادیدگفت:"آخیش!اومدید؟نگران شدم حمید. "فکرمیکردرفتن حمیدلغوشده،برای همین خوشحال بود حمیدباچشم به من اشاره کردکه ماجرای اعزامش رابه عمه بگویم.چادرم راازسرم برداشتم وداخل آشپزخانه شدم عمه مشغول آشپزی بود.من راکه دیدگفت:"شام آبگوشت بارگذاشتم،ولی چون حمیدزیادخوشش نمیادبراش کتلت درست میکنم." روبروی هم نشسته بودیم.خودم رامشغول پاک کردن سبزی کرده بودم که عمه متوجه سرخی چشم هایم شد. بانگرانی پرسید:"چی شده فرزانه جان؟گریه کردی؟چشمات چراقرمزه؟" گفتن خبرقطعی شدن رفتن حمیدبه سوریه کارساده ای نبود.فرزندهرچقدرهم که بزرگ شده باشد،برای مادرهمان بچه ایست که باتب کردنش بایدشب رابیداربماند.پابه پایش بیایدتاراه رفتن رایادبگیرد. مادرهادرشرایط عادی نگران بچه هایشان هستند،چه برسدبه این که مادری بخواهدفرزندش رابه دل دشمن بفرستد؛آن هم کیلومترهادورترازوطن.اگردل کندن ازحمیدبرای من سخت بود،برای مادرش هزاران باردشوارتربود. حرفهایی که میخواستم بزنم راکلی بالاوپایین کردم وبعدباکلی مقدمه چینی بالاخره گفتم:"راستش حمیدفردامیخوادبره. اومدیم برای خداحافظی.".عمه باشنیدن این خبرشروع کردبه گریه کردن.گریه هایش جان سوزبود هرچقدرخواستم آرام باشم نشد.گریه هایمان نوبتی شده بود.یک سری عمه گریه میکرد،من آرامش میکردم.بعدمن گریه میکردم وعمه میگفت:"دخترم!آروم باش." حمیدهرچنددقیقه به داخل آشپزخانه می آمدو می گفت گریه نکنید.عمه بین گریه هایش به حمیدگفت:"چطوردلت میادبذاری بری؟توهنوزمستاجری.تازه رفتی سرخونه زندگیت.ببین خانمت چقدربی تابه توکه انقدردوستش داری چطورمیخوای تنهاش بذاری؟" حمیدکنارمانشست.مثل همیشه پیشانی مادرش رابوسیدوگفت:"مادرمهربون من.تومعلم قرآنی. این همه جلسه ی قرآن ومراسم روضه میگیری. نخواه من که پسرت هستم بزنم زیرهمه ی چیزهایی که خودت یادم دادی.مگه همیشه توی روضه هابرای اسارت حضرت زینب گریه نکردیم؟راضی هستی دوباره به حضرت زینب وحضرت رقیه جسارت بشه؟"عمه بعدازشنیدن این صحبت هاشبیه آتشی که رویش آب ریخته باشند،آرام شد.بااینکه خوب میدانستم دلش آشوب است،ولی چیزی نمیگفت. صدای اذان که بلندشد،حمیدهمانجاداخل آشپزخانه مشغول وضوگرفتن شد.نمیدانم چرااین حس عجیب دروجودم ریشه کرده بودکه دلم میخواست همه ی حرکتهایش راموبه موحفظ کنم.دوست داشتم ساعتهاوقت داشتیم ورفتاروحرفهایش رابه خاطرمیسپردم؛حتی حالت چهره اش؛خطوط صورتش،چشمهای نجیب وزیبایش،پیچ وتاب موهای پریشانش ومحاسن مرتب وشانه کرده اش رفیق شهیدم ابراهیم هادی 🌹 http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c