خیلیدلکندنبرایخود
حضرتابوالفضلهمبارقیهخاتون
دردناکبود...
ولےرسیدبهحضرتامالبنین...😔
حضرتامالبنینگفتن:
پسرم...
جلویمنراهبروقدوبالاتو
برایآخرینبارببینم...💔
عباسرفتسمتِفرآت
رقیہسلاماللہعلیہانگرانبود💔
زینبسلاماللہعلیہادلواپسبود💔
بامشڪآبراهافتادن
سمتخیمہها ...
محاصرشڪردن
جونیتوبدننداشت
ولۍمیجنگید
چونقولدادهبود
تیرخوردولیتسلیمنشد💔
خدایاحالاساقیڪربلااچیڪارڪنہ ؟!💔
بچہهامنتظرن(:"
ربابمنتظره
نانجیبدستراسترو،زد...😭💔
چندینهزاࢪتیرتنترانشانہ
رفت...
تیرهایی که همه از پس نخلستان ریخت
با چه نظمی به میان بدنت جا شده است...💔
شمر در دور و برت پرسه زنان میخندد
مادرم آمده ای کاش مراعات کند...😭💔
یکعمودآهنینآمد...
سرتپاشیدھشد😭💔
نالہاتامالبنینرادارد،اینجا
میکشد..💔
راهزنهاییکہدور
پیکرتحلقہزدند..😔
کارشاندرعلقمهداردبہ
دعوامیکشد...💔
فرقتشکستہباعلےفرقینداری...💔
نہفقطضربعمودآمدواَبرو،واشد...
خوردبرفرقسرش،پشتسرشریختبهم..😔