eitaa logo
کانال شهیدابراهيم هادی ❤️رفیق شهیدم❤️
5هزار دنبال‌کننده
25.4هزار عکس
16.2هزار ویدیو
191 فایل
♡ولٰا تَحْسَبَّنَ الَّذینَ قُتِلوا في سَبیلِ اللِه اَمواتا بَل اَحیٰاعِندَ رَبهِم یُرزقون♡ شہـد شیـرین شـہـٰادت را کسانی مـے چشند کـہ..!! لذت زودگذر گنـٰاه را خریدار نباشند .. 💔 دورهمیم واسہ ڪامل تر شدن🍃 #باشهداتاشهادت ارتباط با خادم کانال👇👇 @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
دعای حضرت مادر سلام‌الله‌علیها "در برطرف شدن مکر فتنه‌گران و دشمنان" ✦ خدایا، مراقبم باش؛ با همان چشمانی که نمی‌خوابند! و با همون ستونِ قدرتی که هرگز سست نمی‌شود! - خدایا ، بدخواهانم و آنان که برایم حیله‌گری (فتنه) می‌کنند، اگر پیش آمدند؛ حتی شجاع‌ترین‌شان را هم، بترسان! - خدایا مرا در آغوش بگیر؛ وقتی حسادتِ حسودان را حس میکنم، و دست‌درازیِ آنان که اهل تجاوز و خشونتند، مرا می‌ترساند، و آتش فتنه‌‌ی بی‌ایمانان، شعله می‌گیرد! http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
وَ اللهِ مَا قَلَعْتُ بَابَ خَیْبَرَ بِقُوَّةٍ جَسَدَانِیَّةٍ وَ لَا بِحَرَکَةٍ غَذَائِیَّةٍ بَل بِقُوَّةٍ مَلَکِیَّةٍ وَ نَفْسٍ بِنُورِ بارِئِهَا مُضِیَّة.. 🔺 ۲۴ رجب، سالروز فتح بدست حضرت امیرالمومنین علیه‌السلام
میخندی و زمین بهشت میشود😍 باید بوسید🌸 دستِ " طراح خنده هایت " را🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
... شهیدی که از شدت بی‌خوابی مویرگ‌های چشمش پاره شده بود و خون می‌آمد... از کتاب: به مجنون گفتم زنده بمان صفحه 120
نصب کتیبه «یا باب الحوائج» بر بلندای ایوان طلا و پرچم مشکی بر فراز گنبد مطهر رضوی به مناسبت ایام سوگواری امام موسی بن جعفر علیه السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
این روزها، روزهای رجب. وقتی عقربه تاریخ به بیست ‏و پنجم آن نزدیک می‌شود، دوباره ثانیه‏‌ها به فریاد می‌‏آیند. از نگاه دیوارهای شهر، غم می‏‌چکد. ناله حزین مرغان عاشق است که به گوش می‏‌رسد ای کاش کبوتری بودم در حریم حرم کاظمین تا بال‏‌های خود را آن‏قدر در آسمان گرفته‏‌اش می‌‏تکاندم که تمام غم‏‌هایم در پنجره فولادش گره بخورد کاش پرنده‌‏ای بودم و بال‌‏هایم آن‏قدر وسعت داشت تا به اوج آسمان‏‌ها می‌‏رفتم و پرده سیاه غم را از صورت گرفته خورشید کنار می‏‌زدم تا شاید این ‏طرف‌تر، دل گرفته دختری آرام‏تر شود!
هیچ آزادی نمی‌خواهیم، مگر آزادی شما از غم غربت! صبح سردی بود. با حضرت موسی کاظم علیه‌السّلام همراه بودم. غلامی سیاه‌روی، ما را دید و بدون این که ما را بشناسد، برای‎مان هیزم آورد و آتش روشن کرد و غذایمان داد. هنگام رفتن، امام به صاحب غلام فرمودند: غلامت و زمینی که در آن کار می‌کند را فروشنده‌ایی؟ مرد گفت: آری! غلام و زمین، هزار دینار! امام، زمین را خرید و غلام را صدا زد و به او فرمودند: از همین حالا آزادی و این زمین نیز مال خودت! غلام هاج و واج نگاه کرد و گویا نمی‌شنید و نمی‌فهمید، امام چه می‌فرمایند. امام که چنین دیدند، فرمودند: چرا تعجب کرده‌ای؟ مگر خداوند بزرگ در قرآن کریم نمی‌فرماید که خوبی را باید با خوبی پاسخ داد! 📚 داستان‌های زندگانی امام کاظم علیه‌السّلام یا صاحب‌الزّمان! افسوس که در این وانفسای غیبت، دستمان به شما نمی‌رسد که برایتان هیزم بیاوریم، آتش روشن کنیم و غذایی مهمانتان کنیم! یا صاحب‌الزّمان! غلامیتان و این که دلمان همیشه بند شما باشد، محبوب ماست! زمین و آزادی کدام است؟ ما دنیا و آخرت را در همراهی شما می‌دانیم! یا صاحب‌الزّمان! هیچ نمی‌خواهیم مگر آزادی شما از غم غربت و دلشادیتان به مژده‌ی ظهور! و هیچ نداریم مگر دست‌هایی که همیشه رو به آسمان است و قنوتی که مزیّن است به دعای بر فرجتان! و قلبی که انتظارتان را می‌کشد! و این احسان ناقابل و کوچک ماست به ازای هزاران احسان که در حیات ما ارزانی‌مان داشته‌ایی!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا