🍃چگونه «محبتمان به امام زمان(ع)» را افزایش دهیم؟
🍃خواندن داستانها و جزئیات زندگی ائمه(ع)، محبت ما به آنها را افزایش میدهد.
اما، از امام زمان(ع) که همیشه غائب بودهاند، مطالب زیادی نقل نشده. در عوض، باید از قدرت «تفکر» بیشتر استفاده کنیم! مثلاً بیایید کمی در مورد میزان علاقۀ امام زمان(ع) به خودمان «فکر» کنیم.
چرا حضرت پروندۀ ما را بهصورت هفتگی مرور میکنند؟ از سرِ کنجکاوی؟ یا از سرِ علاقه، و مانند پدر و مادر مهربانی که وضعیت تحصیلی فرزندش برایش مهم است؟
از کنار این موضوع، به سادگی عبور نکنیم، در موردش تأمل کنیم. این تفکر _ اگر برایش وقت بگذاریم _ ما را متحول میکند و علاقۀ ما به آن حضرت را افزایش میدهد.
#علیرضا_پناهیان
🍃🍃🌷🍃🍃
🖤🖤🖤🖤
@ebrahimh
🖤🖤🖤🖤🖤
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
🍃🌻در جلسه ای که برخی از #فرماندهان حضور داشتند نقشه منطقه #عملیاتی مرور شد یکی از فرماندهان طرح عملیات را شرح داد و بعد گفت: با این برنامه ریزی که کرده ام حتما پیروز می شویم.🌺🌿
#ابراهیم لبخندی به او زد وگفت بگو
«اگرخدا بخواهد». شما تمام کارهایت رادقیق انجام بده اما یقین داشته باش که اگر خدا نخواهد به هیچ یک ازاهداف عملیاتی نمی رسید.🦋
🔹همیشه در کلام #ابراهیم عبارت «ان شاء الله» شنیده می شد او معتقد بود که کارهای ما اگر خدا بخواهد به نتیجه می رسد.🌻
#شهیدابراهیمهادی ❤️
#دوست_دارم_مثل_تو_باشم
#رفیق_شهیدم
🖤🖤🖤🖤
@ebrahimh
🖤🖤🖤🖤🖤
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
رضا سگ باز!!!
یه لات بود تو مشهد...
هم سگ خرید و فروش می کرد،
هم دعواهاش حسابی سگی بود!!
یه روز داشت می رفت سمت کوهسنگی برای دعوا و غذا خوردن! که دید
یه ماشین با آرم ”ستاد جنگهای نامنظم“
داره تعقیبش میکنه.
شهید چمران از ماشین پیاده شد و دست اونو گرفت و گفت: ”فکر کردی خیلی مردی؟!“
- رضا گفت: بروبچه ها که اینجور میگن.....!!!
- چمران بهش گفت: اگه مردی بیا بریم جبهه!!
به غیرتش بر خورد، راضی شد و راه افتاد سمت جبهه......!
مدتی بعد....
شهید چمران تو اتاق نشسته بود که یه دفعه دید داره صدای دعوا میاد....!
چند لحظه بعد با دست بسته، رضا رو آوردن تو اتاق و انداختنش رو زمین و گفتن: ”این کیه آوردی جبهه؟!“
رضا شروع کرد به فحش دادن.
(فحشای رکیک!)
اما چمران مشغول نوشتن بود!
وقتی دید چمران توجه نمی کنه، یه دفعه سرش داد زد:
”آهای کچل با تو ام.....! “
یکدفعه شهید چمران با مهربانی سرش رو بالا آورد و گفت:
بله عزیزم!
چی شده عزیزم؟
چیه آقا رضا؟
چه اتفاقی افتاده؟
- رضا گفت: داشتم می رفتم بیرون که سیگار بخرم ولی با دژبان دعوام شد!!!!
چمران: ”آقا رضا چی میکشی؟!! برید براش بخرید و بیارید.....!“
چمران و آقا رضا تنها تو سنگر.....
- رضا به چمران گفت: میشه یه دو تا فحش بهم بدی؟! كشيدهای، چیزی؟!!
- شهید چمران: چرا؟!
- رضا: من یه عمر به هرکی بدی کردم، بهم بدی کرده....!
تا حالا نشده بود به کسی فحش بدم و اینطور برخورد کنه!!
- شهید چمران: اشتباه فکر می کنی!!!!
یکی اون بالاست که هر چی بهش بدی می کنم، نه تنها بدی نمی کنه، بلکه با خوبی بهم جواب میده!
هِی آبرو بهم میده.....
تو هم یکیو داشتی که هِی بهش بدی میکردی ولی اون بهت خوبی میکرده.....!
منم با خودم گفتم بذار یه بار یکی بهم فحش بده و منم بهش بگم بله عزیزم.....!
تا یکمی منم مثل اون (خدا) بشم …!
رضا جا خورد!....
رفت و تو سنگر نشست.
آدمی که مغرور بود و زیر بار کسی نمیرفت، زار زار گریه میکرد!
تو گریه هاش میگفت: یعنی یکی بوده که هر چی بدی کردم بهم خوبی کرده؟
اذان شد.
رضا اولین نماز عمرش بود.
رفت #وضو گرفت.
سرِ نماز،
موقع قنوت صدای گریش بلند شد!!!!
وسط نماز،
صدای سوت خمپاره اومد.
پشت سر صدای خمپاره هم صدای زمین افتادن اومد.....
رضا رو خدا واسه خودش جدا کرد......!
(فقط چند لحظه بعد از توبه کردنش)
یه #توبه و #نماز واقعی........
(به نقل از کتاب خاطرات شهید مصطفی #چمران)
🔵 گاهی برای کمک به افراد و هدایت اون ها تذکر کافی نیست و باید دستشون رو گرفت و آورد تو راه...
گاهی باید در برابر داد و فریادهای افراد؛ صبوری کرد و مهربونی به خرج داد...
گاهی باید با بعضی افراد مثل گمشده ها رفتار کنیم؛ باید دستشون رو بگیریم و بذاریم تو دست خدا...باید کمکشون کنیم تا راه رو پیدا کنن...
و این یعنی با دلسوزی و محبت امر به معروف و نهی از منکر کنیم نه با خشم و تکبر...
#شهید_مصطفی_چمران
🖤🖤🖤
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
🖤🖤🖤🖤
@ebrahimh
10.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نماهنگ خادمانه🎥
•
دهه اول محرم ۱۴۴۲
•
«ما» خواستیم خادم او شویم، یا «او» خواست ما خادم او باشیم؟
درود خدا بر حضرت علامه طباطبایی(ره) :
«تو مپندار که مجنون سر خود مجنون شد
از سمک تا به سماکش کشش لیلا برد
من به سرچشمه ی خورشید نه خود بردم راه
ذره ای بودم و مهر تو مرا بالا برد
من خسی بی سر و پایم که به سیل افتادم
او که میرفت مرا هم به دل دریا برد»
•
این شرافت خادمی است که ارباب دست خادم را می گیرد، هنر خادم همین بس که دست اربابش را رها نکند.
•
#خادم_نوجوان
#به_وقت_خادمی
#ما_از_تو_به_غیر_از_تو#نداریم_تمنا
#محرم_۱۴۴۲
#هیئت_انصارالهمدی
#هیئت_دانش_آموزی
#اتحادیه_انجمن_های_اسلامی_دانش آموزی
#شهرستان_مرودشت
https://www.instagram.com/p/CE3l_nknBfY/?igshid=1isd3ljmh27hp
@ebrahimh
آیت الله بهجت:
*در طاعت و خدمت او، هر قدر کوشا باشیم به همان درجه، متقرب و منتفع به قرب(بهرمند از تقرب) خواهیم بود* .
باید *بدانیم که هدف باید این باشد که تمام عمر، صرف در یاد خدا و طاعت او و عبادت باشد، تا به آخرین درجه قرب مستعد خودمان برسیم، و گرنه بعد از آنکه دیدیم بعضی، به مقامات عالیه رسیدند و ما بیجهت، عقب ماندیم، پشیمان خواهیم شد.*
✍بهسوی محبوب، ص ۴٩
᯽⊱┈──╌..◼️..╌──┈⊰᯽
#ما_ملت_امام_حسینیم
#اجرک_الله_یا_بقیه_الله
____________
@ebrahimh
#شکستننفس
یکبار وارد مسجد شدم. می خواستم به دستشویی بروم.دو نفر از زیر زمین آمدند و گفتند به خانه می روند، چون چاه دستشویی گرفته است. 🦋
من هم تصمیم گرفتم برای نماز به خانه بروم که ابراهیم وارد شد.وقتی ماجرا
را فهمید که چاه دستشویی گرفته، آستینش را بالا زد و در را بست و بعد از ربع ساعت بیرون آمد. 🌻🌴
بعد دیدیم که توی این ربع ساعت چاه را باز کرده و همه جا را تمیز شسته و... بعد هم مشغولشستن دستان خودش شد.🌺
ابراهیم برای رضای خدا نفس خودش را می شکست. هیچگاه در این موارد برای خودش شخصیتی قائل نبود.👌
📚برگرفته از کتاب سلام بر ابراهیم 2
j๑ïท ➺ @ebrahimh
#ما_ملت_امام_حسینیم 📿
🌙…ࢪوزی خواهیم فهمید همھ آنچه میخواستیم،خود خداست...!
وآنجا میفهمیم ڪه تمام
عمࢪ باید به یاد این لحظه
میزیستهایم•🌴🌿
#پناهیانگࢪامی
🖤🖤🖤🖤
@ebrahimh
🖤🖤🖤🖤🖤
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
💫درعالم رویا به #شهید گفتم چرا برای
مادعا نمیڪنید ڪه شهید بشیم؟!
میگفت: ما دعا میڪنیم؛
براتون #شهادت مینویسن؛
ولی #گناه میڪنید پاڪ میشه..🥀😔
#حاجحسینیکتــا
🖤🖤🖤🖤
@ebrahimh
🖤🖤🖤🖤🖤
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c