کانال شهیدابراهيم هادی ❤️رفیق شهیدم❤️
🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱 🌹🍃 بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ🍃🌹 📒 #رمان_دختر_شینا 🌱🦋 🖌 به قلم : #بهناز_ضرا
🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱
🌹🍃 بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ🍃🌹
📒 #رمان_دختر_شینا 🌱🦋
🖌 به قلم : #بهناز_ضرابی_زاده🌱🌸
📌 قسمت: #چهل_پنجم
#فصل_هفتم
پدرشوهرم بلند شد و با هر دو دست روی سرش زد و گفت:
«یا امام حسین.» و دوید توی کوچه.
کمی بعد ماشین برادرم جلوی در بود. چند نفری کمک کردیم، مادرشوهرم را بغل کردیم و با کلی مکافات او را گذاشتیم توی ماشین.
مادرشوهرم از درد تقریباً از حال رفته بود. برادرم گفت: «می بریمش رزن.»
عده ای از زن ها هم با مادرشوهرم رفتند. من ماندم و خواهرشوهرم، کبری، و نوزادی که از همان لحظه اولی که به دنیا آمده بود، داشت گریه می کرد.
من و کبری دستپاچه شده بودیم. نمی دانستیم باید با این بچه چه کار کنیم.
کبری بچه را که لباس تنش کرده و توی پتویی پیچیده بودند به من داد و
گفت: «تو بچه را بگیر تا من آب قند درست کنم.»
می ترسیدم بچه را بغل کنم. گفتم:
«نه بغل تو باشد، من آب، قند درست می کنم.»
منتظر جواب خواهرشوهرم نشدم. رفتم طرف سماور، لیوانی را برداشتم و زیر شیر سماور گرفتم.
چند حبه قند هم تویش انداختم و با قاشق آن را هم زدم.
صدای گریه نوزاد یک لحظه قطع نمی شد.
سماور قل قل می کرد و بخارش به هوا می رفت.
به فکرم رسید بهتر است سماور به این بزرگی را دیگر خاموش کنیم؛
اما فرصت این کار نبود. واجب تر بچه بود که داشت هلاک می شد.
🌱 &ادامه دارد....
🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋
🌻|پیج اینستاگرام شهید ابراهیـم هادی :
https://www.instagram.com/rafiq_shahidam96/
🌻|ڪانال شهیـد ابـراهیـم هادی ایـتا:
*@rafiq_shahidam96 *
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨
🌸
✨
🌸
✨
🌸
*⚘﷽⚘
#حـــــاج آقـــــا پناهـــــیان میـــــفࢪماید...؛
[ هـــــࢪ ڪـــــے آࢪزو داشتـــــه باشـــــه
خـــــیلے خدمتـــــ ڪـــــنه #شـــــهید میشـــــه...(: ]
یـــــه گوشـــــه دلتــــــــــ پابـــــده؛
شــــــــــهدا بغلتـــــ ڪـــــࢪدند...!
مـــــا بـــــه چشـــــم دیـــــدیم ایـــــناࢪو
از ایـــــن شهـــــدا مـــــدد بگـــــیࢪید؛ مـــــدد گـــــࢪفتن...!
از شــــــــــهدا ࢪسمـــــه...!
دستـــــ بـــــزاࢪ ࢪو خاڪــــــــــ قبـــــࢪ شـــــهید بگـــــو...:
#حُـــــسین...؛
بـــــهہ حـــــق ایـــــن شــــــــــهید یـــــہ نگـــــاه بـــــهہ مـــــا بڪُن
❤️❤️❤️❤️
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
❤️❤️❤️❤️
#خاطرات_شهدا
یکبـار وصیت کرد ،
وقتی مـن را گذاشتید توی قبر ، یک مشت خاک بپاش به صورتم.
پرسیدم ، چرا؟
گفت ،
برای ایـنکه به خودم بیایم.
ببینم دنیایـی که بهش دل بسته بودم و بخاطرش معصیت می کردم یعنی همین...
#شهیدمنوچهر_مدق
📕 ستارگان خاکی
❤❤❤❤
@rafiq_shahidam96
❤❤❤❤❤
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
🌿#ڪݪام_شـھید💌
شما هیـچ کارهاۍ نیستے؛
هر چے هست اۅن بالـٰاست..ツ
#شهید_عبدالرسول_زرین♥️🕊
❤❤❤❤
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
.[ 🌹#خداےخوبِ_ابراهیم 🌹].
"انفاق در راه خدا . این موضوع هفتاد بار در قرآن تاکید شده ! ابراهیم عزیز ما خیلی در عمل به این آیات تلاش کرد .وقتی برای شناسایی به یک منطقه مرزی رفتند . پیرمرد چوپانی را دید . ابراهیم مقداری از آذوقه همراهش را به او داد تا هم ثواب را برده باشد و هم دل چوپان را به امام و انقلاب خوش نماید . این کار همیشگی اش در دنیا بود . کار میکرد و از دسترنج خود به مردم کمک میکرد . او حتی بعد از شهادت هم در عالم خواب از دوستانش می خواهد که که گره گشایی از کار مردم را رها نکنند . چرا که خداوند می فرماید :
اِنَّ المُصَدِّقِینَ وَالمُصَدِّقَاتِ وَ اَقرِضُو الله قَرضًا حَسَنًا یضَاعَفُ لَهُم وَلَهُم اَجرًُ کَرِیمًُ
مردان و زنان انفاق کننده ، و آنها که (از این راه) به خدا 《قرض الحسنه》 دهند ، (پاداششان) برای آنان مضاعف میشود و پاداش پر ارزشی دارند . (حدید/۱۸)"
❤❤❤❤
@rafiq_shahidam96
❤❤❤❤❤
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
️『یڪنگاهٺبہمݩآموخټڪهدرحرفزدݩ
چشمهابیشٺرازحݩجرههامیفهمند🧡』
#شهیدابراهیم