هدایت شده از کانال تالیان حق
اونچه از ما یادگار می مونه همین داشتن فکر خوب وذهن برتری که از علف های هرز تزویر وریا درامان باشه
که این ذهن برتر تو را به اغوش خدا هدایت کنه
مراقب دل وزبون وذهنمون باشیم
اگه این سه اصل مهم درست مدیریت بشن
راه ورسم بندگی هم خودبه خود درست می شه
خدایا دراین دل سحر دل هامون را تسکین بده
ما ذا از حهالت خودمون درامان بدار
فرج اقا مون حضرتذامام مهدی(عج)را نزدیک بگردان
ما را انی وکمتر انی به حال خودمون وا نگذتر
امین
#حمید_رضا_حق_طلب
ادامه دارد......
#سحر_خیزان ۲
هدایت شده از کانال تالیان حق
علیرضا پناهیانbaraks-sheytan - medium.mp3
زمان:
حجم:
1.1M
⚠️ برعکسِ شیطان کار کن!
#سحر_خیزان ۲
هدایت شده از کانال تالیان حق
#یا_سلطان 🌟
✦ سلطان، همان خدایِ بالابلندیست که در قلّهی بینهایتِ خویش ایستاده است؛
نه هیچ دستی به او میرسد که خَمَش کند ..
و نه هیچ پناهندهای از زیر سایهی اَمنَش، بیرون میماند !
✦ هرچه قدّ روح آدمیزاد بلندتر شود؛
به خدا شبیه تر و نزدیک تر شده،
و سهمِ بیشتری از اسم #سلطان خدا خواهد داشت !
#سحر_خیزان ۲
هدایت شده از کانال تالیان حق
@Ostad_shojaeسحر دوم_ یا عظیم.mp3
زمان:
حجم:
8.94M
#حرفهای_من_و_خدا
🌟 پرسهای شاعرانه حوالیِ یک اسم از أسماء جوشن کبیر ....
سحر دوم ؛ اسم شریف #یا_سلطان
¤ واحد #موسیقی مؤسسه منتظران منجی
ـ با صدای "سامان کجوری"
ـ آهنگسازی "یحییٰ عباسی "
ـ تنظیم " امید اردلان "
ـ و به قلم "سپیده پوررجب"
#سحر_خیزان ۲
هدایت شده از کانال تالیان حق
بخش بعدی مناجات باخداست
مناجات هایی زیبا از جنس واقعیت که می تونه ارامش قلب ها ودل های شکسته ی این روزها باشه
خدا یا هر چه زودتر شر این ویروس منحوس خلاصی بده
گوش کنیم
هدایت شده از کانال تالیان حق
بخش بعدی مناجات باخداست
مناجات هایی زیبا از جنس واقعیت که می تونه ارامش قلب ها ودل های شکسته ی این روزها باشه
خدا یا هر چه زودتر شر این ویروس منحوس خلاصی بده
گوش کنیم
هدایت شده از کانال تالیان حق
@ostad_shojae4_5922249405666166520.mp3
زمان:
حجم:
29.36M
#مناجات_با_خدا 🤲
میثم مطیعی
#سحر_خیزان ۲
وحالا باهم بانجوای دل زمزمه می کنیم دعای روح بخش وارامش بخش سحر را با صدای
مرحوم #استاد_عباس_صالحی
التماس دعا
هدایت شده از کانال تالیان حق
Ostad Salehi - Www.TopNaz.ComDoaye Sahar - Ostad Salehi [Www.FarsiMode.Com].01.mp3
زمان:
حجم:
3.61M
کانال شهیدابراهيم هادی ❤️رفیق شهیدم❤️
🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱 🌹🍃 بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ🍃🌹 📒 #رمان_دختر_شینا 🌱🦋 🖌 به قلم : #بهناز_ضرا
🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱
🌹🍃 بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ🍃🌹
📒 #رمان_دختر_شینا 🌱🦋
🖌 به قلم : #بهناز_ضرابی_زاده🌱🌸
📌 قسمت: #هفتاد_نهم
#فصل_نهم
گفت: «با بچه های مسجد قرار گذاشتیم بعد از اذان راه بیفتیم. گفتم که، امام دارد می آید.»
یک دفعه اشک هایم سرازیر شد.
گفتم: «از آن وقت که اسمت روی من افتاد، یا سرباز بودی، یا دنبال کار. حالا هم که این طور. گناه من چیست؟! از روز عروسی تا حالا، یک هفته پیشم نبودی.
رفتی تهران پی کار، گفتی خانه مان را بسازیم، می آیم و توی قایش کاری دست و پا می کنم. نیامدی.
من که می دانم تهران بهانه است. افتاده ای توی خط تظاهرات و اعلامیه پخش کردن و از این جور حرف ها.
تو که سرت توی این حرف ها بود، چرا زن گرفتی؟! چرا مرا از حاج آقایم جدا کردی.
زن گرفتی که این طور عذابم بدهی. من چه گناهی کرده ام.
شوهر کردم که خوشبخت شوم. نمی دانستم باید روز و شب زانوی غم بغل کنم و بروم توی فکر خیال که امشب شوهرم می آید، فردا شب می آید...»
خدیجه با صدای گریه من از خواب بیدار شده بود و گریه می کرد.
صمد رفت گهواره را تکان داد و گفت: «راست می گویی. هر چه تو بگویی قبول دارم. ولی به جان قدم، این دفعه دیگر دفعه آخر است.
بگذار بروم امامم را ببینم و بیایم. اگر از کنارت جم خوردم، هر چه دلت خواست بگو.»
خدیجه اتاق را روی سرش گذاشته بود. بندهای گهواره را باز کردم و بچه را بغل گرفتم.
گرسنه اش بود. آمد، نشست کنارم. خدیجه داشت قورت قورت شیر می خورد.
🌱 &ادامه دارد....
🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱
*مـجموعہ فرهنگے شہید ابـراهیم هادے 💝هادےدلہـا*
*ما را در فضاے مجازے دنبال ڪنید*
⤵️⤵️⤵️⤵️
🌻|پیج اینستاگرام شهید ابراهیـم هادی :
https://www.instagram.com/rafiq_shahidam96/
🌻|ڪانال شهیـد ابـراهیـم هادی ایـتا:
*@rafiq_shahidam96 *
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c