#سیره_شهدا
محسن بسیار به ابراهیم هادی علاقه داشت. در مراسم عقد به همسرش یک بسته کتاب هدیه داد که یکی از آنها سلام بر ابراهیم بود. بارها کتاب شهید هادی را میخرید و به جوانان نجف آباد هدیه می داد.
ابراهیم الگوی محسن بود. محسن حججی خالصانه و بدون سر و صدا برای خدا زحمت کشید، اما خداوند نام او را همچون ابراهیم بلند آوازه کرد...
📕 حجت خدا
🍃🌹🍃🌹🍃
مـجموعہ فرهنگے شہید ابـراهیم هادے 💝هادےدلہـا
ما را در فضاے مجازے دنبال ڪنید
❤️❤️❤️❤️
@rafiq_shahidam96
❤️❤️❤️❤️❤️
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
🌷پیام شهید ابراهیم هادی و همه ی شهدا🌷
لطفا در میان #نگاه های مختلفی که به خود #جلب میکنید ،
مراقب #چشمان_گریان
امام زمان عج الله و شهدا باشید!!!!
#چه_خانوم_هستید_چه_آقا....
💢پا روی هوای نفستان بگذارید تنها برای #رضای_خدا کار کنید نه برای جلب توجه و معروفیت یا هر چیز دیگری که بشه ازش نام برد.
💢 دقت کنید رفتارها و کردارهای شما زیر ذره بین #امام_زمان و #شهدا قرار دارد. ان شاءالله خطا و اشتباهی ازتون سر نزند که شرمنده ی امام زمان و شهدا شوید.
#شهید_ابراهیم_هادی
#سلام_رفیق_شهیدم
#انتخابات #حاج_قاسم #رئیسی #کار_درست #کار_درست_انتخاب_درست #داداشابراهیم
#رفیق_شهیدم_ابراهیم_هادی #هادی_دلها #اݪلهمعجݪلولیڪاݪفرج
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
@rafiq_shahidam96
اگر نبودید
لاله ها را باد به یغما می برد...
#شهید_ابراهیم_هادی🌺🌿
#استوری
#رفیق_شهیدم_ابراهیم_هادی #هادی_دلها #اݪلهمعجݪلولیڪاݪفرج #شهید_باشیم_تا_شهید_شویم #مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
@rafiq_shahidam96
┄┅═◈═◈🌺◈═◈═┅┄
خودمون رو شبیه آقا ابراهیم کنیم...👆
#شهیدابراهيمهادی #داداشابراهیم
#انتخابات #حاج_قاسم #رئیسی #کار_درست #کار_درست_انتخاب_درست
#رفیق_شهیدم_ابراهیم_هادی #هادی_دلها #مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
@rafiq_shahidam96
#کلام_شهید
رفیقش میگفت: یک شب تو خواب دیدمش؛ بهم گفت: به بچه ها بگو حتی سمت گناه هم نروند، اینجا خیلی گیر میدند...!
🌷مدافع حرم #شهید #حجت_الله_اسدی (از عاشقان شهید ابراهیم هادی)
#یاد_شهدا_با_صلوات
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
آرزویم همه این است که در خیمهی تو
بنگــرم از کرمت بنده ی خدمتکارم
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#صبحتون_مهدوے 🌼 🍃
امـروز: معـرفی شهیــد دفاع مقـدس
مصطـفی چمـــران🌸
➖➖➖➖➖➖➖➖
@rafiq_shahidam96
➖➖➖➖➖➖➖➖
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
نام : شهید دکتر مصطفی چمران
تولد : 1311
محل تولد : تهران
شهادت : 31 / خرداد / 1360
محل شهادت : دهلاویه
سن : 49
مزار : تهران _ گلزار شهدای بهشت زهرا (س) _ قطعه 24 _ ردیف 73 _ شماره 26
خلاصه ای از زندگی :
سلام بر همه ی مشتاقان علم و حقیقت ، من مصطفی چمران فرزند آقا حسن چمران ساوجی هستم که از روستای چمران شهر ساوه به تهران مهاجرت کرد و من متولد تهران ، خیابان پانزده خرداد ، بازار آهنگرها ، محله سرپولک هستم .
من تحصیلات خود را در مدرسه انتصاریه ، نزدیک پامنار، آغاز کردم و در دارالفنون و دبیرستان البرز دوران متوسطه را گذراندم ؛ در سال 1322 با رتبه 15 در رشته الکترومکانیک دانشکده فنی دانشگاه تهران پذیرفته شدم و بعد از فارغ التحصیلی یک سال به تدریس در دانشکده فنی پرداختم .
از 15 سالگی در درس تفسیر قرآن مرحوم آیت الله طالقانی ، در مسجد هدایت ، و درس فلسفه و منطق استاد شهید مرتضی مطهری و بعضی از اساتید دیگر شرکت میکردم و از اولین اعضاء انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران بودم .
در مبارزات سیاسی دوران دکتر مصدق از مجلس چهاردهم تا ملی شدن صنعت نفت شرکت داشتم و بعد از کودتای 28 مرداد و سقوط حکومت دکتر مصدق ، به نهضت مقاومت ملی ایران پیوستم .
من در همه دوران تحصیل شاگرد اول بودم ، در سال 1337 با استفاده از بورس تحصیلی شاگردان ممتاز به دانشگاه تگزاس ای اند ام آمریکا اعزام شدم و کارشناسی ارشد را در رشته مهندسی برق کسب نمودم .
سپس برای اخذ دکتری در رشته فیزیک پلاسما به دانشگاه برکلی ایالت کالیفرنیا رفتم و در آنجا پایان نامه ام مرجع دو مقاله علمی در زمینه پلاسما فیزیک شد .
سپس در آزمایشگاه های بل و هم چنین آزمایشگاه پیشرانه جت ناسا استخدام شدم .
من در کنار زبان فارسی به زبان های عربی ، ترکی ، فرانسوی ، انگلیسی و آلمانی نیز مسلط بودم و در کنار دانش ، به هنر نیز توجه داشتم .
در دوران اقامتم در آمریکا ، با همکاری بعضی از دوستانم ، برای اولین بار انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا را پایه ریزی کردیم که به دلیل این فعالیتها ، بورس تحصیلی شاگرد ممتازی ام از سوی دولت وقت (رژیم شاه) قطع شد .
من دو بار ازدواج کردم ، بار اول در سال 1340 با یک زن مسلمان آمریکایی به نام تامسن هیمن که نام خود را پس از ازدواج به پروانه تغییر داد و ثمره این ازدواج ، یک دختر به نام روشن و سه پسر به نام های رحیم ، علی و جمال بود ؛ جمال در کودکی در استخر خانه پدر همسرم غرق شد و سه فرزند دیگرم هر کدام در شهری در کناره غربی آمریکا زندگی می کنند .
همسر آمریکایی ام پس از مهاجرت به لبنان و مدتی زندگی کردن در آنجا ، به دلیل شرایط سخت و محرومیت شدید ، تصمیم به بازگشت به آمریکا گرفت و از من جدا شد و در سال 2009 نیز در آمریکا درگذشت .
پس از قیام خونین 15 خرداد سال 1342 و سرکوب ظاهری مبارزات مردم مسلمان به رهبری امام خمینی(ره) دست به اقدامی سرنوشت ساز زدم و همه پلها را پشت سر خود خراب کردم و به همراه بعضی از دوستان مؤمن و هم فکر، رهسپار مصر شدم و مدت دو سال ، در زمان عبدالناصر، سخت ترین دورههای چریکی و جنگهای پارتیزانی را آموزش دیدم و به عنوان بهترین شاگرد این دوره شناخته شدم و فوراً مسئولیت تعلیم چریکی مبارزان ایرانی را به عهده گرفتم .
بعد از وفات عبدالناصر، ایجاد پایگاه چریکی مستقل ، برای تعلیم مبارزان ایرانی ، ضرورت پیدا کرد و لذا من رهسپار لبنان شدم تا چنین پایگاهی را تأسیس کنم .
در لبنان به کمک امام موسی صدر، رهبر شیعیان لبنان ، سازمان «امل» را براساس اصول و مبانی اسلامی پی ریزی نمودیم . همچنین در لبنان با خانم غاده جابر آشنا شدم و با او ازدواج کردم .
با پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران ، بعد از 23 سال هجرت ، به همراه یک گروه 92 نفره از لبنان به وطن باز گشتم و با آنکه قصد ماندن در ایران را نداشتم اما به توصیه امام خمینی در ایران ماندم و همه تجربیات انقلابی و علمی خود را در خدمت انقلاب گذاشتم و خاموش و آرام ولی فعالانه و قاطعانه به سازندگی پرداختم .
بعد از پیروزی در قضیه ی فراموش نشدنی پاوه و آشوب های کردستان به تهران احضار شدم و از طرف امام خمینی(ره) ، به وزارت دفاع منصوب گردیدم و در این مدت بیش از 12000 نفر را از ارتش پاکسازی کردم .
همچنین در اولین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی ، از سوی مردم تهران به نمایندگی انتخاب شدم .
بعد از آغاز جنگ تحمیلی و در خوزستان گروهی از رزمندگان داوطلب ، به گِرد من جمع شدند و من با تربیت و سازماندهی آنان ، ستاد جنگهای نامنظم را در اهواز تشکیل دادم . این گروه کم کم قوت گرفت و منسجم شد و خدمات زیادی انجام داد .
بعد از آزادسازی سوسنگرد در اوایل جنگ مجروح شدم و مدتی عصا به دست در جبهه ها بودم .
سرانجام در تاریخ 31 خرداد 1360 وقتی که برای سرکشی و معرفی فرمانده جدید محور به منطقه جنگی دهلاویه رفته بو
دم ، در خط مقدم نبرد ، بر اثر اصابت ترکش خمپاره دشمن از ناحیه پشت سر زخمی شدم .
کمک های اوّلیه بر روی من در بیمارستان سوسنگرد انجام گرفت و آمبولانس مرا راهی اهواز کرد ولی پیکر بی جان من به اهواز رسید و زندگی پر فراز و نشیب من پایان یافت .
.
🔹گویا خوابیدهای، اما کجا؟!
عند رَبّ! که از هر #بیداری، بیدارتری
🔸نگاه کن ما را که به #ظاهر بیداریم؛
کمکمان کن که بیدار شویم از خواب #غفلت...
✨#شهید_ابراهیم_هادی
✨#شادی_روحش_صلوات
#رفیق_شهیدم_ابراهیم_هادی #هادی_دلها #انتخابات #حاج_قاسم #رئیسی #کار_درست #کار_درست_انتخاب_درست #داداشابراهیم
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
@rafiq_shahidam96