#کلام_معصومین_حدیث_روز
🌹🍃امام کاظم علیه السلام:
بهترین چیزی که بنده بعد از شناخت خدا به وسیله آن به درگاه الهی تقرب پیدا می کند، نماز است.
📚تحف العقول،ص۴۵۵
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
❤️❤️❤️❤️
@rafiq_shahidam96
🌹🌹🌹
@rafiq_shahidam
❤️❤️❤️❤️
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
کساییکهمیجنگن،زخمیهممیشن..
دیروزباگلوله،امروزباحرف..💔!
شهداوقتیتیرمیخوردن
میگفتنفداسرمهدیفاطمه :)
اینتصورمنه...
توییکهداریبرایامامزمانتکارمیکنی
شبروز...!
وقتیمردمباحرفاشونبهتزخمزدن،
تودلتباخودتبگو↓
"فداسرمهدیفاطمه...💚"
آقاخودشبلدهزخمتودرمانکنه...🙂!
#تلنگرانہ🌹
#اَلّلهُمَّعَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج🌈
•°🌱
معنیانتظاررانمی دانیم
ولی؛
دلهایمانبرایدیدنتپرمیکشد
اسمقشنگتقلبمانرا میلرزاند
نمیگوییمعاشقیم،
ولیبیتـــــــو
تحملزندهماندنرانداریم...
#یابنالحسنروحیفداک
یهوقتایۍکهبهبالانگاهمۍکنم
لبخندمیزنمومیگممیدونم
کار خودت بود (:😉😊
#حرفدل🧕
وقتیمشکیمدباشهخوبه
وقتیرنگمانتوشلوارباشهخوبه
وقتیرنگعشقهخوبه
وقتیرنگکتوشلوارباشهباکلاسه...
اما
وقتیرنگچادرمنمشکیشد بدشد،اخشد 👀
افسردگیمیاره 🖤
دنبالحدیثوروایتمیگردیدکهرنگمشکیمکروهه🥀
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
❤️❤️❤️❤️
@rafiq_shahidam96
🌹🌹🌹
@rafiq_shahidam
❤️❤️❤️❤️
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
*#عاشقانه_شهدا🙃🍃*
به سوریه که اعزام شده بود
بعضۍشبها با هم در فضای مجازۍ چت میکردیم
بیشتر حرفهایمان احوالپرسۍ بود
او چیزی مینوشت و من چیزی مینوشتم
واندڪ آبۍ میریختیم بر آتش دلتنگۍمان...
روزهای آخر ماموریتش بود
گوشۍ تلفن همراهم را که روشن کردم
دیدم عباس برایم کلۍ پیام فرستاده است...!
وقتۍ دیده بود که من آنلاین نیستم
نوشته بود:
آمدم نبودۍ؛ وعدهۍ ما بهشت..💔
✍🏻به روایت همسر
#شهید_عباس_دانشگر
#مذهبیها_عاشقترند
#عاشقانه_مذهبی
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
❤️❤️❤️❤️
@rafiq_shahidam96
🌹🌹🌹
@rafiq_shahidam
❤️❤️❤️❤️
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
استـادمـون میگفت:↯
باامـامزمانقـراربـذاریـد✋🏻
فقـط حواستـون باشـہڪہ
#امامزمان قـرار شـما رو
یـادش هسـتا!🙃
یادداشـت میڪنه...📝
یه جورے بگو ڪہ سخـت نباشہ
نگو دیگہ دروغ نمیگم❌🤭
دیگہغیـبت نمیڪنم... بگـو:
آقـامنتلاشـمومیڪنمکہتمام کارهایم
در مسـیر رضـایت شـما بـاشـد😇
به ایـن امیـد کہشـما بـراےمـن دعـا ڪنید...🤲🏻
#امامزمان/#حضرتمهدے💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دخترا_خانما👇🏻
برای از بین بردن #اسلام۷۰۰۰نظریه دادن از ۷۰۰۰ نظریه ۱ نظریه انتخاب شد
که اونم این بود:
اگر می خواهید چراغ #اسلام خاموش بشود👇🏻
دختران و زنان ایرانی رو نیمه عریان از خونه ها بکشین بیرون و زمینه بسازید در همه ی فروشگاه ها ، پارک ها، ادارات و .... ولو بشن😔🤦♂️
همین که مردان مسلمان این پیکر ها و قیافه های زیبا را دیدن و رابطه برقرار کردن دینشون از بین می ره🤦♂️
کم کم اسلام با #بی_حجابی_کامل_زنان از بین می رود.
شما #دانشگاهی_ها
شما #دبیرستانی_ها
شما #حوزه_های_علمیه
شما #کارگردان_ها
شما #آخوند_ها
شما #گویندگان
واقعا خسته نباشید...🤦♂️
هیچ دردتون نمیاد که چی میگذره و چی داره میشه و کجا داریم می ریم؟😔
مواظب باشیم دارن تمام تلاششون رو می کنن تا به هدفشون برسن و متاسفانه تا یه حدودی هم به هدفشون رسیدن😔😢
خواهران مواظب باشیم داریم به کجا می ریم؟
#تلنگرانه
خیلیافکـرمیکنندحضرٺِزهرا
جانِخودشونروفداکردندبهـخاطرِ
همسرشونعلے[؏!]
اماایـنجماعـٺغافلندونمیدوننـدکهـ
هدفِحضـرتزهرادفاعازچیزِباارزشتریبود . .🌿
آری؛
اوجانشوفدایامامزمانشکـرد…(:
ولےمابرایبردِتیـمِفوتبالمونصادقانہ ترازفرج دعامیکنیم…!
بهـ امیـدِروزیکهـهمہماسربازِمخلـصِ
امامزمانمــونباشـیم...💚!(:
#اللهمعجللولیڪالفرج🌿
#مـهدیبیا
#یـامـہدیــــــ
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥مجری ﺍز "محمد علی کلی " میپرسه چرا خانومت #حجاب دﺍره!؟ جوابش زیباست
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
❤️❤️❤️❤️
@rafiq_shahidam96
🌹🌹🌹
@rafiq_shahidam
❤️❤️❤️❤️
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
AUD-20210629-WA0102.
8.73M
👤حجت الاسلام امینی خواه
✏️آن سوی مرگ👆👆👆
(قسمت سی و یکم)
🌼➖➖➖➖➖➖🌼
یه تیکه کلام داشت؛
وقتی کسی میخواست غیبت کنه، با خنده میگفت : «کمتر بگو»
طرف میفهمید که دیگه نباید ادامه بده ...
#شهید_مدافع_حرم
#مهدی_قاضی_خانی🌷
🍁 کربلا مارا به سوی خود
فرا می خواند
و ارواح مشتاق ما
بی تابانه،
همچون کبوتران حرم،
به سوی کربلا بال می گشایند.
#کربلا،
آغوشت رابگشا،
حزبالله به سوی تومیآید...
#شهید_مرتضی_آوینی
🕋دمی با قرآن🕋
میدونستی که خدا اونایی که غمی تو دلشونه رو نه به اندازه غمشون، بلكه به قدر مهربانى و رحمت خودش گشايش میده؟ این رو مولامون امام کاظم(علیه السلام) فرمودند.
👌🏻خود خدا هم اینو بیان کرده که: «وَاللَّهُ رَئوفٌ بِالْعِبَادِ»(بقره ۲۰۷).
این آیه رو یادته درباره چه کسی نازل شد؟
درباره آقایی که اون نیمه شب جونشو کف دستش گذاشت و در جای پیامبر صلی الله علیه و آله خوابید که حضرت هجرت کنه برا گسترش اسلام و اینکه این دین به دست من و تو برسه🥺♥️
چجوری جبران میکنی این محبت و جانفشانی مولامون رو؟
🍃پس فردای غدیر🍃
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
❤️❤️❤️❤️
@rafiq_shahidam96
🌹🌹🌹
@rafiq_shahidam
❤️❤️❤️❤️
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
••|💚✨|••
#استادپناهیانمیگفت: ↓
چراخودترورهانمیڪنے؟دادبزنےازامامحسینبخوای؟
برودرخونہاباعبداللهمنتشروبڪش
دورشبگرد..
#مناجات ڪنباامامحسین!
بگوامامحسینممنباتوآغازڪردم،
ولمنڪنے...
دیگهنمیڪشمادامہبدم
متوقفشدم...💔!'
امامحسینبازمدستترومیگیرهفقط
بخواهازش...(:
#یاحسیــن✋🏽
|💚✨|➣ #رفیقـ خوبـ زندگیمـ اربابـ
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
❤️❤️❤️❤️
@rafiq_shahidam96
🌹🌹🌹
@rafiq_shahidam
❤️❤️❤️❤️
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
هدایت شده از کانال شهید ابراهیم هادی(علمدار کمیل)
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
⁉️چـرا ابـراهــیـم؟
🔶 قسمت هـفتـم...
🔹نشستـہ بودیم داخل اتاق مهمان داشتیم صدایی از داخل ڪوچـہ آمـد
ابراهیم سـریع از پنجـره نگاه ڪرد شخصی موتور شـوهـر خـواهـر اورا برداشتـہ
و
در حال فـرار بود🏃🏻♂️
🗣️ بگیرش دزد دزد سریع دوید دَمِ دَر یڪی از بچـہ های محل لَگَدے بـہ مـوتـور زد دزد با مـوتـور نقش بـر زمین شـد
تڪہ آهـن روے زمین دست دزد را برید و خـون جارے شد
چـهـره دزد پـر از درد بود و اضطراب درد میڪشید 😰😓
ڪه ابـراهیم رسید مـوتـور را بـرداشت و روشـن ڪرد و گـفت: سریع سوار شو
رفتند درمانگاه با همان مـوتـور دستش را پانسبان ڪردند
🍃 بعد رفتند مـسـجـد
بعد از نماز ڪنارش نشست
⁉️چـرا دزدی میکنی؟
آخـہ پـول حـرام ڪه...
دزد گـریہ میڪرد😭
بعد بہ حـرف آمد،
همـہ اینا رو میدونم
بیڪارم زن و بچـہ دارم از شهرستان اومدم مجبور شدم😔
🤔 ابراهیم فڪرے ڪرد
رفت پیش یڪی از نمازگـزارها بااو صحبت ڪرد خوشحال برگشت ☺️
و
گفت: خـدا روشڪر شغلی مناسب برایت فراهـم شد😊
از فـردا بـرو سرڪار
💰 این پول را هم بگیر از خدا هم بخواه ڪمڪت کند
👌🏻 همیشہ بہ دنبال حلال باش
مال حـرام زندگی را بہ آتش میڪشد📛
پـول حلال ڪم هـم باشد برڪت دارد✅
ادامــہ دارد....
🗓️ 1400/5/9
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
@rafiq_shahidam96
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی #کاری_از_بچه_های_رسانه_خودمون
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها #رفیق_شهیدم_96 #رفیق_شهیدم #رفیق_شهیدم_ابراهیم_هادی #ابراهیم_هادی #شهیدمجیدقربانخانی #شش_گوشه #شهادت #شهید_جهاد_عماد_مغنیه #شهید_مهدی_زین_الدین #شهید_حسین_معزغلامی #شهدای_گمنام #شهید_آوینی #شهید_مصطفی_صدرزاده #شهید_گمنام #جمکران #مهدویت #منتظران_ظهور #حجاب #حاج_مهدی_رسولی #حضرت_فاطمه #حضرت_زهرا #حضرت_ام_البنین #حضرت_اباالفضل #قمر_بنی_هاشم #طلاییه #کانال_کمیل #گرافیک
https://www.instagram.com/tv/CSABVrtonAU/?utm_medium=share_sheet
✨🌟✨🌟✨🌟✨
🌟
✨
#سیره_علما_راهی_به_سوی_نور
8⃣7⃣4⃣
🍃🌹 شیخ رجبعلی خیاط (رحمه الله علیه):
انسان اگر بخواهد راحت زندگی کند ، تنها راهش این است که خود را به خدا واگذار کند و مطیع اوامر الهی باشد.
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
❤️❤️❤️❤️
@rafiq_shahidam96
🌹🌹🌹
@rafiq_shahidam
❤️❤️❤️❤️
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌀 خوش بهحال هرکسی که این روزا
🔊 بانوای محمدحسین پویانفر
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
❤️❤️❤️❤️
@rafiq_shahidam96
🌹🌹🌹
@rafiq_shahidam
❤️❤️❤️❤️
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
🌈 #قسمت_سوم
🌈 #هرچی_تو_بخوای
رفتم وضو گرفتم و ✨نماز شب✨ خوندم...
از وقتی فضیلت نماز شب رو متوجه شدم به خدا گفتم
_هروقت بیدارم کنی میخونم.من گوشی و ساعت و این چیزها تنظیم نمیکنم.😍اگه خودت بیدارم کنی میخونم وگرنه نمیخونم.
انصافا هم خدا مرام به خرج داد و از اون شب قبل اذان صبح بیدارم میکنه.حالا گفتن نداره ولی منم نامردی نکردم و هرشب نمازشب خوندم.😍✨
خداروشکر مامان موقع صبحانه دیگه حرفی از خواستگاری نگفت.😆🙈
با بسم الله وارد دانشگاه شدم.گفتم:
_خدایا امروز هم خودت بخیرکن.چند قدم رفتم که آقایی از پشت سر صدام کرد
-خانم روشن
توی دلم گفتم خدایا،داشتیم؟!! برگشتم.سرم بالا بود ولی نگاهش #نمیکردم.✋👑
گفتم:بفرمایید.
-امروز کلاس استاد شمس تشریف میبرید؟
-بله
-میشه امروز باهاشون بحث نکنید؟😐
-شما هم دانشجوی همون کلاس هستید؟
-بله
-پس میدونید کسی که بحث رو شروع میکنه من نیستم.☝️
-شما ادامه ندید.
-من نمیتونم در برابر👈 افکار اشتباهی که به خورد دانشجوها میدن #بی_تفاوت باشم.
-افکار هرکسی به خودش مربوطه.
-تا وقتی به زبان نیاورده یا به عمل #اجتماعی تبدیل نشده به خودش مربوطه.👌
-شما عقاید خودتو محکم بچسب چکار به عقاید بقیه دارید؟😏
-عقاید من بهم اجازه نمیده دربرابر کسی که میخواد بقیه رو #گمراه کنه #ساکت باشم.
-شما چرا فکر میکنید هرکسی مثل شما فکر نکنه گمراهه؟
-ایشون افکار خودشونو میگن،منم عقاید خودمو میگم.تشخیص درست و نادرست با بقیه..من دیگه باید برم.کلاسم دیر شده.✋
اجازه ی حرف دیگه ای بهش ندادم و رفتم.اما متوجه شدم همونجا ایستاده و به رفتن من نگاه میکنه.
✨خداجون خودت عاقبت امروز رو بخیر کن.✨
ریحانه توی راهرو ایستاده بود.تا منو دید اومد سمتم.بعد احوالپرسی گفتم:
_چرا کلاس نرفتی؟😕
-استاد شمس پیغام داده تو نری کلاسش.
لبخند زدم و دستشو گرفتم که بریم کلاس.باترس گفت:
_زهرا دیوونه شدی؟!برای چی میری کلاس؟!😧
-چون دلیلی برای نرفتن وجود نداره.
میخواست چیزی بگه که...
صدای استاد شمس از پشت سرمون اومد.تامنو دید گفت:
_شما اجازه نداری بری کلاس.😠
گفتم:به چه دلیلی استاد؟
-وقت بچه های کلاس رو تلف میکنی.
-استاد این کلاس شماست.من اومدم اینجا شما به من برنامه نویسی آموزش بدید.پس کسیکه تو این کلاس صحبت میکنه قاعدتا شمایید.
-پس سکوت میکنی و هیچ حرفی نمیزنی.😠
-تا وقتی موضوع راجع به برنامه نویسی کامپوتر باشه،باشه.
دانشجو های کلاس های دیگه هم جمع شده بودن.استاد شمس با پوزخند وارد کلاس شد.
من و دانشجوهای دیگه هم پشت سرش رفتیم توی کلاس.
اون روز همه دانشجوها ساکت بودن و استاد شمس فقط درمورد برنامه نویسی صحبت کرد.
گرچه یه سؤالی درمورد درس برام پیش اومد ولی نپرسیدم.بالاخره ساعت کلاس تمام شد.استاد سریع وسایلشو برداشت و از کلاس رفت بیرون.
همه نگاه ها برگشت سمت من که داشتم کتابمو میذاشتم توی کیفم.
زیر لب خنده م گرفت.اما بچه ها که دیدن خبری نیست یکی یکی رفتن بیرون.من و ریحانه هم رفتیم توی محوطه.
ریحانه گفت:
_خداکنه دیگه سرکلاس چیزی جز درس نگه.
گفتم:خداکنه.😕
تاظهر چند تا کلاس دیگه هم داشتم.بعداز نماز رفتم دفتر بسیج دانشگاه.با بچه ها سلام و احوالپرسی کردم و نشستم روی صندلی.
چند تا بسته کتاب روی میز بود.حواسم به کتابها بود که خانم رسولی(رییس بسیج خواهران) صدام کرد
-کجایی؟دارم با تو حرف میزنم.😐
-ببخشید،حواسم به کتابها بود.چی گفتین؟😅
-امروز تو دانشگاه همه درمورد تو و استادشمس صحبت میکردن.
-چی میگفتن مثلا؟
-اینا مهم نیست.من چیز دیگه ای میخوام بهت بگم.
-بفرمایید
-دیگه کلاس استادشمس نرو.😒
-چرا؟!!اون افکار اشتباه خودشو به اسم روشن فکری بلند میگه.یکی باید جوابشو بده.
-اون آدم خطرناکیه.تو خوب نمیشناسیش.بهتره که دیگه نری کلاسش.😕
-پس....😐
نذاشت حرفمو ادامه بدم.گفت:
_کسانی هستن مثل تو که به همین دلیل تو اینجور کلاسها حاضر میشن.به یکی دیگه میگم بره.
-ولی آخه....😕
-ولی آخه نداره.بهتره که تو دیگه کلاسش نری.
-باشه.
بعد کلاسهام رفتم خونه....
ادامه دارد...
📚 نویسنده : بانو مهدییار منتظرقائم
*رفیق شهیدم ابراهیم هادی *
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
*بسم الله الرحمن الرحیم*
🌈 #قسمت_چهارم
🌈 #هرچی_تو_بخوای
بعد کلاسهام رفتم خونه...
همش به حرفهای خانم رسولی فکر💭 میکردم.
مامان تو آشپزخونه بود.بالبخند گفتم:
_سلام مامان گلم😍✋
-سلام خسته نباشی.بیابشین برات چایی بریزم😊☕️
-برم لباسهامو عوض کنم،یه آبی به دست و صورتم بزنم بعدمیام☺️
-باشه برو.
رفتم توی اتاق و پشت در نشستم.
خیلی ناراحت بودم.😞به درستی کاری که قبلا میکردم مطمئن بودم.
گفتم
✨خدایا تو خوب میدونی😔 من هرکاری کردم #بخاطرتو بوده...
بلند شدم،وضو گرفتم و نماز خوندم تا آروم بشم.از خدا خواستم کمکم کنه.😔🙏✨
دلم روضه میخواست.
با گوشیم برای خودم روضه گذاشتم و کلی گریه کردم.😭✨تو حال و هوای خودم بودم که مامان برای شام🍛 صدام کرد.
قیافه م معلوم بود گریه کردم.😣
حالا جواب مامان و بابا رو چی بدم؟😔 آبی به صورتم زدم و رفتم سمت آشپزخونه.بسم الله گفتم و نسبتا بلند سلام کردم.
مامان و بابا یه کم نگاهم کردن.مامان گفت:
_باز برا خودت روضه گذاشتی؟😕
لبخندی زدم و نشستم کنار میز.سرشام بابا گفت:
_خانواده ی صادقی فردا شب میان.فردا که کلاس نداری؟😊
-نه
-پس بیرون نرو.یه کم به مادرت کمک کن.
-چشم.😊
برای اینکه به استادشمس و حرفهای خانم رسولی فکر نکنم همه ی کارها رو خودم انجام دادم...😅
مامان هم فکرکرد به قول خودش سرعقل اومدم...😆🙊
عصر شد و من همه ی کارها رو انجام دادم. گردگیری🙈 و جاروبرقی🙈 کردم.میوه ها رو شستم 🙈و توی ظرف چیدم.شیرینی ها رو آماده کردم.🙈
کم کم برادرهام هم اومدن...
❤️داداش علی فرزند بزرگ خانواده ست☺️ و شش سال از من بزرگتره و یه پسر چهار ساله داره که اسمش امیرمحمده،❤️علی و اسماء❤️ همسرش معلم هستن و بخاطر کارشون فعلا یه شهر دیگه زندگی میکنن.
❤️بعد داداش محمده که چهارسال از من بزرگتره و پاسداره، 😍تا حالا چند بار رفته 💚سوریه.💚یه دختر سه ساله داره به اسم ضحی.👧🏻❤️مریم همسر محمد❤️ قبل از ازدواج با محمد دوست من بوده.یک سال از من بزرگتره و توی مسجد باهم آشنا شده بودیم.من با داداش محمد خیلی راحت ترم.روحیاتش بیشتر شبیه منه.☺️😍
مامان با کلی ذوق براشون میگفت که از صبح کارها رو زهرا خودش انجام داده.😅
همه بالبخند به من نگاه میکردن.
محمد گفت:
_تو که هنوز ندیدیش .ببینم ناقلا نکنه دیدیش و ما خبر نداریم.😜
باخنده گفتم:
_پس چی فکر کردی داداش؟فکر کردی اگه من تأییدش نمیکردم بابا اجازه میداد بیان خاستگاری؟ مگه نمیدونی نظر من چقدر برای مامان و بابا مهمه؟😁😅
همه خندیدن...😁😀😃😄
رفتم توی اتاقم که آماده بشم،چشمم افتاد به کتاب برنامه نویسی که روی میز تحریرم بود...
دوباره یاد استادشمس و خانم رسولی افتادم.
ناراحت به کتاب خیره شده بودم.متوجه نشدم محمد اومده توی اتاق و داره به من نگاه میکنه.صدام کرد:
_زهرا
جا خوردم،... رفتم عقب.گفت:
_چته؟کجایی؟نیستی؟😐
-حواسم نبود😒
-کجا بود؟😊
-کی؟😧
-حواست دیگه.😉
-هیچی،ولش کن😔
-سهیل رو میخوای چکارکنی؟😊
-سهیل دیگه کیه؟😒😕
-ای بابا! اصلا نیستی ها. خواستگار امشبت دیگه.😐
-آها!نمیدونم،چطور مگه؟🙁
-من دیدمش،اونی #نیست که تو بخوای.😎👌
-پس بابا اجازه داده بیان؟😕
-بابا هم هنوز ندیدتش.بهم گفت تحقیق کنم،منم دیدمش.😌
-میگی چکارکنم؟... 😕
ادامه دارد...
📚 نویسنده : بانو مهدییار منتظر قائم
*رفیق شهیدم ابراهیم هادی *
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
🌷شبتــــون شهـــــدایی🌷
🙏امیدواریم شبتون به آرامش خواب شهدامون آرام باشد...
#ان_شاءالله
🦋🦋🦋
『🌼'!』
وقتےمیریپیشرئیسادارهایکہکارتپیششگیره؛
چقدسعیمیکنۍخودتوخوبجلوهبدی؟
یاچقدوقتیکهتورومیبینهیا باهاتصحبتمیکنه احترامبزاری!
محضاطلاعتونخواستمبگم یهآقایۍهستکه همیشہمیبینتترفیق!
حتےتوپیویودایرکتنامحرما!
جایگاهشمکهخودتون میدونید!
نزارازچشمش بیفتی!
•
🎀میگن قبل از اذان و زمانی که بارون میباره
اگه دعا کنی...🎀
درصد اجابتش خیلییی میره بالا💖🙌 (هر چی خدا بخواد)
دعا کنیم برای #همدیگه...❄️🌨🗣
#بریم_نمازمون_رو_اولِوقت_بخونیم🌈💕