هدایت شده از کانال شهید ابراهیم هادی(علمدار کمیل)
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹
@rafiq_shahidam96
🌸 بِسمِ رَبِ شُـهَــدا وَ صِدیقین
🧔🏻ابـراهـیـم و اهـمـیت نـمـاز شب
🧔🏻 ابـراهـیم روزها بسیار آدم شوخ و بذله گویی بود.
😇خیلی هم عوامانه صحبت می کرد.
اما شبـها معمولاً قبل از سحر بیدار بود و مشغول نماز شب می شد.
♦️تلاش هم می کرد این کار مخفیانه صورت بگیرد.
💠 امام صادق علیه السلام می فرماید✨
هر کار نیکی که بنده ای انجام می دهد.
📙در قرآن ثوابی برای آن مشخص است.
مگر نماز شب 👌🏻
زیرا آنقدر پر اهمیت است که خداوند ثواب آن را معلوم نکرده
و فرموده پهلو یشان از بسترها جدا میشود و هیچکس نمیداند
که پاداش آن چه کردهاند
چه چیزی برای آنها را ذخیره کرده ام
همان دوران کوتاه سرپل ذهاب🥀
🧔🏻 ابراهیم معمولاً یکی دو ساعت مانده
📿به اذان صبح بیدار میشد و به قصد سر زدن به بچه ها از محل استراحت دور میشد.🚶🏻♂️
🌻منم شک نداشتم که از بیداری سحر لذت می برد 👌🏻
و مشغول نماز شب می شود📿
@rafiq_shahidam96
🗓️ 1400/7/1
🌹🍃🌹
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی #فرهنگی_مجازی_هادی_دلها #شهید_ابراهیم_هادی #رفیق_شهیدم #نماز_اول_وقت #نماز_شب #اهمیت_نماز #شهید_مصطفی_صدرزاده #شهید_مهدی_زین_الدین #شهید_حسین_معزغلامی #شهید_احمد_مشلب #شهید_همت #شهید_حسن_باقری #شهید_عباس_دانشگر #کربلا #نجف #پاسپورت #اربعین #بین_الحرمین #مشایه #خادمین_شهدا #خادم_الشهدا #حضرت_رقيه #حضرت_ام_البنین #حضرت_زهرا #حضرت_اباالفضل #حضرت_عباس #قمر_بنی_هاشم #باشهدا_راه_را_گم_نمی_کنیم #شب_جمعه_است_هوایت_نکنم_میمیرم
https://www.instagram.com/p/CUKKoyzoXfi/?utm_medium=share_sheet
استادپناهیان↻
تجربهبهمیاددادهکہ...
برایاینڪهطلبشهادتڪنی،
نبایدبهگذشتهخودتنگاهکنۍ...!🗓
ࢪاحتباش!
نگرانهیچینباش!😉
فقطمواظباینباشکھ
شیطونبهتنگهتولیاقتشهادتندارے...!♥️❌
#دفاع_مقدس
#استاد_پناهیان☘
#محرم
#پروفایل_محرم
#پروفایل
#واکسن
#رئیسی
#پروفایل_شهدایی
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
❤️❤️❤️❤️
@rafiq_shahidam96
🌹🌹🌹
@rafiq_shahidam
❤️❤️❤️❤️
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
⭕️ زیارت اربعین شیعیان عراقی به نیابت از ایرانیها
▪️برخی از زائران اربعین که از مناطق جنوبی عراق به سمت کربلا در حال پیادهروی هستند با در دست داشتن نوشتههایی به نیابت از ایرانیها زیارت کردند.
▪️در این نوشتهها آمده است: به نیابت از براداران ایرانی خود به سوی کربلا پیاده میرویم. به ملت ایران میگوییم که جای شما در قلب ماست.
#محرم
#پروفایل_محرم
#پروفایل
#واکسن
#رئیسی
#پروفایل_شهدایی
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
❤️❤️❤️❤️
@rafiq_shahidam96
🌹🌹🌹
@rafiq_shahidam
❤️❤️❤️❤️
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
1.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•°🌱
دقایقی پیش زنده از کربلا
#اللهم_ارزقنا_کربلا_به_حق_الحسین_ع
10.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 جای خالی یک قهرمان در مراسم اربعین
🔹زائران عراقی: به نیابت از حاج قاسم پیادهروی میکنیم.
#اربعین
#مرد_میدان
•°🌱
صَلَے اللّٰھُ عَلَی۟ڪ۟ یٰااَبٰاعَب۟دِاللّٰھ۟😔
کربلاوُشبِجمعــهحرمِحضرتِعشـق
درکجابودهچنینبختمیسّـــــرباشد
درحرمروضهیمقتلچقدرمیچسبد
چهشودمرثیهخوانحضرتِمادرباشد..
#اغیثینییااماه... 💔
#اللهم_ارزقنا_کربلا_به_حق_الحسین_ع🙏🏻
کانال شهیدابراهيم هادی ❤️رفیق شهیدم❤️
🔹 #او_را ... 26 -برو اونور عرشیا... درو قفل کرد و کلیدو گذاشت تو جیبش‼️ -تو هیچ جا نمیری😠 -یعنی
🔹 #او_را ... 27
چند ثانیه با تعجب فقط نگاه میکردم که کم کم دورش شلوغ شد...😳
بعد چنددقیقه آمبولانس اومد و عرشیا رو گذاشتن رو بلانکارد و بردن...
بدون معطلی افتادم دنبال آمبولانس و باهاش وارد بیمارستان شدم❗️
عرشیا رو بردن تو یکی از بخشا و دو سه تا دکتر و پرستار هم دنبالش....
دل تو دلم نبود...
به خودم فحش میدادم و عرض راهرو رو میرفتم و میومدم که یکی از دکترا اومد بیرون👨⚕
سریع رفتم پیشش
-ببخشید...
سلام
-سلام،بفرمایید؟؟!!
-این...
این...
این آقایی که الان بالاسرش بودید،
چشه؟
یعنی چیشده؟؟
مشکلش چیه؟؟😥
-شما با ایشون نسبتی دارید؟؟
تو چشمای دکتر زل زدم،
داشتم تو فکرم دنبال یه کلمه میگشتم،
که نگاهی به سرتاپام انداخت و با ته اخم، گفت:
چرا قرص خورده؟؟؟
با تعجب گفتم:
-قرص😳⁉️
چه قرصی؟؟
-نمیدونم ولی ظاهرا قصد خودکشی داشته!!
کمی دیرتر میرسیدید احتمال زنده بودنش به صفر میرسید!!
😨با چشمای وحشتزده و دهن باز به دکتر نگاه میکردم که گفت:
-همکارای ما دارن معدشو شست و شو میدن،
چنددقیقه دیگه برید پیشش...
تو این وضعیت بهتره یه آشنا کنارش باشه😒
همونجا کنار راهرو نشستم و کلافه نفسمو بیرون دادم...
همش خودمو سرزنش میکردم...
اخه تو که از سعید و هیچ پسر دیگه ای خیری ندیده بودی، برای چی باز خودتو گرفتار کردی😖
بلند شدم و رفتم بالاسر عرشیا،
تازه به هوش اومده بود.
با دیدن من انگار جون تازه ای گرفت و چشماش برق زد...😢
-چرا این کارو کردی؟
-تو چرا این کارو کردی؟؟😢
-عرشیا رفت و امد تو این رابطه ها معمولیه...
نباید خودتو اینقدر زود ببازی...
-پس خودت چرا با رفتن سعید خودتو باختی؟😏
کلافه دستمو تو هوا تکون دادم و گفتم
-اولا رابطه من و سعید فرق داشت...
بعدشم من دخترم،
تو پسری! مردی مثلا!!
-اولا چه فرقی؟
یعنی من از اول بازیچت بودم؟😢
بعدشم مگه مردا احساس ندارن؟؟
-عرشیا...
من دیرم شده...
میشه بگی یکی از دوستات بیاد پیشت من برم؟؟
بابا و مامانم شاکی میشن...
روشو برگردوند و اشک از چشماش سرازیر شد😭
-خیلی بی معرفتی...
برو....
"محدثه افشاری"
@aah3noghte
@RomaneAramesh
#انتشارحتماباذکرلینک
🔹 #او_را ... 27
چند ثانیه با تعجب فقط نگاه میکردم که کم کم دورش شلوغ شد...😳
بعد چنددقیقه آمبولانس اومد و عرشیا رو گذاشتن رو بلانکارد و بردن...
بدون معطلی افتادم دنبال آمبولانس و باهاش وارد بیمارستان شدم❗️
عرشیا رو بردن تو یکی از بخشا و دو سه تا دکتر و پرستار هم دنبالش....
دل تو دلم نبود...
به خودم فحش میدادم و عرض راهرو رو میرفتم و میومدم که یکی از دکترا اومد بیرون👨⚕
سریع رفتم پیشش
-ببخشید...
سلام
-سلام،بفرمایید؟؟!!
-این...
این...
این آقایی که الان بالاسرش بودید،
چشه؟
یعنی چیشده؟؟
مشکلش چیه؟؟😥
-شما با ایشون نسبتی دارید؟؟
تو چشمای دکتر زل زدم،
داشتم تو فکرم دنبال یه کلمه میگشتم،
که نگاهی به سرتاپام انداخت و با ته اخم، گفت:
چرا قرص خورده؟؟؟
با تعجب گفتم:
-قرص😳⁉️
چه قرصی؟؟
-نمیدونم ولی ظاهرا قصد خودکشی داشته!!
کمی دیرتر میرسیدید احتمال زنده بودنش به صفر میرسید!!
😨با چشمای وحشتزده و دهن باز به دکتر نگاه میکردم که گفت:
-همکارای ما دارن معدشو شست و شو میدن،
چنددقیقه دیگه برید پیشش...
تو این وضعیت بهتره یه آشنا کنارش باشه😒
همونجا کنار راهرو نشستم و کلافه نفسمو بیرون دادم...
همش خودمو سرزنش میکردم...
اخه تو که از سعید و هیچ پسر دیگه ای خیری ندیده بودی، برای چی باز خودتو گرفتار کردی😖
بلند شدم و رفتم بالاسر عرشیا،
تازه به هوش اومده بود.
با دیدن من انگار جون تازه ای گرفت و چشماش برق زد...😢
-چرا این کارو کردی؟
-تو چرا این کارو کردی؟؟😢
-عرشیا رفت و امد تو این رابطه ها معمولیه...
نباید خودتو اینقدر زود ببازی...
-پس خودت چرا با رفتن سعید خودتو باختی؟😏
کلافه دستمو تو هوا تکون دادم و گفتم
-اولا رابطه من و سعید فرق داشت...
بعدشم من دخترم،
تو پسری! مردی مثلا!!
-اولا چه فرقی؟
یعنی من از اول بازیچت بودم؟😢
بعدشم مگه مردا احساس ندارن؟؟
-عرشیا...
من دیرم شده...
میشه بگی یکی از دوستات بیاد پیشت من برم؟؟
بابا و مامانم شاکی میشن...
روشو برگردوند و اشک از چشماش سرازیر شد😭
-خیلی بی معرفتی...
برو....
"محدثه افشاری"
@aah3noghte
@RomaneAramesh
#انتشارحتماباذکرلینک
https://chat.whatsapp.com/GpDB9aU80kpEUd8B525boN
🔹 #او_را ... 28
یه لحظه از خودم بدم اومد...
احساس کردم خیلی دل سنگ شدم!
-عرشیا...
من ازت معذرت میخوام...😔
-ترنم...
میخوای ببخشمت؟؟😢
-اره‼️
-پس نرو...❗️
تنهام نذار....😢
من بی تو وضعم اینه!
بمون و زندگیمو قشنگ کن...
من خیلی تنهام....
سرمو انداختم پایین و با انگشتام بازی کردم...
-ترنم؟؟؟
چشماشو نگاه کردم...
دلم آتیش گرفت...
-باشه....
-ای جان... من فدای تو بشم...
برو خانومم...دیرت میشه...
برو میگم علیرضا بیاد پیشم😘
لبخند ملایمی زدم و ازش خداحافظی کردم...
تو دلم فقط داشتم خودمو فحش میدادم و میرفتم سمت ماشین😡
💭(خاک تو سرت😡
باز خراب کردی😒
چی چیو باشه....
خب اگر نمیگفتم باشه که میمرد...
حالا چندوقت باهاش باشم،
حالش که بهتر شد در صلح و صفا تمومش میکنم...)
سوار شدم و راه افتادم.
تازه یاد مرجان افتادم‼️
تا گوشیو برداشت شروع کرد فحش دادن
-منو مسخره کردی؟؟
امروز موندم خونه،که خانوم تشریف بیاره...
هرچی هم زنگ میزنم خاموشه😡
-مرجان باور کن...
-مرجان و کوفت😡
مرجان و درد😡
خیلی مسخره ای ترنمممم
-بابا تو که خبر نداری چیشده...😭
-ترنم😳
چت شده؟
بگو ببینم قضیه چیه؟؟
همه چیو با گریه براش تعریف کردم و به زمین و زمون فحش دادم...
-خاک تو سرت‼️
تو اصلا جنبه دوستپسر داشتن نداری...
یکی هم پیدا میشه دوستت داره اینجوری میکنی!!😒
-برو بابا...
کدوم دوست داشتن؟؟
پسره مریضه...
آدم سالم مگه اینجوری دیوونه میشه؟؟😒
-هه...
پس یادت رفته با رفتن سعید مثل مرغ پرکنده شده بودی...😒
-دیگه اسم سعیدو نیاااااار....
اه😭
ولم کنید بابا....
-خب حالا گریه نکن...
اصلا بیا دنبالم امشب بریم خونه شما
خوبه؟😉
-راست میگی؟
مامانت میذاره؟
-اره بابا،اون از خداشه من خونه نباشم😒
-ها😳
عههه..چیزه...باشه اومدم...
"محدثه افشاری"
@Aah3noghte
@Romanearamesh
https://chat.whatsapp.com/GpDB9aU80kpEUd8B525boN