eitaa logo
کانال شهیدابراهيم هادی ❤️رفیق شهیدم❤️
4.9هزار دنبال‌کننده
29.6هزار عکس
19.8هزار ویدیو
277 فایل
♡ولٰا تَحْسَبَّنَ الَّذینَ قُتِلوا في سَبیلِ اللِه اَمواتا بَل اَحیٰاعِندَ رَبهِم یُرزقون♡ شہـد شیـرین شـہـٰادت را کسانی مـے چشند کـہ..!! لذت زودگذر گنـٰاه را خریدار نباشند .. 💔 دورهمیم واسہ ڪامل تر شدن🍃 #باشهداتاشهادت ارتباط با خادم کانال👇👇 @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بہ‌قولِ‌حاج‌مہدی‌رسـولـے↯ چہ مکہ رفتہ‌ها کہ حاجی‌ نیستنو چہ ڪربلا نرفتہ‌ها کہ ڪربلایی‌ان اربـٰاب دستمون بگیر تا ما هم مثل خیلی از شہدایی کہ ڪربلا ندیدن اما ڪربلایی شدن ما هم ڪربلایی و عاشورایی بشیم!' ❤️❤️❤️❤️ @rafiq_shahidam96 🌹🌹🌹 @rafiq_shahidam ❤️❤️❤️❤️ http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
شما فکر کردید آقای بهجت چیکار کرده به اینجا رسیده؟ به خدا قسم فقط نیّت!! هر کی که به جایی نرسیده، یقیناً نخواسته! یقیناً کم خواسته! یقیناً در لحظه های حساس عمیقاً نخواسته...!
همیشہ‌همرنگ‌‌جماعت‌نشو‌ ! عدھ‌ اى‌همرنگ‌‌جماعت‌شدن‌تبدیل‌شدن‌‌بھ‌ ؛ قاتلانِ‌حسین-ع- ˼ شہیدآوینـﮯ🌱
•°🌻🍃°• استاد‌پناهیان:↯ تجربه‌بهم‌یا‌دداده‌کہ... برای‌اینڪه‌طلب‌شهادت‌ڪنی ‌نبایدبه‌گذشته‌خودت‌نگاه‌کنۍ...! ࢪاحت‌باش! نگران‌هیچی‌نباش! فقط‌مواظب‌این‌باش‌کھ شیطون‌بهت‌نگه‌تولیاقت‌شهادت‌ندارے...!ジ |✨| ✨👌
2.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ستون‌به‌ستون‌،قدم‌به‌قدم پیاده‌میام،به‌سمت‌حرم.. _تسلیت 🏴🏴
اربعین حسینی تسلیت باد.
. . واسہ‌اینڪہ‌خدابہت‌اجازه‌داده🌿 توروضه‌حسینش•ع•گریہ‌ڪنے🌧🖇... 🤲🏻| .. ❤️‍🔥 . . ولـی نیاد‌اون‌روزے‌✨ ڪہ‌ ثانیہ‌اے‌از‌امام‌حسین•ع•♥️ دورشیم ...🥀 نیاد‌اون‌روز‌ڪہ‌بیچاره‌ایم🙌🏻.. 🌿| ...
🔹 ... 51 درد تو کل وجودم پیچید... وحشتزده عرشیا رو نگاه کردم! -ببخشید ترنم... اما تقصیر خودت بود! یادت باشه دیگه با کسی بازی نکنی!! قبل اینکه چیزی بگم پشت پرده ی اشکام محو شد... جیغ میزدم گریه میکردم فحشش میدادم اما اون رفته بود! صورتمو گرفته بودم و ناله میکردم... لباسام خونی شده بود! شالمو روی زخمم گذاشتم و سعی کردم خونشو بند بیارم... نیم ساعتی تو حیاط نشستم و گریه کردم. جرأت رفتن سمت آیینه رو نداشتم😣 از خودم متنفر بودم! چرا کاری نکردم؟؟ چرا جلوشو نگرفتم؟ چرا...😣 خون تا حدودی بند اومده بود رفتم سمت ماشین و آیینه رو چرخوندم طرف خودم. جرأت دیدنشو نداشتم چشمامو محکم روی هم فشار میدادم، شوری اشکام، زخممو سوزوند😖 چشمامو باز کردم... باورم نمیشد😳😭 زخمی که از بالای گونه تا نزدیک گوشم کشیده شده بود....😭 این تقاص کدوم کار من بود؟؟ سرمو گذاشتم رو فرمون و از ته دل ناله زدم و گریه کردم...! بیشتر از صورتم، قلبم زخمی شده بود💔 تمام این ساعتا رو تو حیاط میچرخیدم و گریه میکردم! ساعت شش بود! قبل اومدن مامان و بابا باید میرفتم... اما کجا؟؟ نمیدونم ....ولی اگر منو با این صورت میدیدن...😣 ماشینو روشن کردم و راه افتادم! هرکی که میدید،با تعجب نگام میکرد این دلمو بیشتر میسوزوند... حالم خراب بود... خراب تر از همیشه😭 گوشی رو برداشتم... -مرجان😭 -چیشده ترنم؟؟😳 چرا گریه میکنی؟؟ -مرجان کجایی؟؟ -تو راه... گفتم که امشب میخوام برم پارتی! -مرجان نرو😭 خواهش میکنم... بیا پیشم😭 -اخه راستش نمیتونم ترنم... چرا نمیگی چیشده؟؟ -دارم دق میکنم مرجان.... نابود شدم نابود😭 -خب بگو چیشده؟؟ جون به لب شدم😨 -تو فقط بیا... میخوام بیام پیشت!😭 -ترنم من قول دادم! سامی منتظرمه. نمیتونم نرم! عوضش قول میدم صبح زود برگردم بیام پیشت! باشه عزیزم؟؟ -مرجاااان😭 بیا... من امشب نمیتونم برم خونه -چی؟؟ دیوونه شدی؟؟ -نمیتونم توضیح بدم حالم خوب نیست! -ترنم نگو که شب بدون اجازه میخوای بیای پیشم؟؟ -چرا...بدون اجازه میخوام بیام پیشت -ترنم تو خودت مامان و باباتو بهتر میشناسی!! منو باهاشون سر شاخ نکن جون مرجان😳 -مرجان! میای یا نه...!؟ -اخه.... -باشه... خوش باشی...👋 "محدثه افشاری" رفیق شهیدم ابراهیم هادی ❤️ http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c