eitaa logo
کانال شهیدابراهيم هادی ❤️رفیق شهیدم❤️
4.9هزار دنبال‌کننده
29.6هزار عکس
19.8هزار ویدیو
277 فایل
♡ولٰا تَحْسَبَّنَ الَّذینَ قُتِلوا في سَبیلِ اللِه اَمواتا بَل اَحیٰاعِندَ رَبهِم یُرزقون♡ شہـد شیـرین شـہـٰادت را کسانی مـے چشند کـہ..!! لذت زودگذر گنـٰاه را خریدار نباشند .. 💔 دورهمیم واسہ ڪامل تر شدن🍃 #باشهداتاشهادت ارتباط با خادم کانال👇👇 @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹دل‌گیر نباش! دلت‌ که‌ گیر‌ باشد‌ رها نمیشوی! یادت‌ باشد؛ خدا بندگانش‌ را با آنچه‌‌ بدان‌ دل‌ بسته‌اند می‌آزماید...🌱 🌷شهید محمدابراهیم‌همت http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
❌❌❌❌ فرشتگان از خداوند پرسیدند: خدایا! تو که بشر را آنقدر دوست داری چرا غم را آفریدی ؟ خداوند فرمود : غم را به خاطر خودم آفریدم ! چون این مخلوق من تا غمگین نباشد به ياد خالقش نمى افتد. ✨اللّهُم صلی علی محمدوال محمد✨ ‌‌ http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
پیامبر اسلام(ص): مَنْ ماتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّة؛ هر کس بميرد و امام زمانش را نشناخته باشد، به مرگ جاهلى مرده است. مناقب ابن شهرآشوب، ج۱، ص۲۴۶
4.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹رهبر معظم انقلاب؛ چه خبر دارید از آن مرزبانی که در گمنانی ایستاده و جلوی دشمن رو گرفته در چه حاله... 👈تقدیم به تمام مرزبانان‌ و شهدای مرزبان مخصوصا رضا هدایتی که دیروز در مرز شمال غرب به درجه شهادت نائل گردید 🌹🌹🌹 @rafiq_shahidam96 @sadrzadeh1 @rafiq_shahidam 🕊🕊🕊 http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c ╚━━━━๑♡♥♡๑━━━━╝
🌷🕊 از آیتـــــ الله بهجتـــــ (ره) پرسیدند: آقا ڪجاستـــــ ؟ ایشان فرمودند: آقا در قلبـــــ هاے شماستـــــ، مواظبـــــ باشید بیرونش نڪنید. http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
❤️ 🔔 حیا کن ✅ حاج آقا مجتبی تهــرانی(ره): هـــر ڪاری میخــواهی بڪُن امـا این ‌را بدان ڪه این‌‌ تو را خدا پیغـمبر و مومنین می بینند! ‌ حیا ڪن‌ ڪه یڪ ‌وقت نڪند عمـل را ببرند نشـان آقا‌ رســول الله (ص) بـــدهند. http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
*سفارش پیامبر به چهارعمل قبل ازخواب* حضرت فاطمه زهرا(س) فرمود: يك شب آماده خواب بودم كه پدرم رسول خدا بر من وارد شد و فرمود: اي فاطمه جان! نخواب، مگر اين كه چهار عمل را به جا آوري! 1- قرآن را ختم كني 2- پيامبران را شفيع خود گرداني 3- مؤمنين و مؤمنات را از خود راضي و خشنود سازي 4- حج واجب و عمره را به جا آوري. حضرت اين جملات را بيان فرمود و مشغول به خواندن نماز شد. صبر كردم تا نمازش پايان يافت، بي درنگ گفتم: اي رسول خدا(ص) مرا به چهار عمل بزرگ سفارش فرمودي كه در اين وقت محدود توان و فرصت انجام آنها را ندارم؟ پدرم تبسم كرد و فرمود: اي فاطمه جان! هرگاه قبل از خواب سه مرتبه سوره اخلاص *«قل هو الله احد»* را بخواني، گويا قرآن را ختم كرده اي، و هرگاه بر من و پيامبران پيشين من درود و سلام و صلوات فرستي همه ما شفيعان تو خواهيم بود، مانند ذكر اين صلوات: *«اللهم صل علي محمد و آل محمد و علي جميع الانبياء و المرسلين»* و هرگاه براي برادران و خواهران ديني و با ايمان خود طلب آمرزش و مغفرت نمايي، همگي آنها را از خود راضي و خشنود ساخته اي، مانند ذكر اين استغفار: *«اللهم اغفر للمؤمنين و المؤمنات»* و هرگاه بگويي: *«سبحان الله و الحمدلله، ولا اله الا الله و الله اكبر»* گويا حج تمتع و حج عمره گزارده اي. مسند فاطمه زهرا(س)، ص.118 http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کانال شهیدابراهيم هادی ❤️رفیق شهیدم❤️
💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃 🍃💚🍃💚🍃💚 💚🍃💚🍃 🍃💚 «♡بـسـم رب العشق ♡» 📗رمــان #فالی_در_آغوش_فرشته 🖍به قلم•°: آیناز غفاری نژا
💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃 🍃💚🍃💚🍃💚 💚🍃💚🍃 🍃💚 «♡بـسـم رب العشق ♡» 📗رمــان 🖍به قلم•°: آیناز غفاری نژاد 🔗 کاوه ابرویی بالا انداخت و یه لیوان چایی برای خودش ریخت. در حالی که داشت چایی میخورد گفتم : - راستی داداش ماجرای اون دختره که قرار بود بری خواستگاریش به کجا رسید ؟ یک دفعه چایی پرید توی گلوش که چند باری پشت کمرش زدم . وقتی بهتر شد گفت : + راستش اون اولا که ازش خواستگاری کردم . یعنی خواستگاری نکردم ، درخواست دوستی دادم که خیلی باهام بد برخورد کرد ، هم خودش هم داداشش ... از اون دخترای باحیا و چادری هست . گفتم شاید از درخواست دوستی خوشش نیومده و ناراحت شده برای همین ... ببین مروا من از حس خودم مطلع بودم خیلی دوسش داشتم و الانم دارم . برای همین هم گفتم میام خواستگاری . اونم گفت تو قبل از اینکه عاشق خدا بشی عاشق بنده خدا شدی ! خیلی بهم برخورد مروا ، خیلی ... مدت زیادی خواستم فراموشش کنم اما نشد که نشد . چون حس من بهش هوس نبود ، عشق بود ! این مدتی که نبودم رفتم و خودم رو ساختم خیلی روی خودم کار کردم تا تونستم خود اصلیم رو پیدا کنم ! دیگه کاوه قبلی نیستم ! با ، پدرش صحبت کردم . همین امروز صبح که از مشهد اومدم رفتم خونه ی اونها . با خنده پریدم وسط حرفش و گفتم : - لو دادی ، لو دادی . پس مشهد بودی کلک ! خنده ای کرد و ادامه داد : + آره مشهد بودم . داشتم میگفتم رفتم پیش باباش و خیلی باهاش صحبت کردم . اونم انگار یکم نرم تر شده بود با دیدن وضعیتم. حالا بزار باباینا بیان باهاشون صحبت میکنم ببینم چی میشه . کلافه نفسی کشید و نگاهی بهم انداخت . نذاشت حرفی بزنم و با برداشتن استکان چاییش رفت توی حیاط . یه استکان چایی برای خودم ریختم گذاشتم کنار تا خنک بشه . کنترل رو توی دستم گرفتم و کانالا رو بالا پایین کردم . دیدم بی فایدست و هی بیشتر حوصلم سر میره . چاییم رو نخوردم و تلویزیون رو خاموش کردم . چند ثانیه ای به جای خالی کاوه نگاه کردم و با فکر اینکه برم و یکم اذیتش کنم از جام بلند شدم و به سمت حیاط راه افتادم. &ادامـــه دارد ...... ~ •°🍃🍃✨💚✨💚✨💚✨🍃🍃°•~ http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c