eitaa logo
کانال شهیدابراهيم هادی ❤️رفیق شهیدم❤️
4.9هزار دنبال‌کننده
29.6هزار عکس
19.8هزار ویدیو
277 فایل
♡ولٰا تَحْسَبَّنَ الَّذینَ قُتِلوا في سَبیلِ اللِه اَمواتا بَل اَحیٰاعِندَ رَبهِم یُرزقون♡ شہـد شیـرین شـہـٰادت را کسانی مـے چشند کـہ..!! لذت زودگذر گنـٰاه را خریدار نباشند .. 💔 دورهمیم واسہ ڪامل تر شدن🍃 #باشهداتاشهادت ارتباط با خادم کانال👇👇 @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
رمان گردان سیاه پوش راوی (خواهر شهید) قسمت دهم دستش جلوی دهانش را گرفته و گریه میکند. ناصر هم مدام می ً گفت: »اصلا نمیخواستم اینطوری بشه. باهاشون شوخی کردم. باور کن تقصیر من نبود عزیزجون.« مگه توی این خونه کسی جز تو هم آتش میسوزونه؟ عزیز این را گفت و به سمت ناصر رفت تا او را بگیرد. ناصر فرار کرد و از اتاق خارج شد. من خودم را جلو انداختم و گفتم: »عزیز، اول بذار ببینیم چی شده؟« به فرح نگاه کردم که از خنده غش کرده بود. به فریده اشاره کردم و گفتم: »این بچه داره گریه میکنه، اون وقت تو از خنده داری غش میکنی؟ چی شده؟ تعریف کن ببینم؟« فرح به سختی بین خندهاش گفت: »لب فریده سوخته. شیشه‌ی گردسوز رو بوس کرده.« این را گفت و دوباره دلش را گرفت و خندید. سریع به آشپزخانه رفتم. یک سیبزمینی را برش زدم و به اتاق آوردم عزیز فریده را بغل کرده بود. سیبزمینی را به دستش دادم تا روی لب بچه بگذارد. عزیز گفت: »من که میدونم زیر سر ناصره. تعریف کن دختر ببینم چی شده؟« به فرح چشم غره ای رفتم تا خندهاش را تمام کند. فرح کمی خودش را جمع و جور کرد و گفت: »هیچی خواهرجون، برق که اومد، ناصر فوت کرد و چراغ گردسوز رو خاموش کرد و بعد به من و فریده گفت: هر کی بتونه شیشه‌ی چراغ رو بوس کنه، بهش جایزه میدم.« فریده هم سریع حرف گوش کرد و لبش رو محکم چسبوند به شیشه ی داغ گردسوز. تا ناصر و من جلوش رو بگیریم، لبش سوخته بود. عزیز، ناصر تقصیری نداره. داشت شوخی میکرد. فکر نمیکرد فریده این کار رو بکنه. بنده ِ ی خدا ناصر مگه تا حالا کی ما رو اذیت کرده!«با فهمیدن موضوع، من هم خنده ام گرفت. کلی خندیدم. عزیز هم لبخند زد و گفت: »دیدی حشمت! گفتم که ناصر یه آتیشی سوزونده. برو صداش کن بیاد تو؛ بیرون سرده. میترسم سرما بخوره. یه کم هم نصیحتش کن.« من هم خندان به عزیز »چشم« گفتم و از اتاق خارج شدم. ناصر بعد از گذشت سالها از این ماجرا، دائم به فریده میگفت: »آبجی حلالم کن.« فریده هم بعضی وقتها سربه سر ناصر میگذاشت و میگفت: »برام طلا بخر. دیه بده تا حلالت کنم.« ناصر با اولین درآمدش، برای فریده یک انگشتر طال خرید. من آنجا بودم. جعبه ی انگشتر را به فریده داد و گفت: »این هم طلا. حالا من رو از ته دلت حلال میکنی؟« فریده با خنده گفت: »این کمه. یه سرویس طلا باید بخری تا از ته ته دلم حلالت کنم.« خودم را جلو انداختم و گفتم: »فریده، چقدر خوشاشتهایی. خودت ُه سالش بچگی کردی. همین انگشترم زیاده. در ضمن اون موقع ناصر فقط ن بوده. یه شوخی کودکانه کرده بود باهات؛ دیه نداره.« فریده چشمکی زد و دم گوشم گفت: »دارم سربه سر داداش ناصر میذارم. این انگشترم برای زن خودش نگه میدارم. سر سفره ی عقد کادو میدم به خودش.« ناصر خیلی به حق‌الناس اهمیت میداد. هر چه بزرگتر میشد، انگار بیشتر به این مسئله اهمیت میداد و دقت میکرد تا حقی به گردنش نباشد. انقلاب سفید پاییز سال 1353 بود. ناصر مثل همه ی بچه‌ها خیلی زود بزرگ شد. شانزده سالش بود. خال بالای لبش دیگر زیر موهای تک سبزشده ی سبیلش پنهان شده ادامه دارد.... ╔━━━━๑ღ♥ღ๑━━━━╗ ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے. @rafiq_shahidam96 @rafiq_shahidam96 🕊️🕊️🕊️ http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c ╚━━━━๑ღ♥ღ๑━━━━╝
بِسْمِ‌رَبَّ‌المہــــــــــــــد ے۸ـہـ♡ـہــ هر صبح... به فال آمدنت.... قرآن می گشاییم.... الیس الصبح بقریب ....؟؟ 🌱 ╔━━━━๑ღ♥ღ๑━━━━╗ ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے. @rafiq_shahidam96 @rafiq_shahidam96 🕊️🕊️🕊️ http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c ╚━━━━๑ღ♥ღ๑━━━━╝
...به یا شهدا و .......شهادت🕊 ..شهدا...! مانده ایم از کدامتان،، بنویسیم.... بخوانیم.... بشنویم.... هر کدامتان را صفتی است.... که شهره شده این به آن...... اما میدانیم.....!!! همه شما را اگر خلاصه کنیم،،، ......می شوید عبد..... و تمام پیامتان را اگر خلاصه کنیم..... ......می شود حق....... ........شهدا دعا کنید مارا... ......... رهایمان نکنید.... ╔━━━━๑ღ♥ღ๑━━━━╗ ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے. @rafiq_shahidam96 @rafiq_shahidam96 🕊️🕊️🕊️ http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c ╚━━━━๑ღ♥ღ๑━━━━╝
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 🍂بی نمازی بی نمازی یعنی دین داری اما ستون نداری بی نمازی یعنی عشق داری اما معشوق نداری بی نمازی یعنی بهشت جلوی رویت باشد اما کلیدش را گم کرده باشی❗ بی نمازی یعنی پرهیزکار باشی اما چیزی قربانی ات نباشد.❗ بی نمازی یعنی کار خیر کنی اما بی فایده باشد❗ بی نمازی یعنی در همان سوال اولِ روز قیامت بمانی.❗ بی نمازی یعنی آب پاکی جلویت باشد اما بدنت هنوز کثیف باشد❗ بی نمازی یعنی تیر به قلبت بخورد اما شهید نشوی❗ بی نمازی یعنی خدا را بپرستی اما قرآنش را قبول نداشته باشی❗ بی نمازی یعنی حتی اگر مؤمن باشی چشم هایت بی نور باشد❗ بی نمازی یعنی دلت برای معشوقت تنگ شود اما راه مناجات با او را بلد نباشی❗ بی نمازی یعنی خدا با تو باشد اما تو با او نباشی.❗ 🍃آری برادر و خواهرمسلمانم : بی نمازی یعنی گناه و ثواب برایت فرق نداشته باشد. بی نمازی یعنی گستاخی دربرابر پیشگاه الله متعال بی نمازی یعنی خسیس بودن در برابر شکر نعمت های خداوند. بی نمازی یعنی در حسرت آرامش بودن. بی نمازی یعنی برگی جدا افتاده از شاخه ی هستی 🌷پس تصمیم بگیریم تا دیر نشده 🌷
ای شــهـــیـــد دلـــم گـــرفــت ، روحـــم پـــژمـــرد ، صــــبـــر و طــاقـــتــم بــه ســرآمــــد ... از گــذشــتــــه هـــا شـــرمـــنــده ام و از آیــنـــده هــا بــیــمـــناکـــم... .تـــنـــهـــا تــســلی ام آب دیــده اســتــــ... اشـــکـــی کـــه تـــقـــدیـــم تـــو میکــنــم ... آبـــی کـــه بـــا آن دل خـــود را شــستــشــو مــیدهــم و بـــا ایـــن وســـیــلــه غــمـــهــای درونـــی خـــود را تســـکـــین مــیبــخــشـــم ... از آتــش درونـــی خــود مــیکــاهــم و بـــرای لــحــظــه ای ارامـــش .ضــمــیــر مــییــابـم ... بـرایــم دعـا کـن ╔━━━━๑ღ♥ღ๑━━━━╗ ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے. @rafiq_shahidam96 @rafiq_shahidam96 🕊️🕊️🕊️ http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c ╚━━━━๑ღ♥ღ๑━━━━╝
⎝‌💙☁️⎞ یِڪ‌نَفَر‌عـٰاشِق‌اَگَر‌بۅد‌زَمین‌مۍ‌فَھمید عـٰاشِقۍ‌بۍ‌تۅ‌مَحـٰال‌اَست‌ڪُجـٰایۍ‌آقـٰا-!" ╔━━━━๑ღ♥ღ๑━━━━╗ ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے. @rafiq_shahidam96 @rafiq_shahidam96 🕊️🕊️🕊️ http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c ╚━━━━๑ღ♥ღ๑━━━━╝
1.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ازطعنــه‌هــای‌مردم‌م‌شـهــر …👀 یـاد"چفیـہ‌هـایے"مےافتـم …🌱 ڪہ‌بـــــࢪاۍ‌چادࢪۍ‌ماندنم …✌️🏻 خــونـےشدند …! 🧕 ╔━━━━๑ღ♥ღ๑━━━━╗ ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے. @rafiq_shahidam96 @rafiq_shahidam96 🕊️🕊️🕊️ http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c ╚━━━━๑ღ♥ღ๑━━━━╝
۱۱۶ روز تا شهادت مظلومانه @abalfazleeaam @abalfazleeaam 💚 💚 😭 ❤️ ❤️ دخترحرمله_عروسک_گوشواره_دلتنگی_هروله ای_پر_آبلہ_یتیم https://www.instagram.com/p/CdTF3INo63X/?igshid=MDJmNzVkMjY=
🕊 دلنوشته ای از خواهر شهید ✍🏻 چند دقیقه بعد از رفتنش پیامک زد✉️ که «خداحافظ ». این کارش خیلی برایم عجیب بود.😕 سابقه نداشت. با بغض و اشک رفتم🥺 خانه و به مادرم گفتم هادی پیامک زده «خداحافظ.» بند دلم پاره شده بود. نتوانستم صبوری کنم.🍃 به مامان گفتم: «فکر کنم این بار آخرین باری بود که هادی را دیدیم...🥀💔
* 🕊'* *ابراهیم میگفت:* *اگر پدرم بچه هاے خوبۍ تربیت کرد* *به خاطر سختۍ هایی بود که برای رزق حلال میکشید...*