Γ📲🍃••
#استوری| #پروفایل| #خام
بنویسید در تاریخ ما غم
حاج قاسم
برایمان تموم نشدنی است"🌱"
🌱حاج قاسم ما
#امام_زمان
#رئیسی
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#فرهنگے_مجازے_هادے_دلہـا
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#شهید_ابراهیم_هادی
#شهید_رحمان_مدادیان
╔━━━━๑ღ♥ღ๑━━━━╗
ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے.
@rafiq_shahidam96
@rafiq_shahidam96
🕊️🕊️🕊️
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
╚━━━━๑ღ♥ღ๑━━━━╝
AUD-20211107-WA0027.mp3
2.97M
🕌 زیارت امین الله
🔊 با نوای علی فانی
🌼✨🍃
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
#شهید_رحمان_مدادیان
#شهید_ابراهیم_هادی
#رئیسی
#امام_زمان
4_5904657898226581850.mp3
1.22M
#دعــای_عهـــد»
🎤 محسن فرهمند
📝عهد بستم همه ی نوکری و اشکم را
💥نذر تعجیل فرج،هدیه به ارباب کنم
قرائت دعای فرج به نیت تعجیل در #ظهور_مولا (عج الله)هر روز صبح
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
#شهید_رحمان_مدادیان
#شهید_ابراهیم_هادی
#امام_زمان
#رئیسی
#سلام_فرمانده
زیارتعاشورا۩مهدیرسولی.mp3
9.37M
🕌 زیارت عاشورا
🎙 با نوای حاج مهدی رسولی
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
#شهید_رحمان_مدادیان
#شهید_ابراهیم_هادی
#امام_زمان
#رئیسی
#سلام_فرمانده
زیارتنامهشهدا۩شهیدسلیمانی.mp3
1.25M
🕊🕊🕊 زیارتنامه ی شهدا 🕊🕊🕊
☀️ بسمِ اللَّهِ الرَّحمَنِ الرَّحِيم ☀️
🌷السَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَه
✋السَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَه
❇️السَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ الله
🌷السَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ الله
✋السَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنین
❇️السَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ
نِسآءِ العالَمین
🌷السَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ
الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِح
✋السَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ الله
❇️باَبی اَنتُم وَ اُمّی
🌷طبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم
✋وفُزتُم فَوزًا عَظیمًا
❇️فیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم
🌹☘️🌹☘️🌹☘️🌹☘️🌹☘️🌹
🎙 با نوای آسمانی شهید سلیمانی
#شادی_روح_شهداصلوات💔
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
#شهید_رحمان_مدادیان
#رئیسی
#امام_زمان
دعایفرجالهمکنلولیک۩حقیقی.mp3
1.95M
🤲 دعای سلامتی و فرج امام زمان (عج)
✅ اللَّهُمَّ كُن لِوَلِيِّكَ الحُجَّةِ بنِ الحَسَن
🔶 خدايا باش براى ولی ات حضرت حجة بن الحسن (ع)
✅ صلَوَاتُكَ عَلَيهِ وَ عَلَى آبَائِهِ
🔶 که درودهای تو بر او و بر پدرانش باد
✅ في هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِي كُلِّ سَاعَةٍ
🔶 در این لحظه و در تمامی لحظات
✅ ولِيّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِيلاً وَ عَيناً
🔶 سرپرست و نگهدار و راهبر و ياور و راهنما و ديده بان او باش
✅ حتَّى تُسكِنَهُ أَرضَكَ طَوعاً
🔶 تا او را در زمينت ساکن گردانی به رغبت ( که خوشایند اوست و همه مردم با میل و رغبت از او فرمانبری کنند)
✅ و تُمَتِّعَهُ فِيهَا طَوِيلا
🔶 و او را بهره مند سازی در آن (زمین) مدت زمان طولانی
🎙 با نوای حسین حقیقی
#رئیسی
#امام_زمان
زیارتآلیاسین+دعا۩فرهمند.mp3
7.37M
🕌 زیارت آل یاسین + دعای بعد از آن
🎙 با نوای محسن فرهمند.
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
#شهید_رحمان_مدادیان
#شهید_ابراهیم_هادی
#رئیسی
#امام_زمان
رمان گردان سیاه پوش
راوی( خواهر شهید)
قسمت بیستم یکم
نمیتوانند ببینند.بعد از انقلاب فعالیتهای ناصر چند برابر شد. هر کاری برای امام و مردم
میکرد تا نشان بدهد که بیهوده انقلاب نشده است. دلش میخواست مردم
تفاوت ها را سریع حس کنند. دلش میخواست فاصله ی بین فقیر و غنی هر چه
زودتر کم و معلوم شود حکومت اسلامی تنها میتواند این فاصله ها را از بین
ببرد. آرزوهای زیادی برای انقلاب و کشورمان داشت. همیشه به ما میگفت: »با
انقلاب کردن تازه وارد یک راه شدیم. کارمون تموم که نشده هیچ، تازه شروع
شده.«
چند برابر قبل فعالیت میکرد. دیگر در خانه نمیدیدمش. علی شاهرضایی
سال 1358 ،بعد از آنکه ناصر در دانشگاه دهخدا ـ دانشگاه بین المللی قزوین
در رشته ی دبیری ریاضی قبول شد، اسم علی شاهرضایی را دائم از او میشنیدم.
علی بچه ی تهران بود که در دانشگاه قزوین قبول شده بود. دوستان صمیمی
بودند. خیلی زود در دانشگاه، انجمن اسلامی را با کمک هم مدیریت و عضوگیری
کردند. حزبالله ی ها عضو انجمن میشدند و با گروهک ها و مجاهدین مبارزه
میکردند. از وقتی ناصر به دانشگاه رفت، ورد زبانش شده بود علی شاهرضایی.
شده بودند مثل یک روح در دو بدن. مراد و مرید بودند. خیلی علی را دوست
داشت. با اینکه علی از ناصر چند سال کوچکتر و بچه ی تهران بود و حسابداری
میخواند، ولی ناصر او را خیلی قبول داشت.
یک روز که ناصر به خانه مان آمده بود، علی را هم برای ناهار همراهش آورد. علی چون در قزوین کسی را نداشت، خانه ی خاله ام را با چند نفر از دوستانش
اجاره کرد. این باعث شد که ناصر و علی بیشتر با هم در ارتباط باشند. یک
سفره ی دونفری برایشان انداختم تا راحت باشند. ناصر همین که دیس برنج را
از من گرفت و سر سفره ی کوچکشان گذاشت و روبه روی علی نشست، خیلی
جدی گفت: »ای خائن وطن فروش! ما این همه زحمت کشیدیم و انقلاب
کردیم، اون وقت اسمت رو گذاشتی شاهرضایی؟ بیخود کردی از شاه راضی
هستی.« بیچاره علی خیلی مظلوم سرش را پایین انداخت. من با تعجب به
ناصر نگاه کردم. معلوم نبود که شوخی میکند یا جدی میگوید. یکدفعه ناصر
از خنده منفجر شد. علی شاهرضایی تا متوجه شد که ناصر شوخی میکند،
نفس راحتی کشید و گفت: »ای بابا! ترسیدم. خب تقصیر من چیه که فامیلم
شاهرضاییه. خودت چرا فامیلیت سیاهپوشه؟ چرا سفیدپوش نیستی؟« ناصر گفت:
»اگر من بخوام فامیلم رو عوض کنم، میذارم سرخ پوش؛ نه سبزپوش. آبیپوش
چطوره؟« کلی سر سفره با هم خندیدند. خوشحال بودم که ناصر دوست خوبی دارد پارچ اب را پر
ُ کردم و برایشان بردم. ناصر به علی گفت: »همین فردا
برو ثبت احوال و بگو آقا من از شاه راضی نیستم. اسمم رو بکنید امامرضایی.
شاهرضایی چیه آخه!«
با کمک هم، در همان شلوغیهای اول انقلاب در خیابان خیام جلوی
دانشکدهشان نماز وحدت برپا کردند. برقراری نماز وحدت آن هم در خیابان، یک
برگ برنده برای بچه های انجمن اسلامی در دانشگاه بود. هر روز به اعضای
انجمن اضافه میشد. بارها جزوات گروه های مختلف را دیدم که ناصر میخواند.
ادامــه دارد....
#امام_زمان
#رئیسی
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#فرهنگے_مجازے_هادے_دلہـا
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#شهید_ابراهیم_هادی
#شهید_رحمان_مدادیان
╔━━━━๑ღ♥ღ๑━━━━╗
ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے.
@rafiq_shahidam96
@rafiq_shahidam96
🕊️🕊️🕊️
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
╚━━━━๑ღ♥ღ๑━━━━╝
رمان گردان سیاه پوش
راوی( خواهر شهید)
قسمت بیست دوم
یک بار کتاب »چگونه انسان غول شد« را دستش دیدم. گفتم: »ناصر این چه
کتابیه؟« ناصر گفت: »خواهر این رو از دست یکی از تئوریسینهای مارکسیست
دانشگاه گرفتم. به ظاهر یه کتاب تاریخشناسیه، ولی ماتریالیست رو خیلی قشنگ
و شیرین توضیح داده. اگه من و بچه های انجمن مطالعه ی قبلی نداشته باشیم،
جذبش میشیم؛ بقیه که دیگه هیچ. همین طوری با همین کتابها و نوشتهها
دوستای ما رو از راه به در میکنن.«
گفتم: »خدا خیرتون بده. اگه شما نباشید، جوون های ناآگاه زیادن و راهشون رو
اشتباه می رن.« ناصر گفت: »واقعا جوون ها احتیاج به راهنمایی دارن. از خیابون
طالقانی به سمت خیام اگه پیاده بیای، میبینی که چه خبره. تمام پیادهروها
پر شده از بساط گروههای مختلف: مجاهدین خلق )منافقین(، چریکهای
فدایی خلق، حزب توده، کمونیستها؛ خالصه همه هستن. همهشونم کلی
حرفهای قشنگ میزنن که اگه از قبل ریشه ی فکریشون رو نشناسیم،
راحت جذبشون میشیم. من و شاهرضایی و غنچه و بچه های اصلی انجمن
اسلامی تمام محصوالت و کتابهاشون رو میگیریم و میخونیم. حتا چند بار
میخونیم تا کامال مسلط بشیم. توی بحثها از کتابها و جزوههای خودشون
استفاده میکنیم و محکومشون میکنیم.« جلو رفتم و پیشانی ناصر را بوسیدم.
ناصر خندید و گفت: »حشمت جون من رو خیلی لوس میکنی ها.« گفتم:
ً »نه داداشم، واقعا بهت افتخار میکنم. تا حالا توی دانشگاه با گروهها بحث
هم کردید؟« ناصر گفت: »اوه، تا دلت بخواد؛ کار هر روزمونه. دیروز داشتم
سخنرانی میکردم. کلی از دانشجوها دورمون جمع شده بودن. با حرفهام داشتم گروههای ضداسلامی رو میکوبیدم و خالصه رفته بودم روی اعصاب
طرفدارهای مارکسیست و منافقین. تازه صحبت هام گل انداخته بود که یکدفعه
صدای بلندگو قطع شد. تازه بعدش هم یه عده شروع کردن به سروصدا کردن
تا صدای من به دانشجوهای دیگه نرسه. شاهرضایی رفت ببینه بلندگو چرا قطع
شده که میفهمه سیمش رو از بریدند.«
***
خانه ی آقاجان بودیم. شب بود. ناصر خسته از بیرون آمده بود. گفتم: »ناصر
کجا بودی؟ خیلی به نظر خسته میآی.« ناصر مثل همیشه با لبخند گفت:
»چیزیم نیست. فقط دو روزه نخوابیدم.« گفتم: »چرا؟ کجا بودی؟« ناصر گفت:
»داشتم توی سفارت قم کار میکردم.« فریده با تعجب گفت: »داداش ناصر،
مگه ما سفارت قم داریم؟« ناصر با تکان دادن سر گفت: »بله. سفارت قم داریم،
اون هم توی خیابون بالغی قزوین.« من گفتم: »وا! ناصر راستشو بگو.« ناصر
به سمتم برگشت و گفت: »خواهر دست شما درد نکنه. مگه از من تا حالا دروغ
شنیدی؟« گفتم: »نه. منظورم اینه که بدون شوخی بگو ببینیم این دو روز کجا
بودی؟ چی کار میکردی که دو شبه نخوابیدی؟« ناصر گفت: »بچه ها به دفتر
انجمن اسلامی که توی خیابون بالغیه، میگن سفارت قم. آقای بلندیان یه
پژوی قدیمی داره که دائم برای بچه ها اطلاعات، بروشور، کتاب و اعلامیه
امام رو از قم سوغاتی میآره. جواب سؤاالت و شبهات بچه ها رو هم از علمای
قم میگیره. خالصه راستی راستی سفارت قم راه انداختیم توی قزوین.« پرسیدم:
»حالا دو روز اونجا چی کار میکردید؟« ناصر که دیگر چشمهایش در حال
ادامــه دارد...
#امام_زمان
#رئیسی
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#فرهنگے_مجازے_هادے_دلہـا
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#شهید_ابراهیم_هادی
#شهید_رحمان_مدادیان
╔━━━━๑ღ♥ღ๑━━━━╗
ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے.
@rafiq_shahidam96
@rafiq_shahidam96
🕊️🕊️🕊️
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
╚━━━━๑ღ♥ღ๑━━━━╝
🌱🌱
میگفت اگه برآی خدا کار کنی
شهادت میاد بغلت میگیره :
آخرش میشی الگویِ چند تا جوون🌱•
که آرزوی شهادت دآرن!
همینقدر قشنگ و دلبر
خدا همهچیو میچینه واست
تو فقط باید برآی خودش کار کنی... !
شهداییم
🌱🌱
#امام_زمان
#رئیسی
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#فرهنگے_مجازے_هادے_دلہـا
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#شهید_ابراهیم_هادی
#شهید_رحمان_مدادیان
╔━━━━๑ღ♥ღ๑━━━━╗
ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے.
@rafiq_shahidam96
@rafiq_shahidam96
🕊️🕊️🕊️
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
╚━━━━๑ღ♥ღ๑━━━━╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺 بسته موشنگرافیک | ویژه تبیین و اقناع افکار عمومی، همزمان با آغاز اقدام دولت در #تغییر_به_نفع_مردم
📲خصوصاً جهت آگاهی و انتشار در بین قشر خاکستری و گروههای خانوادگی
#نشر_حداکثری
#رئیسی
#امام_زمان
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
💚 رفیق شهید داری نداری بیا تا بهت معرفی کنم⤵️⤵️⤵️
•☘🌼 @rafiq_shahidam96 🌼☘•
─┅─═ঊঈ💓ঊঈ═─┅─
🔹سردار سلامی فرمانده محترم کل سپاه:
در حال جراحی اقتصاد هستیم و مطمئناً این جراحی سختیهایی دارد
فرمانده کل سپاه:امروزه در درون قدرتمند شدهایم و در حال جراحی اقتصاد هستیم و مطمئناً این جراحی سختیهایی دارد و بسیجیان باید به کمک مردم بشتابند.
دشمن منتظر سستی از سمت ماست و اگر سستی کنیم و خواب آلوده باشیم مطمئنا دشمن سستی نمیکند و خواب آلود نخواهد بود و از فرصت استفاده میکند
#امام_زمان
#رئیسی
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#فرهنگے_مجازے_هادے_دلہـا
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#شهید_ابراهیم_هادی
#شهید_رحمان_مدادیان
╔━━━━๑ღ♥ღ๑━━━━╗
ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے.
@rafiq_shahidam96
@rafiq_shahidam96
🕊️🕊️🕊️
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
╚━━━━๑ღ♥ღ๑━━━━╝