یه کوچه همه زندگی منو زیر و رو کرد...
یه کوچه که ما رو با نامرد شهر روبه رو کرد...
مامانش بهش گفته بود: حسن!
دست این دختر مردم رو بگیر یه تُک پا ببرش مشهد؛ گناه داره.
گفته بود: مامان! دلم برای امام رضا علیه السلام
یه ذره شده، ولی نمیتونم برم.
باید برم جبهه...
رفت جبهه، شهید شد؛
رفتن جنازه رو بیارن قم، دفن کنن.
بهشون گفتن: ببخشید، جنازه گم شده،
هفت روزه رفته مشهد!
شهید حسن ترابیان🕊🌹
میگفت یه روزایی خیلی دلم از گناهام میگیره انقد دلم میگیره که دیگه حالم خراب میشه
شرمنده میشم...
شرمنده خدای خودم، ارباب، امام زمان و...
نمیگم گناه خوبه نه!
ولی بندگی کردن خوبه...
فکر کن یه خدا داری هر چی بد میکنی میبخشه...
حیف نیست برای این خدا بنده ی خوبی نباشیم؟!
اگه دلتون بابت گناهاتون میگیره هزاران بار خدا رو شکر کنید که هنوز دلتون زنده است هنوز اون قلبِ برای شهادت میتپه...