eitaa logo
کانال شهیدابراهيم هادی ❤️رفیق شهیدم❤️
4.9هزار دنبال‌کننده
29.4هزار عکس
19.6هزار ویدیو
277 فایل
♡ولٰا تَحْسَبَّنَ الَّذینَ قُتِلوا في سَبیلِ اللِه اَمواتا بَل اَحیٰاعِندَ رَبهِم یُرزقون♡ شہـد شیـرین شـہـٰادت را کسانی مـے چشند کـہ..!! لذت زودگذر گنـٰاه را خریدار نباشند .. 💔 دورهمیم واسہ ڪامل تر شدن🍃 #باشهداتاشهادت ارتباط با خادم کانال👇👇 @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از کانال برادران شهید مهدی و مجید زین الدین❤️
♦️برای زینب ....روایت خواهران شهدا 🌷🕊 با محوریت لبخند اشک (خاطرات خواهران ۴۰ تن از شهدای معاصر جهان اسلام ) با حضور نویسنده کتاب خانم فهیمه سادات موسوی مهمانان خواهران زین‌الدین 🌷شهید ابراهیم هادی، شیرودی، قربانخانی، مرتضی کریمی، حمیدرضا الداغی، 🌷🕊 زمان:سه‌شنبه ۲۶ اردیبهشت‌ ماه ساعت ۱۷ مکان:تهران مصلی امام خمینی سالن ناشران عمومی؛راهرو ۱۳ غرفه،۳✌ ┄┅┅❅❁❅┅┅♥️ https://eitaa.com/joinchat/319357276Ceb68ec28c2 ┄┅┅❅❁❅┅┅┄ کانال رسمی سردار شهید مهدی زین‌الدین👆 ♥️
1.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من هر سری میام سوریه با دمپایی میام!😁 خاطرات طنز رفتن به سوریه مصطفی صدرزاده
A j: ☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥 قسمت‌ هفدهم : ایام انقلاب ✔️راوی : امير ربيعي 🔸ابراهيم از دوران کودکي و ارادت خاصي به امام خميني داشت. هر چه بزرگتر ميشد اين علاقه نيز بيشتر ميشد. تا اينکه در سالهاي قبل از به اوج خود رسيد. در سال 1356 بود. هنوز خبري از درگيريها و مسائل انقلاب نبود. صبح جمعه از جلسه اي در ميدان ژاله (شهدا) به سمت خانه برميگشتيم. 🔸از ميدان دور نشده بوديم که چند نفر از دوستان به ما ملحق شدند. شروع کرد براي ما از امام خميني تعريف کردن. بعد هم با صداي بلند فرياد زد: «درود بر خميني » ما هم به دنبال او ادامه داديم. چند نفر ديگر نيز با ما همراهي کردند. تا نزديک چهارراه شمس شعار داديم وحركت كرديم. دقايقي بعد چندين ماشين به سمت ما آمد. ابراهيم سريع بچه ها را متفرق کرد. در کوچه ها پخش شديم. 🔸دو هفته گذشت. از همان جلسه صبح جمعه بيرون آمديم. ابراهيم درگوشه ميدان جلوي ايستاد. بعد فرياد زد: درود بر خميني و ما ادامه داديم. جمعيت که از جلسه خارج ميشد همراه ما تکرار ميکرد. صحنه جالبي ايجاد شده بود. 🔸دقايقي بعد، قبل از اينکه مأمورها برسند ابراهيم را متفرق کرد. بعد با هم سوار تاکسي شديم و به سمت ميدان خراسان حرکت کرديم. دو تا چهار راه جلوتر يکدفعه متوجه شدم جلوي ماشينها را ميگيرند و مسافران را تک تک بررسي ميکنند. چندين ماشين و حدود 10 مأمور در اطراف خيابان ايستاده بودند. چهره مأموري که داخل ماشينها را نگاه ميکرد آشنا بود. او در ميدان همراه مردم بود! 🔸به ابراهيم اشاره کردم. متوجه ماجرا شد. قبل از اينکه به تاکسي ما برسند در را باز کرد و سريع به سمت پياده رو دويد. مأمور وسط يكدفعه سرش را بالا گرفت. ابراهيم را ديد و فرياد زد: خودشه خودشه، بگيرش... 🔸مأمورها دنبال ابراهيم دويدند. ابراهيم رفت داخل کوچه، آ نها هم به دنبالش بودند. حواس مأمورها که حسابي پرت شد کرايه را دادم. از ماشين خارج شدم. به آن سوي خيابان رفتم و راهم رو ادامه دادم... ظهر بود که آمدم خانه. از ابراهيم خبري نداشتم. تا شب هم هيچ خبري از ابراهيم نبود. به چند نفر از رفقا هم زنگ زدم. آ نها هم خبري نداشتند. خيلي نگران بودم. ساعت حدود يازده شب بود. داخل حياط نشسته بودم. 🔸يکدفعه صدائي از توي کوچه شنيدم . دويدم دم در، باتعجب ديدم ابراهيم با همان چهره و هميشگي پشتِ در ايستاده. من هم پريدم تو بغلش. خيلي خوشحال بودم. نميدانستم خوشحاليام را چطور ابراز کنم. گفتم: داش ابرام چطوري؟ نفس عميقي کشيد و گفت: خدا رو شکر، ميبيني که سالم و سر حال در خدمتيم. گفتم: شام خوردي؟ گفت: نه، مهم نيست. سريع رفتم توي خانه، سفره نان و مقداري از غذاي شام را برايش آوردم. 🔸رفتيم داخل ميدان غياثي(شهيد سعيدي)بعد از خوردن چند لقمه گفت: بدن قوي همين جاها به درد ميخوره. خدا كمك كرد. با اينکه آنها چند نفر بودند اما از دستشون فرار کردم. آن شب خيلي صحبت کرديم. از انقلاب، از امام و... بعد هم قرار گذاشتيم شبها با هم برويم لرزاده پاي صحبت حاج آقا چاووشي. شب بود که با ابراهيم و سه نفراز رفقا رفتيم مسجد لرزاده. حاج آقا چاووشي خيلي نترس بود. حرفهائي روي منبر ميزد که خيليها جرأت گفتنش را نداشتند. 🔸حديث امام موسي کاظم که ميفرمايد: «مردي از مردم را به حق فرا ميخواند. گروهي استوار چون پاره هاي آهن پيرامون او جمع ميشوند » خيلي براي مردم عجيب بود. صحبتهاي انقلابي ايشان همينطور ادامه داشت. 🔸ناگهان از سمت درب مسجد سر و صدايي شنيدم. برگشتم عقب، ديدم نيروهاي ساواک با چوب و چماق ريختند جلوي درب مسجد و همه را ميزنند. جمعيت براي خروج از مسجد هجوم آورد. مأمورها، هر کسي را که رد ميشد با ضربات محکم باتوم ميزدند. آنها حتي به زن و بچه ها رحم نميکردند. 🔸ابراهيم خيلي شده بود. دويد به سمت در، با چند نفر از مأمورها درگير شد. نامردها چند نفري ابراهيم را ميزدند. توي اين فاصله راه باز شد. خيلي از زن و بچه ها از مسجد خارج شدند. ابراهيم با با آنها درگير شده بود. يکدفعه چند نفراز مأمورها را زد و بعد هم فرار کرد. ما هم به دنبال او از مسجد دور شديم. بعدها فهميديم که درآن شب حاج آقا راگرفتند. چندين نفر هم و مجروح شدند. 🔸ضرباتي که آن شب به کمر ابراهيم خورده بود، شديدي براي او ايجاد کرد که تا پايان عمر همراهش بود. حتي در کشتي گرفتن او تأثير بسياري داشت. با شروع حوادث سال 57 همه ذهن و فکر ابراهيم به مسئله انقلاب و امام معطوف بود. پخش نوارها، اعلامي هها و... او خيلي شجاعانه کار خود را انجام ميداد. شهید 🕊🌹 ┄┅┅❅❁❅┅┅♥️ @rafiq_shahidam96 ❁═══┅┄ 《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم ♥️👆》
6.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌ ‌ 📹 روایتی از دیدار همسر شهید همت با پیکر بی‌سر شهید ابراهيم همت ┄┅┅❅❁❅┅┅♥️ @rafiq_shahidam96 ❁═══┅┄ 《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم ♥️👆》
5.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚨 شهیدی که حاجت می دهد .... 🎞 عنایت ویژه احسان حدائق 🎙سخنران و راوی: حجت الاسلام استاد شیخ علیرضاحدائق 👆پیشنهاد دانلود.... : حرم مطهر حضرت شاهچراغ ┄┅┅❅❁❅┅┅♥️ @rafiq_shahidam96 ❁═══┅┄ 《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم ♥️👆》
❤️ یعنی... کوچه‌ ی خلوتی را میخواهم‌بی‌ انتها، برای رفتن..و آسمانی برای پـرواز کردن عاشقانه اوج گرفتن‌رها شدن..🕊
❤️ یعنی... کوچه‌ ی خلوتی را میخواهم‌بی‌ انتها، برای رفتن..و آسمانی برای پـرواز کردن عاشقانه اوج گرفتن‌رها شدن..🕊 『شهید_ابراهیم_هادی
5.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گرچه میدانم نمی آیی ولی هردم ز شوق سوی در می آیم و هر سو نگاهی میکنم :)💔
24.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زنگ مناجات شهدا با اهل بیت علیهم السلام قبل از شهادت همشون شهید مدافع حرم شدند 😭😭 کاش منم جزشون بودم جواز نوکریمون را باطل نکن حالا که دستمو گرفتی ول نکن حرم ندیده ما را زیر گل نکن 😭😭😭😭😭 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ┄┅┅❅❁❅┅┅🖤 @rafiq_shahidam96 ❁═══┅┄ 《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم 🖤👆》
بخشی از وصیت‌نامه ابراهیم همت؛ می‌خواهيد خدا عاشق شما شود: قلم‌ می‌زنید برای خدا باشد گام برمی دارید برای خدا باشد سخن می‌گوید برای خدا باشد همه چی وهمه چی برای خدابا‌شد...
🕊 شهیداحمدکاظمی: کـاری کنیـد که وقتی کسی شمـــا را مـلاقـات میکند احساس کند که یک را ملاقات ڪرده است...!
📌ختم صلـوات امـروز به نیـت سلامتی وتعجیل در فرج آقا صاحب الزمان عج الله وشادی روح امام و وهمه شهدایی که امروز سالگرد ولادت ویاشهادتشون هست علی الخصوص👇 والامقــــــــام 🌺رحمت الله چهل مردیان 🌺 🩸 هـر بزرگـوار حداقل ۱۰۰صلوات 🩸 ┄┅┅❅❁❅┅┅💚 شهید والامقام رحمت الله چهل مردیان🖤 نام پدر علی متولد 1308 شهر کاشان🌹 متاهل..تحصیلات راهنمایی شغل گچ بر ساختمان *مزار شهید بهشت زهرا سلام الله علیها*🌹🍃 او درسال 1308 در کاشان متولدشد وتا ششم نظام قدیم تحصیل کرد سپس به کار آزاد روی آورد وحرفه گچ بری ساختمان را برای خود برگزید او پس از ازدواج تمام همت خود را برای تربیت فرزندان صالح به کار برد🍃🌹 *ایشان ازشاگردان نزدیک شهید آیه الله سعیدی بودند که مخفیانه توسط رژیم ستمگر طاغوت بر زیر شدیدترین شکنجه ها به شهادت رسیدند😭💔*🖤🌹🍃 این شهید بزرگوار تا مدتها مظلومیت شهید سعیدی را فریاد میزدند🥺💔 وتمام سعی خود را درنشان دادن مظلومیت شهید سعیدی به کاربردند😭 *وی در جلسات پی درپی شهید آیه الله سعیدی حضور مداوم داشتند وایشان را در انتشار اعلامیه های حضرت امام خمینی ره یاری فراوان میدادند* 🌹ایشان در روز *۱۷* شهریور ۵۷🌹 به اتفاق برادر وپسر بزرگوارشان در تظاهرات *جمعه خونین* شرکت کرد🥺 *وبه درجه رفیع شهادت نائل آمد*😭🌹🍃💔🖤 پسربزرگوارشان نیز ازناحیه دست راست مجروح وبه درجه رفیع جانبازی نائل شدند🌹 *روح همه شهدا شاد*😭💔 *تاآخر عمر مدیون شهداهستیم*😭 *ان شاءالله که ازهمگی ما راضی باشند*🤲💥😭💔🌹🍃 ─━━━⊱❅✿•❅ @rafiq_shahidam96 《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم 🖤👆》