┄═❁๑๑🌷๑๑❁═┄
#سلام_بر_ابراهیم
⛰ در ارتفاعات کوره موش چهار اسیر گرفتیم و قرار بود بعد از چند روز تحویل پادگان ابوذر بدیم. یک اتاق آهنی در میان حیاط وجود داشت همه پیشنهاد دادن که اسرا را در آن جا نگهداری کنیم.
🚪اما ابراهیم آنها را آورد داخل اتاق هر غذایی که می خوردیم بیشترش را به اسرا می داد و می گفت این ها مهمان ما هستند. بعد از چند روز برای آنها لباس تهیه کرد و آنها را راهی حمام کرد.
💙بعد از این که قرار بود اسرا را تحویل دهیم همه ی آنها به ابراهیم نگاه می کردند و گریه می کردند و التماس می کردند کنار ابراهیم بمانند.
💠 و این است نشانه ی اخلاق و رفتار خوش
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
#اربعین
┄┅┅❅❁❅┅┅🖤
@rafiq_shahidam96
❁═══┅┄
《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم 🖤👆》
.
مردم کوفه با امام حسین علیه السلام آزمایش نشدند چون هنوز امام حسین علیه السلام به کوفه نرسیده بود و آنها هنوز حضرت را درک نکرده بودند
👈بلکه آنها با نائب امام حسین علیهالسلام یعنی حضرت مسلم آزمایش شدند و چون در این آزمایش مردود شدند وقتی امام حسین علیه السلام رسیدند که دیگر مقابل امام حسین علیه السلام هم ایستادند.
👈ما در زمان غیبت با نایب امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف امتحان میشویم و وقتی حضرت آمد دیگر وقت امتحان نیست بلکه اگر در اطاعت از نائبش امتحان پس داده باشیم یار او خواهیم بود ان شاءالله
اما اگر نسبت به منویات نائبش کوتاهی کنیم در یاری از امام زمان عج الله هم کوتاهی خواهیم کرد
👈لذا شهید سلیمانی فرمود شرط عاقبت بخیری ارتباط دلی و قلبی با امام خامنه ای است و فرمود هر کس صدای نائب امام زمان را نشنود صدای امام زمان را نخواهد شنید
اللهم عجل لولیک الفرج
#لبیک_یا_مهدی عج الله
#لبیک_یا_حسین علیه السلام
#لبیک_یا_خامنه_ای
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
#اربعین
┄┅┅❅❁❅┅┅🖤
@rafiq_shahidam96
❁═══┅┄
《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم 🖤👆》
8.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
درخواست حسین یکتا از زائران اربعین
▪️ موکبهای خدمت را راهاندازی کنید
حسین یکتا:
🔹در سفر اربعین، همه آرزو میکنند که در خدمت زوار باشند، بعد از اینکه اربعین تمام میشود تازه اول خدمت است.
🔹زائران وقتی برمیگردند همه باید خادم شوند و با ایجاد موکبهای خدمت در محلههای خود، مسائل و مشکلات منطقه خود را در موکبهایی که به نام #امام_حسین بنا شده، برطرف کنند.
#اربعین
┄┅┅❅❁❅┅┅🖤
@rafiq_shahidam96
❁═══┅┄
《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم 🖤👆》
حضور سردار قاآنی بر مزار شهید ابومهدی المهندس
🔹سردار قاآنی فرمانده کل سپاه قدس بعد از مراسم #اربعین با حضور در قبرستان وادیالسلام بر سر مزار شهید #ابومهدی_المهندس یار و همرزم سردار شهید سلیمانی حضور یافت.
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
#اربعین
┄┅┅❅❁❅┅┅🖤
@rafiq_shahidam96
❁═══┅┄
《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم 🖤👆》
51.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خوشکلترین عکسهام با قشنگ ترین مداحی عراقی که تو مسیر شنیدم تقدیم به شما
سعی کردم هرچی در توان دارم بذارم تا شور و حال و ذوق توی این مسیرو به نمایش بذارم
امیدوارم دوست داشته بوده باشید…
عکس های خام این کلیپو در ادامه اپلود میکنم تا بتونید از عکس ها هم استفاده کنید…
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
#اربعین
┄┅┅❅❁❅┅┅🖤
@rafiq_shahidam96
❁═══┅┄
《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم 🖤👆》
13.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ببینید لذت ببرید
☘ سلام بر ابراهيم ۱☘
💥 قسمت هشتاد و هشتم : غروب خونین
👤 راوی : علي نصرالله
عصــر روز جمعه 22 بهمــن 1361 براي من خيلي دلگيرتــر بود.
بچه هاي
اطلاعات به سنگرشان رفتند.
مــن دوباره با دوربين نگاه كــردم.
نزديك غروب احســاس كردم از دور
چيزي در حال حركت است!
با دقت بيشتري نگاه كردم. كاملا مشخص بود که سه نفر در حال دويدن به
سمت ما بودند. در راه مرتب زمين ميخوردند و بلند ميشدند. آنها زخمي
و خسته بودند. معلوم بود كه از همان محل كانال ميآيند.
فريــاد زدم و بچه ها را صدا كردم. بــا آنها رفتيم روي بلندي. به بچهها هم
گفتم تيراندازي نكنيد.
ميان سرخي غروب، بالاخره آن سه نفر به خاكريز ما رسيدند.
به محض رسيدن به سمت آنها دويديم و پرسيديم: از كجا ميآئيد؟
حال حرف زدن نداشتند، يكي از آنها آب خواست. سريع قمقمه را به او دادم.
ديگري از شدت ضعف و گرسنگي بدنش ميلرزيد.
آن يكي تمام بدنش غرق خون بود، كمي كه به حال آمدند گفتند: از بچه هاي كميل هستيم.
با اضطراب پرسيدم: بقيه بچه ها چي شدند!؟ در حالي كه سرش را به سختي
باال ميآورد گفت: فكر نميكنم كسي غير از ما زنده باشه!
هول شدم و دوباره و با تعجب پرسيدم: اين پنج روز، چطور مقاومت كرديد!؟
📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهيم ۱👉🏻
شهید #ابراهیم_هادی 🌹🕊
🌷─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
#اربعین
┄┅┅❅❁❅┅┅🖤
@rafiq_shahidam96
❁═══┅┄
《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم 🖤👆》
A j:
☘ سلام بر ابراهيم ۱☘
💥 قسمت هشتاد و هشتم : غروب خونین ( بخش دوم )
👤 راوی : علي نصرالله
حال حرف زدن نداشــت. كمي مكث كرد و دهانش كه خالي شد گفت:
مــا اين دو روز اخير، زير جنازه ها مخفي بوديم. اما يكي بود كه اين پنج روز
كانال رو سر پا نگه داشت!
دوباره نفسي تازه كرد و به آرامي گفت: عجب آدمي بود! يك طرف آرپيجي
ميزد، يك طرف با تيربار شليك ميكرد. عجب قدرتي داشت.
ديگري پريد توي حرفش و گفت: همه شهدا رو در انتهاي كانال كنار هم چيده بود. آذوقه و
آب رو تقسيم ميكرد، به مجروحها ميرسيد، اصلا اين پسر خستگي نداشت!
گفتم: مگه فرمانده ها و معاونهاي گردان شــهيد نشدند!؟ پس از كي داري
حرف ميزني؟!
گفت: جواني بود كه نمي ُ شناختمش. موهايش كوتاه بود. شلور كردي پاش
بود.
ديگري گفــت: روز اول هم يه چفيه عربــي دور گردنش بود. چه صداي
قشنگي هم داشت. براي ما مداحي ميكرد و روحيه ميداد و...
داشــت روح از بدنم خارج ميشد، سرم داغ شــد. آب دهانم را فرو دادم.
اين ِ ها مشخصات ابراهيم بود.
با نگراني نشستم و دستانش را گرفتم. با چشماني گرد شده از تعجب گفتم:
آقا ابرام رو ميگي درسته!؟ الان كجاست!؟
گفت: آره انگار، يكي دو تا از بچه ِ هاي قديمي آقا ابراهيم صداش ميكردند.
دوباره با صداي بلند پرسيدم: الان كجاست؟!
يكي ديگر از آنها گفت: تا آخرين لحظه كه عراق آتيش ميريخت زنده
بــود.
بعد به ما گفت: عــراق نيروهاش رو برده عقــب. حتمًا ميخواد آتيش
سنگين بريزه.
شــما هم اگه حال داريد تا اين اطراف خلوته بريد عقب. خودش هم رفت
كه به مجروحها برسه.
ما هم آمديم عقب...
📚 منبع: کتاب سلام بر ابراهيم ۱👉🏻
شهید #ابراهیم_هادی 🌹🕊
🌷─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
#اربعین
┄┅┅❅❁❅┅┅🖤
@rafiq_shahidam96
❁═══┅┄
《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم 🖤👆》