eitaa logo
کانال شهیدابراهيم هادی ❤️رفیق شهیدم❤️
5هزار دنبال‌کننده
25.2هزار عکس
16.1هزار ویدیو
190 فایل
♡ولٰا تَحْسَبَّنَ الَّذینَ قُتِلوا في سَبیلِ اللِه اَمواتا بَل اَحیٰاعِندَ رَبهِم یُرزقون♡ شہـد شیـرین شـہـٰادت را کسانی مـے چشند کـہ..!! لذت زودگذر گنـٰاه را خریدار نباشند .. 💔 دورهمیم واسہ ڪامل تر شدن🍃 #باشهداتاشهادت ارتباط با خادم کانال👇👇 @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
A j: ☘ سلام بر ابراهيم ۱☘ 💥 قسمت نود و چهارم : سلام بر ابراهيم ( بخش اول) وقتــي تصميم گرفتيم کاري در مورد آقا ابراهيــم انجام دهيم، تمام تلاش خودمان را انجام داديم تا با كمك خدا بهترين کار انجام گيرد. هرچند ميدانيم اين مجموعه قطره اي از درياي كمالات و بزرگواريهاي آقا ابراهيم را نيز ترسيم نكرده. اما در ابتدا از خدا تشــكر كردم. چون مرا با اين بنده پاك وخالص خودش آشنا نمود. همچنين خدا را شكر كردم كه براي اين كار انتخابم نمود. من در اين مدت تغييرات عجيبي را در زندگي خودم حس كردم! نزديك به دو ســال تلاش، شــصت مصاحبه، چندين سفر كاري وچندين بار تنظيم متن و... انجام شــد. دوست داشتم نام مناسبي كه با روحيات ابراهيم هماهنگ باشد براي کتاب پيدا کنم. حاج حسين را ديدم. پرســيدم: چه نامي براي اين كتاب پيشنهاد ميكنيد؟ ايشان گفتند: اذان. چون بســياري از بچه هاي جنگ، ابراهيم را به اذانهايش ميشناختند، به آن اذانهاي عجيبش! يكي ديگر از بچهها جمله شهيد ابراهيم حسامي را گفت: شهيد حسامي به ابراهيم ميگفت: عارف پهلوان. اما در ذهن خودم نام مجموعه را »معجزه اذان« انتخاب كردم.... 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهيم ۱👉🏻 شهيد 🌹🕊 🌷┄┅┅❅❁❅┅♥️ @rafiq_shahidam96 ❁═══┅┄ 《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم ♥️👆》
🍃🌸یک کار زیبای فرهنگی 🍃 🔷سجاد زبرجدی همون شهید مدافع حرمیه که هفتم مهر سال ۹۵ تو حلب سوریه فدا شد تا همه دختر بچه ها بتونن تو امنیت و آرامش تولدشون رو جشن بگیرن و رقیه ای دیگر آواره خرابه ها نشه. ❤️زینب خانوم دقیقا روز شهادت شهید بدنیا اومد و حالا تولدش رو کنار مزار شهید میگیره 🌺چقدر رسم قشنگیه که از همون کودکی زندگی بچه هامون رو با شهدا گره بزنیم. این بچه ها دیگه تا آخر بیمه میشن... ┄┅┅❅❁❅┅♥️ @rafiq_shahidam96 ❁═══┅┄ 《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم ♥️👆》
🌷 🍃ولادت : ۳۲/۶/۱ - تهران 🍂شهادت : ۵۹/۹/۱۷ - آبادان 🍁آرامگاه : به وسعت قلب های عاشق 🌸قدرت بدنی، شجاعت، نبود راهنما، رفقای نا اهل و ... همه دست به دست هم داد تا کسی جلودارش نباشد، هرشب ، ، و ...🔪 🌺پدر نداشت. از کسی هم حساب نمی برد. مادر پیرش هم کاری نمی توانست بکند الا 🌼دیگران به مادر می خندیدند اما می دانست که سلاح مومن دعاست. 🔰زندگی در غفلت و گمراهی ادامه داشت تا اینکه دعاهای پیرش اثر کرد و شاهرخ یکه بزن شد
🌷 شاهرخ در سنگر ماند تا نیروها بتوانند به عقب بروند با شلیک های پیاپی گلوله های آر پی جی و هدف قرار دادن تانک های دشمن مانع پیشروی آنها می شد.چند تانک دشمن را منهدم کرد.👌 ساعت ده صبح بود. فشار دشمن هر لحظه زیادتر می شد برای زدن ار پی جی بلند شد و بالای خاکریز رفت. یکدفعه صدایی آمد. برگشتم وناباورانه نگاه کردم. گلوله ای به سینه ی شاهرخ اصابت کرده بود.😔او روی خاکریز افتاده بود. عراقی ها نزدیک شدند. مجبور شدم برگردم. پیکر شاهرخ روی زمین مانده بود. از کمی عقب تر نگاه کردم عراقی ها بالای سر او رسیده بودند از خوشحالی هلهله می کردند.