یه‌آدمایی‌هستن‌توی‌این‌دنیا.. که‌چشماشون‌اقیانوسه‌آرومه.. یه‌آدمایی‌که‌حقیقت‌هستی تو‌عمق‌چشماشون‌همیشه‌معلومه‌:)♥️ #شهید_ابراهیم‌_هادی https://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c

شهید ابراهیم هادی یــار را عــاشــق شــوی آخــر شهیــدت مــی کنــد یا ایها الرفیق .....! https://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c

- آرزوی شهادت را همه دارند اما... ! تنها اندکی شهید می‌شوند چون ، تنها اندکی شهیدانه زندگی می‌کنند! - شهید‌سید‌سجاد‌خلیلی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌-

°° 🕊 ♥️°° به چشمان تو که می نگرم فراموش میکنم غم و غصه هایم را 😍 🪴 گمانم چشمانت تکه ای از بـــــهشت است که خدا بر زمین ارزانی داشته بلکه مرحمی باشد بر دردهایم.🍀 #رفیقِ_شهیدم🦋 . کانال رسمی شهید ابراهیم هادی #رفیق_شهیدم @rafiq_shahidam96 https://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c

#شهیدانھ 🕊 شهیدے که‌ دنیا را حتی‌ به‌ اندازه‌ی‌ یک‌ نام هم نخواست ... خوش‌نام تویی گمنام منم! • ﴿ #شَـھــٓـیدِگٌـمْـنٰامْ ﴾ • . ‌کانال رسمی شهید ابراهیم هادی #رفیق_شهیدم @rafiq_shahidam96 https://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c

#سلام‌برابراهیم‌جلد‌اول‌صوتی💚 کانال رسمی شهید ابراهیم هادی #رفیق_شهیدم @rafiq_shahidam96 https://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c

┄┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅┄ #سلام_بر_ابراهیم «شوخی های آقا ابراهیم» ❁═══┅┄ 🕊https://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c

┄═❁๑๑🌷๑๑❁═┄ #سلام_بر_ابراهیم بیست و شش سال از شهادت ابراهیم هادی گذشته بود، که در عالم رویا ابراهیم را دیدم. سوار بر یک خودرو نظامی به تهران آمده بود! از شوق نمی دانستم چه کنم چهره ابراهیم بسیار نورانی بود. جلو رفتم و همدیگر را در آغوش گرفتیم. از خوشحالی فریاد می زدم و می گفتم: بچه ها بیاید، آقا ابراهیم برگشته! ابراهیم گفت: بیا سوار شو خیلی کار داریم. به همراه هم به کنار یک ساختمان مرتفع رفتیم. مهندسین و صاحب ساختمان همگی با آقا ابراهیم سلام و احوالپرسی کردند. همه او را خوب می شناختند. ابراهیم و رو به صاحب ساختمان کرد و گفت: من آمده ام سفارش این آقا سید را بکنم. یکی از این واحدها را به نامش کن. بعد شخصی که دورتر از ما ایستاده بود را نشان داد. صاحب ساختمان گفت: آقا ابرام، این بابا نه پول داره نه می تونه وام بگیره چه جوری یک واحد به او بدم؟! من هم  حرفش را تأیید کردم و گفتم؛ ابرام جون دوران این کارها تموم شد،الان همه اسکناس رو می شناسند. ابراهیم نگاه معنی داری به من کرد و گفت: من اگر برگشتم به خاطر این که مشکل چند نفر مثل ایشان را حل کنم و گرنه من این جا کاری ندارم! بعد به  سمت ماشین حرکت کرد من هم به دنبالش راه افتادم که یکدفعه تلفن  همراه من به صدا درآمد و از خواب پریدم. ❁═══┅https://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c

☀️ قصد دارم یادت همیشه در ذهنم باشد. دوست دارم! حرف هات را سر لوحه زندگی قرار بدهم. تا شبیه تو بشوم. می خوام زندگی به سبک شهدا رو امتحان کنم.. به نیت آقا ابراهیم: نمازم رو اول وقت می خونم.🌹 #هفته_اول: 🤝باتو عهد می بندم. #نمازم_را_اول_وقت_بخوانم. یاریم کن آقا ابراهیم🌹 ❁═══┅https://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c

عظمت ✨ در چشمان ڪسۍ‌ست ڪہ نگاهَش را کنترڵ مۍڪند... . #شَھید‌ابرٰاهیم‌هٰادےٓ #نگاھِ_شهید 🌿' کانال رسمی شهید ابراهیم هادی #رفیق_شهیدم @rafiq_shahidam96 https://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c