💠دورهمی شهدایی
🔸بیاد شهدای والفجر مقدماتی
🌹 *پرستوی گمنام کانال کمیل* *شهید ابراهیم هادی*
🍂 *شهادت* !
*رحمت خاص خداست* ؛
*و بارانی است که بر هر کس نمیبارد...*
❣️ *عاشق دنیا شده را جام شهادت نمی دهند.*
دوشنبه شب 20 بهمن 99
⌚️زمان: ساعت 20
❇️مکان:گلزار شهدای شهرستان بهبهان
🔺 گروه دورهمی شهدایی
🔻کمیته خادم الشهدا شهرستان بهبهان
🌐ایتا رفیق شهیدم ابراهیم هادی
@rafiq_shahidam96
❤️❤️❤️❤️
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
کانال شهیدابراهيم هادی ❤️رفیق شهیدم❤️
🍂 از سفر برگشتگان ساعت حدود ده، یازده شب، دستور حرکت صادر شد و همه گردانها در دو ستون و با فاصل
🍂 از سفر برگشتگان
نفر جلو خود را به زحمت می دیدیم و مجبور بودیم دنبال او حرکت کنیم. این در حالی بود که اگر فاصله ای می افتاد و نفر جلویی راه را گم می کرد، ما می شدیم سرستون و بقیه گردان هم به دنبال ما راه را اشتباه می رفتند.
...و همین اتفاق هم افتاد؛ نمی دانم از چند نفر جلوتر، راه ما به طرفی منحرف شد و....
نیمه راه بودیم که مسیر حرکت را غلط رفتیم و از مسیر منحرف شدیم و به خاکریزی رسیدیم که دیگر از بچههایمان خبری نبود.
وارد گروهان دیگری از گردان شده بودیم که پدافند و پشتیبانی گروهان های دیگر شده بودند؛ آنهم بی هیچ امکاناتی.
باز حالت سکون به خود گرفتیم و آرام آرام هوا سردتر شد و دندانهایمان شروع به نواختن آهنگ سرما کردند و بدنمان رو به حرکات موزون آورد.
سرما لحظه به لحظه بیشتر می شد و با همه خواب آلودگی، نمیتوانستیم يك لحظه هم چشم روی هم بگذاریم.
پتویی پيدا كرديم و خوشحال که چه شود!!!
ولی پتو خیس بود و شش نفر زیرش رفتند و بالاتفاق لرزیديم.
پتو خیس بود و دردی را دوا نمی کرد. از این وضعیت خنده مان گرفته بود و نمی دانم چقدر طول کشید که چشم ها گرم شد و چند دقیقهای خوابيدم ولی هنوز از دستور حرکت بعدی خبری نبود. گویا منتطر بودند تا عملکرد یگان خط شکن معلوم شود و ما به کار گیرند.
👇👇
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
🍂
✨🍃عاشقانه شهدا🍃✨
🍃♥️
🍃 من با لیوان ، کمی آب خوردم .
به حمید گفتم از نظر بهداشتی نظر بعضیا اینه که آب رو باید توی لیوان شخصی بخوریم ،
ولی شنیدم یکی از علما سفارش کردن ،
برای اینکه محبت توی زندگی ایجاد بشه خوبه که زن و شوهر تو یه لیوان آب بخورن.♥️🍃
🍃تا این را گفتم حمید لیوان خودش را کنار گذاشت ، و لیوانی که من با آن آب خورده بودم را پر کرد.♥️☺️
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
📚 #یادت_باشد♥️
❤️❤️❤️❤️
@rafiq_shahidam96
❤️❤️❤️❤️❤️
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
#تلنگرانه
•Γ🖇🗞
از شهید نواب پرسیدند:
چرا آرام نمینشینی؟
ببین آیت الله بروجردی ساکت است.
نواب گفت:
آقای بروجردی سرهنگ است؛ من سربازم!
سرباز اگر کوتاهی کند، سرهنگ مجبور میشود بیاید وسط.....
🔴هر بار که امام خامنه ای وسط میدان می آید یعنی↯
ما سرباز ها کم گذاشته ایم➣↻
▪️|کپی با ذکر صلوات ازاد|▪️
❤️❤️❤️❤️
@rafiq_shahidam96
❤️❤️❤️❤️❤️
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
📚 سـہ دقیقـہ در قیامت
1⃣1⃣ قسمت یازدهم
👌🏻نڪتـہ جالب توجہ این بود که ماجرای آن روز من کامل و با شرح جزئیات نوشته شده بود.
🧔🏻جوان پشت میز گفت:
🦞 عقرب مامور بود که تو رو بِڪُشہ.
☝🏻 اما صدقه ای که دادی مرگ تو رو به عقب انداخت.
لحظه فیلم مربوط به آن صدقه رو دیدم.
همون روز خانم من زنگ زد و
گفت: همسایه خیلی مشکل مالی داره و
چیزی برای خوردن ندارند. اجازه میدی از پولهایی که کنار گذاشتی مبلغی به آنها بدهم؟
🌺 من هم گفتم آخر این پولها رو گذاشتم برای خرید موتور.
اما عیب نداره هرچه می خواهی بردار.
🧔🏻جوان ادامه داد: صدقه مرگ تو رو عقب انداخت.
☝🏻اما آن روحانی که لگد خورد ایشون در آن روز کاری کرده بود که باید این لگد رو میخورد ولی به نفرین ایشون پای توهم شکست.
💢و به اهمیت صدقه و خیرخواهی مردم اشاره کرد و آیه ۲۹ سوره فاطر رو خواند:
☝🏻کسانی که کتاب الهی را تلاوت می کنند و نماز را برپا می دارند از آنچه به آنها روزی داده ایم پنهان و آشکار انفاق میکند تجارت (پرسودی)را امید دارند که نابودی و کساد در آن نیست.
☝🏻البته این نکته رو باید ذکر کنم به من گفته شد ڪه:
🔰صدقات /صلهرحم /
نماز جماعت/
و
زیارت اهل بیت/
و
حضور در جلسات دینی/
و
هر ڪاری ڪه خالصانہ برای رضای خدا انجام دهید جزو مدت عمر حساب نشده و باعث طولانی شدن عمر می شود.
بسیاری از ما انسان ها از کنار موضوع مهم حل مشکلات مردم به سادگی عبور میکنیم.
☝🏻اگر انسان بداند حتی قدمی کوچک در حل مشکلات بندگان خدا بر می دارد اثر آن را در آن سوی هستی به طور کامل خواهد دید 💯
در بررسی اعمال خود تجدید نظر میکند.
💥آنجا مواردی را دیدم که برایم بسیار عجیب بود مثلاً شخصی از من آدرس میخواست او را کامل راهنمایی کردم و او هم مرا دعا کرد و رفت.
☝🏻نتیجه دعای او را به خوبی در نامه عمل می دیدم
ما در طی روز حوادثی را از سر میگذرانیم که میگوییم: خوب شد این طور نشد، نمیدونیم بخاطر دعای خیر افرادی که مشکل از آنها برطرف کردیم.
...
•┈┈••✾•✨♥️✨•✾••┈┈•
@rafiq_shahidam96
🦋🦋🦋
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
♦️این را هم بگم که صلوات واقعاً ذکر دعای معجزه گر است آنقدر خیرات و برکات در این دعا است که تا از این جهان خارج نشویم قادر به درکش نیستیم.
یادم میاد که در دوران دبیرستان بیشتر شب ها در مسجد و بسیج بودم یک نوجوان دبیرستانی در بسیج ثبت نام کرده بود چهره زیبا داشت و بسیار پسر ساده ای بود.
🔰یک شب پس از اتمام فعالیت بسیج ساعتم را نگاه کردم یک ساعت بعد از آن صبح بود من به دارالقرآن بسیج رفتم و مشغول نماز شب شدم.
☝🏻ناگهان این جوان وارد اتاق شد و کنارم نشست.
وقتی نمازم تمام شد گفت شما الان چه نمازی می خوندی؟
گفتم نماز شب قبل از نماز مستحب است این نماز را بخونیم خیلی ثواب داره.
💠گفت به من هم یاد میدی؟
به او یاد داده و در کنارم مشغول نماز شد.
میدونستم از چیزی ترسیده.
گفتم اگـہ مشکلی برات پیش اومده بگو:
من مثل برادرتم.
گفت: روبروی مسجد یک جوان هرزه منتظر من بود و میخواست من را به خانه اش ببرد تا نیمه شب منتظر مانده بود و فرار کردم و پیش شما آمدم.
🌿 روز بعد یک برخورد جدی با آن جوان هرزه کردم و حسابی او را تهدید کردم و دیگه به سمت بچه های مسجد نیومد.
مدتی بعد از دوستان من که به دنبال استخدام در سپاه بودند خیلی درگیر مسائل گزینش شدند اما کل زمان پیگیری استخدام من یک هفته هم بیشتر طول نکشید.
⚜ همه فکر کردند که من پارتی داشتم اما در آن وادی به من گفتند: زحمتی که برای رضای خدا برای نوجوان کشیدی باعث شد که در کار استخدام کمتر اذیت شوی و کارشما زودتر هماهنگ شود.
این پاداش دنیایی، پاداش اُخروی هم در نامه عمل شما محفوظ است.
ادامـہ دارد ...
•┈┈••✾•✨♥️✨•✾••┈┈•
@rafiq_shahidam96
🦋🦋🦋
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
*﷽*
⏰قرار شبانه ⏰
•°●°•○°•●°•○°•●
بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد
دعا کبوتر عشق است و بال و پر دارد
بخوان دعای فرج را که یوسف زهرا
ز پشت پرده ی غیبت به ما نظر دارد
•°●•°○•°●•°○•°●
💠 بياد مولا به رسم هر شب 💠
*بسم الله الرحمن الرحيم*
❄️اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ،⛅
❄️وَبَرِحَ الْخَفاءُ ،⛅
❄️وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ،⛅
❄️ وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ ⛅
❄️وَضاقَتِ الاْرْضُ ، ⛅
❄️وَمُنِعَتِ السَّماءُ ⛅
❄️واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ،⛅
❄️ وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ،⛅
❄️ وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ؛⛅
❄️اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ،⛅
❄️اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ،⛅
❄️ وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم⛅
❄️فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريبا⛅
❄️ً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛⛅
❄️يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ⛅
❄️اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ ، ⛅
❄️وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ ؛⛅
❄️يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ ؛⛅
❄️الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، ⛅
❄️اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، ⛅
❄️السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ،⛅
❄️ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛⛅
❄️يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ،⛅
🌤️بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ🌤️
⛅برای سلامتی محبوب🌈
*اَللّـهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِه في هذِهِ السَّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَة وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْنا حَتّى تُسْكِنَهُ اَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طویلا*.
💞دعای منتظران درعصرغیبت💞
*اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسکَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دينى*
🚨خـواهد آمـد بـاورم ڪن بـاوفـاسـت...
•┈┈••✾•✨♥️✨•✾••┈┈•
@rafiq_shahidam96
🦋🦋🦋
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
...
💐ابراهیم همیشه از شیوه غیر مستقیم تبلیغ می کرد. حتما شنیده اید که مزه ی غذای حلال خوشمزه تر است!
🍃یک روز ابراهیم چند تا از دوستانش را دور هم جمع کرد و ظهر آن ها را به چلوکبابی برد.. غذای فوق العاده ای در یک ظهر گرم برایشان تدارک دید و در آخر کار گفت چطور بود؟ خوب بود؟
🌷دوستانش تایید خود را اعلام کردند.. اما ابراهیم گفت
این غذا از آن جا خوشمزه است که من صبح تا ظهر برای پول آن کار کردم .
🌿و شاید بدین طریق می خواست بگوید که غذایی که از پولی که برای آن زحمت کشیده اید و حلال است، خوردنی تر است...
❤❤❤❤
@rafiq_shahidam96
کانال شهیدابراهيم هادی ❤️رفیق شهیدم❤️
🍂 از سفر برگشتگان نفر جلو خود را به زحمت می دیدیم و مجبور بودیم دنبال او حرکت کنیم. این در حالی
🍂 از سفر برگشتگان
نماز صبح را که خوانديمو صدای انفجار ها بیشتر شد. با روشن شدن هوا به سمت بچه های گروهان نجف به راه افتادم ولی جز دو سه نفر از سی و پنج نفر، کسی را پيدا نكردم. آنها هم خبر خاصی نداشتند.
قاطی دیگر نیروها شدم و فله ای سردرگم کار عملیات. نمی دانستيم چه خبر شده و چرا وارد عمل نمی شويم. معمول نبود که فرماندهان نیروها را در جريان جزئیات قرار دهند و ما همچنان بی خبر بودیم. ولی می دانستیم گره ای در کار افتاده و مشکلی پیش آمده.
انفجارهای پی در پی، خاک های به هوا برخاسته، صدای مارش عملیات و بلندگوهای تبلیغات جنگ که روی لنکروزها تا خط آمده بودند، رفت و آمد آمبولانس ها و..... محشری بپا کرده بود وصف ناشدنی.
به همراه نیروهای گردان وارد دپوی تانکی شدیم و خودمان را به دیواره آن چسباندیم تا از تیر و ترکش در امان باشیم. صدای هلی کوپتری در بالای خود احساس کردیم و دنبال آن شلیک و تیراندازی از آنبه سمت ما.
در جلو چشممان تیری، شکم حجازی را درید و روده هایش را بیرون ریخت. با تعجب صحنه را تماشا می کردیم و از دیدنی تر ذکر گفتن مجروحی که شکمش سفره شده بود.
امدادگرهای پرکار در آنی رسیدند و با بانداژ شکمی ایشان را بستند و منتقل کردند.
ساعت، ده، یازده صبح شده بود و استمرار باران خمپاره که گاهی عمل نمی کرد و خاک به صورت عمودی تا بیست سی متر بالا می رفت و پودر می شد.
در مواردی دقیقا پس و پیش آمبولانس به زمين می خورد و عمل نمی کرد.
فرماندهان گفتن ذكر را گوشزد می کردند تا بالاخره دستور رفتن به عقب صادر شد.
👇👇
🍂 از سفر برگشتگان
نماز صبح را که خوانديمو صدای انفجار ها بیشتر شد. با روشن شدن هوا به سمت بچه های گروهان نجف به راه افتادم ولی جز دو سه نفر از سی و پنج نفر، کسی را پيدا نكردم. آنها هم خبر خاصی نداشتند.
قاطی دیگر نیروها شدم و فله ای سردرگم کار عملیات. نمی دانستيم چه خبر شده و چرا وارد عمل نمی شويم. معمول نبود که فرماندهان نیروها را در جريان جزئیات قرار دهند و ما همچنان بی خبر بودیم. ولی می دانستیم گره ای در کار افتاده و مشکلی پیش آمده.
انفجارهای پی در پی، خاک های به هوا برخاسته، صدای مارش عملیات و بلندگوهای تبلیغات جنگ که روی لنکروزها تا خط آمده بودند، رفت و آمد آمبولانس ها و..... محشری بپا کرده بود وصف ناشدنی.
به همراه نیروهای گردان وارد دپوی تانکی شدیم و خودمان را به دیواره آن چسباندیم تا از تیر و ترکش در امان باشیم. صدای هلی کوپتری در بالای خود احساس کردیم و دنبال آن شلیک و تیراندازی از آنبه سمت ما.
در جلو چشممان تیری، شکم حجازی را درید و روده هایش را بیرون ریخت. با تعجب صحنه را تماشا می کردیم و از دیدنی تر ذکر گفتن مجروحی که شکمش سفره شده بود.
امدادگرهای پرکار در آنی رسیدند و با بانداژ شکمی ایشان را بستند و منتقل کردند.
ساعت، ده، یازده صبح شده بود و استمرار باران خمپاره که گاهی عمل نمی کرد و خاک به صورت عمودی تا بیست سی متر بالا می رفت و پودر می شد.
در مواردی دقیقا پس و پیش آمبولانس به زمين می خورد و عمل نمی کرد.
فرماندهان گفتن ذكر را گوشزد می کردند تا بالاخره دستور رفتن به عقب صادر شد.
👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf
🍂
🍂