eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی(علمدار کمیل)
1.4هزار دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
8.7هزار ویدیو
88 فایل
🌻مشڪݪ ڪارهاے ما اینست ڪہ بـراے رضاے همہ ڪار میڪنم اݪا رضاے خدا . @rafiq_shahidam #شهید_ابراهیم_هادی #رفیق_شهیدم ارتباط با خادم کانال 👇👇 @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
5.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یه کسایی هم هستن، سوادِ عرفانی برگشتن به آغوش خدا رو ندارن ، راه بلد نیستن ، گیجن ، نمیدونن چکار کنن که حقِ ورود به ماه مبارک رو ادا کنن.دلشون به هیچ دعا و ذکری آروم نمیگیره. اما مثل همیشه خدا به واسطه ی نور محبت امام حسین اون هارو به سمت خوبی های ماه رمضان هدایت میکنه.. ╭┅────────────┅╮ ✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾ @rafiq_shahidam ✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾ ╰┅────────────┅╯
1_10058183453.mp3
7.98M
قبل از اذان صبح حتما مناجات امیرالمومنین (علیه السلام) با صدای حاج مهدی سماواتی گوش دهید و با آن زمزمه کنید.🌹
خدایا ، دومین سحر ماه رمضان ، اومدیم در خونت، روسیاه اومدیم😔 دست خالی اومدیم💔 شرمنده و پشیمون اومدیم😭 اومدیم که ما رو ببخشی😭😭😭 خودمون میدونیم بدجور خراب کردیم یا کریم الصفح.. الهی العفو😔😔😔
❣ماه رمضان بود. اسباب‌کشی داشتیم، می‌خواستیم از خانه‌ای که در بازارچه زینعلی بود به خانه‌ای در خیابان راهنمایی اسباب‌کشی کنیم. حبیب هم خیلی کارکرد و عرق ریخت و حسابی خسته شد، دیگر نا و توانی نداشت. همان روز مادر هم بااینکه بیمار بود، روزه بود و از پا افتاد. آبی به سروصورتش زدیم و خواهش کردیم روزه‌اش را باز کند. قبول نمی‌کرد. حالش بدتر شد. بازخواهش کردیم، نگاهی به حبیب که از خستگی گوشه‌ای نشسته بود کرد و گفت: آگه حبیب روزه‌اش را باز کند، من هم روزه‌ام را باز می‌کنم. یک هندوانه خنک قاچ کردم و به‌زور و اصرار حبیب را هم مجبور کردم روزه‌اش را به خاطر مادر بشکند. از محبتش چیزی نگفت و روزه‌اش را باز کرد تا مادر هم چیزی بخورد. بعد ماه مبارک بود. یک‌شب دیروقت بود که آمد. ساعت 12 بود. من تنها بیدار بودم. گفت: خواهر چیزی برای خوردن داریم، چیزی نخوردم، خیلی گرسنه هستم؟ کمی خورشت بادمجان داشتیم گرم کردم، یک‌تکه نان هم‌روی گاز خشک کردم به او دادم. کنارم نشست و خورد. صبح روز بعد بود. گفتم: حبیب بیا صبحانه بخور! خندید و گفت: یک قاچ هندوانه خوردم، حالا حالاها باید جواب پس بدهم! گفتم: روزه‌ای؟ خندید. گفتم: حبیب اصلاً گردن من، من مجبورت کردم روزه‌ات را بخوری! قبول نکرد. گفت: من سالم بودم، مشکلی نداشتم که روزه‌ام را شکستم، حالا هم باید آن یک روز را جبران کنم! به خاطر همان یک روز، شصت روز روزه گرفت. یک ماه تمام پشت سرهم، سی روز هم دوشنبه و پنج‌شنبه. هدیه به شهید حبیب روزی طلب صلوات- شهدای فارس ✾‌✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾   @rafiq_shahidam ✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
142670_318.mp3
4.05M
💠 تلاوت تحدیر (تندخوانی) 💠 ⚜ ⚜ 📥توسط استاد معتز آقایی ⏲ «در ۳۰ دقیقه یک جزء تلاوت کنید» 📩 به دوستان خود هدیه دهید. 🕋 هرسحرماه مبارک رمضان درکانال : ✾‌✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾   @rafiq_shahidam ✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾
🌹شهیدعبدالحسین برونسے 🌹تولد:۳ شهریور ۱۳۲۱ڪدڪن تربت حیدریه 🌹شهادت:۲۳ اسفند ۱۳۶۳شرق دجله 🌹مزار:مشهد 🌹سِمَت:فرماندهے تیپ هجدهم جوادالائمه شادی روحش صلوات... ✾‌✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾   @rafiq_shahidam ✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾
کانال شهید ابراهیم هادی(علمدار کمیل)
🌹شهیدعبدالحسین برونسے 🌹تولد:۳ شهریور ۱۳۲۱ڪدڪن تربت حیدریه 🌹شهادت:۲۳ اسفند ۱۳۶۳شرق دجله 🌹مزار:مشه
🌹شهید ۲۳ ماه‌اسفند؛سردار شهید عبدالحسین برونسی 🌹سهم خانواده من 🌹همسر شهید: يك روز با دو تا از همرزماش آمده بود خانه. آن وقت‌ها هنوز كوی طلاب می‌نشستيم. خانه كوچک بود و تا دلت بخواهد . فصل بود و عرق همين‌طور شُرشُر از سرو رويمان می‌ريخت. رفتم آشپزخانه. يک پارچ آب يخ درست كردم و آوردم برايشان. یكی ‌از دوست‌های عبدالحسين گفت:"ببخشيد حاج آقا." اگر جسارت نباشد می‌خواستم بگويم كولری را كه داديد به آن بنده خدا، برای خانه خودتان واجب‌تر بود. يكی ديگر به تاييد حرف او گفت: آره بابا، بچه‌های شما اينجا خيلي بيشتر گرما می‌خورند. 🌹كنجكاو شدم. با خودم گفتم: پس شوهر ما هم تقسيم می‌كند! منتظر بودم ببينم عبدالحسين چه می‌گويد. خنده‌ای كرد و گفت: اين حرف‌ها چيه شما می‌زنيد؟ رفيقش گفت: جدی می‌گويم حاج آقا. باز خنديد و گفت: شوخی نكن بابا جلوی اين زن‌ها! الان خانم ما باورش می‌شود و فكر می‌كند اجازه تقسيم كولرهای دنيا، دست ماست. انگار فهميدند عبدالحسين دوست ندارد راجع به اين موضوع صحبت شود؛ ديگر چيزی نگفتند. من هم خيال كولر را از سرم بيرون كردم. می‌دانستم كاری كه نبايد بكند، نمی‌كند. از اتاق آمدم بيرون. 🌹 بعد از شهادتش، همان رفيقش می‌گفت: آن روزها وقتی شما از اتاق رفتيد بيرون، حاج آقا گفت: می‌شود آن خانواده‌ای كه شهيد دادند، آن شهيدی كه جگرش داغ دار است، توی گرما باشد و بچه های من زير كولر؟! كولر سهم مادر شهيد است، خانواده من گرما را می‌توانند تحمل كنند. 📚منبع: برگرفته از کتاب خاک‌های نرم کوشک زنده نگه داشتن یاد و نام شهدادکمتر از شهادت نیست.🌹   @rafiq_shahidam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ تیم ملی فوتسال ناشنوایان ایران با برتری مقابل ژاپن به مقام قهرمانی المپیک زمستانی ناشنوایان رسید ✾‌✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾   @rafiq_shahidam ✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾
🕊•ا﷽ا• دعاے ماه مبارڪ رمضان 🌙🌱 بہ نیّت شھید ابراهیم هادے✨ ┅══❉♦️❉══┅ ✾‌✾࿐༅🍃❤️🍃༅࿐✾‌✾   @rafiq_shahidam96 ✾✾࿐༅🍃❤️🍃༅࿐✾‌✾