eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی(علمدار کمیل)
1.3هزار دنبال‌کننده
13.5هزار عکس
8.4هزار ویدیو
87 فایل
🌻مشڪݪ ڪارهاے ما اینست ڪہ بـراے رضاے همہ ڪار میڪنم اݪا رضاے خدا . @rafiq_shahidam #شهید_ابراهیم_هادی #رفیق_شهیدم ارتباط با خادم کانال 👇👇 @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷سلام علیکم دوستان عزیز کانال های شهید ابراهیم هادی✋🏻🌹 🌻 ختم قرآنی به نیت ائمه اطهار (علیهم السلام) قرار دادیم و ثوابش را هدیه می‌کنیم به تمام شهدا، علماء، صلحاء و همه‌ی درگذشتگان و اموات شما عزیزان، از جمله (شهید مهدی بختیاری،) روحشان شاد و یادشان گرامی باد.🌺انشاءالله که ادامه دهنده راهشون باشیم 🤲🏻🌸 دوستانی که تمایل دارند در این ختم شرکت بفرمایند، لطفا جزء مورد نظر رو اعلام بفرمایند. 👇👇👇 @rogaye_khaton315 📖جزء1 📖جزء2 📖جزء3 📖جزء4 📖جزء5 📖جزء6 📖جزء7 📖جزء8 📖جزء9 📖جزء10 📖جزء11 📖جزء12 📖جزء13 📖جزء14 📖جزء15 📖جزء16 📖جزء17 📖جزء18 📖جزء19 📖جزء20 📖جزء21 📖جزء22 📖جزء23 📖جزء24 📖جزء25 📖جزء26 📖جزء27 📖جزء28 📖جزء29 📖جزء30 قرآن شفیع و محافظتون باشه ان‌شاءالله.🤲
[ اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُکَ ]
🕊... «إِلَهِی هَبْ لِی قَلْبا يُدْنِيهِ مِنْكَ شَوْقُهُ» خدایا قلبی به من عنایت کن که اشتیاقش او را به تو نزدیک کند! و عطر هدایتت قلبم را بہ باغ گل شھادت هدایت ڪند.🌸🌿 ☁️🌱
کانال شهید ابراهیم هادی(علمدار کمیل)
روز بیست ویکم چله مون ان شاء الله ی اعمال همه ی عاشقان و خادمان شهدا ثبت شود 💫محب اهلبیت 💫 🌹سرباز
روز بیست ودوم چله مون ان شاء الله ی اعمال همه ی عاشقان و خادمان شهدا ثبت شود 💫محب اهلبیت 💫 🌹سرباز امام زمان🌹 وان شاءالله شهادت🤲🏻💔 هدیه میکنیم به روح مطهرشهید والا مقام محمد حسین محمد خانی 🥀🥀 زیارتدرپرونده عاشورا قربتا الی الله
🦋 زیـارت‌عـاشورا‌،رابخـوانیـد؛ حتۍ‌شـدھ‌روزۍ‌یڪ‌بـار‌زیـرا بسیـار‌مہم‌اسٺ📖! ›🌼 ـ ـ ـ ــــ۞ــــ ـ ـ ـ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عظمت نوکری در خونه ی امام حسین علیه السلام رو زمانی میفهمی که شب اول قبر وقتی زبونت بند اومد، یه وقت میبینی یه صدایی میاد میگه نترس من هستم...🙂
یا مُبَدّلَ السَیّئات بالحَسَنات خدایا...!! میشه گذشته ی بد ما رو به یه آینده ی خوب و قشنگ تبدیل کنی؟!
ᔢ✯✯🍃🌸🍃✯✯ᔢ ☀برای مراسم ختم شهید شهبازی راهی یکی از شهرهای مرزی شدیم. طبق روال و سنت مردم آنجا مراسم ختم از صبح تا ظهر برگزار می شد. ظهر هم برای میهمانان آفتابه لگن می آوردند. با شستن دست های آنان مراسم با صرف ناهار تمام می شد. ▪️در مجلس ختم که وارد شدم جواد بالای مجلس نشسته بود و ابراهیم کنار او بود. من هم آمدم و کنار ابراهیم نشستم ابراهیم هادی  و جواد دوستانی صمیمی و مثل دو برادر برای هم بودند. 🍶شوخی های آنها هم در نوع خود جالب بود. در پایان مجلس دو نفر از صاحبان عزا ظرف آب و لگن آوردند. اولین کسی که به سراغش می رفتند جواد بود. ابراهیم در گوش او که چیزی از این مراسم نمی دانست حرفی زد. جواد با تعجب و بلند پرسید: جدی می گی؟! 😀ابراهیم هم آرام گفت: یواش بابا هیچی نگو! بعد به طرف منبر گشت. خیلی شدید و بدون صدا می خندید. گفتم: چی شده ابرام؟ زشته نخند! گفت: به جواد گفتم آفتابه رو که آوردن سرت رو قشنگ بشور رسمه. چند لحظه بعد همین اتفاق افتاد. جواد بعد از شستن دست سرش را زیر آب گرفت و.. 💦جواد در حالی که آب از سر و رویش می چکید با تعجب به اطراف نگاه می کرد. گفتم:" چیکار می کنی جواد؟مگه اینجا حمامه! بعد چفیه ام را دادم سرش را خشک کند! ╔━━━━๑ღ❤ღ๑━━━━╗ ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے پرستوی گمنام کمیل @rafiq_shahidam @rafiq_shahidam 🕊️🕊️🕊️ https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9 ╚━━━━๑ღ❤ღ๑━━━━╝