eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی(علمدار کمیل)
1.4هزار دنبال‌کننده
14.1هزار عکس
8.8هزار ویدیو
88 فایل
🌻مشڪݪ ڪارهاے ما اینست ڪہ بـراے رضاے همہ ڪار میڪنم اݪا رضاے خدا . @rafiq_shahidam #شهید_ابراهیم_هادی #رفیق_شهیدم ارتباط با خادم کانال 👇👇 @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
32.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 هم‌خوانی سرود بسیجیان در دیدار با رهبر انقلاب با مداحی حاج ابوذر روحی ⤵️⤵️⤵️⤵️ https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چادرانہ [💙] . - حِجـآب؛یَـعـنـےچِھ . .؟ - حـجآب‌یَــعـنــے: دَر پَـردھ بـآش . .! . چـون مُــرواریــد....[😌] @rafiq_shahidam
حجاب مایه افتخار زن است که با غرور و عفتش نامحرم شرم میکند وقتی نگاه به آن خانم کند... @rafiq_shahidam
خُدارابچسب :)... دنیاهیاهویےبیش‌نیست...! @rafiq_shahidam
می‌گفت : نمی‌توانم بی‌ وضو باشم حتی پیش از خوردن غذا وضو می‌گرفت آسایش را ، با خدا بودن می دانست ... 🕊🌹
کانال شهید ابراهیم هادی(علمدار کمیل)
راننده که بار دیگر اسباب و اثاثیه ها را در قسمت بار اتوبوس جا داده بود،گفت:((از وسط بازار رضا برین تا به نماز برسین،چون اگه از این خیابونی که درش هستیم برین،دیر میشه.)) راه افتادیم. هر کس را میدیدی دوان دوان میرفت تا به نماز برسد،اما من مانده بودم و دو پیرزنی که لنگان لنگان می آمدند و من هم از سر اجبار پا به پایشان. به خودم هم لعنت میفرستادم که،سمیه برای چی خودت رو گرفتار کردی؟ببین همه رفتن و تو موندی با این دوتا پیرزن! جلوی صحن که رسیدم دوتا ویلچر به دست جلو آمدند:((مادر ها بنشینید تا شمارو به صف نماز برسونیم.)) آن ها نشستند و ویلچر ها به سرعت حرکت کردند.من هم پا به پایشان می دویدم تا آنکه به صف جماعت رسیدیم و در صف جا گرفتم: سمیه خانم ببین خدا چقد هوات رو داشت!دیدی تو هم به نماز صبح رسیدی! آره آقا مصطفی ،به نماز صبح رسیدم و بعد ها به تو. آن روز در آن پگاه آبی طلایی،نمیدانستم که تو در راهی و نمیدانستم یک قدم مانده به صبح. همان روز زنگ زدم به خانم نظری :((سلام خانم نظری.ما رسیدیم.)) _سلام به روی ماهت.کجا؟ _مشهد دیگه! _مشهد؟اونجا چی کار میکنین؟ _اومدیم زیارت .الان رو به روی حرمیم.گوشی رو گرفتم رو به حرم و گفتم به امام سلام بدین. _رو بروی حرم؟با کی؟ _خودمون دیگه!من و چند تا از بچه ها. _مردتون کیه؟ _آقای راننده. _راننده بخوره توی سرمن! واقعا روتون میشه این رو به کسی بگین. چهار تا دختر آستین سرخود راه افتادین بدون مرد رفتین مشهد؟ آن قدر سر و صدا کرد که بدون خداحافظی گوشی را قطع کردم. هفته ای که مشهد بودیم جدا از زیارت،در جوار حرم بودن حال خوشی برای ما ساخته بود.اما مصیبت وقتی بود که یکی سرگیجه میگرفت،یکی دل درد و یکی سُرُم لازم میشد.خلاصه یک پایمان مسافرخانه بود،یک پایمان دار الشفای حضرت.بعد هم فکر تهیه صبحانه و ناهار و شام.آنجا هتل که نبود آقا مصطفی ! مسافر خانه بود.پیرزن ها هم تمناهایشان تمامی نداشت ؛مارا ببر بازار ،مارا ببر بازار،مارا ببر فلان گردشگاه،فلان امامزاده حاجت میدهد برویم آنجا.و خلاصه،هفته اینطوری گذشت،فقط آخر شب ها مال خودمان بود که میرفتیم زیارت،صورتمان را میچسباندیم به قبه های ضریح و التماس دعا وخواستن همسر خوب و بچه هایی صالح.سفر که تمام شد با یک بغل خاطره طلایی برگشتیم که از همه مهم تر،اجابت دعایم بود. @rafiq_shahidam
1612069240-107571-760 (1).mp3
3.62M
صوت دعای فرج علی فانی قرار شبانه مون با اقا صاحب زمان عج التماس دعای فرج الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍ‌سلام‌الله‌علیها‌🕊🤲
❤️ قࢪائت دعاے فرج ... به‌نیّٺ برادࢪشهیدمان‌مےخوانیم 🌱 💐💚