eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی(علمدار کمیل)
1.4هزار دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
8.7هزار ویدیو
88 فایل
🌻مشڪݪ ڪارهاے ما اینست ڪہ بـراے رضاے همہ ڪار میڪنم اݪا رضاے خدا . @rafiq_shahidam #شهید_ابراهیم_هادی #رفیق_شهیدم ارتباط با خادم کانال 👇👇 @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃 🍃💚🍃💚🍃💚 💚🍃💚🍃 🍃💚 📗رمــان 🖍به قلم•°: آیناز غفاری نژاد 🔗 کنار شیشه اتوبوس نشستم و کیفم رو ، روی پاهام گذاشتم ... پرده رو کنار زدم و به بیرون خیره شدم ، ماشین هایی رو دیدم که در حال رفت و آمد بودند ... عده ای در حال برگشت بودند و عده ای هم در حال رفتن به سوی مقصدشان ... چهره های افراد رو آنالیز کردم با خودم گفتم یعنی همه ایناها خوشحالن ؟ یعنی غم تو زندگیشون ندارن ؟! به چهره های خندان بچه ها پشت شیشه ماشین ها توجه میکردم ای کاش من هم مروای ۴ ساله ای بودم که با پسر ها فوتبال بازی میکرد ... ای کاش ... ای کاش ... بزرگ نمیشدم... کاش میتونستم من هم مثل همه ی این کودک ها از درون لبخند بزنم و با صدایی بلند فریاد بزنم منم خوشبختم ، ولی کدوم خوشبختی کدوم لبخندی ... پرده رو درست کردم و گوشیمو که مدت زمان زیادی بود گوشه ای گزاشته بودمش و خاموش بود رو روشن کردم ... حدس میزدم به محض روشن کردن گوشی تعداد زیادی تماس از دست رفته از مامان و بابا دارم ولی بر عکس تمام تصوراتم فقط یک تماس بی پاسخ اونم از جانب بابا و یک پیغام که باز هم از طرف بابا بود و نوشته بود (مراقب خودت باش ، پول لازم داشتی باهام تماس بگیر ) دندونام رو ، روی هم فشردم و لبم رو گزیدم این هم دلسوزی پدر ما به روش خودش همیشه پول فقط در اولویت اول هست ... به درکی زیر لب زمزمه کردم و به سمت مژده خیره شدم در حال صحبت کردن با راحیل بود ... نگاهم رو از اوناها گرفتم و دوباره وارد گوشی شدم ... خیلی وقت بود تلگرامم رو چک نکرده بودم درست از وقتی اون بنر رو دیدم و جذبش شدم تمام فکر و ذکرم این سفر بود ... برای سرگرمی اومده بودم اینجا ولی کلی به خاطر حرف هاشون حالم بد شد ... وارد تلگرام شدم و تمام گروه ها و کانال ها مثبت نود و نه پیام داشتن اما من چشمم سمت پیغام های آنالی رفت ... پیغام هایی که تاریخ ارسالشون دقیقا روزی بود که من بنر رو دیده بودم و اون هم از دانشگاه رفته بود بعد از رفتنشم کلی پیغام داده بود که این کارو کن اون کارو کن... توی آخرین پیامی که ازش داشتم نوشته بود ( مامانت زنگ زده میگه حالت بده ، میخوام بیام خونتون ، خونه ای الان بیام ‌؟) و همین یک جمله پایان دوستی ما شده بود ... پس مامانم بهش خبر داده بود بیاد و اون روز که خیلی از حضورش متعجب شدم برنامه از قبل چیده شده بود ... &ادامـــه دارد ...... ~ •°🍃🍃✨💚✨💚✨💚✨🍃🍃°•~ http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
*سلام و عرض ادب خدمت دوستان عزیز* *خب اینم یه معرفی و مروری بر خاطرات و زندگی شهید عزیز اقا مصطفی صدر زاده بمناسبت سالروز شهادتشون(1 آبان) ......ان شاءالله بتونیم راهشون ادامه بدیم...* *رفیق یادت نره به بقیه هم معرفی کنی*✋🏻 *حیفه این فرصت ها رو از دست بدیم*✌🏻 *جهت دریافت فایل اصلی به شماره زیر پیام بدین در واتساپ* *09335848771* یا علی ..
شب که نه! تمام عمرم به خیر می شود، اگر سایه ای ازخلوصتان بر اعمالم افتد .... شهید ابراهیم هادی ❀❀ رفیق شهیدم http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c ┄┅══❁❄️☃❄️❁══┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا