eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی(علمدار کمیل)
1.4هزار دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
8.7هزار ویدیو
88 فایل
🌻مشڪݪ ڪارهاے ما اینست ڪہ بـراے رضاے همہ ڪار میڪنم اݪا رضاے خدا . @rafiq_shahidam #شهید_ابراهیم_هادی #رفیق_شهیدم ارتباط با خادم کانال 👇👇 @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
معجزات و کرامات شهدا رو بفرستید برامون 👇 @A_m_381 کانال معجزات و کرامات شهدا 👇 https://eitaa.com/joinchat/3730047588C136ee64b23
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 چرا بزرگان و در رأس آنها امام راحل(ره) بر خواندن وصیت‌نامه شهدا تأکید داشتند؟ 🔹 برشی کوتاه از سخنرانی آیت‌الله رجبی در بیست و نهمین جلسه اخلاق و مبانی معرفتی 🗓 |سه‌شنبه‌‌ ۲۴ مهرماه| 📌 |شهر مقدس قم|بلوار امین| مسجد مدرسه علمیه معصومیه| @rafiq_shahidam https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
🌱❣ سپاه‌حضࢪت‌ولے‌عصر‌یارمیخواهد حضرت‌مهدی‌<عج>‌درغربت‌وتنهایۍ‌ سیرمیکند، ازطرفی‌استکبار‌،فکرو‌قلب‌منطقه‌ وکشورهای‌مختلف‌را گرفته است. ماباید‌بہ‌این‌نکات‌دقت‌داشتہ‌باشیم؛ خیلی‌کارداریم. ازدلنوشته‌هاۍ‌شهید ❣🌱 @rafiq_shahidam https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
5.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. «رقص جولان بر سر میدان کنند ...»🥲 _حاج‌قاسم🥀 سیدحسن‌نصرلله🥀 _اسماعیل‌هنیه🥀 _یحیی‌السنوار🥀 این شهدای ۶۳ ساله متولدین ۱۳۴۰ هستند؛ یعنی همان سربازان در گهواره‌ای که خمینی کبیر در سال ۴۲ می‌گفت. @rafiq_shahidam https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
🔻 | 🌷 ویژه برنامه‌ی سالگرد شهادت شهید مصطفی صدرزاده 🔹به کلام : دکتر علی اکبر رائفی پور 🔸با نوای : حاج عبدالرضا هلالی حاج محمدرضا بذری کربلایی وحیدقلی‌نژاد ♦️زمان و مکان : چهارشنبه ، ۲ آبان ۱۴۰۳ از ساعت ۱۹:۳۰ شهریار ، کهنز ، حرم مطهر شهدای گمنام ▪️حرم‌مطهر شهدای‌گمنام کهنز (یادگار شهید صدرزاده) ▪️پایگاه بسیج شهدای مدافع حرم (خواهران) ▪️هیئت حضرت ابوالفضل(ع)
سلام علیکم همراهان بزرگوار متاسفانه مطلع شدم خواهر شهید والامقام شهید القدس علی آقابابایی آی سی یو بستری هستند و التماس دعا داشتند ختم سوره حشر برگزار شده برای شفا هرچه زودتر این خواهر عزیز با این کار جبران زحمت کنید زحمت های بسیار شیربرادرش برای جامعه امروزمان برای شرکت در ختم سوره مبارکه حشر به شناسه👇 پیام ارسال فرمایید @Zsh313 اجرکم عندالله هرگاه سوره حشر رابا خلوص بر بیمار بخوانند انشاءالله شفابخش اسـت. در روایتی از نبی مکرم اسلام (ص) آمده اسـت: «هنگام قرائت سه آیه آخر سوره حشر دست را بر سر بگذارید و آیات را قرائت نمایید کـه این دستور جبرییل اسـت از جانب خداوند و این عمل شفای همه ی بیماری هاست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 میرزا اسماعیل دولابی 👈 قبل از بارش باران تندبادی بر می‌خیزد و گرد و غبار زیادی بر پا می‌کند و همه‌ی خس و خاشاک‌ها و آشغال‌ها را از روی زمین جارو می‌کند. اما اگر کمی صبر کنیم، باد آرام می‌گیرد و باران می‌بارد و سپس ابرها کنار می‌روند و هوا لطیف و آفتابی می‌شود؛ کانال رسمی شهید ابراهیم هادی @rafiq_shahidam https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
دنیا ارزش این همه اهمیت دادن ندارد آدم اگر بتواند در این دنیا برای خدا و به خاطر خدا کاری کند ارزش دارد. شهید ابراهیم هادی @rafiq_shahidam https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
کانال شهید ابراهیم هادی(علمدار کمیل)
سلام و عرض ادب جریان بنایی در حسینیه شهید ابراهیم هادی شب میلاد پیامبر (ص) و امام صادق(ع) بود، در عالم خواب دیدم که داداش ابراهیم با لباس بنایی و چیزی شبیه آجر در دستش، داخل حیاط حسینیه ایستاده بود؛ من هم کنارش بودم، خیلی خوشحال بودم از اینکه بار دیگر داداش را می بینم؛ (دقیقا جایی که الان آشپزخانه شده، ایستاده بود.) گفت: این قسمت بشه آشپزخونه.( سمت باغچه و درخت ها) من گفتم: درخت ها چی گناه دارن؟ گفت همه رو بدید محمد (محمد پسر برادر شوهرم هست که خیلی به درخت و گل و گیاه علاقه دارد) بعد برگشت سمت آشپزخانه قبلی و با دست اشاره کرد: گفت می دونی چقدر جمعیت می تونه اینجا بشینه؟! و بعد گفت: به اهل حسینیه بگو اگر حاجتی دارن به ائمه متوسل بشن، اگر به صلا حشون باشه ما پیش ائمه شفاعت می کنیم. از خواب بیدار شدم؛ متحیر، ولی خوشحال بودم! نمی دانستم‌ چطور به آقامون بگویم. یهو گفتم: بیا بنایی کنیم و نقشه رو بهش گفتم که چکار کنیم. گفتند: ای بابا آخه الان چه وقت بناییه؟! زبانم بسته بود؛ نمی توانستم بگویم که چه شده، نمی توانستم بگویم که این خواسته من نیست و خواسته خود داداش ابراهیمه. از خود داداش کمک خواستم که بتوانم بگویم و کمکم کند. خلاصه تصمیم گرفتم واقعیت را بگویم که این خواسته خود داداشه، وقتی گفتم، شدیدا به فکر فرو رفت و بعد دقایقی نظرش عوض شد و دیگر نه نیاورد و یاعلی گفت کار را شروع می کنیم. همان روز بنا را آورد و صحبت کرد، بعد چند روز پیگیری، نشد و قسمت نبود آن آقا بیاید. چند تا بنا آمدند، نمیدانم چرا جور نمیشد؛ باز هم به خود داداش ابراهیم توسل کردم و گفتم: داداش اگر خودت خواستی، یه بنا مثل خودت با مرام و با خدا برسون. همان روزها بود که به فروشگاهی رفتم و چشمم خورد به کتابی به اسم پهلوان گود گرمدشت که زندگینامه شهید حسین قُجه ای بود، به دلم افتاد و خریدمش. تا به خانه برگشتم، شروع کردم به خواندنش، همان شب، در خواب مردی را دیدم، انگار شهید بود. برایم آشنا نبود و تا به حال او را ندیده بودم؛ آن شهید به من گفت: تا می توانید ذکر یا موسی بن جعفر ادرکنی را بگویید. بیدار که شدم همش فکرم درگیر بود که یعنی این شهید چه کسی می تواند باشد. شروع کردم به خواندن ادامه کتاب که در یکی از صفحه ها، عکس شهید قُجه ای را دیدم؛ جا خوردم، عکس آن شهیدی که در خواب دیدم، بود! پس شهید قُجه ای را در خواب دیدم(عکس روی کتاب کمی متفاوت تر از عکس خواب و عکس داخل کتاب بود و من در خواب، نشناختمش.) چند روزی ذکر یاموسی بن جفر ادرکنی را گفتیم و توسل کردیم؛ خداروشکر بنایی قبول کردند و مشغول کار شدند، خدا نگهدار و حافظشان باشد، ایشان مردی با خدا بود که با دل و جان زحمت کشیدند و کم نگذاشتند. راستش کمتر بنایی را دیدیم که تا صدای اذان را بشنود دست از کارش بردارد و نماز اول وقت بخواند، با آن همه خستگی قرآن بخواند( صدای صوت قرآنش در فضای حسینیه میپچید و از دورهم شنیده میشد) و بعد دوباره مشغول کار بشود؛ خدا خیرشان بدهد ان شاءالله. یکی دو روزی بود که کار شروع شده بود، همسایه مون رورا در مجلسی دیدم که با بغض و اشک و خوشحالی گفت: خانم ... خواب داداش ابراهیم دیدم که با لباس بنایی آمده تو حیاط حسینیه و نشسته داره به گوشه حیاط (آشپزخانه فعلی)نگاه میکنه، خیلی خوشحال و خندان بود. تمام تنم لرزید، اشک و بغض مانع حرف زدنم میشد؛ من اصلا در مورد خوابی که دیده بودم با کسی جز خانواده، حرفی نزده بودم. خواب همسایمون مهر تائید خواب من شد؛ بهش گفتم که من هم چه خوابی دیدم. تعجب کرد و در سکوت، اشک مهمان چشمانمان شد. خدارا شاکریم که با عنایت شهید بزرگوار ابراهیم هادی، حسینیه بزرگتر شد؛ ان شاءالله که معنویت هم در این حسینیه بیشتر شود. از شما خواهشی دارم: داداش ابراهیم می خواد که ما در خدمت اهل بیت (ع) باشیم و قول داده بعد توسل به آنها، اگر به صلاحمون باشه شفاعت کند. قطعا به همه مجالس نظر دارند، ازش بخواهید، حتما دست شما را می گیرد. ان شاءالله ،، شادی روح پاکش صلوات🌹🌹🌹 @rafiq_shahidam https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
کانال شهید ابراهیم هادی(علمدار کمیل)
شهریور ماه سال ۹۸ بود که مستاجرمون گفت میخوام خونه رو خالی کنم که اردیبهشت ۹۹ باید میرفت،، قرار شد مستاجر جدید که آمد پولی که امانت به ما داده بود رو بهش پس بدیم،، رفتن و خونه خالی شد .. که آقامون گفتن طبقه پایین رو حسینیه کنیم من به شدت مخالف بودم .، چون پول نداشتیم که بدیم به مستاجرمون .. میگفتم , بدیم کرایه کمک خرج ه و از این حرفا ، خلاصه چند ماهی این حرفا بود ، کتاب سلام بر ابراهیم رو دخترم گرفته بود امانت و میخوندش ، منم فقط عکس روی کتاب رو چندباری نگاه کرده بودم راهی مشهد شدیم و من از امام رضا خواستم اگه به صلاح ماست درست کردن حسینیه یه نشون بده که دلم قرار بگیره از مشهد برگشتیم، ،، که یه شب توی خواب دیدم که سیل آمده وهمه جا خراب شده و مردم توی چادر وسط گل وشل و وضع داغونن ، من توی چادر نشسته بودم که یه آقایی آمد داخل چادر یه ظرف غذا آورد برام گفت این سهم توست ، ولی بزار ببرم برای محتاج تر از تو ، اگه اجازه بدی بهترین غذاها رو برات میارم من گفتم نمیشناسم شما رو توی صورتم نگاه کردو با لبخند گفت ابراهیمم اون موقع متوجه شدم شهید هادی عزیزه گفتم. باشه ببر ولی قول دادی دستمو بگیری و رفت از خواب بیدار شدم عجیب دگرگون شده بودم مهرش به دلم افتاد ... گفتم ب آقامون به شرطی طبقه پایین بشه حسینیه که بنام شهید هادی. باشه بعد کتاب سلام بر ابراهیم رو خوندمو بیشتر شناختمش ، که خدا کمک کنه بازم بهتر آشنابشم با این شهید بزرگوار باید ده میلیون تومن پول جور میکردیم و میدادیم به مستاجرمون و دریغ از یک ریال طلاهم نداشتم که بفروشم ،، با داداش ابراهیم هم صحبت شده بودم و ازش خواستم خودش جور کنه گفتم آبرومون درخطره قول دادیم. پولش رو بدیم خودت کمک کن که توی کارخونه شوهرم وام میدادن قرعه کشی میکردن آقامون میگن ، نفر آخر ثبت نام کردم و چون سخت بود برامون قسط دادن، موقع قرعه کشی ایشون هم خواستن از داداش ابراهیم ،، باورتون شاید نشه اولین نفر اسمشون درآمد پول مستاجرمون جورشد بار ها دست مارو گرفتن (چندین بار هم به خوابم آمدن ) و یه جورایی خود شهید خواستن اینجا بنامشون باشه و از اون موقع تا الان به لطف خدا و دعای شهید پر برکت شده زندگیمون خدا روشکر همون طور که توی خواب گفتن برات بهترین رو میارم اوردن @rafiq_shahidam https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9