eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی(علمدار کمیل)
1.4هزار دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
8.6هزار ویدیو
88 فایل
🌻مشڪݪ ڪارهاے ما اینست ڪہ بـراے رضاے همہ ڪار میڪنم اݪا رضاے خدا . @rafiq_shahidam #شهید_ابراهیم_هادی #رفیق_شهیدم ارتباط با خادم کانال 👇👇 @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
~🕊 🍁به قمر فاطمیون شهرت داشت یکی از شروط عقدش این بود که مدافع حرم باقی بماند.. 🌿کلام شهید: من حاضرم مثل علی‌اکبرِ امام‌حسین(ع) اربا اربا بشم ولی ناموس شیعه حفظ بشه 🍁آخرش هم این شهید در حالِ خنثی کردن بمب بود که منفجر شد و بدنش تیکه تیکه شد! :)
سردار شھید قاسم سلیمانے: هر وقت در سختےهای جنگ، فشارها بر ما حادث مےشد و بہ صورت بسیار مضطری هیچ کاری از ما برنمی آمد، پناهگاهی جز زهرا (سلام‌الله‌علیھا) نداشتیم.. https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Shab2Fatemieh1-1399[04](1)(1).mp3
4.45M
🏴مادر خوبم، دردت به جونم شبیه باغ پاییزه، این خونه بی لبخند مادر فقط سکوت سرد غم، میباره از دیوار و از در بابا بگو که مادرم، خوب میشه آخر این قلب کوچیک، از هم میپاشه، اگه یه روزی، مادر نباشه خورشید خونه، ای مهربونم، مادر خوبم، دردت به جونم امشب برا نماز شب، هر جور شده منو صدا کن شبیه هر شب تو قنوت، همسایه هامونو دعا کن بعدش تو رو خدا، دعا، برا شفا کن عجل وفاتی، نگو دوباره، بابا که جز تو، یاور نداره خورشید خونه، ای مهربونم، دورت بگردم، دردت به جونم حس میکنم بابا چقد، تنگه دلش برای گریه گریه نمیکنه ولی، داره نگاش هوای گریه تا پشت پلکاش اومدن، موجای گریه چیزی نمیگه، تا که مبادا، بشکنه بغضش، جاری شه اشکا خورشید خونه، ای مهربونم، دورت بگردم، دردت به جونم بانوای: حاج میثم مطیعی
h_roghayeh_tdel.ir_.mp3
2.75M
نواهنگ فوق‌العاده جانسوز روضه حضرت رقیه سلام الله علیها من را ببخش اگر که لکنت زبان گرفتم حاج محمود کریمی
شادی روح شهدا جمیع اموات فاتحه صلوات التماس دعا🙏🏻
حضرت فاطمه زهرا (س) فرمود: مَنْ اصْعَدَ إ لیَ اللّهِ خالِصَ عِبادَتِهِ، اهْبَطَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ افْضَلَ مَصْلَحَتِهِ.(بحارالانوار:ج67، ص249، ح25) هر کس عبادات و کارهای خود را خالصانه برای خدا انجام دهد، خداوند بهترین مصلحت ها و برکات خود را برای او تقدیر می نماید. (س) ۹_دی https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿ ✿❀رمان ✿❀ ✿❀نیمہ ݐــنہان ماه ۱۵ ✿❀قسمت ایوب فقط گفت: _ "چشمم روشن...." و هدی را صدا زد: _"برایت بابا ولی دارد. اینکه قضا نشود و اینکه هیچ دستت را نبیند" از خانه رفت بیرون و با دو تا و شعر و آهنگ ترکی برگشت. آنها را گرفت جلوی چشمان هدی و گفت _"بفرما، حالا ببینم چقدر می خواهی برقصی" دوتا و یک شیشه آستون هم گرفته بود. دو سه روز صدای آهنگ های ترکی و بالا پریدن های هدی، توی خانه بلند بود. چند روز بعد هم نوار ها را کرد و توی کمدش کرد. برای هر نماز با و می افتاد به جان ناخن هایش، بعد از دوباره می زد و صبر می کرد تا نماز بعدی. وقتی هم که توی کوچه می رفت، ایوب منتظرش می ماند تا خوب لاک هایش را کند. بالاخره خودش خسته شد و لاک را گذاشت کنار بقیه ها... توی خیابان، ایوب خانم ها را به هدی نشان می داد: _"از کدام بیشتر خوشت می آید؟" هدی به دختر های اشاره می کرد و ایوب محکم هدی را می بوسید به روایت همسر شهید بلندی شهلا غیاثوند