eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی(علمدار کمیل)
1.4هزار دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
8.6هزار ویدیو
88 فایل
🌻مشڪݪ ڪارهاے ما اینست ڪہ بـراے رضاے همہ ڪار میڪنم اݪا رضاے خدا . @rafiq_shahidam #شهید_ابراهیم_هادی #رفیق_شهیدم ارتباط با خادم کانال 👇👇 @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
📔 لذت مطالعه (خلاصه کتاب) 🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند. (۳۵) 📚 انتشارات عهدمانا کشیش ماشینش را جلوی کلیسا پارک کرد و با قدمهای آهسته به طرف در ورودی کلیسا حرکت کرد، در را باز کرد ، کلید را توی جیبش گذاشت و دستگیره را پایین فشار داد ، اما وقتی چشمش به محراب افتاد ایستاد ، خیره به محراب نگاه کرد ؛ همه چیز به هم ریخته بود. تریبون سخنرانی واژگون شده و چهار جاشمعی پایه دار برنجی روی زمین بود. کشیش جلوی محراب ایستاد و با گام های بلند به دفتر کارش رفت که کنار محراب بود. دفتر کارش کاملاً به هم ریخته بود. هر دو کشوی میزش باز بود. اوراق و دفاتر داخل کشو روی زمین پخش و پلا بود. با اینکه يقين داشت دو هزار دلاری که بابت پول کتاب کنار گذاشته بود به سرقت رفته است ، باز دست برد داخل کشوی خالی ؛ دلارها در جای خود نبودند. وقتی به پلیس زنگ زد ، نای ایستادن نداشت . روی صندلی نشست و به اتاق به هم ریخته اش نگاه کرد و به کم سابقه ترین سرقتی که ممکن بود اتفاق بیفتد فکر کرد ؛ معمولاً سرقت از کلیساهایی انجام می شد که دارای عتیقه جات گران قیمت بودند ، نه کلیسایی که اشیاء با ارزشی در آن نبود. کشیش داشت فکر می کرد که سارق یا سارقان از کجا وارد کلیسا شده اند که ناگهان به فکر در پشتی افتاد. از جا برخاست. از اتاق خارج شد. قفل درو قسمتی از چوب آن شکسته شده بود . کشیش چشم هایش را بست و کف هر دو دستش را روی پیشانی اش گذاشت. .↩️ ادامه دارد... ╔━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╗ ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے. @rafiq_shahidam @raf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•••🥀 از شب قبل مدام نگران بودم. پرسیدم:«هوای ارومیه خرابه، چه جوری می‌خواهید بروید. احتمالاً پرواز انجام نمی‌شه». گفت:«هر چی خدا بخواهد». از او خواستم شماره تلفنی به من بدهد تا از حالش باخبرشوم. صبح دلشوره‌ام بیشتر شد. رفتم چند اسکناس برداشتم و دور عکس احمد چرخاندم و در صندوق صدقات انداختم و ولی آرام نشدم. دلم طاقت نمی‌آورد. به خاطر همین سکه‌ای را که روز نیمه شعبان به عنوان فرمانده‌ی نمونه به او هدیه داده بودند، را نذر کردم تا روز عیدغدیر برایش گوسفند بخریم و قربانی کنیم. پیش از این نیز یک بار النگوهایم را نذر مسجد لرزاده کردم و او به سلامت به خانه بازگشت. با خودم فکر کردم ان شاء الله اگر هم قرار باشد اتفاقی بیافتد، این نذر جلوی آن را می‌گیرد. ساعت ۱۱ بود که چند تن از دوستانم به دیدنم آمدند. حزن و اندوه در چهره‌هایشان نمایان بود. رفتم داخل آشپزخانه که وسایل پذیرایی را بیاورم که یکی از دوستانم به فریده [دخترم] گفت:«تلویزیون را خاموش کن». دستانم لرزید با ناراحتی پرسیدم:«برایم خبر آوردی؟» دخترانم شروع به جیغ زدن کردن و من مات و مبهوت فقط نگاه می‌کردم. همسر برادرم نیز دقایقی بعد آمد. مدام می‌گفت: «گریه کن» گفتم:«گریه‌ام نمی‌آید». با رفتن احمد کوهی از غم و غصّه بر شانه‌ام نشست.💔 🔷منبع: ویژه نامه پرواز عرفه     راوی:همسر شهید ╔━━━━๑ღ♥ღ๑━━━━╗ ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے. @rafiq_shahidam96 @rafiq_shahidam96 🕊️🕊️🕊️ http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c ╚━━━━๑ღ♥ღ๑━━━━
. 🌱 میگفت: همیشه عکس یه شهید تو اتاقتون داشته باشید.. پرسیدیم چرا؟ گفت اینا چشماشون معجزه میکنه! هر وقت خواستید گناه کنید فقط کافیه یه نگاهتون بهشون بخوره.. میگفت.. بنده‌ها فراموش کارن.. یادشون میره یکی اون بالا هست که همه چیزو میبینه.. ولی این شهدا انگار انعکاس ِ نگاه خدان.. انگار با نگاهشون بهت میگن.. ما رفتیم که تو با گناهات ظهور و عقب بندازی؟ ما رفتیم که تو یادت بره خدایی هست؟ میگی جوونم؛ منم جوون بودم شهید شدم.. بهتر نیست یه بهونه بهتر بیاری؟! میگفت : خیلی جاها جلوتونو میگیرن...✨ ╔━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╗ ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے. @rafiq_shahidam @rafiq_shahidam 🕊️🕊️🕊️ https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9 ╚━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
*سلام وعرض ادب خدمت شما بزرگواران هم گروهی های محترم* *دوستان هرکس از اعضای گروه آمد پی وی و تقاضای کمک کرد* *چه برای عمل یا مریض بودن یا گرفتاری یا بدهکاری* *بدون هماهنگی با آقای مدادیان وجهی پرداخت نکنید* *هر کسی آمد شخصی تون حتما با آقای مدادیان در ارتباط بزارید* ⤵️⤵️ *یا از طریق واتساپ یا تماس بگیرید* 👇🏻👇🏻👇🏻 *09335848771* *شماره آقای مدادیان* ☝🏻 🌹🌹🌹 *اجرتان با امام زمان و شهدا ان شاءالله که سلامت و سرفراز باشید من الله توفیق*🌹