eitaa logo
🇵🇸راهـ ــ ــ صالحین 🇮🇷🛣️
923 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
3.7هزار ویدیو
95 فایل
باسلام به کانال "راه صالحین " خوش آمدید🌺 🤚در این مجال، راه صلحا را با هم مرور خواهیم کرد✋ ارتباط با ادمین: @habeb_1 این کانال مستقل بوده و به هیچ ارگانی متعلق نمی‌باشد
مشاهده در ایتا
دانلود
18.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👊تو راه خـدا از توهـین ها نتـرس👊 💚رفقا یادمون نره بلند ترین ارتفاع دنیا که میشه ازش بیوفتی،چشمای امام زمان💚 😍محکم ادامه بدید که قطعا پیروزی از آن جبهه ی ماست😍 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇 🌍eitaa.com/rahSalehin
✨پنج شنبه است روز درگذشتگان 💞روز خیرات ✨روز هدیه  💞روز خواندن قران  ✨روز فاتحه و صلوات  💞خــــــدایـا ✨مسافران بهشتی 💞ما را مورد رحمتت قرارده ✨پنجشنبه است 💞همان روزی ڪه ✨اموات میایند به سمت نزدیکانشان 💞دستشان ازدنیا ڪوتاه است ✨ومحتاج یادڪردن ماهستند 💞بافاتحه وصلوات ✨روحشون را شاد کنیم
* به قلم فاطمه امیری زاده * ـــ احمدآقا دکترت گفت دیگه به چیزایی که ناراحتت میکنه فکر نکن میدونم این خاطرات و دوستات رو نمیتونی فراموش بکنی ولی... مهیا پوزخندی زد و نگذاشت مادرش ادامه بدهد ــــ چی میگی مهلا خانم خاطرات فراموش نشدنی ؟؟ اخه چی دارن که فراموش نمیشن دوستاتون شهیدشدن خب همه عزیزاشونو از دست میدن شما باید تا الان ماتم بگیرید باید با هر بار دیدن این عکسا حالتون بد بشه صدای مهیا کم کم بالاتر می رفت دوست نداشت اینطور با پدرش صحبت کند اما خواه ناخواه حرف هایش تلخ شده بودند ـــ اصلا این جنگ کوفتی برات چیز خوبی به یادگار گذاشت جز اینکه بیمارت کرد نفس به زور میتونی بکشی حواست هست بابا چرا دارید با خودتون اینکارو میکنید مهیا نگاهی به عکس ها انداخت و از دست پدرش کشید ـــ اینا دیگه نباید باشن کاری میکنم تا هیچ اثری از اون جنگ کوفتی تو این خونه نمونه تا خواست عکس های پدرش و دوستانش را پاره کند مادرش دستش را کشید و یک طرف صورت مهیا سوخت مهیا چشمانش را محکم روی هم فشار داد باور نمی کرد ، این اولین بار بود که مادرش روی آن دست بلند مے ڪرد مهیا لبخند تلخی زد و در چشمان مادرش نگاه کرد عکس ها را روی میز پرت کرد و فورا از اتاق خارج شد تند تند کفش هایش را پا کرد صدای پدرش را می شنید که صدایش می کرد و از او می خواست این وقت شب بیرون نرود ولی توجه ای نکرد با حال آشفته ای در کوچه قدم می زد باورش نمی شد * از.لاڪ.جیغ.تـا.خــدا * * ادامه.دارد... * 💐شادے ارواح طیبہ شهدا صلوات💐 بامــــاهمـــراه باشــید 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇 🌍eitaa.com/rahSalehin
* به قلم فاطمه امیری زاده * که مادرش این کار را بکند او تصور می کرد الان شاید مادرش او را برای آمدن به هیئت همراهی می کند ولی این لحظات جور دیگری رقم خورد با رسیدن به سر خیابون ودیدن هیئت دلش هوای هیئت کرد خودش هم از این حال خودش تعجب می کرد باورش نمی شود که علاقه ا ی به این مراسم پیدا کند ارام ارام به هیئت نزدیک شد ــــ بفرمایید مهیا نگاهی به پسر بسیجی که یک سینی پر از چایی دستش بود انداخت نگاهی به چایی های خوش رنگ انداخت بی اختیار نفس عمیقی کشید بوی خوب چایی دارچین حالش را بهتر کرد دستش را دراز کرد و یک لیوان برداشت و تشکری کرد جلوتر رفت کسی را نمی شناخت نگاه های چند خانم و آقا خیلی اذیتش می کرد مهیا خوب می دانست این پچ پچ هایشان برای چیست کمی موهایش را داخل برد اما نگاه ها و پچ پچ ها تمامی نداشت بلند شد و از هیئت دور شد ـــ ادم اینقدر مزخرف اخه به تو چه من چه شکلیم چطور زل زده به طرف پارک محله رفت نگاهی به چایی تو دستش انداخت دلش می خواست در این هوای سرد ان چایی را بخورد اما با دیدن چایی یاد اون نگاه ها و پچ پچ ها می افتاد چایی را با حرص بر روی زمین پرت کرد ــــ قحطی چاییه مگه برم چایی این جوجه بسیجیارو بخورم اول چایی میدن بعد با نگاه هاشون ادمو فراری میدن با رسیدن به پارک که این موقع خلوت هست روی نیمکت نشست هوا سرد بود پاهایش را در شکم * از.لاڪ.جیـغ.تـا.خــدا * * ادامه.دارد... * 💐شادے ارواح طیبہ شهدا صلوات💐 بامــــاهمـــراه باشــید 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇 🌍eitaa.com/rahSalehin
🔴 واکنش جالب حزب الله به رونمایی از موشک هایپرسونیک 🔹 حساب توئیتر فارسی منتسب به حزب الله لبنان: از بیروت تا تل آویو چند ثانیه می شود؟ پ ن پ:دلم برا حذب الله میسوزه چون نمیتونن استفاده کنن🤔 چون موشک تا بخواد از جو بره بیرون، باید سرته کنه بیاد پایین! پیشنهاد میدم تو مرز با فلسطین نصب کنند، تخریبش بیشتره😇🤣😂 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇 🌍eitaa.com/rahSalehin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲اقتدار یعنی این...😎😏 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇 🌍eitaa.com/rahSalehin
8.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 🎥 کلیپ جالب دانشگاه زنجان درباره پوشش و 👌 🍃🌹🍃 ✅ یعنی باید یکی از دوباره فرهنگ هم تبیین کنه برای بعضی‌ها به اصطلاح متجدد که.... بفهمند لباس خواب و عروسی و مدرسه و دانشگاه و کار و باهم قاطی نکنن.....🤦‍♀ 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇 🌍eitaa.com/rahSalehin
🌓 شهید دلاور خلبان سید علی اقبالی، کسی که به دستور صدام،در حالی که اسیر بود،بدن او را به دو جیپ ارتشی بستند و با سمت مخالف به دو نیم کردند و حتی بعد از ۲۲ سال جنازه اش در دو شهر عراق پیدا شد. ✍ پی نوشت ۱: شهید اقبالی در ۲۵ سالگي استاد خلبان جنگنده f-5 و در ۲۷ سالگي با درجه سرگردي جزو افسران ارشد نيروي هوايي ارتش ايران شد. سرلشگر خلبان«عباس بابايي» و سرلشگر خلبان «مصطفي اردستاني» از شاگردان تحت آموزش ايشان بودند؛ او همان کسی بود که صادرات نفت عراق را به صفر رساند و.... ✍ پی نوشت۲: مسئولین عزیز و بلکه همه ما ایرانی ها نسبت به بی تفاوتی هامون در مقابل فقط همین یک شهید چه جوابی داریم؟! راهـ صالحین یعنی راهـ ــ ــ ــ شهدا🌹 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇. 🌍eitaa.com/rahSalehin
* به قلم فاطمه امیری زاده * خود جمع کرد و با دستانش خودش را بغل کرد امشب هوا عجب سرد بود بیشتر در خود جمع شد حوصله اش تنهایی سر رفته بود ـــ ای بابا کاشکی به زهرا و نازی میگفتم بیان اه چرا هوا اینقدر سرد شده کاشکی چایی رو نمی ریختم در حال غر زدن بود ڪه ــــ خانم با صدای پسری نگاهش را به سمت دیگر چرخاند چند پسر با فاصله کمی دورتر از او ایستاده بودند با خودش گفت به تیپ و قیافه اشان نمی آید که مزاحم باشن اما با نزدیک شدنشان یکی از همان پسرها با حالتی چندش آور رو به مهیا گفت ـــ چرا تنها تنها میگفتی بیایم پیشت دوستانش شروع کردن به خندیدن مهیا با اخم گفت ـــ مزاحم نشید و به طرف خروجی پارک حرکت کرد آن ها پشت سرش حرکت می ڪردن به تیکه های پسرها اهمیتی نداد و کمی سرعتش را بیشتر کرد ناگهان دستی را روی بازویش احساس کرد و به طرف مخالف کشیده شد با دیدن دست یکی از اون پسرا که محکم دستش را گرفته شوکه شد ترس تمام وجودش را گرفت هر چقدر تقلا می کرد نمی توانست از دست آن ها خالص شود مهیا روی دست پسره خم شد و محکم دستش را گاز گرفت پسره فریاد کشید و دستش از دور بازوی مهیا شل شد مهیا هم از این فرصت طلایی استفاده کرد و شروع کرد به دویدن هر چقدر می دوید پسرها هم به دنبالش بودند پسره فریاد و تهدید می کرد ــــ بزار بگیرمت دختره وحشی میکشمت.. * از.لاڪ.جیـغ.تـا.خــدا * * ادامه.دارد... * 💐شادے ارواح طیبہ شهدا صلوات💐 بامــــاهمـــراه باشــید 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇 🌍eitaa.com/rahSalehin
* به قلم فاطمه امیری زاده * پاهایش درد گر فته بودند چقدر خودش را نفرین کرده بود که چرا این کفش ها را پایش کرده بود با دیدن چراغ های نیمه روشن هیئت با خوشحالی به طرف هیئت دوید با نزدیکی به هیئت شهاب را از دور دید که مشغول جمع جور کردن بود وهیچکس دوروبرش نبود مثل اینکه مراسم تمام شده بود مهیا آنقدر خوشحال بود که کسی پیدا شد که اورا از شر این پسرهای مزاحم راحت کند که بی اختیار شروع کرد فریاد زدن ـــــ سید ، شهاب ،شهاب شهاب با دیدن دختری که با ترس به سمتش می دوید و اسمش را فریاد می زد نگران شد اول فکر می کرد شاید مریم است اما با نزدیک شدن مهیا او را شناخت مهیا به سمت او آمد فاصله شان خیلی به هم نزدیک بود شهاب از او فاصله گرفت مهیا نفس نفس می زد و نمی توانست چیزی بگویید ــــ حالتون خوبه ?? مهیا در جواب شهاب فقط توانست سرش را به معنی نه تکان دهد شهاب نگرانتر شد ـــ حال آقای معتمد بد شده ؟؟ تا مهیا می خواست جواب بدهد پسرها رسیدن مهیا با ترس پشت شهاب خودش را پنهان ڪرد شهاب از او فاصله گرفت و به آن چشم غره ای رفت که فاصله را حفظ کند با دیدن پسر ها کم کم متوجه قضیه شد شهاب با اخم به سمت پسرها رفت ـــ بفرمایید کاری داشتید یکی از پسرها جلو امد ــــ ما کار داشتیم که شما داری مزاحم کارمون میشی اخوی و برادر و خنده ای کرد * از.لاڪ.جیـغ.تـا.خـــدا * * ادامه.دارد... * 💐شادے ارواح طیبہ شهدا صلوات💐 بامــــاهمـــراه باشــید 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇 🌍eitaa.com/rahSalehin
اهدای مدال بانوی مدال‌آور کشتی آلیش به شهید طهرانی مقدم سپیده بابایی نایب قهرمان رقابت‌های کشتی آلیش آسیا به همراه هدی نقیبی سرمربی تیم آلیش بانوان کشورمان، بعدازظهر امروز در منزل شهید حسن طهرانی مقدم حضور یافتند و طی آن، دارنده مدال نقره آسیا این مدال ارزشمند را به خانواده این شهید اهدا کند. سپیده بابایی : هر زمان که شهدا و امامان را صدا زدم و به آنها توسل کردم، این صدا بی پاسخ نماند. اگر دوباره مدال بگیرم، باز هم دست به چنین اقداماتی می‌زنم، چون احساس می‌کنم که می‌توانم جوانان کشورم را با شهدای گرانقدر آشنا کنم. وی خطاب به همسر شهید طهرانی مقدم : شما خانواده شهدا بسیار فداکار هستید. امیدوارم این مدال نقره در رقابت‌های جهانی تبدیل به طلا شود تا آن را نیز اهدا کنم. 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇 🌍eitaa.com/rahSalehin