6.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
محمود کریمی : شهید زاهدی دیشب حرم امام رضا بود 🌴💔🏴🏴
شادی روح بلند و ملکوتی امام و شهدا صلوات
💠 #الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇
🌍eitaa.com/rahSalehin
6.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ | #استاد_شجاعی
قضا و قدر خواستِ خدا نیست!
خواستِ شماست !
💠 #الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇
🌍eitaa.com/rahSalehin
* #داستان.نسـل.سـوخـته
#قسمت.هـفـتاد.و.هفتم *
✍از دانشگاه برمی گشتم که تلفنم زنگ زد ... صدای کامل مردی بود، ناآشنا خودش رو معرفی کرده
- شما رو آقای ابراهیمی معرفی کردن گفتن شما تبحر خاصی در شناخت افراد دارید و شخصیت شناسی تون خیلی خوبه ... ما بر حسب توانایی علمی و موقعیتی می خوایم نیرو گزینش کنیم می خواستیم اگر برای شما مقدوره از مصاحبت تون تو این برنامه استفاده کنیم
از حالت حرف زدنش حسابی جا خوردم محکم و در استفاده از کلمات و لغات فوق العاده دقیق ...
- آقای ابراهیمی نسبت به من لطف دارن ... ولی من توانایی خاصی ندارم که به درد کسی بخوره
شخصیت و نوع حرف زدنش، من رو مجاب کرد که حداقل به خاطر حس عمیق کنجکاوی هم که شده یه سر برم اونجا تلفن رو که قطع کرد سری شماره ابالفضل رو گرفتم مونده بودم چی بهشون گفته که چنین تصویری از من برای اونها درست کرده
- هیچی ... چیز خاصی نگفتم فقط اون دفعه که باهام اومدی سر کارم فقط همون ماجرا رو براشون گفتم
جا خوردم ... تو اون لحظه هیچ چیز خاصی یادم نمی اومد
- ای بابا همون دفعه که بچه های گروه رو دیدی ... بعدش گفتی از اینجا بیا بیرون اینها قابل اعتماد نیستن تا چند وقت بعد هم، همه شون می افتن به جون هم ولی چون تیم شدن تو این وسط ضربه می خوری ...
دقیقا پیش بینی هایی که در مورد تک تک شون و اون اتفاقات کردی درست در اومد من فقط همین ماجرا و نظرم رو به علیمرادی گفتم
دو دل شدم موندم برم یا زنگ بزنم و عذرخواهی کنم ... به نظرم توی ماجرایی که اتفاق افتاده بود چیز چندان خاصی نبود و تصور و انتظار اون آقا از من فراتر از این کلمات بود
- این چیزها چیه گفتی پسر؟نگفتی میرم ... خودم و خودت ضایع میشیم؟ پس فردا هر حرفی بزنی می پرسن اینم مثل اون تشخیص قبلیته؟
تمام بعد از ظهر و شب، ذهنم بین رفتن و نرفتن مردد بود در نهایت دلم رو زدم به دریا هر چه باداباد ... حس کنجکاوی و جوانی آرامم نمی گذاشت و اینکه اولین بار بود توی چنین شرایطی به عنوان مصاحبه کننده قرار می گرفتم هر چند برای اونها عضو مفیدی نبودم اما دیدن شیوه کار و فرصت یادگرفتن از افراد با تجربه می تونست تجربه فوق العاده ای باشه
خبری از ابالفضل نبود وارد ساختمان که شدم چند نفر زودتر از موعد توی سالن، به انتظار نشسته بودن رفتم سمت منشی و سلام کردم پسر جوانی بود بزرگ تر از خودم ...
- زود اومدید مصاحبه از 9 شروع میشه ... اسم تون و اینکه چه ساعتی رو پای تلفن بهتون اعلام کرده بودن؟
- مهران فضلی گفتن قبل از 8:30 اینجا باشم ...
شروع کرد توی لیست دنبال اسمم گشتن اسمتون توی لیست شماره 1 نیست در مورد زمان مصاحبه مطمئنید
تازه حواسم جمع شد من رو اشتباه گرفته ... ناخودآگاه خندیدم
- من برای مصاحبه شدن اینجا نیستم قرار جزء مصاحبه کننده ها باشم
تا این جمله رو گفتم سرش رو از روی برگه ها آورد بالا و با تعجب بهم خیره شد گوشی رو برداشت و داخلی رو گرفت آقای فضلی اینجان
گوشی رو گذاشت و با همون نگاه متحیر، چرخید سمت من ...
- پله ها رو تشریف ببرید بالا سمت چپ اتاق کنفرانس
تشکر کردم و ازش دور شدم حس می کردم هنوز داره با تعجب بهم نگاه می کنه حس تعجبی که طبقه بالا توی چهره اون چهار نفر دیگه عمیق تر بود هر چند خیلی سریع کنترلش کردن
من در برابر اونها بچه محسوب می شدم و انصافا از نشستن کنارشون خجالت کشیدم برای اولین بار توی عمرم حس بچه ای رو داشتم که پاش رو توی کفش بزرگ ترش کرده
آقای علیمرادی، من و اون سه نفر دیگه رو بهم معرفی کرد و یه دورنمای کلی از برنامه شون و اشخاصی که بهشون نیاز داشتن رو بهم گفت
به شدت معذب شده بودم نمی دونستم این حالتم به خاطر این همه سال تحقیر پدرم و اطرافیانه که
- ادای بزرگ ترها رو در نیار باز آدم شده واسه ما و ...
و حالا که در کنار چنین افرادی نشستم خودم هم، چنین حالتی پیدا کردم یا اینکه
این چهل و پنج دقیقه، به نظرم یه عمر گذشت و این حالت زمانی شدت گرفت که ... یکی شون چرخید سمت من آقای فضلی عذرمی خوام می پرسم قصد اهانت ندارم شما چند سالتونه؟
👈نویسنده:شهیدسید طاها ایمانی
* ادامــه.دارد....
💐شادے ارواح طیبہ شهدا صلوات💐
بامــــاهمـــراه باشــید
✿💕کانال رمان عاشقانه ی مذهبی💕✿
💠 #الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇
🌍eitaa.com/rahSalehin
* #داستان.نسـل.سـوخـته
#قسمت.هـفـتـاد.و.هشتم *
✍نفسم بند اومد همون حسی رو که تا اون لحظه داشتم و تمام معذب بودنم شدت گرفت ...
- 21 سال
نگاهش با حالت خاصی چرخید سمت علیمرادی ... و من نگاهم رو از روی هر دوشون چرخوندم می ترسیدم نگاه و چهره پدرم رو توی چهره شون ببینم
اولین نفر وارد اتاق شد محکم تر از اون من توی قلبم بسم الله گفتم و توکل کردم حس می کردم اگر الان اون طرف میز نشسته بودم کمتر خورد می شدم و روم فشار می اومد
یکی پس از دیگری وارد می شدن هر نفر بین 20 تا 30 دقیقه و من، تمام مدت ساکت بودم دقیق گوش می دادم و نگاه می کردم بدون اینکه از روشون چشم بردارم... می دونستم برای چی ازم خواستن برم هر چند، بعید می دونستم بودنم به درد بخوره اما با همه وجود روی کار متمرکز شدم در ازای وقتی که اونجا گذاشته بودم، مسئول بودم
این روند تا اذان ظهر ادامه داشت از اذان، حدود یه ساعت وقت استراحت داشتیم
بعد از نماز، ده دقیقه ای بیشتر توی سالن و فضای بیرون اتاق کنفرانس موندم وقتی برگشتم داشتن در مورد افراد شخصیت ها، نقاط و قوت و ضعف و خصوصیات شون حرف می زدن نفر سوم بودن که من وارد شدم
آقای علیمرادی برگشت سمت من
- نظر شما چیه آقای فضلی؟ تمام مدت مصاحبه هم ساکت بودید
- فکر می کنم در برابر اساتید و افراد خبره ای مثل شما ... حرف من مثل کوبیدن روی طبل خالی باشه جز صدای بلندش چیز دیگه ای برای عرضه نداره کسی که کنار علیمرادی نشسته بود، خندید اشکال نداره حداقلش اینه که قدرت و تواناییت رو می سنجی اگراشکالی داشته باشی متوجه می شی و می تونی از نقاط قوتت تفکیک شون کنی
حرفش خیلی عاقلانه بود هر چند حس یه طبل تو خالی رو داشتم که قرار بود صداش توی فضا بپیچه
برگه ها رو برداشتم و شروع کردم تمام مواردی رو که از اون افراد به دست آورده بودم از شخصیت تا هر چیز دیگه ای که به نظرم می رسید
زیر چشمی بهشون نگاه می کردم تا هر وقت حس کردم دیگه واقعا جا داره هیچی نگم ... همون جا ساکت بشم اما اونها خیلی دقیق گوش می کردن تا اینکه به نفر چهارم رسید
تمام خصوصیات رو یکی پس از دیگری شمردم ... ولی نظرم برای پذیرشش منفی بود تا این جمله از دهنم خارج شد آقای افخم همون کسی که سنم رو پرسیده بود با حالت جدی ای بهم نگاه کرد ...
- شما برای این شخص، خصوصیات و نقاط مثبت زیادی رو مطرح کردید به درست یا غلط تشخیص تون کاری ندارم ولی چرا علی رغم تمام این خصوصیات، پیشنهاد رد کردنشرو می دید؟ ...
نگاهش به شدت، محکم و بی پروا بود نگاهی که حتی یک لحظه هم اون رو از روی من برنمی داشت
آقای علیمرادی خودش رو جلو کشید طوری که دید من و آقای افخم روی هم کمتر شد ...
- چقدر سخت می گیری به این جوون تا اینجا که تشخیصش قابل تامل بوده
افخم با همون حالت، نگاهش رو از من گرفت و چرخید سمت علیمرادی
- تصمیم گرفتن در مورد رد یا پذیرش افراد، کار راحتی نیست که خیلی راحت، افراد بی تجربه واردش بشن قصد اهانت به ایشون یا شخص معرف و پذیرنده رو ندارم اما می خوام بدونم چی تو چنته داره
پام رو به پایه میز کنفرانس تکیه دادم و صندلی رو چرخوندم تا دیدم نسبت به آقای افخم واضح تر بشه ...
- نفر چهارم شدید حالت عصبی داره سعی می کنه خودش رو کنترل کنه و این حالت رو پشت خنده هاش و ظاهر شوخ طبعش مخفی می کنه علی رغم اینکه قدرت برقراری ارتباطش خوبه اما شخصیه که به راحتی کنترلش رو از دست میده ...
شما گفتید توی پذیرش به افرادی با دقت نظر بالا نیاز دارید ... افرادی که کنترل درونی و موقعیتی داشته باشن افراد عصبی، نه تنها نمی تونن همیشه با دقت بالا کار کنن و در مواقع فشار و بحران هم دچار مشکل میشن بلکه رفتار آشفته شون، روی شرایط و رفتار بقیه هم تاثیر می گذاره و افراد زیر دست شون رو هم عصبی می کنن
لبخند عمیقی چهره علیمرادی رو پر کرد و سرش چرخید سمت افخم
آقای افخم چند لحظه صبر کرد حالت نگاهش عوض شد...
👈نویسنده:شهیدسید طاها ایمانی
* ادامــه.دارد....
💐شادے ارواح طیبہ شهدا صلوات💐
بامــــاهمـــراه باشــید
✿💕کانال رمان عاشقانه ی مذهبی💕✿
💠 #الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇
🌍eitaa.com/rahSalehin
- همهی دنیا گفتند بشار اسد باید برود، او گفت میماند و ماند.
- همه گفتند حزبالله در نبردِ ۳۳ روزه شکست خواهد خورد، او گفت پیروز میشود و شد.
حالا چندروز پیش خطاب به دبیرکل جهاد اسلامی فرمود: «به فضل الهی، شما پیروزی نهایی مردم غزه را خواهید دید»
ما به این مرد ایمان داریم ❤️
#حرف_حساب
💠 #الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇
🌍eitaa.com/rahSalehin
فوری
⭕️ جسد ساولان مومیکا، شهروند عراقی سوئدی که چندین بار اقدام به سوزاندن قرآن کرده بود، در نروژ پیدا شد.
پ ن : دشمنان قرآن و اسلام قطعا به سزای اعمالشون خواهند رسید ؛ دیر یا زود دارد اما سوخت و سوز ندارد.
💠 #الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇
🌍eitaa.com/rahSalehin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨بسمربالغفور✨
🔰 دستورالعمل استاد فاطمی نیا، برای شبهای قدر
1⃣ یک مرتبه سوره واقعه
2⃣ یک مرتبه سوره توحید
3⃣ هفت مرتبه ذکر ( یا الله)
❣هرچه میخواهید،بخواهید امشب
🤞شرطش اینه که استاد فاطمی نیا راهم دعاکنیم.
💠 #الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇
🌍eitaa.com/rahSalehin
تنها حقی که در دنیا مدعی آنم
💠حب علیست و بس💠
التماس دعا از تمامی دوستان دارم
💠 #الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇
🌍eitaa.com/rahSalehin
46.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
الهی به علیٍ را اینجوری بگو....
💠 #الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇
🌍eitaa.com/rahSalehin
5.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹مستند استوری|
نشانِ قبر علی علیه السلام
▪️پس از شهادت امام علی علیه السلام قبر مبارک آن حضرت از بیم جسارت خوارج و بنی امیه تا سالها از عموم مردم مخفی مانده بود...
_روایتی از آشکار شدن قبر مبارک امیرالمومنین توسط امام صادق علیهما السلام را مشاهده میکنید...
https://eitaa.com/harffe_hesab
⚫️⚫️⚫️
💠 #الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇
🌍eitaa.com/rahSalehin
6.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹کار زیبای برنامه محفل
✅✅ اینجا یک روستا است اما محفلی ترتیب داده با عظمت و با شکوه باورنکردنی
این نتیجه کار زیبا و جذاب فرهنگی است که این همه دل را در پناه قرآن بهم پیوند داده است و این همان چیزی است که نیاز جامعه امروز ماست
مسئولین فرهنگی باید به دنبال زیرساختهایی در کشور و استانها باشند که خروجی آن این همه زیبایی و نورانیت و پیوند محکم با قرآن باشد
اینجا محفل زیبای قرآنی روستای چارک در بوشهر است که با حضور پرشور و گرم چند هزار نفری مردم برگزار شده است
#محفل
#کار_تمیز_فرهنگی.
💠💠💠
💠 #الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇
🌍eitaa.com/rahSalehin