eitaa logo
🇵🇸راهـ ــ ــ صالحین 🇮🇷🛣️
939 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
3.6هزار ویدیو
94 فایل
باسلام به کانال "راه صالحین " خوش آمدید🌺 🤚در این مجال، راه صلحا را با هم مرور خواهیم کرد✋ ارتباط با ادمین: @habeb_1 این کانال مستقل بوده و به هیچ ارگانی متعلق نمی‌باشد
مشاهده در ایتا
دانلود
* به_قلم_فاطمه_امیری_زاده * ولی قبول نکردی با من حرف بزنی میدونی چی به من گذشت، من تو یه کشور دیگه، زنم یه کشور دیگه روی تخت بیمارستان، و خبر از حالش نداری جز چندتا دلداری از خواهرت .میدونی اون روزا چی به من گذشت؟ نه نمیدونی مهیا نمیدونی اگه میدونستی درک می کردی و الان اینطوری نمیگفتی مهیا اشک هایش را پاک کرد و با صدای لرزانی گفت: ــ من اون لحظه انتظار داشتم برگردی،برگردی وکنارم باشی فک میکنی من عمدا اینکارو میکردم من نمیتونستم باتو حرف بزنم چون حالم بدتر می شد شهاب با تعجب گفت: ــ از شنیدن صدای من حالت بد میشه ؟؟؟ مهیا با هق هق گفت: ــ آره حالم بدمیشد چون تحمل اینکه کنارم نیستی رو نداشتم صداتو میشنیدم حالم بدتر می شد اما تو نیومدی قبل از اینکه بیای زنگ زدم بهت اما جواب ندادی ــ فک نمیکنی دیر بود، مهیا من از نگرانی مردم و زنده شدم داشتم دیوونه می شدم دلتنگی به کنار اینکه نکنه حالت بد بشه یا نکنه اتفاقی برات بیفته نایی برام نزاشته بود تا رسیدن به خانه حرفی بینشان رد و بدل نشد. شهاب ماشین را کنار خانه نگه داشت قبل از اینکه مهیا پیاده شود لب باز کرد و با صدای آرامی گفت: ــ فردا شهادته امام جواِد خونمون مراسم داریم مامانم گفت از امشب بیای خونمون مهیا آرام سری تکان داد و از ماشین پیاده شده بعد از اینکه مهیا وارد خانه شود شهاب ماشین را به حرکت دراورد کارهای زیادی داشت و باید تا شب آن ها را انجام می داد که بتواند به درستی مراسم فردا را با کمک پدرش برگزار کند. ماشین را پارک کرد و وارد محل کار شد سریع به اتاقش رفت روی صندلی نشست و با دست شقیقه هایش را ماساژ داد از سر درد شدید چشمانش سرخ شده بودند و حسابی کلافه شده بود بحث کردنش با مهیا بیشتر به سردردش دامن زد وقتی به مهیا اخم می کرد احساس می کرد قلبش فشرده می شد ولی این تنبیهه لازم بود تا مهیا بار دیگر او را اینگونه نگران و آشفته نکند سرش ر ا بلند کرد و بی رمق پوشه را جلو کشید و با دقت به گزارشات توی پوشه را می خواند هوا خنک بود. همه در حیاط در حال کار بودند صدای مداحی توی حیاط میپیچید و همه را هوایی کرده بود ــ چراغو روشن کن مریم مریم سریع چراغ را روشن کرد و حیاط خانه از روشنایی چراغ بزرگی که محسن نصب کرده بود روشن شد شهین خانم تشکری کرد و گفت: ــ خدا خیرت بده پسرم کور شدیم بخدا از بس حیاط تاریکه نمیتونستیم درست برنجارو پاک کنیم ــ خواهش میکنم کاری نکردم! مهیا که همه وقت نگاهشان می کرد، سرش را پایین انداخت و به کارش ادامه داد مریم کنارش نشست ـــ آخیش یخ کردم چقدر آب سرده مهیا لبخندی زد ــ خسته نباشی ؛ شستن حبوبات تموم شد؟؟ ــ آره عزیزم منو محسن همه رو شستیم ــ دستتون درد نکنه ،امشب کسی نمیاد ــ نه فقط خودمونیم شاید نرجس و مادرش یکم دیگه بیان مهیا سری تکان داد صدای در بلند شد که سارا که نزدیک به در بود به سمت در رفت با صدای یا حسین محسن و جیغ سارا مهیا سینی رو کنار گذاشت و همراه مریم به طرف در دویدند مهیا با دیدن شهاب با لباس و دستای خونی دستش را به دیوار گرفت تا نیفتد . چشمانش را بست تا باور نکند واقعیت دارد اما با شنیدن صدای شهاب که سعی می کرد همه رو از نگرانی دربیاورد چشمانش را باز کرد ــ چیزی نیست نگران نباشید! شهین خانم بر صورتش زد ــ شهابم چی شد مادر این خون روی پیراهنت برا چیه شهاب سعی کرد لبخندی بزند ــ چیزی نیست مادر من خون از دستمه ریخته رو پیرهنم نگران نباشید چیزی نیست شهاب با چشمـ دنبال مهیا میگشت می دانست الان نگران و آشفته است با دیدن چهره مهیا نگران میخواست به طرفش برود که محمد آقا بازویش را گرفت و به طرف داخل هدایتش کرد مهیا که احساس می کرد هر لحظه ممکن است ضعف کند و بر زمین بیفتد گوشه ای نشست مریم سریع به سمتش آمد و لیوان آب قند را به طرفش گرفت و گفت: ما همیشه نگران مامان بودیم تو این مواقع اما تو بدتری خب! مهیا با نوشیدن آب قند احساس می کرد حالش بهتر شده و با شنیدن صدای محمد آقا که داشت قضیه زخمی شدن شهاب را تعریف می کرد گوش سپردشهاب که نگران مهیا بود سریع حموم کرد و لباس تمیز تن کرد. نگاهی به پانسمان دستش انداخت خیس شده بود و نیاز به پانسمان دوباره بود، با یادآوری اینکه مهیا میتواند پانسمانش را عوض کند این فرصت را فرصت طلایی دید تا با مهیا آشتی کند. به طرف آشپزخانه رفت و جعبه کمک های اولیه را برداشت و به طرف حیاط رفت همه نگاهشان به سمت شهاب چرخید اما شهاب مستقیم به طرف مهیا که گوشه ای نشسته بود و خودش را مشغول تمیز کردن برنج کرده بود رفت . کنارش نشست و جعبه را به طرفش گرفت! مهیا با چشمان خیس به شهاب نگاهی انداخت و سوالی به جعبه کمک های اولیه اشاره کرد شهاب لبخندی زد و گفت: * از.لاڪ.جیــغ.تـا.خــــدا * * ادامه.دارد.... *
💐شادے ارواح طیبہ شهدا صلوات💐 بامــــاهمـــراه باشــید 🚩 💠 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇 🌍eitaa.com/rahSalehin
‍ ❗️سه کار خیلی مهم قبل از سفر کربلا❗️ ✅ ۱) اذن گرفتن از امام زمان علیه‌السلام روایات نشان می‌دهد اصحاب اهلبیت علیهم‌السلام وقتی می‌خواستند راهی کربلا بشوند از امام زمانشان اجازه می‌گرفتند. 📚 مصباح المتهجد، ج۲، ص۷۱۷. 📚 اقبال الاعمال، ج۳، ص۱۷۳. 👈 چه زیباست زائران عتبات قبل از حرکت به سمت کربلا در خانه امام زمان علیه‌السلام یعنی مسجد سهله توقفی داشته باشند، و با زیارت آل یس یا سایر ادعیه مهدوی به حضرت مهدی علیه‌السلام متوسل شوند و از مولای عالم اذن حرکت به سمت کربلا را بخواهند. ✅ ۲) زیارت کربلا نذر ظهور قبل از آغاز سفر با خداوند عهدی ببندیم و ثواب قدم‌ها و زیارت‌ها و سایر عبادت‌ها را نذر ظهور امام زمان علیه‌السلام کنیم. ✅ ۳) نیابت از دیگران قبل از زیارت کربلا و به طور کلی قبل از هر کار خیری این طور نیت کنیم: ✨به نیابت از همه مومنین و مومنات، چه زنده، چه مرده، این عبادت را انجام می‌د‌هم نذر فرج مولا صاحب الزمان علیه السلام، قربة الی الله.✨ 👈 این نیت وسیع باعث می‌شود درهای رحمت و برکت خدا به روی ما گشوده شود، بلاها از ما دور گردد و حاجات شخصی ما مورد عنایت خدا قرار گیرد. =صَــــدَقِہ جاریِہ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ زیارت کربلا 🚩 💠 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇 🌍eitaa.com/rahSalehin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ جدید حاج صادق آهنگران پسر فاطمه ما گوش بفرمان هستیم مثل قاسم همگی عازم میدان هستیم عالی و زیبا 🚩 💠 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇 🌍eitaa.com/rahSalehin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☝️سه کلید مهم برای رهایی انسان ! توکل یعنی: اجازه بدهی خداوند خودش تصمیم بگیرد ! تو فقط دعا کن و پیشاپیش شاد باش و ایمان داشته باش که خداوند... دعایت را بــزودی مستجاب میکند!! چون خداوند... به اندازه آرزویت ، که به اندازه امیـــــــد و اطمینان توست، که میبخشد.... ‌ ‌🚩 💠 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇 🌍eitaa.com/rahSalehin
11.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سالها ترجیح داده بود سکوت کند....‌‌..سالها خیلی‌ها بدنبال صاحب این عکس می گشتند..‌...‌.درود برغیرت،شجاعت ،شهامت............درودبر مردان افتخارآفرین بی ادعا. 🚩 💠 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇 🌍eitaa.com/rahSalehin
30.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠نکات درمانی ،اورژانسی ناب     برای پیاده روی اربعین حسینی ع ✍عناوین: ۱:درمان وکاهش فوری دندان درد ۲،۳:درمان سریع یبوست و اسهال ۴:جلوگیری از تاول پاها ۵:کاهش سردرد،تقویت خواب ۶:کاهش سریع فشارخون ودرد قلب ۷:راهکار برای جلوگیری از تاول پاها 🚩 💠 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇 🌍eitaa.com/rahSalehin
14.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مهم و فوری 🎞حتما این کلیپ رو با دقت تا آخر ببینید 📩و برای همه ی دوستانتون ارسال کنید ❌فرصت نابی است که فقط در زمان ما رخ داده 😔اجداد ما در حسرت چنین واقعه ای ماندند و از دنیا رفتند... 🚩 💠 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇 🌍eitaa.com/rahSalehin
14.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ام مزهر که با وجود کهولت سن، هر ساله اربعین پیاده به کربلا میرفت، امسال جایش در این مسیر و بین زوار کربلا خالی ست روحش شاد.. 🚩 💠 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇 🌍eitaa.com/rahSalehin
من به عنوان *یک* نفر، چطور میتونم به برپایی هرچه بهتر این راهپیمایی عظیم کمک کنم؟ من با دست خالی چطور میتونم این سفر رو برای دیگران زیباتر، شیرین تر و راحت تر کنم؟ و جلوه‌ی این *گردهمایی بزرگ بشریت* رو جلا بدم؟ ✌️به پویش‌های ما بپیوندید: ✅ پویش اول ** دیده شده شبها در موکب ها برخی افراد مخصوصاً ایرانی ها، بیش از نیاز خودشون پتو برمیدارن. بیاید عادت برداشتن بیش از حد نیاز رو از همینجا ترک کنیم. فکرکنیم خودمون اون نفر آخری هستیم که وارد موکب میشیم... بی پتو... با دو سه تا بچه... ✅ پویش دوم ** بیاید فقط و فقط در حد نیاز خودمون غذا و آب بگیریم. الحمدلله سفره‌ی آقا خیلی پر و بابرکته. اما دلیل نمیشه ما مصرف‌گرایانه و درواقع مسرفانه، مقدار بیش از حد نیازمون برداریم. بعد هم زیاد بیاد یا خراب بشه و بریزیم دور... بیاید گول گرسنگی چشمهامون رو نخوریم و به مقدار نیاز بگیریم ✅ پویش سوم ** انبوه زباله... پلاستیک... لیوان یکبار مصرف... پوشک‌ها که بماند... بعضی زباله‌ها رو نمیشه کم کرد مثل پوشک. اما لیوان و قاشق و چنگال یکبار مصرف چی؟ چرا همراهمون نباشه و آب و چای و شربت رو تو لیوان خودمون نخوریم؟ روزی چندتا قاشق مصرف میکنیم؟! به مام طبیعت زخم نزنیم به مشکلات کشور میزبان اضافه نکنیم ✅ پویش چهارم ** موکب‌های بزرگ و شیک و تمیز همیشه مورد استقبال هستن و زوار عزیز با پذیرایی این موکب ها سیر میشن. اما موکب‌های ساده بی رونق می‌مونن، دست‌هایی که به پذیرایی دراز شده ان، ناامیدبرمیگردن همه سیر هستیم و میلی به سفره و سینی ساده ی اون ها نداریم... بیایید امسال عشق و اخلاص و صفای میزبان رو بهتر پاسخ بگیم کمی چشم روی موکب‌های پررونق و غذاهای چرب ببندیم و به موکب‌های ساده تر رونق دهیم ✅ پویش پنجم ** دیده شده گاهی وقتی جایی غذای ایرانی خاصی داده میشه، عده ای با سروصدا هجوم میبرن به اون سمت: حلیم ایرانیییییی! یا وقتی جایی غذای چرب و گرم خاصی توزیع میشه... آخه مگه رفتیم اونجا برای.... ؟! 😞 رعایت کنیم. بخش مهمی از درآمد سالانه شون رو خرج میکنن برای پذیرایی ما اون وقت ما اینطور.... ؟! ✅ پویش ششم ** سفر اربعین دیگه این چندسال مملو از خانواده است؛ خانم‌هایی با بچه‌های کوچک قد و نیم قد. و احتمالا گاهی در موکب ها، سرویس ها، صف غذا و... دست تنها و نیازمند کمک... بیایین خواهر و برادر هم باشیم شب، صدای گریه بچه کوچک و غرغر بچه بزرگترش اذیتت میکنه؟ به جای نچ نچ و سرزنش، میتونی کوچیکه رو بغل کنی تا مادر به فرزند دیگه ش برسه... تو سرویس بهداشتی ساک و چادرش رو بگیری تو صف غذا نوبتت رو بهش بدی... این سفر، تمرین زندگی در دولت کریمه است اونجایی که همه عاشقانه با هم خواهر و برادرن... ✅ پویش هفتم ** احتمالاً گذر خیلیامون به مَبیت ها میفته... چقدر مخلصانه و عاشقانه میزبان ما غریبه‌ها میشن... چقدر زیباست که ما تو بساطمون چندتا هدیه ی خوب برای قدردانی داشته باشیم. اگر میتونیم بسته زعفران، زیره، پسته یا نبات، خشکبار، لواشک‌های خونگی و... ما ایرانی‌ها عادت نداریم جایی دست‌خالی بریم😊 ✅ پویش هشتم ** تو مسیر، گاهی بریم تو موکب‌های *عراقی* و پیشنهاد کمک بدیم. چه حس برادری ای ایجاد میکنه... خدا میدونه این تقویت عُلقه بین مسلمین چه اجر و فوایدی داره... ✅ پویش نهم ** بیاید از الان تصميم بگیریم برای برخی ها حق تقدم قائل بشیم برای خانم‌های بچه دار، مردان بچه‌دار، خانم‌ها (تو صف ماشین و غذا و...)... این حق تقدم به خانمها باعث میشه از اختلاط ها هم جلوگیری بشه ✅ پویش دهم ** برای بچه‌های عراقی، برای میزبان کوچولوهای مهربانمون، هدیه ببریم؛هرچند کوچیک... گیره سر، گیره روسری، ماشین کوچولو، جاکلیدی، پیکسل، جانماز، عروسک، پوستر، مداد رنگی و... خیییلی خوشحال میشن به هر کدوم از پویش‌ها که دوست دارین بپیوندین، پیام رو پسند کنین و تو گرو‌هاتون نشر بدین😊 التماس دعا 🤲 🚩 💠 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇 🌍eitaa.com/rahSalehin