eitaa logo
🇵🇸راهـ ــ ــ صالحین 🇮🇷🛣️
954 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
3.6هزار ویدیو
94 فایل
باسلام به کانال "راه صالحین " خوش آمدید🌺 🤚در این مجال، راه صلحا را با هم مرور خواهیم کرد✋ ارتباط با ادمین: @habeb_1 این کانال مستقل بوده و به هیچ ارگانی متعلق نمی‌باشد
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ 🌹پیامبر خدا صلی الله علیه و آله : ‌ ♦️زمستان بهار مؤمن است، از شب های طولانی اش برای شب زنده داری، و از روزهای کوتاهش برای روزه داری بهره می گیرد. ‌ 📚 وسائل الشیعه،ج7،ص302 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇 🌍eitaa.com/rahSalehin
5.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽🎊کلیپ تبریک ولادت با سر سعادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ، روز مادر و روز زن ، و تبریک ولادت سلاله پاک ایشان حضرت امام خمینی ره 🎊💐🌸🌷🌻🌼🇮🇷🌺🌹🪅🎉🎁 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇 🌍eitaa.com/rahSalehin
"امید به صبح" پوتین در سخنرانی سالانه‌اش: تنها حسرت من این است که چرا زودتر به اوکراین حمله نکردم! این جملات را برخی از دولتمردان کشورمان که برای نشستن روی میز مذاکره روزی هزار بار از همه مواضع گذشته نظام ابراز پشیمانی میکنند باید بخوانند. روسیه مورد اصابت موشک هم قرار گرفت. خرید نفت و گاز روسیه را هم تحریم کردند. حتی بخشی از سرزمین روسیه هم اشغال شد. اما موضع پوتین نشان میدهد حتی در اوج شرایطی که برایش قابل پیش بینی نبود هم روسیه را یک قدم از راهبردهای اساسی و حیاتی کشورش به عقب نمی آورد. آقایان دولتمردان پوتین حضرت آقا را رهبر برجسته جهان معاصر میداند. از رهبرتان که صبر و امید به آینده را نمی آموزید و هر روز موج ناامیدی را از طریق ایجاد "ناترازی های ساختگی" به روح ملت تزریق میکنید ، حداقل ببینید یک دولتمرد در شرایط سخت بجای گریستن چگونه فضای رسانه ای جهان را مسحور اراده پولادین خود میکند. در طول تاریخ هیچ شب طولانی بدون نبرد با ظلمت به صبح سرافرازی نرسیده و نخواهد رسید. 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇 🌍eitaa.com/rahSalehin
🔹 بهترین قاب برای درمان مرض غرب‌زدگی و خودتحقیری مقایسه کنید: 📌دو تصویر متفاوت 📌دو تاریخ متفاوت 📌دو نگاه متفاوت 📌دو فرهنگ متفاوت 👤 💠 ای لعنت خدا بر روشنفکران غرب زده که جوانان ما را به فرهنگ اسلامی؛ انسانی؛ ایرانی خودمان بدبین و فرهنگ سراسر ابتذال و غیر انسانی غرب را برایشان زیبا جلوه میدهند. 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇 🌍eitaa.com/rahSalehin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍎چرا فاطمه، فاطمه نامیده شد 🍎 بیان شیرین آیت‌الله فاطمی‌نیا 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇 🌍eitaa.com/rahSalehin
12.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍏 طلع النور علی البدر 🍏 مداحی محمود کریمی به مناسبت میلاد حضرت زهرا سلام الله علیها 🍎🍎🍎 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇 🌍eitaa.com/rahSalehin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔘 بعضی ..... تمام این حرفها را شنیدند. و فهمیدند دلیل اصرار دشمن از طریق ماهواره ها و شبکه های اجتماعی به روی کار آمدن یک جریان خاص چیست؟ ولی باز هم به همان چیزی که مورد نظر دشمن بود؛ عمل کردند. 🔘 دقت کنید همه چیز معلومه! ⭕️ یک نکته: حالا اگر همین فيلترينگ نیم بند هم نباشه چه ولنگاری از امروز بدتر از فضای مجازی به فضای حقیقی پمپاژ بشه🤔 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇 🌍eitaa.com/rahSalehin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ جباری رئیس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت: 🚨 سالانه بیش از ۲ هزار میلیارد تومان گردش مالی سقط غیر مجاز در کشور است. 💠 تحلیل کوتاه. طبق آخرین آمارها بعد از جنبش زن. هرزگی. آزادی. که بعد از فوت مهسا کومله در کشور ایجاد شد و عده ای به لشگر عزازیل تبدیل شدند تا حامعه را به فساد و تباهی بکشند؛ آمار سقط جنین در کشور رسیده به سالی ۵۳۰۰۰۰ نفر. اگر طبق گفته جباری میانگین هزینه هر خانم یا دختر خانمی برای کشتن فرزند مجاز یا غیر مجازش حداقل ۵ میلیون تومان باشه سالیانه رقمی حدود ۲۶۵۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ تومان صرف کشتن ۵۳۰۰۰۰ انسان بیگناه میکنیم. بعد جالبه همچنان از خدا طلبکاریم و زمین و زمان رو فحش میدیم که چرا زندگی مون اینطور سخت شده و خانواده ها در فشار اقتصادی هستند. و اصلا" هم به روی خودمون نمیاریم که کشتن این انسانهای بیگناه در زندگی همه ما اثر تخریبی و منهدم کننده دارد. https://eitaa.com/harffe_hesab 🍃🌸🌿🌸🍃🌸🌿🌸 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇 🌍eitaa.com/rahSalehin
🔶عکس مخفیانه از یک« آقازاده» واقعی 🔷پسری که برای اینکه پدر پاکبانش زودتر برگرده به خونه تو شب یلدا،به کمک او رفته و دارد جارو میزنه... 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇 🌍eitaa.com/rahSalehin
10.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☘بوی گل و سوسن و یاسمن اومد 🌹بازم روز مادر و روز زن اومد 🔶🔷حسین حدادیان 💐 (س) 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇 🌍eitaa.com/rahSalehin
* 💞﷽💞 ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ 🥀 شب ساعت۸بود که صدای بوق ماشینی اومد و منم دویدم دم پنجره دیدم‌کارنه. حتما اومده بامن حرف بزنه. شایدم با محدثه.. برای اینکه باهاش روبرو نشم،سریع رفتم زیر پتو و وانمود کردم‌که‌خوابم. دقایقی نگذشت که صدای دراومد و بعدم صدای مامان. _زهراجان؟خوابی دخترم؟پاشو کارن اومده کارت داره. تکون‌نخوردم و چشمام رو بستم. یکم‌که‌گذشت،مامان رفت و منم نفس راحتی کشیدم. اصلا آمادگی روبرو شدن با کارن رو نداشتم. بخاطر اینکه وانمود کردم خوابم تا وقتی صدای لاستیکای ماشین کارن رو نشنیدم از اتاق بیرون نرفتم. بعدشم که خواستم برم،مامان چراغا رو خاموش کرد و همه خوابیدن. ای به خشکی شانس. منم مجبور شدم بخوابم اما به زور. صبح کلاس نداشتم برای همین تا۱۰خوابیدم. بعدشم که بیدارشدم گوشیمو روشن کردم. کارن۵بار پیام داده بود و ۱۰بار زنگ زده بود. نمیدونم چه حسی بود اما دلم یکهو براش تنگ شد. استغفراللهی گفتم و فکرمو منحرف کردم سمت درس و دانشگاه. حرف زدن با آتنا هم برای منحرف شدن فکر عالی بود. سریع بهش زنگ زدم. _جانم زهرایی.سلام. _سلام عروس خانوم جون.چطوری؟ _خوبم گلی توخوبی؟ _شکر خدا خوبم.چه خبرا؟ _خبرا دست شماست خانوم.چه خبر از دامادمان؟ _خوبه طفلی اسیر شرط و شروطای بابام شده.بابام هر دفعه یه سازی میزنه.نمیدونم چرا اما با علیرضا موافق نیست.نمیدونم چی ازش دیده که انقدر سنگ میندازه جلو پامون. _حتما مصلحتی هست آجی.بابات صلاح تو رو بهتر میدونن.بسپرش دست خدا درست میشه.علیرضا هم اگه تورو بخواد تا تهش پات وایمیسته. _خداییش وایستاده تا اینجا خیلی مدیونشم. _نه دختر مدیونی چیه؟وظیفشه واسه کسی که دوسش داره همه کار بکنه. هوفی کشید و گفت:چی بگم والا؟دعاکن بابام دست از لجبازی برداره. _درست میشه عزیزم شک نکن خدا خیلی بزرگه.هوای همه آدما رو داره‌.عیب از ماهاست که گاهی حس میکنیم ما رو نمیبینه.این اوج بی معرفتی ماست. _باز رفتی رو منبر؟الحق که حرفات آدمو آروم میکنه. خندیدم و گفتم:چاکریم تپلک. اتنا هم خندید و گفت:خب اگه اجازه بفرمایین حاج خانم جان من برم مادرگرامی احضارم کردن. _برو خانمی سلام به همه هم برسون. _قربونت چشم حتما التماس دعا. _یاعلی مدد خداحافظ بعد حرف زدن با آتنا عجیب آروم شده بودم.این دختر انرژی فوق العاده ای داشت. لحظه ای نگاهم به خرسی که کنار کمرم ولو شده بود،افتاد. چقدر اون شب ذوق زدم از داشتن همچین عروسکی. رفتم بغلش کردم و اروم فشردمش. منبع آرامش بود این خرس پشمالو. یک جورایی بوی کارن رو میداد. سریع از خودم جداش کردم و دوباره استغفرالله گفتم. نباید بزارم نفسم منو از خدا دور کنه. من بنده خدایم نه بنده بوی یک آدم. نمیخواستم خیانت کنم به خواهرم.حتی فکر کردن به کارن هم اشتباه محض بود.باید هرطوری شده از ذهنم بیرونش کنم اما نمیشد 🍃 بامــــاهمـــراه باشــید🌹 ✿💕کانال رمان عاشقانه ی مذهبی💕✿ 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇 🌍eitaa.com/rahSalehin
* 💞﷽💞 ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ 🥀 تاعصر رو یک جوری گذروندم. ساعت۵بود که طبق معمول محدثه بدون در زدن وارد شد. بازم قیافه اش آتیشی بود. یک بسم الله زیر لب گفتم و منتظر هرنوع توهین و تهمتی شدم. _باز چیشده اومدی سر من خالی کنی؟ _باز چیشده؟هه..شوهر من با تو چیکار داره؟هان؟اون بی معرفت تو حال خراب اون شبم نیومد یک سر بهم بزنه اونوقت راه به راه میاد یا زنگ میزنه تا باتو حرف بزنه.چیکارت داره؟تو چرا هی ناز میکنی؟چیه خوشت میاد دنبالت بدوون؟خوشت میاد نازتو بخرن؟خجالت نمیکشی چشم داری به شوهر خواهرت؟اون... انقدر حرفاش برام توهین آمیز بود که دیگه آروم ننشستم. بلندشدم و رفتم جلوش. حرفش رو قطع کردم و باصدای بلند گفتم:دیگه خیلی داری تند میری محدثه خانم.درسته صبورم اما تهمت زدنم حدی داره.من باشوهر محترم جنابعالی هیچ سر و سری ندارم.تحفه ایم نیست که بهش چشم داشته باشم.کرم از خودشه که هی زنگ میزنه و میاد تا باهام حرف بزنه.محض اطلاعتم بگم دیروز اومده بود دم دانشگاهم تامنو ببینه.نمیدونم چی میخواد بگه اما هرچی هست من پرشو باز کردم و محلش ندادم.پس این داد و هوارا و تهمتا رو برو برای شوهرت بزن نه من. اینم بگم بار آخرت باشه اینقدر تند و توهین آمیز با من حرف میزنی. احترام و صبرم حدی داره. حالام میتونی بری. محدثه با نگاهی حاکی از شرمساری و عصبانیت اتاقمو ترک کرد. نفسای تندم نشون از عصبانیت بیش از حدم بود. واقعا بهم برخورد وقتی گفت چشمت دنبال شوهرمه. من به خودم دروغ نمیتونم بگم.کارن رو دوست داشتم اما الان قضیه فرق میکنه. اون شده شوهر خواهرم و فقط به چشم برادری باید نگاهش کنم نه چیز دیگه ای. مطمئن بودم اگر ببینمش نظرم عوض میشه برای همین از دیدنش اجتناب میکردم. خدا تو این مدتی که عمر کردم بهم یاد داده بود با نفسم مقابله کنم تا پاداش اخروی بگیرم. منم عشق دنیوی رو هیچوقت به پاداش اخروی ترجیح نمیدادم. انقدر با خودم کلنجار رفتم تا اینکه راضی شدم برم ببینم کارن چیکارم داره! بلکه شک و تردید های محدثه بخوابه و فکر بد نکنه. چون اگه به این کنار کشیدنا ادامه میدادم صد در صد با اخلاقی که از کارن سراغ دارم،بازم میومد یا زنگ میزد تا باهام حرف بزنه. گوشیمو برداشتم و بهش زنگ زدم. _بله؟ _سلام زهرام.میخواستین بامن حرف بزنین.فردا بعد دانشگاه بیاین پارک کناری دانشگاهم.خداحافظ. تو عمل انجام شده قرارش دادم و قطع کردم. 🍃 بامــــاهمـــراه باشــید🌹 ✿💕کانال رمان عاشقانه ی مذهبی💕✿ 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇 🌍eitaa.com/rahSalehin