eitaa logo
راه بھشـتی 🇮🇷🇵🇸 ًًًًٍٍٍٚٚٚٚٚٚٚٚٚٚٚ
1.6هزار دنبال‌کننده
20.6هزار عکس
17.9هزار ویدیو
164 فایل
﷽ 💠 شهید مظلوم بهشتی🌷: 🔸ارزشــ‌ها را بشنـاس و اشخاص را با ارزش‌هـا بسنج❗️ 💛 (کانالے باهدف نشر و تبیین ارزش‌ها) 📋 ارتباط •° @ya2hasan
مشاهده در ایتا
دانلود
نازد به خودش خدا که حیدر دارد دریای فضائلی مطهر دارد همتای علی نخواهد آمد والله صد بار اگر کعبه ترک بردارد 🌸میلاد امیرمومنان (ع)، و بر شما مبارک باد🌸    ┄༄☘🌸☘༄┄ ↝ @Rahe_beheshti ↜    ┄┅༻🌼༺┅┄
🔅↭🌺﷽🌺↭🔅    @rahe_beheshti 🌺 میپرسد چرا (ع) هستید؟! میگویم کجای عالم چنین حاکمی چنین جوانمردی سراغ داری بگو تا شیعه اش شویم 👆😉😊
535.4K
مولود خوانی حاج عباس حیدرزاده مسجد مقدس جمکران 🇮🇷 @rahe_beheshti
ya ali.MP3
3.77M
🔅↭🌺﷽🌺↭🔅    @rahe_beheshti 💠 نقش به لوح بود مُهر علي سعادت بشر بود درس علي بيت خداست شاهدزهدو علي خانه ي كعبه شد بنا بهر علي اطاعت خدا بود رمز علي بشربودبه حشر علي 💚اصل رضایت رضایت بُوَد💚 💠
مباهله فقط اونجاش ڪه پیامبر رو جآنِ خودش معرفی میڪنه...💔
خُتَصَری͎ اَز۟ زِن۟دِگـٰانے حَض۟رَتـِ̙ "سـ" •.♥.• زینب دختر علی "ع" و فاطمه "س" و نوه گرانقدر پیامبر اکرم "ص" است که در زمان برادر زاده خود، امام زین العابدین علیه السلام دانشمند، استد ‏ندیده و بانوی بدون آموزگار معرفے شده، و به خاطر هوشمندی العاده و قدرت شگرف مدیریت و پاسداری از آرمان های مقدس شھیدان ‏کربلا، دانشمندان بزرگ، او را «» ‎نامیدند‎؛ ❧ •.🌟.• داستان زندگے او داستانے روشن، همراه با احساس تعھد و مسئولیت نسبت بھ اسلام و ترڪ لذات این جھانے به نفع هدفداری است، او در پر رفت و ‏آمدترین خانه محله بنے هاشم که خانه وحے و روشن از نور و قرآن بود، چشم به جھان گشود. اعضای آن خانه همه از دانشمندان و قربانیان راه ‏. با همه امکاناتے ڪه به بھره مندی از مواهب حیات داشت آن ها را در راه هدف ساخت‎؛ ❧ •.❤️.• حضرت زینب "س" در سال هجرت در مدینھ به دنیا آمد و مدت سال با جد عظیم الشأن خود رسول الله زندگي کرد، نام او را هم ‏برگزید. زینب دختر بزرگ و شجاع علے"ع" به سن ازدواج رسیده بود و با پسر جعفر بن ابے طالب زندگے مشترڪ را آغاز ڪرد و حاصل ‏زندگے چھار فرزند پسر به نام علے، عون، محمد و عباس و یڪ دختر... ❧ •.🧡.• او رعدها و برق هاست. در طول حیات ڪوتاهش با صداهایے مواجه شد که گوش فلڪ را کر مے کرد و با برق هایے رو به رشد ڪه چشم ها را ‏خیره مے نمود و با تیزی ها و برندگے هایی برخورد داشت ڪه سرهای پاڪان را از تن جدا مے ساخت‎؛ ❧ •.💛.• در سال های حیات حضرت زینب "س" فاجعه پدید آمد و اسلام با تمام وجود و لیاقتش در برابر تمام ڪفر و نابسامانے قد بر افراشت و ‌‏"ع" نواده پیامبر ڪه تجلے اسلام راستین بود به رسید. اما زینب ‌‎)‎س) ڪه خون او و دیگر شھیدان فاني گردد و نھضت او را در لباس ‏ادامه داد‎... ❧ •.💚.• داستان زینب "س" داستان تجسم همت عالے او و این همت را اسلام کرد. جاودانگے نھضت حسینے در گرو همت عالے "س" است، اگر ‏زینب نبود نھضت حسینے پا نمے گرفت و رستاخیزی چنان عظیم پدید نمے آمد‎.. ❧ •.💙.• این واقعیتے است ڪه عرضه مے داریم، رسالت حسینے بدون زینب محڪوم بر فنا بود زیرا بدون زینب هیچ ڪس نمے توانست از یڪ حادثه ‏بزرگ ڪه در یڪ روز اتفاق افتاد این همه پیام را به مقصد برساند. در واقعه کربلا بسیاری بودند ڪه با ڪمال اخلاص به تلاش مے پرداختند ولے ‏هیچ ڪدام قدر و زینب را نداشتند. و تنھا حضور او در لباس اسارت بود ڪه پشتوانه شھادت شد و رونق نھضت حسینے را بر ملا ساخت‎؛ ❧ •.💜.• اگر چه مشڪلات و حوادث تلخ زندگے زینب "س"و مسافرت طولانے ایشان، زینب را چون فولادی آب دیده و مقاوم و استوار ساخته بود و ڪمتر مشڪلے ‏مےتوانست آن بانوی دانشمند و را به زانو در آورد؛ اما بالاخره ، با مرگ ڪاری نمے توان ڪرد و به همین جھت دختر بزرگوار ‌‎"ع" و ‌‏"س" در سال ۱۳۶۳ هجری پس از سپری ڪردن یڪ عمر ۵۷ ساله در راه مبارزه و جھاد و فداڪاری با ڪمال شرافت چشم از جھان فرو ‏بست و دعوت لقاء الله را لبیڪ گفت‎... ❧ •.🖤.• °°🎉| ..
🚩 دنبال مرام (ع) میگردی؟ ادعای علی (ع) بودن داری؟ ببین علی(ع) با چه کرد؟👆
🌹 ✌️👇 تا آخرش بخونید✌️👇 شب همان شب که سفر مبداء دوران می‌شد خط به خط باور تقویم مسلمان می‌شد شب همان شب که جهانی نگران بود آن شب صحبت از جان پیمبر به میان بود آن شب در شب فتنه شب فتنه شب خنجرها باز هم چاره علی بود نه آن دیگرها مرد مردی که کمر بسته به پیکار دگر بی زره آمده در معرکه یک بار دگر تا خود صبح خطر دور و برش می‌رقصید تیغ عریان شده بالای سرش می‌رقصید مرد آن است که تا لحظه‌ی آخر مانده در شب خوف و خطر جای پیمبر مانده 💗💚 گر چه باران به سبو بود و نفهمید کسی و محمد خود او بود و نفهمید کسی در شب فتنه شب فتنه شب خنجرها باز هم چاره علی بود نه آن دیگرها دیگرانی که به هنگامه تمرّد کردند جان پیغمبر خود را سپر خود کردند بگذارید بگویم چه غمی حاصل شد آیه‌ی ترس برای چه کسی نازل شد بگذارید بگویم خطر عشق مکن جگر شیر نداری سفر عشق مکن عنکبوت آیه.ای از معجزه بر سر در دوخت تاری از رشته ایمان تو محکم‌تر دوخت از شب ترس و تبانی چه بگویم دیگر؟! از فلانی و فلانی چه بگویم دیگر؟! یازده قرن به دل سوخته‌ام می‌دانی مُهر وحدت به لبم دوخته‌ام می‌دانی باز هم یک نفر از درد به من می‌گوید من زبان بسته‌ام و خواجه سخن می‌گوید من که از آتش دل چون خُمِ مِی درجوشم مُهر، بر لب زده خون می‌خورم و خاموشم طاقت آوردن این درد نهان آسان نیست شِقْشِقِیّه است و سخن گفتن از آن آسان نیست..💔 می‌رود قصه‌ی ما سوی سرانجام آرام دفتر قصه ورق می‌خورد آرام آرام چشم وا کن احد آیینه‌ی عبرت شد و رفت دشمن باخته بر جنگ مسلط شد و رفت آن که انگیزه‌اش از جنگ غنیمت باشد با خبر نیست که طاعت به باشد داد و بیداد که در بطن طلا آهن بود چه بگویم که غنیمت رکب دشمن بود داد و بیداد برادر که برادر تنهاست جنگ را وا مگذارید پیمبر تنهاست یک به یک در ملاء عام و نهانی رفتند همه دنبال فلانی و فلانی رفتند همه رفتند غمی نیست می‌ماند جای سالم به تنش نیست ولی می‌ماند مرد مولاست که تا لحظه‌ی آخر مانده💚 دشمن از کشتن او خسته شده٬ درمانده در دل جنگ نه هر خار و خسی می‌ماند جگر حمزه اگر داشت کسی می‌ماند مرد آن است که سر تا به قدم غرق به خون آن چنانی که علی از اُحد آمد بیرون می‌رود قصه‌ی ما سوی سرانجام آرام دفتر قصه ورق می‌خورد آرام آرام می‌رسد قصه به آن جا که علی دل تنگ است می فروشد زرهی را که رفیق جنگ است چه نیازی دگر این مرد به جوشن دارد اِن یَکاد از نفس بر تن دارد کوچه آذین شده در همهمه آرام آرام تا قدم رنجه کند فاطمه آرام آرام فاطمه فاطمه با رایحه‌ی گل آمد ناگهان شعر حماسی به تغزّل آمد می‌رود قصه‌ی ما سوی سرانجام آرام دفتر قصه ورق می‌خورد آرام آرام می‌رسد قصه به آن جا که جهان زیبا شد با جهاز شتران کوه بر پا شد و از آن آینه با آینه بالا می‌رفت دست در دست خودش یک تنه بالا می‌رفت تا که از غار بعثت دیگر آرد پیش چشم همه از دامنه بالا می‌رفت تا شهادت بدهد عشق ولی الله است پله در پله از آن مأذنه بالا می‌رفت پیش چشم همه دست پسر بنت اسد بین دست پسر آمنه بالا می‌رفت گفت: این بار به پایان سفر می‌گویم ” بارها گفته‌ام و بار دگر می‌گویم” راز خلقت همه پنهان شده در عین علی‌ست کهکشان‌ها نخی از وصله‌ی نعلین علی‌ست💗💗 گفت ساقیِ من این مرد و سبویم دستش بگذارید که یک شمّه بگویم، دستش هر چه در عالم بالاست تصرف کرده شب به من سیب تعارف کرده گفتنی‌ها همگی گفته شد آن جا اما واژه در واژه شنیدند صدا را اما… سوخت در آتش و بر آتش خود دامن زد آن که فهمید و خودش را به نفهمیدن زد می‌رود قصه‌ی ما سوی سرانجام آرام دفتر قصه ورق می‌خورد آرام آرام شهر این بار کمر بسته به انکار علی ریسمان هم گره انداخته در کار علی بگذارید نگویم که اُحد می‌لرزد در و دیوار ازین قصه به خود می‌لرزد می‌رود قصه‌ی ما سوی سرانجام آرام دفتر قصه ورق می‌خورد آرام آرام می‌نویسم که “شب تار سحر می‌گردد” یک نفر مانده ازین قوم که برمی‌گردد... 🤲💗 💗🤲 💚بحق زینب کبری سلام الله علیها💚 💚💚💕 💚 ⁦ 🦋@rahe_beheshti
🌷مالک را گفتند: چگونه است که تو هیچ‌وقت، حتی در مه آلودترین ایام هم، راه را گم نمی‌کنی؟! مالک پاسخ داد: در غبار فتنه‌ ها، چشم به انگشت اشاره‌ی دارم...! ♥️ ای تمامِ وصیتِ حاج قاسم... ما همگان بند بند وصیت‌نامه مالک اشترت را خوانده‌ایم... همه‌اش از تو و اطاعت از تو بود... به عشق رهبرم‌ رای می دهم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅✅💚💗 و چه قشنگ گفت‌: تمام علی بود و تمام فاطمه 💗💗🦋💗💗 ✌️😍 مداح خوب کشورمون✌️😊
🔵 پایه گذار چه کسی است؟! 🔶 برخی گمان میکنند امام (ره) یا حتی آیت الله ، مبدع و بنیانگذار شیعه و سنی هستند. (با توجه به اقدامات متعدد و برجسته شان) اما سابقه وحدت شیعه و سنی نه تنها در بین علمای سبق وجود داشته که اولین اسوه وحدت، شخص امیرالمومنین (ع) است... 🔶 برخلاف تصور عام حضرت علی (ع) در دوران خلفای راشدین ابدا به معنای و و و و نبوده است. امام علی(ع) در دوره سه خلیفه، بهترین نمودهای عینی و عملی وحدت مسلمانان را در تاریخ اسلام ثبت کردند. ✅در اولین گام وحدت، امیرالمومنین از حق شخصی خویش به خاطر حفظ وحدت مسلمین گذشتند و سالها مصیبت ها و رنجهای زمانه را هم بدان سبب تحمل نمودند. در اولین بزنگاه تفرقه پس از شهادت پیامبر اکرم(ص)، در ، ابوسفیان که شم سیاسی نیرومندی داشت و زمینه اختلاف را فراهم می دید، مستقیما به درب خانه علی(ع) رفته و به وی پیشنهاد کرد که «دستت را بده تا من با تو بیعت کنم که اگر من با تو بیعت کنم، همه فرزندان عبد مناف و بعد قریش و سرانجام همه عرب تو را به فرمانروایی می پذیرند!» و امام علی(ع) که از هدف فتنه انگیزانه ابوسفیان در ایجاد تفرقه و آشوب برای خشکاندن نهال نوپای اسلام و بازگرداندن جاهلیت به خوبی آگاه بود، ضمن رد این پیشنهاد به وی فرمود: «تو به جز و آشوب، هدف دیگری نداری. تو مدتها بدخواه اسلام بوده ای. مرا به نصیحت و سپاهیان تو نیازی نیست...» 🔶 امام علی(ع) با مشورت، همکاری و همفکری با خلفا تمام توان خویش را برای جلوگیری از انحراف پس از رسول خدا(ص) به کار بستند. ✅ ابوبکر در بزنگاههای مختلف (جنگ با مرتدین، در نبرد با رومیان، در مناظره با علمای یهود و نصاری و...) خود را مدیون مشورت ها و علم امیرالمومنین(ع) میدانست. ✅ این از سانسورهای تاریخ اسلام است که علاوه بر مشاوره های علمی، نظامی، سیاسی، در طول خلافت عمر بن خطاب، حضرت علی(ع) سه بار (به هنگام عزیمت خلیفه دوم به شام، در ابتدای جنگ قادسیه و عزیمت او به بیت المقدس) جانشینی عُمر در مدینه و اداره این شهر را می پذیرد. صرفا برای . وحدت از این بالاتر؟! ✅ حضرت علی در عصر خلیفه سوم، افزون بر مشاوره های معمول، در برابر ناراضیان خلیفه نیز نقش میانجی گری را به عهده داشت و هنگام محاصره خانه عثمان و بستن آب بر وی، به خلیفه آب رساند و فرزندان جگرگوشه اش حسنین(ع) را برای حفاظت از او به درِ خانه اش فرستاد. 🔶 این از بزرگترین ظلمهای دوستان نادان و دشمنان آگاه به حضرت علی(ع) است که این شیعه و سنی به بدل شود! چه خوب که شیعه درست پا بر جای پای اهلبیت(ع) گذارد و نه پیش و نه پس از آن. در و نه در ... رسانه باشید 🌺
عاقبت خطرناک منهای 🔴 | بارها بخوانید و بارها بازنشر کنید‼️ 🔻 شهیــد مطهــری: 🔹 یک وقت می‌گوییم (ع) را "که" کُشت و یک وقت می‌گوییم "چه" کُشت؟ اگر بگوییم علی را "که" کُشت؟!! البته عبد الرحمن ابن ملجم، و اگر بگوییم علی را "چه" کُشت، باید بگوییم: جمود، خشک مغزی و خشکه مقدسی! 🔹 همینهایی که آمده بودند علی را بکشند، از سر شب تا صبح عبادت میکردند، واقعاً خیلی تأثرآور است ؛ علی به جهالت و نادانی اینها ترحم می‌کرد، تا آخر هم حقوق اینها را از بیت المال می‌داد 🔹 ابن ابی الحدید می‌گوید، اگر می‌خواهید بفهمید که و چیست، به این نکته توجه کنید که اینها وقتی که قرار گذاشتند این کار را بکنند، مخصوصاً شب نوزدهم رمضان را انتخاب کردند و گفتند: ما می‌خواهیم خدا را بکنیم و چون می‌خواهیم امر خیری را انجام بدهیم، پس بهتر این است که این کار را در یکی از شبهای عزیز قرار بدهیم که اجر بیشتری ببریم.... 📚اسلام و نیازهای زمان، ج ۱، ص ۷۷
راه بھشـتی 🇮🇷🇵🇸 ًًًًٍٍٍٚٚٚٚٚٚٚٚٚٚٚ
نپرسیدن!! چرا نپرسیدن؟! ببینید یا اینا باید قوم خنگی باشن که اصلاً نمی‌فهمیدن پیغمبر یعنی چی؟! از د
علی علیه‌السلام ۳۳ سالشه!!! این آقا عبدالرحمن‌ابن‌عوف ۴۰ سالشه!!! این آقا سعد وقاص ۴۵ سالشه!!! این آقا ۵۵ سالشه... چرا یه ۳۳ ساله رو گذاشت؟!🤔 این معلومه دنبال پادشاهیه... اگر ابوبکر این‌رو می‌گفت می‌دونید چه اتفاقی می‌افتاد؟! یا نیمی از جمعیت یا دوسوم جمعیت طرفدار او می‌شدن می‌گفتن راست می‌گه این (پیامبر) داره دروغ می‌گه... می‌شد چی؟! می‌شد جنگ بین مسلمونایی که از پیغمبر برگشتن با مسلمونایی که پیغمبرو قبول دارن... کشتار... خود پیغمبرم کشته می‌شد... در نتیجه می‌رفت هوا...) پیغمبر از این هراس داشت!! خدای متعال فرمود: یا رسول‌الله تو علی علیه‌السلام رو معرفی بکن، من نمی‌ذرم این حادثه اتفاق بیفته... خب خدایا اگه تو بیایی تو میدون قضیه حله...✌️ پیغمبر فرمود: مردم تا حالا رئیس‌تون کی بوده؟! گفتن معلومه شما!! فرمود: هرکی تا حالا من رئیسش بودم از حالا به بعد رئیسش علیِ... می‌دونید اولین کسی که اومد بیعت کرد کی بود؟! همین ابوبکر!! چرا؟! خدا فکر اینو ریخت به‌هم، چون پیغمبر تا حالا علی علیه‌السلام رو معرفی نکرده بود مگر بین جمع ده_بیست نفری، اینا اصلاً باور نمی‌کردن پیغمبر علی رو معرفی کنه جاده رو کشیدن برای رسیدن به حکومت آماده‌ان که یهو پیغمبر یه سنگ گنده انداخت وسط این جاده... فرمود: مردم علیه‌السلام ادامه_دارد...
سعدبن‌عباده رئیس خزرجی‌ها بود، رئیس نیمی از مدینه... مریض بود تو خونه خوابیده بود بهش گفتن که سعد می‌دونی چی شد؟! ابوبکر شد رئیس؟! ابوبکر شد؟!😳 مگه پیغمبر نگفته بود چرا...!! گفتن علی جوانِ به‌درد نمی‌خوره... گفت اگه علی جوانه ما که جوان نیستیم... اینا یه باره پاشدن از مکه اومدن این‌جا (مهاجرینن دیگه) رئیس شدن؟! ما خودمون مگه دست‌مون کجه؟! خودمون رئیس می‌شیم خب چیکار کنیم مسجد دست اوناست؟! (مسجدالنبی دست اونا بود دیگه) گفت: عیبی نداره تو محله‌ی خودمون می‌ریم توی سقیفه جمع می‌شیم اومدن تو سقیفه، اینو رو برانکارد آوردن... به مسجد خبر دادن ابوبکر می‌دونی سعد چی کار کرد؟! مخالفت کرد... گفت: غلط کرده!! چهارنفری پا شدن اومدن وارد سقیفه شدن سعد اینجا چی‌کار می‌کنی؟! گفت: هیچی می‌گن تو رئیسی؟! گفت: آره کی رئیست کرده؟! گفت: مسلمونا...!! گفت: پس علی چی شد؟! گفت: می‌گن علی جوانِ و فلان... گفت: آقا چرا تو بشی ما خودمون هستیم گفت: مگه نشنیدی پیغمبر گفت امام‌های بعد از من همه از قریش هستن... گفت: چرا شنیدم گفت: خب مگه تو از قریشی؟! گفت: نه!! گفت: پس چی می‌گی... سعد‌بن‌عباده یهو باخت... خلاصه اومد زور بگه گفت من این حرف‌ها حالیم نیست... همون محله که مال آقای سعد‌بن‌عباده بود ابوبکرو سردست بلند کردن درود بر ابوبکر دورود بر ابوبکر عُمر هم جمعیت رو هُل داد رفتن رو برانکارد، دوتا از دنده‌های جناب سعد‌بن‌عباده شکست.. به‌زور از زیر دست‌وپا درآوردن بردنش... ابوبکر شد رئیس... علی‌بن‌ابی طالب کجا بود؟! بالا سر پیکر پیغمبر پیکر رو شبانه دفن کرد... حالا اینا برنامه‌شون چی بود؟! چهارتا برنامه داشتن خط یهوده دیگه، تهدید اسلامو می‌خواد از بین ببره... ❌۱- حذف علی علیه‌السلام ❌۲- قرآنو خرابش کنن ❌۳- هرچی روایت از پیغمبر مونده از بین ببرن ❌۴- این تربیتی که پیغمبر در این اجتماع کرده رو خراب کنن این چهار برنامه که اتفاق افتاد علی علیه‌السلام مُرد، قرآن از بین رفت؛ تحریف شد. روایات از بین رفت فرهنگ مردم عوض شد علی الاسلام وسلام... از اسلام هیچی نمی‌مونه...