eitaa logo
راه بھشـتی 🇮🇷🇵🇸 ًًًًٍٍٍٚٚٚٚٚٚٚٚٚٚٚ
1.6هزار دنبال‌کننده
21.2هزار عکس
18.6هزار ویدیو
166 فایل
﷽ 💠 شهید مظلوم بهشتی🌷: 🔸ارزشــ‌ها را بشنـاس و اشخاص را با ارزش‌هـا بسنج❗️ 💛 (کانالے باهدف نشر و تبیین ارزش‌ها) 📋 ارتباط •° @ya2hasan
مشاهده در ایتا
دانلود
پارچه نویسی جالب در اوایل انقلاب... گرانفروش ضدانقلاب است👆 ✍کپشن زیر را با دقت مطالعه کنید
راه بھشـتی 🇮🇷🇵🇸 ًًًًٍٍٍٚٚٚٚٚٚٚٚٚٚٚ
پارچه نویسی جالب در اوایل انقلاب... گرانفروش ضدانقلاب است👆 ✍کپشن زیر را با دقت مطالعه کنید
✠ 👌پارچه نویسی جالب 👆 ♨️دزدی اختلاس گرانی و...♨️ توسط ضدانقلاب و یا افراد بی دین رقم میخوره فحشش رو بچه های انقلاب و یا آخوندها میخورند😟 ❇️انقلابی ها که همچون حججی ها سردادند تا ما در امنیت باشیم 👈شما طلبکار افراد بی دین باشید که از روزنه های و شکاف ها سواستفاده میکنند چرا موقع دزدی و اختلاس ها کسی نمیگه که عاملش گناه و غفلت از مرگ است??? 🔻چرا کسی نمیگه مقصر مردمین که به مسئولین غربگرا و اشرافی رای دادند تا این چنین مسئولین خدانشناسی زیاد باشند...🔺 🔸چرا دنبال بهانه هستند تا بغض و کینشون رو علیه اصل انقلاب نشون بدهند??? یعنی زمان اهل بیت علیهم السلام دزدی و... نمیشد??? بله مقصر آخوندها نیستند👋 مقصر گوش نکردن به حرف آخوندهاست👌 بله مشکلات به خاطر رهبری نیست👋 به خاطر گوش نکردن به حرف رهبری ست👌👌 💯و در کل تمام مشکلات و بلاها از گرانی تا خشکسالی به خاطر عدم رعایت حدود الهی ست گناه نکبت و عذاب میاره ...💯 بزرگترین گناه هم تبعیت نکردن از فرامین ولایت فقیه است...✅ در ضمن باید بررسی کرد اونقدر که جنجال دزدی و اختلاس به پا کردند دزد داریم یا نه و خود اون افراد نق نقو چطور فرزند به دامن جامعه فرستادند... و در یک جمله: ⚠️معاویه گوسفندان مردم کوفه را می دزدید، فحشش را امیرالمومنین می شنید...😔😔 ❥کلیڪะٰٰٰٰٰٰٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪۪۪۪۪۪ٜٜٜٜٖٜٜٜٖٜٖٖٖٖٖٖٖ͜͡  @Rahe_beheshti ❥ะٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 کلیپ معنادار در اینستاگرام سردار سلیمانی بمناسبت روز دختر 🔺همون دختر کم حجاب، دختر من و شماست؛ جامعه‌ی ماست ╲\╭┓ ╭❤️🇮🇷💚 @Rahe_beheshti ┗╯\╲
👇 بخونید 👇 !!! ‌ امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: ‌ ⚡️در میان مردم باش، اما با آنها نباش! (مفتاح السعاده،ج۴،ص۹) ‌ توضیح: با مردم زمانه ات همنشین باش اما مانند آنان نباش. ضرب المثل معروفِ "خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو"، مخالف مفاهیم قرآنی هست. چون طبق قرآن، اکثریت مردم در کُفر، نادانی، بی عقلی، شِرک، فِسق و... بوده اند: أكْثَرُهُمْ لا يُؤْمِنُون ( اکثرشان ایمان نمی آورند) أكْثَرُهُمُ الْفاسِقُون ( اکثرشان فاسقند ) أكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُون ( اکثرشان عقل ندارند) أكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُون ( اکثرشان علم ندارند) أكْثَرَهُمْ_يَجْهَلُون ( اکثرشان جاهلند) أكْثَرُهُمُ الْكافِرُون ( اکثرشان کافرند) أكْثَرُهُمْ كاذِبُون ( اکثرشان دروغ گویند) أكْثَرُهُمْ مُشْرِكينَ ( اکثرشان مشرک هستند) أكْثَرُهُمْ فَهُمْ لا يَسْمَعُون ( اکثرشان گوششان بدهکار نیست) و... ‌ ⚠️ولی این به معنای کنار گذاشتنِ مردم (خصوصا دوستان مؤمن و مسلمان)، قطع رحم و قهر کردن با آنان نیست. چنانچه امام سجاد (ع) فرمودند: ‌ هر كس را به دليل چيزى (عیوبی) كه در آنان هست، وانَهَد (کنار بگذارد)، او را به دليل چيزى كه در او نيست، وا مى نهند! (بحار الأنوار،ج۷۵،ص۲۶۱) ‌ مومن در ، سنگ تمام میگذارد 😍 چنانچه آقا رسول الله (ص) فرمودند: ‌ 💖هرگاه دو تن يكديگر را دوست بدارند، آن كه ديگرى را بيشتر دوست مى دارد، از دوستش برتر است. 🌸 (كنز العمّال،ج۹،ص۱۸) ‌ مومن مُنزَوی و گوشه گیر نیست، اما وقتی در میان مردم است، تنهاست. چون اُنسش تنها . و چیزی جز نمی بیند! مؤمن در جمع مانند شخصی غریب است. نه به این معنا كه مومن كار اجتماعی نمی‌كند، یا در دوستی کم میگذارد! خیر، چنانچه امام عسکری (ع) فرمودند: ‌ دو خصلت است كه فوق آن دو چیزی نیست. ایمان به خدا و سودرسانی به مومنان. (بحارالانوار،ج۷۸،ص۳۷۴) ‌ پس؛ مومن، درمیان مردم و مؤثر در اجتماع است، ولی نمیشود! 😊❤️ ‌ با مردم زمانه ات همنشین باش اما مانند آنان نباش. 😊 ┄┅┅ ↶【راه بهشتی】↯ ↷☫ @rahe_beheshti ⇦🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۳۲🌷 آنقدر به سر و صورتم زده بودم که استخوان های گونه ام درد می کرد.😔 دل دردم که بماند. حسابی بی حال و بی رمق بودم. پرستار متوجه حالتم شده بود و مدام ما بین آرام کردنم سوالاتی درمورد بارداری ام می پرسید. اصلا کنترل حالم دست خودم نبود و مدام صالح را با دست بریده اش تصور می کردم و زجه می زدم. آنها هم نمی توانستند آرامبخش تزریق کنند. توی اتاقی با یک پرستار تنها ماندم. سعی داشت آرامم کند. حالم بهتر شده بود و از آن همه هیجان کاذب و منفی خبری نبود. چشمم می سوخت و تمام صورتم درد می کرد. سلما وارد اتاق شد و با چشمان متورم و خیس به سمتم آغوشش را باز کرد. نمی دانم چه کسی به آنها خبر داده بود؟ اصلا چرا من تنها آمده بودم؟ چرا اینطور دلم ضعف می رود و چقدر تنم سرد بود و می لرزیدم. از شرایطم بی خبر شدم و گیج و سردرگم توی بغل سلما فرو رفتم. ــ الهی دورت بگردم آروم باش.😭 چیکار می کنی با خودت؟ خدا رو شکر کن صالح زنده س... "صالح؟! مگه قرار بود بمیره؟ چرا این حرفا رو می زنه؟😔" تلنگری به روحم کافی بود که موقعیتم را دوباره به یادم آورد و زجه ام بلند شود. ــ سلمااااا😭 صالحم... مرد زندگیم... میگن دستش قطع شده... نتونستن پیوندش بزنن. ای خدااااااا😭 سلما محکم مرا توی بغلش گرفته بود و به پرستار گفت: ــ داره می لرزه... تنش یخ زده... انگار به حرفم گوش نمی داد. با پرستار مرا روی تخت خواباندند و صدای مبهم سلما که شرایطم را برای عده ای سفید پوش توضیح میداد به گوشم می رسید. گوش هایم پر از هوا شده بود. کم کم صداها مبهم و قطع شد و چشمانم سیاهی رفت. دیگر نفهمیدم چه شد... ******************** چشمم که باز شد لباس بیمارستان به تنم بود و سِرُم به دستم. زهرا بانو کنارم نشسته بود و ذکر می گفت. صدای گریه ی نوزادی توی گوشم پیچید. دلم ضعف رفت.😍 گیج بودم و نمی دانستم چه بلایی سرم آمده. خواستم بلند شوم که دردی عمیق و خشن روی خط شکمم بی حالم کرد و صدایم را درآورد. ــ آاااااخ😭 ــ بلند نشو دخترم. حالت خوب نیست😔 از شدت درد اشکم درآمد و به چشمان سرخ زهرا بانو زُل زدم. بلند شد و از اتاق بیرون رفت. انگار تاب تماشای خواهش نگاهم را نداشت. "خدایا... چی به روزم اومده؟" دستم را آرام روی شکمم کشیدم و دلم فرو ریخت. " یا خدا... بچه م... چرا اینقدر دلم ضعف میره؟ چرا نبض نمیزنه؟😳 " سلما وارد اتاق شد و با لبخندی تصنعی کنارم نشست و پیشانی ام را بوسید. ــ بهتری؟ چیزی نگفتم. انگار صالح را هم فراموش کرده بودم. نه... فراموش نکرده بودم. گیج بودم از مصیبت های وارده. خلاء بود که آزارم می داد. خلاء دستی که دیگر نبود و طفلی که هنوز به رشد نرسیده، از بطنم خارج کرده بودند و ناکام از حس مادری... حسی که تجربه اش نکردم.😔😭 اشکم سرازیر شد. عمق فاجعه را فهمیدم. دلتنگ صالح بودم. خیلی دلتنگ صدا و نگاهش بودم. دلتنگ صدایش بود... 😔😭 دلتنگ دلداری هایش و توکل عمیقی که داشت و آرامشش در اوج طوفان ها... ــ صالحم کجاست؟ ــ تو بخش آقایونه سلما خندید و گفت: ــ انتظار نداری که بیارنش اینجا😂 "بیخود نخند سلما... دلم مُرده...😭" ــ حالش چطوره؟ ــ خوبه... نگران نباش. خوابیده. همش سراغتو میگیره و مدام میگه بهش نگید که هول نکنه😔 نمی دونه تو هم اینجایی و...😭 گریه ام گرفته بود و بی وقفه اشک می ریختم. غم این فاجعه را تنهایی باید به دوش می کشیدم. صالحم نقص عضو شده بود و بچه...😭 "ای خدااااااا کمکم کن" صدای گریه ی نوزادان مدام روی دل پاره پاره ام چنگ می کشید. تا صبح از کابوس و خواب آشفته نخوابیدم. با هر نوای زیبا و دلنشین گریه ی نوزادی که می شنیدم می مردم و زنده می شدم. دستم روی شکمم بود و به حال خودم و صالح و طفل ناکامم گریه می کردم.😔😭 صدای اذان صبح از پس پنجره های بسته ی اتاق به گوشم رسید. چشمم گرم شد و خوابم برد! ... @rahe_beheshti🌷
🌷 دلم توی مشتم بود. می خواستم صالح را ببینم اما نمی توانستم. بارها می خواستم به زبان بیاورم که از پشت درب اتاق و پنهانی صالحم را از دور ببینم اما پشیمان می شدم. دلم می خواست توی این شرایط کنارش باشم، سنگ صبور و غمخوارش باشم اما... خلاء فرزندم مرا ناتوان کرده بود. به اصرار، خودم را مرخص کردم و بارضایتِ خودم، به منزل بازگشتم که روحم را تا آمدن صالح آماده کنم. اشک چشمم خشک شده بود و سکوت محض را مهمان قلب و لبم کرده بودم. هر چه می توانستم قرآن می خواندم و توی اتاقمان کِز می کردم. صالح از طریق چند نفر از دوستانش با من تماس می گرفت. می دانست متوجه کد تلفنی ایران می شوم به همین خاطر از طریق دوستانی که بازگشته بودند برایم پیغام می گذاشت. هر روزی یک نفرشان تماس می گرفتند و می گفتند ماتازه از آنجا بازگشته ایم و صالح حالش خوب است و فقط دسترسی به تلفن ندارد و توضیحاتی از این جنس برای آرام کردن من. هیچکدام نمی دانستند که مهدیه ی رنجور، با دل پر بغضش منتظر آغوش نیمه شده ی صالحش نشسته و خوب می داند چه اتفاقی افتاده. دلم برای صالح هم می سوخت. می دانستم که حسابی ذهنش درگیر است و با خودش کلنجار می رود که چگونه با من رو به رو شود و من، درمانده از این بودم که بعد از فقدان دستش چگونه از خلاء فرزندمان برایش بگویم؟ خیلی سردرگم بودم و تنها با دعا و نیایش و معنویات خودم را آرام می کردم. کاش گریه می کردم. قفسه سینه ام تنگ شده بود و نفس هایم سنگین. حس بدی داشتم. درب اتاق را بستم و روضه ی "حضرت علی اصغر و قمر بنی هاشم" را در تنهایی اتاقمان گوش دادم. روضه به لالایی رباب که رسید زجه ام بلند شد. آنقدر با صدای بلند هق زدم که گلویم می سوخت. دستان جدا شده ی قمر بنی هاشم را که تصور می کردم دلم ریش می شد. صالح را و دل پردردم را به دستان آقا گره زدم و از اهل بیت کمک خواستم. خدا را صدا زدم و با زجه و اشک، التماس می کردم به هردوی ما صبر دهد و کمکمان کند روزی که صالح را می خواستند مرخص کنند پر از تشویش و اضطراب بودم. صبح زود بیدار شدم و دوش آب سرد گرفتم و خانه را مرتب کردم. هنوز نا توان بودم و دلم درد می کرد و قرار بود عصر به دکتر بروم. انگار برایم بی اهمیت بود. لباسی که صالح خودش برای عیدم خریده بود پوشیدم و چای را دم کردم و سلما هم ناهار را درست کرد. زهرا بانو مدام غر می زد که حواسم به موقعیتم نیست و باید استراحت کنم. ساعت از 11 گذشته بود که پدر جون و بابا، صالح را آوردند. چند نفر از دوستانش و همان آقای میان سال مسئول قرارگاه، همراهش بودند. تا جلوی درب منزل آمدند و رفتند و هر چه اصرار کردند نماندند. انگار شرایط را درک کرده بودند و نخواستند جو راحت خانواده را سنگین کنند. تمام این وقایع را از پس پرده ی اتاق شاهد بودم. نمی توانستم بیرون بروم و از شوهرم استقبال کنم. دلم شور می زد و به قفسه ی سینه ام چنگ زدم. حلقه ی صالح را گرفتم دلم فشرده شد. انگار جای حلقه تا ابد مشخص شد. دستی نبود که جای گیرد. حلقه میهمان گردن آویزم شده بود صالح را که توی حیاط دیدم چشمم تار شد. اشک از گونه ام سرازیر شد و اتاق روی سرم خراب شد. آستین دست چپش خالی بود و آستین لباس اش تاب می خورد. گونه اش زخم بود و لبش ترک عمیقی داشت. چهره اش تکیده و زرد شده بود. لبه ی تخت نشستم و چند نفس عمیق کشیدم. "یا حضرت زینب تو را به جان مادرت یه قطره، فقط یه قطره از صبر خودت رو به من عطا کن. یا خدا کمکم کن" بلند شدم و روسری ام را مرتب کردم و از اتاق بیرون رفتم. دسته گل نرگس را به دستم گرفتم و نزدیک درب ورودی ایستادم. سلما و زهرا بانو هم کنار من بودند. وارد که شدند لبخند زدم. صالح که مرا دید، ایستاد. به چشمانم خیره شد و لبش لرزید. دلم آتش گرفت. لبش را به دندان گزید و لبخندی کج و کوله روی لبش نشاند و اشکش سرازیر شد. به هر ترتیبی شد خودم را کنترل کردم و به سمتش رفتم. دسته گل را به طرفش گرفتم. گل را از دستم گرفت. آستین خالی را بلند کردم و به لبم چسباندم. آنرا بوسیدم و اشکم سرازیر شد. همه گریه می کردند. صالح از شدت گریه شانه اش می لرزید. خودم را کنترل کردم و گفتم: ــ خوش اومدی عزیزم پدر جون، بابا، آقای ما رو سر پا نگه ندارید. می خوای بشینی یا دراز می کشی؟ چیزی نگفت و همراهم راهی پذیرایی شد و روی مبل نشست. با آبمیوه تازه از آنها پذیرایی کردم و کنار صالح نشستم. دلم نمی آمد نگاهش کنم اما چاره چه بود؟ "از این به بعد باید صالحو اینجوری ببینی محکم باش مهدیه. دست که چیزی نیست. تموم زندگیت فدای خانوم زینب بشه." نگاهش کردم و گفتم: ــ خوبی؟ چشمش را روی هم فشرد. ... @rahe_beheshti🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍️آیا_رهبر_همه_کاره_این_کشور_است !؟ ✖️این شگرد دوستان اصلاح طلب است ! 👈قبل از انتخابات چنان بلدم بلدمی راه می اندازند که خیلی ها باور می کنند واقعا اینها می توانند ! 👈آنچنان از حکمت و تدبیر و تجربه حرف می زنند که آدم احساس می کند عده ای فیلسوف می خواهند اداره کشور را بر عهده بگیرند !!!؟ 🗝شاه کلید نشان مردم می دهند !؟ ▪️آن موقع هیچ حرفی از همه کاره بودن رهبری نمی زنند !! ▫️فقط می گویند قانون اساسی !!! ▪️آن موقع نمی گویند رهبر همه کاره است چرا که مردم یقه آنها را می گیرند که اگر می دانی رهبر همه کاره است پس چرا کاندید می شوی !!؟ ☝️اما همینکه تشت ناکارآمدی آنها از بام می افتد ناله سر می دهند که همه کاره رهبر است ! 🔺رئیس جمهوری که براساس قانون اساسی عالیترین مقام اجرائی مملکت و مسئول اجرای قانون اساسی است بهانه در می آورد که نمی گذارند کار کنیم !!؟ ✖️سعید حجاریان یکی از تئوریسین های جبهه اصلاحات اینطور گفته که رئیس جمهور واقعی رهبر است ! 👈این حرف شیطنت آمیز که از حجاریان مسبوق به سابقه است یک پیام بیشتر ندارد ! 👈آن هم اینکه به مردم القاء کند همه کاره رهبر بوده که این مشکلات پدید آمده !!! ☝️اما این توجیهات دیگر برای مردم قانع کننده نیست ! ✖️شاید بیشتر از همه احزاب و گروههای سیاسی این اصلاحاتی ها بوده اند که داعیه وفاداری به قانون اساسی را نعره زده اند !!! ✖️اصل 110 و 113 قانون اساسی به صراحت وظایف رهبر و رئیس جمهور را مشخص کرده !!! ✖️خب بیایند به مردم بگویند کدام یک را قبول ندارند !؟ 🔺نکته مهم تر اینکه دولت روحانی اختیاراتی فراتر از قانون اساسی را هم با اجازه رهبری کسب کرد ! 👈ماجرای برجام در تاریخ این کشور یک کار بی سابقه بود !؟ ▪️استفاده از منابع صندوق توسعه ملی در این دولت بی سابقه بود که با اجازه رهبر صورت گرفت !!! ▪️حتی پا را از این هم فرا تر گذاشتند و نامه نوشتند به رهبری که باید از زیر مجموعه خودتان هم حسابرسی کنیم و باید مالیات بدهند که آن اجازه را هم گرفتند !!؟ 🔺 از همه اینها مهم تر اینکه آقایان بگویند کجای کارشان لنگ مانده که به رهبر مربوط می شود و اقتصاد کشور را به این روز انداخته اند !؟ ✖️غیر از این هست که همه امکانات کشور در اختیارشان بود !؟ ☝️حالا نکته جالب اینکه دولت روحانی علاوه بر آنهمه اختیاری که ریاست جمهوری داشته حتی از اختیارات رهبری هم برای پیش برد کارهایش نهایت استفاده را برده است !؟ ✖️همین حالا طرح های بزرگ اقتصادی در این دولت توسط قرار گاه خاتم الانبیاء سپاه در حال ساخت و بهره برداری است !؟ ✖️پالایشگاه ستاره خلیج فارس یک نمونه از این طرح هاست !؟ ▪️و آخرین نمونه آن هم در جریان زلزله کرمانشاه بود ! ✖️معمولا نیروهای نظامی فقط در مرحله اول یک حادثه طبیعی وارد می شوند اما در سر پل ذهاب سپاه علاوه بر امداد و نجات بیش از 8000 کانکس برای مردم آنجا فراهم کرد و هنوز سرداران سپاه در آنجا مشغول خدمت رسانی به مردم هستند !؟ ✖️حالا مجسم کنید با عملکرد لاک پشتی این دولت فشل اگر سپاه وارد نشده بود آنجا چه فاجعه ای رخ می داد !؟ 🔺اتفاقا هرجا که رهبر همه کاره بوده آنجا گلستان شده !؟ 👈در بحث نیروهای نظامی رهبر همه کاره بوده ! 👈پیشرفتهایی آنجا بدست آمده که ما را در ردیف چهار کشور بزرگ تو لید کننده موشک و بعضی از ادوات نظامی قرار داده !!! 👈فرمان رهبر در آنجایی که نافذ بوده کاری کرده کارستان ! ✖️سوریه و عراق و لبنان و یمن را فرمان رهبر نجات داد! که اگر آن سنگر ها فرو ریخته بود امروز اثری از امنیت خانه های چند صد میلیاردی آقایان پیدا نبود !؟ ✖️امنیت این کشوری که دور تا دور آن را دشمن در کمین نشسته اطاعت فرمان رهبری تأمین کرده ! ✋️ای کاش اداره کشور هم به دست فرماندهان تحت امر رهبری بود !!! ✋️ای کاش رؤسای جمهور کشور اندکی مطیع فرمایشات رهبری بودند ! 👈آنوقت می دیدید که فقط اجرای یکی از دستورات رهبری مبنی بر اقتصاد مقاومتی چگونه کشور را به بهترین کشور منطقه تبدیل می کرد !؟ 🔹اشکال کار همینجاست که دولتی ها اختیاراتشان زیاد است !!! 🔹همین همه را به طمع می اندازد که پادشاهی کنند !!! 🔹ریاست جمهوری کافی نیست !؟ 🔹مجلس و قضائیه و مجمع و فرماندهی نیروهای نظامی را هم می خواهند !!! 🔺به نظر می رسد اینها نقشه کشیده اند که از قانون اساسی عبور کنند ! فاعتبرو یا اولی الابصار ـ ــ ـ‌ 🍃❤️↝ eitaa.com/Rahe_beheshti ↜ ┗━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❥کلیک ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ @Rahe_beheshti ❥ะٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ 📛 مسیح علی نژاد فلج شد‼️ این کلیپ واقعا دیدنی هست!! حرکتی آتش به اختیار در سطح دنیا در دفاع از حجاب
عرب پرست کیه؟ رهبری که ۸ سال جنگید و یه وجب خاک نداد؛ یا شاهی که برای خوش خدمتی به اعراب و انگلیس، نصف اروند و جزایر بحرین (مروارید خلیج فارس) و آریایی و زرکوه رو بخشید؟! 🆘 @Rahe_beheshti
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا