راه بھشـتی 🇮🇷🇵🇸
ًًًًٍٍٍٚٚٚٚٚٚٚٚٚٚٚ
یادمه با مادرم آقا اومده بودم حرم.....
راه بھشـتی 🇮🇷🇵🇸
ًًًًٍٍٍٚٚٚٚٚٚٚٚٚٚٚ
یادمه با مادرم آقا اومده بودم حرم.....
واقعا؟؟
من یه بارشم نرفتم که💔
راه بھشـتی 🇮🇷🇵🇸
ًًًًٍٍٍٚٚٚٚٚٚٚٚٚٚٚ
تاولاے پام مینداخت هی منو یاد رقیه...
راه بھشـتی 🇮🇷🇵🇸
ًًًًٍٍٍٚٚٚٚٚٚٚٚٚٚٚ
هرقدم موکبی بود
بین مسیر آب و غذا بود..
ولی هرکی دادمیزد رقیه..
بیشتر میزدنشـ.....
سرباباش کنار سر عمو رو نیزه ها بود...
رفیقای هیئتیم همسفر بودن باهام
اما دور زینبت شمروزجرو بستن اب..
حرف بزنین
دردودل کنین..
هی بگین رقیه جان...
برات کربلامو بده عزیزکم...
دق کردیم اخه...