🎬 گزارش تصویری دیدار امام جمعه محترم سیرجان با پرستاران مادر شهید زندی به مناسبت ولادت حضرت زینب سلام الله علیها به مناسبت روز پرستار 🍃 ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ #سیرجان_محور_وحدت #امام_جمعه کانال راه سلیمانی #حاج_قاسم_سلیمانی @rahe_solymani https://eitaa.com/joinchat/315491254C27c6ad2c2b

🔰در دیدار امام جمعه محترم سیرجان با پرستاران مادر شهید زندی‌نیا اتفاق افتاد؛ اهدا هدایای روز پرستار به مردم غزه و لبنان ✍🏻به گزارش روابط عمومی دفتر امام جمعه سیرجان؛ همزمان با فرا رسیدن سالروز میلاد با سعادت حضرت زینب (س) و گرامی‌داشت مقام پرستار؛ امام جمعه سیرجان با حضور در منزل مادر شهید زندی‌نیا، ضمن عیادت از این مادر شهید؛ با پرستاران وی دیدار و از آنان تجلیل و قدردانی کرد. 🔸مادر شهید زندی‌نیا پس از سال‌ها تحمل دوری فرزند خود، چند سالی است که به آلزایمر مبتلا شده و دو بانوی پرستار از او نگهداری می‌کنند. 🔹امام جمعه سیرجان در دیدار با این دو پرستار با اشاره به اینکه پرستاری صرفاً شغل مربوط به داخل بیمارستان نیست، گفت: هر کسی که از والدین، همسر و یا بیماری حتی خارج از محیط بیمارستان و خالصانه و به خاطر رضایت خداوند و بدون هیچ چشم داشتی نگهداری کند، نیز پرستار است و خدمات او در پیشگاه خداوند اجر و پاداش بسیاری دارد. همانگونه که این دو پرستار زحمتکش از مادر بزرگوار شهید زندی‌نیا خالصانه پرستاری می‌کنند. 🔹وی افزود: شهید مهدی زندی‌نیا از فرماندهان مقتدر سیرجانی در دوران جنگ تحمیلی است که در عملیات‌های مختلفی چون والفجر ۳، کربلای ۴، خیبر گ، بدر و... حضور داشت و سرانجام در سال ۶۵ در منطقه عملیاتی شلمچه در عملیات کربلای ۵ به مقام رفیع شهادت نائل شد. 🔸امام جمعه سیرجان در تجلیل از این دو بانوی پرستار، به آنان هدایایی تقدیم کرد و اما پرستاران مادر شهید زندی‌نیا خلوص نیت خود را به حد کمال رسانده و این هدایا را که انگشتر بودند، پس از دریافت از امام جمعه سیرجان به عنوان کمک به مردم غزه و لبنان هدیه کردند تا در پویش خیرخواهانه ایران همدل با مردم غزه و لبنان نیز سهیم باشند.  #امام_جمعه_سیرجان کانال راه سلیمانی #حاج_قاسم_سلیمانی @rahe_solymani https://eitaa.com/joinchat/315491254C27c6ad2c2b

✨بسم رب الشهداء والصدیقین🌷 💫خلوتی باشهدا 🕊 🌹 💫اینجا مقر شهداء ست...بسم الله بگویید و وارد شوید🥀 ☘ختم  جمعی #صلوات و #زیارت_عاشورا🍃 ✅ جهت سلامتی وتعجیل درفرج امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف ✅ جهت رفع مشکلات وگرفتاری جمیع شرکت کنندگان درختم ✅ جهت رفع گرفتاری یه بنده خدا که سفارش کرده وخادمین مجموعه 💐هدیه به محضر:👇 1⃣ سردارسرلشکرشهیددکترمجیدبقایی🌺 2⃣ شهیدسردارسرلشکرحاج اسماعیل دقایقی🌸 3⃣ سردارشهیدصدرالله فنی🌼 4⃣سردار شهیدعبدالعلی بهروزی☘ 5⃣ سردارشهیدخیرالله صفری زاده🌺 6⃣ شهید رحمان مدادیان🌸 7⃣ شهیدسید جلال جعفرزاده🌼 8⃣ سردارشهیدمسعودپیشبهار🍀 9⃣ سردارشهیدغلامحسین کرم نسب🌺 0⃣1⃣ سردارشهیدحبیب الله شمایلی🌸 1⃣1⃣سردار شهید حمید شمایلی🌹 2⃣1⃣ سردارشهیداحمدوتری🌼 3⃣1⃣ سردارشهید امیرعادل🌺 4⃣1⃣ شهیداسماعیل چابکی🌸 5⃣1⃣ شهیدمنصورنوبرپور🌷 1⃣6⃣ شهیدمهدی زین الدین🌹 1⃣7⃣ شهید ابراهیم هادی🥀 1⃣8⃣شهیدمحمدتقی تکبیری🍀 1⃣9⃣ شهیدپرویزسروش💐 2⃣0⃣ شهیدمدافع حرم بابک نوری🌷 2⃣1⃣شهیدمدافع حرم مجیدقربانخانی🌸 2⃣2⃣شهیدمحمدشعبانزاده🌺 2⃣3⃣شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده💐 2⃣4⃣شهیدمدافع حرم محسن حججی🌼 2⃣5⃣شهیدمدافع حرم احسان فتحی🌹 2⃣6⃣ شهید علی مومن طیبی🌺 2⃣7⃣ شهیدمدافع حرم مرتضی عطایی🌷 2⃣8⃣ شهید مدافع حرم مهدی صابری🌹 💐 ختم های خود رو به آیدی زیر ارسال کنید👇👇 @Ya_mahdi_zahra 🌱🍃 مهلت ختم تا جمعه شب #شهید_رحمان_مدادیان #عمو_رحمان @shahidmedadian https://eitaa.com/joinchat/1852440749Cc4937a5cdc ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

🌷 حدیث نصب شده در محل سخنرانی رهبر انقلاب در دیدار‌ صبح امروز اعضای مجلس خبرگان رهبری. ۱۴۰۳/۸/۱۷ 🔹️پیامبراکرم(ص): اِن تستقیمُوا تُفلحوا 🔹️اگر ایستادگی کنید رستگار و پیروز می‌شوید. -کنزالعمال- 🖼 #دیدار_خبرگان 💻 Farsi.Khamenei.ir

باران پاییزی در مزار شهید حاج قاسم سلیمانی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کانال راه سلیمانی #حاج_قاسم_سلیمانی @rahe_solymani https://eitaa.com/joinchat/315491254C27c6ad2c2b

♥️🖇•| دلم‌رفاقتےمیخواهد؛ که‌برایم‌سربندیازهراببندد . . که‌دلم‌راحسینےکند . . که‌خاکےباشد✋🏻 دلم‌رفاقتےمیخواهد؛ که‌شهیدم‌کند . کانال راه سلیمانی #حاج_قاسم_سلیمانی @rahe_solymani https://eitaa.com/joinchat/315491254C27c6ad2c2b

شب های جمعه همه جای بوی تو را میدهد امام حسین(ع) جان

اشک‌هاتون رو به دلیل محکمی گره بزنین ؛ مثلا برای امام حسین (ع) ..

هر نیمه شب ، کفنی به عطرِ شهیدی معطر میشود . ما کجای کاریم ؟

« بِسمِ اللهِ الرحمنِ الرحیم » صلوات ‌‌و سلام خداوند بر ارواح طیبه ی شهیدان 📖روایت « عزیز زیبای من » 📚 کتاب «عزیزِ زیبای من» مستند روایی از روزهای پایانی زندگی شهید حاج قاسم سلیمانی است. 🔹فصل اول : 🔸صفحه:۴۱، ۴۲ ✍راوی خانواده محترم شهید سلیمانی «بابا، شما برین من خیلی تنها میشم! من کسی رو جز شما ندارم.اگه نباشین من چه خاکی به سرم بریزم؟!» بعد هم افتاد به دست و پای حاجی و با گریه التماسش میکرد که او را تنها نگذارد. اما این بار حاجی دیگر حرفی از وصیت نامه نزد. همیشه سفارش زینب را خیلی به رضا می کرد. می گفت: «مراقبش باش. تنهاش نذار.» اما این بار سفارش همه را کرد. بعد هم او را در آغوش گرفت و خدا حافظی کرد. زینب هر بار برای حاجی سه مرتبه آیت الکرسی می خواند. در را می بست و از پشت در برایش می خواند و به سمتش فوت می کرد. دوست نداشت لحظه ای را ببیند که ماشین آن قدر دور می شود تادیگر دیده نشود. این دفعه هم داشت در را می بست و زیر لب آیت الکرسی میخواند که حاج قاسم گفت: «زینب، بابا...» زینب که صدای پدر را شنید سریع در را باز کرد و به او خیره شد. حاجی بی مقدمه لبخندی زد و گفت: «... من خیلی از تو راضی ام. تو دختر خوبی هستی بهت افتخارمی کنم.» زینب خشکش زد. این با خلق و خوی پدرش خیلی متفاوت بود. تا به حال نشده بود جلوی دیگران از فرزندان خودش تعریف کند. همیشه به همه می گفت: «بچه های شما بهتر از بچه های من هستن.» اما این بار داشت جلوی همه از زینب تعریف می کرد. ته دلش خالی شد. نمی دانست چه باید بگوید مادر این را که شنید، نگاه پر سؤالش را به زینب دوخت. زینب به سختی جواب داد: من...؟ من باعث افتخار شمام...؟! شما باعث افتخار منين! من اصلاً کی باشم که شما این حرف رو به من بزنین؟!» تمام صورت حاجی را لبخندی شیرین پوشاند. انگار از حرفی که زده بود، راضی و خوش حال بود. سوار ماشین شد و رفت. زینب همین که در را بست، به مادرش نگاه کرد و ناخودآگاه گفت: «حس میکنم بابا میخواد شهید بشه.» بعد هم از کلامی که به زبان آورد، متعجب شد. هیچ وقت این حرف در دهانش نمی چرخید. مادرش ناباورانه از حرفی که شنیده بود، گفت: «خدا نکنه مادر! این چه حرفیه می زنی؟!» «امروز بابا یه جور دیگه ای بود. به کارهایی داره میکنه که اصلاً به نظرم طبیعی نیست!» بعد هم از حرفی که زده بود و چیزی که به آن فکر می کرد، ترسید. ادامه دارد... کانال راه سلیمانی #حاج_قاسم_سلیمانی @rahe_solymani https://eitaa.com/joinchat/315491254C27c6ad2c2b

پست جدید پیج روبیکا شهید مصطفی صدرزاده حتما ببینید و حمایت کنه 👇👇👇 https://rubika.ir/post/PnfEVSrshh