◇روز هشتم آبان ۱۳۵۹، محمدحسین فهمیده به اتفاق دوست شهیدش محمدرضا شمس ـ که در یک سنگر بودند ـ در هجوم عراقیها، محاصره میشوند.
◇محمدرضا شمس، زخمی میشود و حسین با سختی و زحمت زیاد او را به پشت خط میرساند وقتی به سنگر بر میگردد، میبیند که پنج تانک عراقی به طرف رزمندگان اسلام هجوم آورده و درصدد محاصره و قتل عام آنها هستند.
◇محمدحسین در حالی که تعدادی نارنجک به کمر خود بسته بود به طرف تانکها حرکت میکند.
◇تیری به پای او میخورد اما در همان حال موفق میشود خود را به تانک پیش رو برساند. خود را به زیر تانک میاندازد و تانک به وسیله نارنجکی که در دست #حسین_فهمیده قرار داشته منفجر میشود. دشمن در این حال تصور میکند که حملهای صورت گرفته و با سرعت تانکها را رها کرده و فرار میکنند؛
◇در نتیجه، حلقه محاصره شکسته میشود و پس از مدتی نیروهای کمکی میرسند و آن قسمت را از وجود متجاوزان پاکسازی میکنند.
🇮🇷 _امام خمینی رحمةالله علیه فرمود:
رهبر ما، آن نوجوان 12 ساله ای است که
با قلب کوچک خود، که ارزشش از صدها
قلم و زبان ما بیشتر است، با نارنجک خود
را زیر تانک انداخت و آن را منهدم نمود و
خود نیز شربت شهادت نوشید.
#وصیت_نامه_شهید_فهمیده
✍_آرزوی من پیروزی اسلام و ترویج
آن در تمام جهان است و امیدوارم
که روزی به یاری رزمندگان ،
تمام ملت های زیر سلطه آزاد شوند .
🗓 _ 8 آبان سالروز شهادت
نوجوان ۱۳ساله، بسیجی دلاور
شهید محمد حسین فهمیده است.
☘ #شادی_روح_شهدا
و#شهید_محمدحسین_فهمیده...🌷
#سالروز_شهادت
22.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کلامی از شهید سیدمرتضی آوینی
📎 #شهدا
📎 #شهید_آوینی
کانال راه سلیمانی
#حاج_قاسم_سلیمانی
@rahe_solymani
https://eitaa.com/joinchat/315491254C27c6ad2c2b
9.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥#کلیپ_مهدوی
🎙حجتالاسلام فرحزاد
🔸دلتنگ #امام_زمان ارواحنا فداه
کانال راه سلیمانی
#حاج_قاسم_سلیمانی
@rahe_solymani
https://eitaa.com/joinchat/315491254C27c6ad2c2b
5.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️امامخامنهای:
🇮🇷اینها ایران را نمیشناسند!
✌️این را باید به اینها بفهمانیم
کانال راه سلیمانی
#حاج_قاسم_سلیمانی
@rahe_solymani
https://eitaa.com/joinchat/315491254C27c6ad2c2b
.
ده روز تا سالگرد قمری شهادت سردار دلها... شب جمعه، ولادت حضرت زینب سلام الله علیها 💚
و ما همچنان در جهانی که تو را کم دارد💔
کانال راه سلیمانی
#حاج_قاسم_سلیمانی
@rahe_solymani
https://eitaa.com/joinchat/315491254C27c6ad2c2b
هدایت شده از فرزندی مثل مصطفی
سلام علیکم
تماسی با پدر داداش مصطفی صدرزاده داشتیم
جویای احوال مادر داداش مصطفی شدیم خوشبختانه با دعای خیر شما همراهان عزیز تازه از ای سی یو مرخص شدن و عملشون موفقیت آمیز بوده خدا را شکر
ان شاالله به حق حضرت زهرا سلام الله علیها هميشه سالم و تندرست باشن خانواده داداش مصطفی
🌷🌷🌷
خادم مجموعه فرهنگی مجازی شهید ابراهیم هادی
کانال شهید مصطفی صدرزاد 👇
https://eitaa.com/joinchat/2871395004C08509d8ff1
32.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حاج قاسم استاد داره...🌹👌
استاد حاج قاسم کیست؟---
دست نوشته حاج قاسم در باره شهید محمد حسین یوسف الهی:
(اگر در این دنیامتوجه شوم کسی بیشتر از من شهید محمد حسین یوسف الهی را دوست دارد،اگر از حسادت مردم به من اشکال نگیرید)...
🟠راوی:همرزم حاج قاسم،حاج حسین کاجی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال راه سلیمانی
#حاج_قاسم_سلیمانی
@rahe_solymani
https://eitaa.com/joinchat/315491254C27c6ad2c2b
« بِسمِ اللهِ الرحمنِ الرحیم »
صلوات و سلام خداوند بر ارواح طیبه ی شهیدان
📖روایت « عزیز زیبای من »
📚 کتاب «عزیزِ زیبای من» مستند روایی از روزهای پایانی زندگی شهید حاج قاسم سلیمانی است.
🔹فصل اول
🔸صفحه: ۲۹و۳۰
راوی: خانواده محترم شهید حاج قاسم سلیمانی
هنوز حرفش تمام نشده بود که حاجی صدایش کرد:
«زینب بابا، بیا یه لحظه.»
بلافاصله خودش را به پدر رساند. پایین پایش ایستاد وگفت:
«جانم؟»
«بابا، پام خیلی درد می کنه.»
«چرا؟»
«نمی دونم. چند وقته پاهام وزانوهام خیلی درد می کنه.»
زینب پاچه ی شلوار پدر را بالا زد تا کمی پاهایش را ماساژ بدهد. دید پاهای پدر پر از تاول های تازه است. حاجی در جبهه شیمیایی شده بود و هربار به منطقه می رفت، عوارضش تشدید می شد و باید آنتی بیوتیک می خورد واستراحت می کرد تا کمی بهتر شود. اما این بار زینب خیلی شوکه شد؛ چون تاول ها به قدری بزرگ و تازه بودندکه احساس کرد اگر کمی پاچه ی شلوار را محکم تر بالا کشیده بود، پاهای بابا زخم می شد.
«این ها چیه بابا؟ شما حتما باید برین دکتر!»
«هیس، چیزی نگو! نمی خوام مادرت متوجه بشه.»
«خب عزیز من، نمی شه که این جوری هی به خودتون فشار بیارین، این ها بدتر می شه!»
«چیزی نگو بابا. من شما رو امین دونستم که بهت گفتم.»
زینب بااینکه از دیدن این صحنه غمی عجیب در دلش دویده بود، اما به خواست پدر سکوت کرد. رفت یک پماد آورد تا پای او را ماساژ بدهد.
همان طور که به آرامی پایش را ماساژ می داد، به این فکر می کرد که چکار کند تا بابا از رفتن منصرف شود.
ادامه دارد...
کانال راه سلیمانی
#حاج_قاسم_سلیمانی
@rahe_solymani
https://eitaa.com/joinchat/315491254C27c6ad2c2b
🚨 این جنگ را شما شروع میکنید اما پایانش را ما ترسیم میکنیم
#حاج_قاس
#وعده_صادق۳