💐🍃🌿🌸🍃🌾
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
❣
┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈
🔴 #اصالت رهبر انقلاب در شبکه المنار
(خامنئي)عنوان مستندی جالبیست درباره سیر زندگی حضرت آیت الله خامنه ای که از شبکه المنار لبنان پخش می شود. در بخشی از این مستند به اصالت ایشان می پردازد که بسیار جالب است.
▪️#ترکها بخاطر ترک بودن ایشان را اصالتا ترکی میدانند.
▪️#مشهدیها بدلیل تولد ایشان در مشهد ایشان رامشهدی وخراسانی می دانند.
▪️#اعراب و حجازی ها بخاطر سید بودن و از نسل ائمه بودن ایشان را اصالتا عرب و حجازی لاصل می دانند.
▪️#عراقیها به دلیل تولد پدر ایشان در نجف ایشان را اصالتا عراقی می دانند.
▪️#اصفهانیها به خاطر اصفهانی بودن مادرمکرمه ایشان و تکلم به زبان مادری ایشان را اصالتا فارس می دانند.
⬛️ و حالا در این مستند #لبنانیها بخاطر تولد یکی از اجداد ایشان در شهری در لبنان که آن را بررسی می کند ایشان را لبنانی الاصل دانسته اند.
این جالب و البته خوب است که همه اقوام ایشان را از خود بدانند. اما بهتراست بگوییم اصالت ایشان #اسلام است. ایشان رهبر تمامی آزادگان جهان هستند. ایشان یار و یاور همه مستضعفین عالم هستند و انشاءالله پرچم مقاومت را به دست صاحب العصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) خواهند داد.
┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈
🌿
🌾
🌺🍂 @raheroshan_khamenei
💐🌾🍀🌼🌷🍃
💐🍃🌿🌸🍃🌾
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
❣
┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈
💦🍒 #اصالت مهم تر است یا #تربیت؟🍒💦
می گویند: روزی شاه عبّاس در اصفهان به خدمت عالم زمانه، شيخ بهایی رسيد. پس از سلام و احوالپرسی، از شيخ پرسيد:
در برخورد با افراد اجتماع، اصالت ذاتیِ آن ها بهتر است
يا تربيت خانوادگی شان؟
شيخ گفت: هر چه نظر حضرت اشرف باشد، همان است.
ولی، به نظر من "اصالت" ارجح است.
و شاه بر خلاف او گفت: شک نکنيد که "تربيت" مهمّ تر است.
بحث ميان آن دو بالا گرفت و هيچ يک نتوانستند يکديگر را قانع کنند.
به ناچار شاه برای اثبات حقّانيّت خود، او را به کاخ دعوت کرد تا حرفش را به کرسی بنشاند.
فردای آن روز، هنگام غروب، شيخ به کاخ رسيد.
بعد از تشريفات اوّليّه، وقت شام فرا رسيد. سفره ای بلند پهن کردند.
ولی، چون چراغ و برقی نبود، مهمانخانه سخت تاريک بود.
در اين لحظه، پادشاه دستی به کف زد و با اشاره ی او چهار گربه، شمع به دست حاضر شدند و آن جا را روشن کردند.
در هنگام شام، شاه دستی پشت شيخ زد و گفت ديدی گفتم: "تربيت" از "اصالت" مهمّ تر است.
ما اين گربه های نااهل را اهل و رام کرديم.
که اين نتيجه ی اهمّيّت "تربيت" است.
شيخ در عين اين که هاج و واج مانده بود، گفت: من فقط به يک شرط حرف شما را می پذيرم و آن، اين که فردا هم گربه ها مثل امروز چنين کنند.
شاه که از حرف شيخ سخت تعجّب کرده بود، گفت:
اين چه حرفی است. فردا مثل امروز و امروز هم مثل ديروز!
کار آن ها اکتسابی است که با تربيت و ممارست و تمرين زياد انجام می شود.
ولی، شيخ دست بردار نبود که نبود.
تا جایی که، شاه عبّاس را مجبور کرد تا اين کار را فردا تکرار کند.
لذا، شيخ فکورانه به خانه رفت.
او وقتی از کاخ برگشت، بی درنگ دست به کار شد.
چهار جوراب برداشت و چهار موش در آن نهاد.
فردا او باز طبق قرار قبلی به کاخ رفت. تشريفات همان و سفره همان و گربه های بازيگر همان شاه که مغرورانه تکرار مراسم ديروز را تاکيدی بر صحّت حرف هايش می ديد.
زير لب برای شيخ رجز می خواند. که در اين زمان، شيخ موش ها را رها کرد.
در آن هنگام، هنگامه ای به پا شد؛ يک گربه به شرق، ديگری به غرب، آن يکی شمال، و اين يکی جنوب.....
اين بار شيخ دستی بر پشت شاه زد و گفت: شهريارا !
يادت باشد اصالت گربه، موش گرفتن است؛ گرچه "تربيت" هم بسيار مهمّ است. ولی، "اصالت" مهمّ تر است.
يادت باشد با "تربيت" می توان گربه ی اهلی را رام و آرام کرد؛
ولی، هر گاه گربه موش را ديد، به اصل و "اصالت" خود بر می گردد.
و اين است: حکايت بعضی تازه به دوران رسيده ها.
┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈
sapp.ir/raheroshan_khamenei
┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈
🌿
🌾
🌺🍂 @raheroshan_khamenei
💐🌾🍀🌼🌷🍃