eitaa logo
🇵🇸راهیـان نــور مـجازی🇮🇷
4.6هزار دنبال‌کننده
13.8هزار عکس
7هزار ویدیو
75 فایل
🕊️این کانال دلی است و شما دعوت شهدایید🕊️ سروش ، شاد ، روبیکا ، ویراستی⇣ @rahiankhuz مدیر⇣ @jamandehazsoada گروه مطالب ارزشی⇣ https://yun.ir/t1vozb کانال فاتحان نُبُل و الزهرا⇣ @fatehan94 برای تبادل⇣ @Rahyan_noor
مشاهده در ایتا
دانلود
مدتی بعد ازشهادت حاج قاسم، خواب ایشان و داداش محمد را دیدم گلزارشهدای کرمان تماما خاک بود و من پشت سر داداش محمد حرکت میکردم مرا به مزاری که فقط خاک بود و پرچم یازهرا روی آن کشیده بودن وفانوسی بر روی آن بود،برددستم را گرفت وگفت بشین.. روی خاکها وکنار آن مزارنشستیم دست گل نرگسی در دست داشتم و بر روی آن خاکها وپرچم گذاشتم، به داداش محمدگفتم اینجا چه کسی دفن شده ، گفت اینجا مزار حاج قاسم شهید است..‌ گفتم مگه تو شهید نشدی و الان پیش حاج قاسم نیستی گفت چرا،ما همه پیش هم هستیم اما امدم تو را اینجا بیاورم تا وقتی حاجی آمد از نزدیک ببینیش گفتم چطور میاد؟ازکجا؟ گفت فعلا بشین.میاد بعد ازچند دقیقه کسی ازپشت ما آمد و سریع روی خاکها نشست، حاج قاسم بود... بی مقدمه شروع کرد روضه حضرت مادر(س) را خواند صدای گریه هایشان همه جای آن مکان را فراگرفته بود. من هم گریه امانم نمیداد درحالی که اشک ازچشمانم فرو می ریخت از حاج قاسم پرسیدم: چطور میشه عاقبت بخیر شد مثل شما؟ ایشان فرمودن: فقط اخلاص،همانی که این محمد ما(داداش محمد) داشت... گفتم دعایم کنید وشفاعتم کنید ایشان فرمودن من همه شما جوان‌ها را دعامیکنم ولی شما ،شفیع دارید. درهمین حال انگار همه جا خاکی شد و حاج قاسم هم نبود و من هم مبهوت بودم که آنها کجا رفتن، سنگینی رو زانوهایم حس میکردم و ناگهان دیدم داداش محمد ،تیر خورده و بی حال روی پاهایم افتاده، من هم ترسیده بودم و هرچه کمک میخواستم کسی نبود کمک کند. من فقط فریاد میزدم ومیگفتم: یازهرا(س) جسم بی جانش را روی دستهایم گرفتم وخاکهای صورتش را پاک کردم چشمانش را بازکرد وگفت ما بارها شهید شدیم... ➕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
_جبهه 😁 من گشنمه😄😜 🌸 یکی از روزها ، ماشین تدارکات که ناهار را از پادگان دوکوهه می آورد ، سر موعد نیامد . ساعت نزدیک سه عصر بود . خیلی گرسنه مان بود . هر چه منتظر شدیم و به جاده چشم دوختیم ، از ماشین تدارکات خبری نشد . سرانجام دست به کار شدیم و غذای ابتکاری را که هر از چندگاهی در چنین مواقعی تهیه می شد ، درست کردیم . یک قالب پنیر خارجی را که بین بچه ها به "پنیر گچی" معروف بود ، داخل قابلمه ای بزرگ له کرده ، مقداری آب به آن افزودیم تا به صورت دوغ درآمد . سپس مقداری نان خشک را که اطراف چادر از روزهای گذشته باقی مانده بود ، در آن تلیت کردیم ، مقداری نمک و شروع کردیم به خوردن . کمال صادقی به شوخی یک شیشه آب لیمو را داخل قابلمه خالی کرد . "مهدی فقانی" به لج او ، شیشه شربت آلبالو را و من هم مقدار زیادی شکر ریختم . شوربای عجیبی شده بود ! به همه چیز می خورد ، الاّ غذا . و از خود غذا عجیب تر آن بود که همه آن را خوردیم ؛ حتی ته قابلمه را لیسیدیم . صدای بوق ماشین تدارکات آمد که غذا آورده بود ! ➕درایتا‌ و سروش‌ و روبیکا‌ به راهیان‌نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
تولد همه بهمن ماهی ها مبارک یک یا حسین تقدیم شما ➕ در ایتا‌، سروش‌ و روبیکا‌ به راهیان‌نور بپیوندید 👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهدای گمنام اردوگاه شهید مسعودیان ➕ در ایتا‌، سروش‌ و روبیکا‌ به راهیان‌نور بپیوندید 👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید نوید صفری و زیارت عاشورا ➕ در ایتا‌، سروش‌ و روبیکا‌ به راهیان‌نور بپیوندید 👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
سجده شهید مدافع حرم فرمانده گروهان ویژه شهید علی محمد قربانی بر پرچم ایران اسلامی در شهر نبل در جریان عملیات آزادسازی نبل و الزهرا سوریه ➕ در ایتا‌، سروش‌ و روبیکا‌ به راهیان‌نور بپیوندید 👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تنها گیر آوردنت😭😭😭 یادواره شهید مجتبی زکوی زاده پخش زنده شبکه خوزستان الان ➕ در ایتا‌، سروش‌ و روبیکا‌ به راهیان‌نور بپیوندید 👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
✅ بهشت زیر پاهای مادران است ➕درایتا‌ و سروش‌ و روبیکا‌ به راهیان‌نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]