ایتا - راحیل³¹⁵

گفتم بروَم سایه لطفش بنشینم..
دیدم که علی نور بود !
سایه ندارد :) ✨️

212 مشاهده00:11

یا مرگ بِده تمام کن کار مرا !
یا باز مرا در حَرمت مهمان کن :))💔

209 مشاهده00:16

_

212 مشاهده00:17

در فراز و نشیب این جهان دریافتم ..
هرچه بالا رفت ، پایین آمد ؛
اِلا پرچمَت :)) 
#حضرتِ‌قلب

224 مشاهده00:18

ما ، غم‌خوار کرببُلایَت بودیم ..
اما گاهی نمی‌شود !
ك نمی‌شود ..

202 مشاهده23:46

مارو بِبر حَرمت :))

215 مشاهده23:47

ناگفته های ِاین دل ِآزرده از جهآن
باشد برای ِخلوت ِشب های ِبا حَرم :)))

274 مشاهده23:47

می‌خواند از رُباب و گل ِسرخ ِپرپرش ..
یا خواهری که مُرد زِ داغ ِبرادرش ..

196 مشاهده22:29

خواهر رسید و با همه‌ی ِجان خسته‌اش 
میگفت با برادر ِدر خون نشسته‌اش :))

205 مشاهده22:30

يك صبح زینب ِتو ،
بدون ِتو شب نکرد !
داغی چو داغ ِشآم مرا جان به لب نکرد 💔.

1 مشاهده22:30

_

1 مشاهده22:30

مطالب بعدی