✨♥️
عقربه زمان را به دست میگیرم و آن را ... سال به عقب باز میگردانم...
عقربه بین ماه فروردین میچرخد و هی جایش را عوض میکند تا زمانی که او را روی ششم فروردین ثابت میکنم🥲❤️
وقتی به آن روز برمیگردم، منی وجود نداشت در واقع من میوه تابستان بودم و تو شکوفه بهار🌸
سال ...شروعش را با عطر تو آغاز کرد و برای تو بیتاب بود تا زمانی که در ششم فروردین صاحب چشمان تو شد✨
دوباره شروع میکنم به دست کاری عقربه زمان.....
میچرخانم، میچرخانم.... تا زمانی که آن را روی شش سال پیش تنظیم میکنم🙂
روزی که قلب هایمان عهد رفاقت را باهم بستند🫂🫀
حال شش سال از آن روز گذشته و در آستانه سال هفتم هستیم🙃✨
این بار برای آخرین بار دست عقربه زمان را میگیرم و برش میگردانم سر جای اولش یعنی امشب....
صدای خستگی اش را میشنوم لبخند میزنم که یعنی انقدر داستان منو و تو طولانی بود که این زمان از دست ما خسته شد :)
امشبی که زمین ... سالگرد ورود تو به این جهان را جشن میگیرد ♥️⛓
امشب را در تاریخ ثبت میکنم البته.... نه تاریخ کم است
امشب را در قلبم ثبت میکنم🙂♥️
ای که نامت حکاکی شده بر روی قلب من است....
تولدت مبارک♥️🫂⛓️
"به قلم خودم"
تقدیم به زی زی 315 ♥️🔗
از طرف #کاکتوس_ 🌵
هدایت شده از کاژھ:)¡♡
چیست
دلچسبترین
عیدیِ
این
شهـراللہ؟!
یڪ سحـر
وقٺِ اذان
صحن اباعبدالله♥️"•
May 11
وسطجاذبہۍاینهمهرَنگ
نوڪرتتابہابدرنگشماست
بیخیالهمہۍِمردمشھر !
دلمآقابهخداتنگشماست :)💔