eitaa logo
ره پویان ولایت
344 دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
8.8هزار ویدیو
454 فایل
محتوای فرهنگی سیاسی هنری
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چرا_ریزش_بازار_ارز_پس_از_پیروزی_بایدن_تداوم_نداشت؟.pdf
202.5K
چرا_ریزش_بازار_ارز_پس_از_پیروزی_بایدن_تداوم_نداشت؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😭😳 در ســوریه، ایمــان به دوستانے که مداحے میڪــردند میگه برایــم حضــرت (س) بخونــید و بهشــون میــگه برایــم دعــا کنید؛ اگر قرار هست شهید بشم یا به روش آقا ابوالفضــل یا به روش سرورمــون آقا (ع) یا مثل خانم زهرا.  ایمان به سہ روش شهــید شد: ڪہ عبــارت یا روی ان نوشته شــده بود مــثل آقا ابوالفضل، قسمتی از گردنش مثل سرورمون آقا امام حسین ع و قسمت اصلے جراحـت ایمــان و شـکم بود؛ مـثل خانم فاطمه زهرا. که بعد از برگرداندن پیکر مطهرش متوجه میشوند یک قــسمت از بدنش جا مانده که آن را همان جا در سوریه تپه العیس دفن میکنند؛ یعنے یک قســمت از وجــود من در خاک جـا مانــد. ﺭاﻭﻱ : ﻫﻤﺴﺮﺷﻬﻴﺪ 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
معرفی دهلاویه دهلاويه روستايي کوچک در شمال غربي سوسنگرد ، در کنار جاده بستان و نزديکي هاي مرز غربي قرار دارد. مردم اين روستا که مردماني زحمت کش و بردبار هستند قوت لايموت خود را با عرق جبين از راه کشاورزي و دامداري به دست مي آورند. اين روستاي کوچک از همان روزهاي ابتدايي جنگ که دشمن بعثي قصد تصرف شهرهاي مرزي استان خوزستان را داشت، مورد تهاجم قرار گرفت. در اواخر آبان سال 1359 پس از اينکه عراقي ها سابله و پاسگاه آن را به تصرف در آوردند به سوي دهلاويه حرکت کردند. براي رسيدن به سوسنگرد يکي از راهها عبور از دهلاويه بود؛ البته دشمن نقاط ديگري غير از دهلاويه را هم براي محاصره سوسنگرد در نظر داشت تا هرچه بيش تر حلقه محاصره شهر را تنگتر کند. با يورش ارتش عراق به دهلاويه عده اي از رزمندگان از سپاه و ارتش که در دهلاويه حضور داشتند دليرانه به مقابله و مقاومت در مقابل ارتش تا دندان مسلح عراق پرداختند. لشکر 92 زرهي خوزستان نيز دستور احداث پلي شناور جهت انتقال نيروهاي تيپ 3 را صادر کردند
ولي در نهايت پس از نبرد شديدي که طي چند روز انجام شد در روز 24 آبان 1359 دهلاويه سقوط کرده و مدافعان آن نيز براي مبارزه به سمت سوسنگرد عقب نشيني کردند. اما دهلاويه فقط 310 روز در اشغال دشمن بعثي بود و سرانجام در تاريخ 27 شهريور 1360 در عملياتي به نام شهيد آيت الله مدني که توسط شهيد چمران طراحي و اجرا شد آزاد گرديد. و از آن به بعد بار ديگر حيات و زندگي به اين منطقه بازگشت و عشاير بار ديگر به آن منطقه بازگشتند.
یاد آن روزها که می افتم، دلم حسابی تنگ می شود؛ تنگِ تنگ. عکس ها را در می آورم و دوباره چند باره نگاهشان می کنم. صدایش را می شنوم که می گوید « چه خبر؟ چی دارین ؟ تیر ؟ ترکش؟ خمپاره ؟ » بعضی وقت ها هم این دل تنگی ها بغض می شود و می رود جمع می شود ته گلو. هیچ کاریش هم نمی شود کرد. راه می افتم سمت جنوب ، دهلاویه . آن جا می ایستم روبه رویش ، سلام می کنم و سرم را می اندازم پایین ، منتظر که بگوید «چه خبر؟ باز کتونی هاتو زدی زیر بغلت برگردی اهواز؟»  تا بغضم حسابی باز شود
این‌جا محل شهادت دکتر چمران است ... ای زندگی، من با تو وداع می‌کنم! ای پاهای من، می‌دانم که شما چابک هستید، می‌دانم فداکارید! اکنون می‌خواهم که در این لحظات آخر، آبروی مرا حفظ کنید. ای پاهای من، سریع و توانا باشید! ای دست‌های من، قوی و دقیق باشید! ای چشمان من، تیزبین و هوشیار باشید! ای قلب من، این لحظات آخرین را تحمل کن! به شما قول می‌دهم که پس از چند لحظه همه‌ی شما در استراحتی عمیق و ابدی آرامش بیابید... این دلنوشته را شهید مصطفی چمران نوشته است. اگر بخواهید دهلاویه را بشناسید باید با چمران آشنا بشوید. دهلاویه و چمران، هیچ‌گاه از هم جدا نمی‌شوند.
💛دهلاویه ...
💛دهلاویه ...
 اینجا دهلاویه است،  سرزمین شهیدان. محل شهادت مرد دعا و جهاد و شهادت. به بالاترین مدارج علمی رسید، اما نه برای خود: «باید به آن سنگدلانی که علم را بهانه کرده و به دیگران فخر می‌فروشند، ثابت کنم که خاک من هم نخواهند شد.  باید همه آن تیره‌دلان مغرور و متکبر را به‌زانو درآورم، آنگاه خود خاضع‌ترین و افتاده‌ترین فرد روی زمین باشم.» او که  قدم درراه جهاد گذاشت؛ جنوب لبنان و کردستان و دهلاویه.  اینجا سرزمینی است که مصطفی را به یاد دارد و نبردش را.  آن‌وقت که تفنگ به دست،  به خیلی تانک‌ها هجوم می‌برد.  به آن هنگام که به‌تنهایی، با معبودش راز نیاز می‌کرد. و او که فریاد خاموش شیعه بود: « خدایا تو را شکر می‌کنم که شیعیان را با اسلحه شهادت مجهز کردی که علیه طاغوت‌ها و ستمگران و تجاوزگران قیام کنند و با خون سرخ خود، ذلت هزارساله را از دامن تشیع پاک کنند و ارزش و اهمیت شهادت را در معرکه حیات بفهمند و باایمان خدایی و اراده آهنین، خود را از لجن‌زار اسارت اسدی جسدی و روحی نجات بخشند. علی وار زندگی کنند و درراه سرخ حسین قدم بگذارند و شرف و افتخار راستین تشیع را که قرن‌ها دست ستمگران بود، دوباره کسب کنند.»  آداب زیارت را به‌جا آور.نیت کن که شهیدان ایران با تو هم‌کلام شود؛ با تو سخن بگویند. شهدا راهنما هستند، برای همه ما از قافله جاماندگان.  در اینجا می‌توان چشم دل‌باز کرد. در اینجا می‌توان نفس را زیر پا گذاشت. در دهلاویه می‌توان خدا را پیدا کرد و به شهر بازگشت.
خدایا مرا از بلای غرور و خودخواهی نجات ده تا حقایق وجود را ببینم و جمال زیبای تو را مشاهده کنم. خدایا پستی و ناپایداری روزگار را همیشه در نظرم جلوه‌گر ساز تا فریب زرق و برق عالم خاکی مرا از یاد تو دور نکند.(شهید مصطفی چمران)
خدايا ترا شكر مي‎كنم كه حسين را آفريدي.اي خداي حسين ترا شكر مي‎كنم كه راه پرافتخار شهادت را در جلوي پاي روندگان حق و حقيقت گذاشتي. اي حسين، دلم گرفته و روحم پژمرده، در ميان طوفان حوادث كه همچون پر كاه ما را به اينطرف وآن طرف مي‎كشاند، مايوس و دردمند، فقط بر حسب وظيفه به مبارزه ادامه مي‎دهم، و گاهگاهي آنقدر زيرفشار روحي كوفته مي‎شوم كه براي فرار از درد وغم دست بدامان شهادت ميزنم تا ازميان اين گرداب وحشتناكي كه همه را وانقلاب را فروگرفته است لااقل گليم انساني خود را بيرون بكشم و اين عالم دون واين مدعيان دروغين را ترك كنم و با دامني پاك و كفني خونين بلقاء پروردگار نائل آيم ... اي حسين مقدس، روزگار درازي بود كه هر انقلابي را مقدس مي‎شمردم و نام او را با ياد تو توام مي‎كردم و قلب خود را مي‎گشودم و انقلابيون را و او را در قلب خود جاي مي‎دادم و به عشق تو او را دوست مي‎داشتم و بقداست تو او را مقدس مي‎شمردم و در راه كمك به او از هيچ فداكاري حتي بذل حيات و هستي خود دريغ نميكردم...
خدایا! وجودم اشک شده ، همه وجودم از اشک می جوشد ، می لرزد ، می سوزد و خاکستر می شود. اشک شده ام و دیگر هیچ ، به من اجازه بده تا در جوارت قربانی شوم و بر خاک ریخته شوم واز وجود اشکم غنچه ای بشکفد که نسیم عشق و عرفان وفداکاری از آن سرچشمه بگیرد . خدایا تو را شکر می کنم که باب شهادت را به روی بندگان خالصت گشوده ای تا هنگامی که همه راهها بسته است و هیچ راهی جز ذلت و خفت و نکبت باقی نمانده است مسح توان دست به این باب شهادت زد و پیروزمند و پر افتخار به وصل خدائی رسید.
خدایا نگذار دروغ بگویم، زیرا دروغ ظلم کثیفی است. خدایا محتاجم نکن که تهمت به کسی بزنم، زیرا تهمت خیانت ظالمانه‌ای است. خدایا ارشادم کن که بی‌انصافی نکنم، زیرا کسی که انصاف ندارد شرف ندارد.(شهید مصطفی چمران)
می‌گویند تقوا از تخصص لازم تر است، آ نرا می‌پذیرم، اما می‌گویم: آنکس که تخصص ندارد و کاری را می‌پذیرد، بی‌تقواست.(شهید مصطفی چمران)
نمایشگاه مجازی