💢 پاسخ به سوالات احکام انتخاباتی
🔘 ران دایناسور
✍ #سمیه_قربانی
⏰زمان لازم برای مطالعه 49 ثانیه | معادل زمان برای بلعیدن درسته ران دایناسور
🌐آدرس: https://b2n.ir/227675
۱-درخواست شغل از نامزدی که در ایام تبلیغات قول رفع بیکاری را داده است، جایز است یا خیر؟
چنانچه منظور وی از رفع بیکاری، جور کردن شغل برای خودش بوده و به چنین مقصودی رسیده است، درخواست شغل از چنین فردی انصافا محل اسراف است!
۲- حکم نگه داشتن تقویم تبلیغاتی نامزد مجلس که هرروز بر روی دیوار آینه دق ما شده ولی به خاطر اسماء متبرکه موجود در آن نمیتوانیم دور بیندازیم، چیست؟
نگه داشتن تقویم بهخودیخود مشکلی ندارد ولی چنانچه مشاهده فیگور و خنده مصنوعی نامزد روزتان را خراب کرده و شبها کابوس میبینید، چسباندن کاردستی یا هر فعلی که منجر به محو شدن عکس نامزد شده و اعصابتان را آرام نماید مانعی ندارد. از طرف ما هم آن را بسوزانید و خاکسترش را پای کاکتوس بریزید تا با هر چیزی برای خودش رای جمع نکند پدرسوخته.
۳- اگر به زور و اصرار نامزدی یک سیخ کباب خورده باشیم و ما را مدیون کرده باشد تا به او رای بدهیم تکلیف ما در مقابل فرد دیگری که ران شتر داده باشد چیست؟
خوردن ران شتر و جوجهکباب و ایضا ران دایناسور نیز تکلیفی برای رای دادن به عهده شما نمیگذارد و حتیالامکان باید جلوی شکم وامانده را گرفت.
📍سایت و مجله راه راه | @rahrahtanz_ir
💢 بهمناسبت سالروز کودتای رضاپالانی(۱)
🔘 سوهان روح کوروش
✍ #مهدی_امامرضایی
⏰زمان لازم برای مطالعه 39 ثانیه | معادل زمان لازم برای انجام کودتای بسیار موفق
🌐آدرس: https://b2n.ir/494156
هرچند به زعم خویش سلطان بودند
در اسم شبیه پهلوانان بودند
در پهلوی پهلوی نشسته هرکس
فهمیده چقدر ناز و مامان بودند!
بحرین عروس شد به یک امضا چون
شه حامی ازدواج آسان بودند!
بنگر که مخالفان همه فربه و چاق
توی هتل ساواک مهمان بودند
شد راه فضا ز پشت بام همه باز
شهدخت به شخصه عامل آن بودند!
هر شب به سلامتی مردم تا صبح
مشغول می و کباب بریان بودند
تصویب کاپیتولاسیون یعنی که
مرحوم چقدر فکر ایران بودند
چون یکسره خط مشی شان ثابت بود
پیوسته به زیر خط بطلان بودند!
با پخِّ سفیر اجنبی از لکنت
دربار تَ تر تَ تر تُ تنبان بودند
معلوم نشد که شاه این مملکت اند
یا نوکر خاص انگلستان بودند؟
بر روح نجیب و بی نوای کوروش
بابا و پسر همیشه سوهان بودند
📍سایت و مجله راه راه | @rahrahtanz_ir
💢 بداهه شاعران راه راه به مناسبت سوم اسفند، سالروز کودتای رضاپالانی
🔘 روحت شاد
✍ زهرا آراسته نیا، زهرا فرقانی، طاهره ابراهیم نژاد، فائزه مهدوی، مینا گودرزی، محمود حسنی مقدس، مهدی امام رضایی
⏰زمان لازم برای مطالعه ۵۹ ثانیه | معادل زمان لازم برای میل کردن سه عدد خرما قبل از خواندن فاتحه
🌐آدرس: https://b2n.ir/589792
ای قلدر لات بدزبان، روحت شاد!
اعلی حضرت، رضا چاخان! روحت شاد!
تا نام تو پهلوی شد از پالانی
از پنبه شدی تو پهلوان! روحت شاد!
گفتی که برای حفظ قانون شده ای
سردسته ی کودتاچیان! روحت شاد!
یک مرتبه که شاد نبودی، هم شد
با دیدن آن تنور نان روحت شاد!
ای آنکه شبانه دیده ربع خنگت
از تخت و شوفاژ و میز، سان، روحت شاد!
گفتند زمان تو گل و بلبل بود
از رونق و وضع اونچنان…روحت شاد!
در دوره ی تو علم ز هر جای وطن
میکرد هماره فوران! روحت شاد!
از صنعت لولهنگمان دنیا داشت
انگشت تحیر به دهان! روحت شاد!
کار تو همیشه فتح و پیروزی بود
موریس هم آخرین آن ،روحت شاد!
تنبان تو تر ز حمله ی متفقین
اسطوره تویی تو، قهرمان! روحت شاد!
آن روز که مومیایی ات پیدا شد
گفتیم همه سوت زنان، روحت شاد!
ای خاطره ساز مسجد گوهرشاد
ای درد و بلای توأمان، روحت شاد!
نزدیکی کودتای تو صف بستیم
گفتهست به خنده رأیمان: روحت شاد!
📍سایت و مجله راه راه | @rahrahtanz_ir
💢 عاشقانهی کرونایی
🔘 من باشم و تو باشی و چای و نبات
✍ #زهرا_فرقانی
⏰زمان لازم برای مطالعه ۲۸ ثانیه | معادل زمان لازم برای آب شدن نبات در چای داغ
🌐آدرس: https://b2n.ir/520087
ای روح تو عصیانگر و اعصاب تو قاطی!
زندانی چشمان تو قاضی صلواتی
با اینکه ز حال دل من بی خبری، باز
با جاذبه ی چشم توام، در تله پاتی
لبخند تو سر منشا ویروس کروناست
پیداست از این کاهش آثار حیاتی
داده ست چو عین الاسد این لشکر مغرور
از ضربه ی مغزی ملایم، تلفاتی
گفتم که در آورده دمار از همه این درد
گفتی که عجب، بی خبرم….عین رباتی!
گفتم که گرفتار تو شد این دل تنگم
گفتی که نزن این همه هی حرف زیاتی!
ای کاش که یک روز مراد از تو بگیرم
من باشم و تو باشی و چایی و نباتی!
این خواسته ام بود به هر شهر که رفتم؛
تا رفع شود حصر من و تو، صلواتی!
📍سایت و مجله راه راه | @rahrahtanz_ir
💢 حکایت شکایت سرماخوردگی از کرونا
🔘 کدام ویروس گولاختر است؟
✍ #محدثه_مطهری
⏰زمان لازم برای مطالعه ۲ دقیقه و ۳۵ ثانیه | معادل زمان لازم برای هم زدن عسل در محلول آب و آبلیمو
🌐آدرس: https://b2n.ir/903226
در روزگاران قدیم دو ویروس بودند که در گوشهای از یک شهری میزیستند. نام یکی کرونا و دیگری سرماخوردگی بود. آن دو هرازگاهی حوصلهشان که سر میرفت با سرمایی، خفاشی، مورچهخواری چیزی مردم را مریض نموده و در جریان نابودشدن بروبچشان توسط دارویی، سیستم ایمنی بدنی چیزی هارهار میخندیدند. آری، اسکل بودند. روال اینگونه بود که هرگاه کرونا به میان مردم میرفت همه سخت میترسیدند. سپس عده کمی بر اثر بیماری و عده دیگری بر اثر ترس از بیماری جان میسپردند! ولی هرگاه سرماخوردگی خود را میشیوعاند کسی به نفرون کلیه چپش هم نمیگرفت.
روزی سرماخوردگی که از این وضع ناراحت بود، نزد کرونا رفت و گفت:« تو چگونه این همه آدم میکشی و همه از تو میترسند ولی من که هرساله با جدیدترین تغییرات دهانشان را اتوبان چهاربانده مینمایم، اصلا ویروس حسابم نمیکنند؟» کرونا پاسخ داد:« سالها پیش زنبوری نزد ماری رفت و چون تو به مار گله کرد که چرا تو کسی را نیش میزنی میمیرد و من نیش میزنم نمیمیرد؟ آنها آزمایشی انجام دادند که اکنون من و تو هم انجام میدهیم تا به پاسخ سؤالت برسی.»
القصه قرار شد یک روز ویروس کرونا اهل خانهای را مبتلا کند ولی سرماخوردگی بپرد جلوی چشمشان و چند روز بعد ویروس سرما بخوردشان ولی کرونا خودنمایی کند.
روز موعود فرا رسید. کرونا یواشکی از طریق لمس کلون در و سپس ارتباط دست آلوده با اقصی نقاط بینی، اولین فرد خانواده را دچار کرد و خیلی زود کل اهل خانه بیمار شدند. اما این ویروس سرماخوردگی بود که با اهل و عیالش در جای جای خانه جلوهگری کردند. خانواده مذکور که خیال کردند یک سرماخوردگی ساده گرفتهاند، مدتی را در خانه ماندند و با دود کردن عنبرنسارا و کمی پنبه آغشته به روغن بنفشه خیال کردند دارند به گلبولهای سفیدشان کمک میکنند. گلبولهای سفید هم کمی فحش دادند و کار خودشان را کردند و بیماری دفع شد.
مدتی بعد هم سرماخوردگی خودش را در عطسه کسی جا کرد و با پرتابی شدید به صورت یکی از اعضای همان خانواده، موفق شد او و سپس خانوادهاش را به بستر بیماری بیفکند. همزمان کرونا و فک و فامیلش در جایجای خانه خود را به منصه ظهور درآوردند و خانواده از دیدن آنها گمان کردند کرونا گرفتهاند و بسیار گرخیدند. چند روزی نگذشته بود که اعضای خانواده با اینکه گلبولهای سفیدشان آماده بودند و بیماری خاصی هم نداشتند، جان سپردند.
سرماخوردگی متعجب نزد کرونا آمد و درحالی که انگشت از شگفتی میگزید، گفت:« چطور اهالی نظیف این خانه با ویروسی زپرتی چون من مردند، حال آنکه چندی پیش با ویروس گولاخی چون تو سلامت خود را بازیافتند؟» کرونا با قیافهای عاقل اندر سفیه گفت:« بدان که من نیز گولاخ نیستم و فقط در انتشار کمی فرزتر از تو عمل میکنم. آنچه اینان را کشت و برگهای گلبولهای سفیدشان را ریزاند، ترس بود. بعد از دیدن ما بر در و دیوار خانه خیال کردند کرونایی شدهاند و امید به بهبود را از دست دادند و جملگی مردند.»
آن دو حرفهای دیگری هم با هم زدند که زیاد مهم نبود ولی در انتها جمله «ترس برادر مرگ است» برای بار چندم وارد تاریخ شد.
📍سایت و مجله راه راه | @rahrahtanz_ir
💢 ماجرای یک رای دهنده پشیمان
🔘 استامپ کرونایی
✍️ #علی_پرتوی
⏰زمان لازم برای مطالعه ۱ دقیقه و ۱۰ ثانیه | معادل زمان لازم برای پاک کردن استامپ از انگشت با اسکاچ
🌐آدرس: https://b2n.ir/119868
در خدمت یکی از دوستان که رفته داده اما توبه کرده، هستیم.
– سلام مهرداد چطوری؟
_چه سلامی، نمیدونم چطور به این مردم بگم که نیان و رای ندن؟
– چرا مگه اتفاقی افتاده؟
– مگه خبر نداری؟ من الان مُردم، از این فرشتهها خواستم برای آگاه کردن مردم فقط اجازه بدن یه زنگ به شما بزنم.
– یعنی کرونا گرفتی و مردی؟
_از وقتی اون استامپ لعنتی رو انگشت زدم کرونا اومد تو بدنم قلبم رو بهعنوان توپ برداشت و با کلیه گل کوچیک بازی میکرد.
_یعنی هیچ کاری باهات نکردن که خوب شی؟
– نه فقط میگفتن نداری برو. اما من که میدونستم میخوان تعداد کرونا تو کشور بیاد پایین دارن اینو میگن.
_واقعا متاسفم بابت این اتفاقی که برای دوست عزیزمون افتاده، کرونا تو جهان کلا ۳درصد آدمها رو میکشه اما تو ایران ظاهرا همه رو میکشه، قاعدتا بخاطر اینه که اینقدر گفتیم جنگ جنگ که کرونا هم با ما دشمن شده.
– اونجا وضع خیلی خراب بود. جمعیتی از مردم کرونا گرفته میومدن اما بهشون میگفتن برید. میخواستن آمارشون بالا نره. من چون آشنا داشتم تو بیمارستان فقط یه کاری تونستم برای خودم بکنم.
– چه کاری؟
– همونطور که میدونید دقیقه به دقیقه سردخونه های بیمارستان ها داره پر میشه. حتی بعضی از جسدها رو جلوی کولر میذاشتن که فاسد نشن. تونستم یه جا توی سردخونه بیمارستان خیابونمون پیدا کنم. فقط نمیدونم چرا اینقدر طولش میدن، یخ زدم تو این سردخونه هی میگن پاشو بیا برو تو هیچیت نیست.اما من میدونم اینا فقط میخوان آمارشون پایین بیاد…
خب فک کنم دیگه وقتت تموم شده و فرشتهها الان گوشیتو قطع میکنن فعلا بخواب تا بیان ببرنت برزخ، خداحافظ.
📍سایت و مجله راه راه | @rahrahtanz_ir
💢 اشعاری آموزشی برای جلوگیری از ابتلا به ویروس کرونا
🔘 بپوشان پوز خود را در خیابان
✍ #محمد_اسدی
⏰ زمان لازم برای ۳۵ | معادل زمان لازم برای انداختن ماسک به نزدیکترین سطل زباله
متن کامل را از اینجا بخوانید👇
🌐 آدرس: https://b2n.ir/024388
📍سایت و مجله راه راه | @rahrahtanz_ir
📣 روزهای قرنطینه خانگی را با لبخند سپری کنید!
صد و چهاردهمین شماره ضمیمه طنز راه راه در روزنامه وطن امروز، در تاریخ پنجشنبه ۱۵ اسفندماه ۱۳۹۸، منتشر شد.
آنچه در این شماره می خوانید:
🔸ویروس کرونا به نفع یک ویروس ناشناخته انصراف داد!
🔸 چاه تر از چاه نفت
🔸آشنایی با جانوران خیلی خطرناک
🔸 اشعار طنز
و… کاریکاتورها و استریپ های جذاب و دیدنی
این شماره از راه راه را علاوه بر دکه روزنامه فروشی ها میتوانید از سایت راه راه بخونید😁👇
b2n.ir/915730
💢 بداهه شاعران راه راه تقدیم به شایعه سازان فجازی
🔘 ای خاک دو عالم بر سر شایعهسازت
✍ احد ارسالی، عالیه رجبی، محمد سلامی، زهرا فرقانی، طاهره ابراهیم نژاد،صامره حبیبی، مینا گودرزی، محمود حسنی مقدس، مهدی امام رضایی
⏰زمان لازم برای مطالعه ۵۹ ثانیه | معادل زمان لازم برای ساخت شایعه مجازی با جلوه حقیقی
🌐آدرس: https://b2n.ir/391537
ای پخش و پلا در کف دنیای مجازی
ای نان تو در حاشیه و شایعه سازی
ای صاحب آمار عجیب و متناقض
ای صاف نموده دهن علم ریاضی
در وصف توهّم زدن و فلسفه بافیت
انگشت به لب مانده و حیران شده «رازی»
جمعی شده از پرت و پلاهای تو ترسان
الحق که گرفتی همه را خوب به بازی!
ویروس تویی تو! کرونا کرک و پرش ریخت
آنقدر که سگ جان و سریشی و هوازی
تجهیز شده لابراتوار مُخ آکت
با چِرت و دروغ و دغل و روده درازی
ماندم زِ کدامین رده از جانورانی
ترکیب نئاندرتال و میمون و گرازی
با نشر اکاذیبِ تو ای خائنِ الدنگ
بر دشمن بیگانه دگر نیست نیازی
پایین نرود آب خوش از راه گلویت
از بس الکی یکسره در سوز و گدازی
بینی تو چون پینو کیو بس که دراز است
باید که بکوبیش و دگر بار بسازی
ای آفت آگاهی افکار عمومی
مانند هجوم ملخی تو به اراضی
فکر همه مشغول به مستقبل و حال است
ذهن تو ولی یخ زده در مقطع ماضی
ای خاک دو عالم به سر شایعه سازت
چون جیره خورِ حاکم ِ الدنگ ِ ریاضی!
بی بی سیِ دیگر شده ای بی رگ مزدور
دائم به سویِ قبلهی لندن به نمازی
شادند از این حاشیهسازی «من و تو» ها
از کار تو کفتارصفت ها همه راضی
بنگر تو به آمد نیوز و عاقبت آن
بپّا نشوی زم، نروی محضر قاضی….
📍سایت و مجله راه راه | @rahrahtanz_ir
💢 کشفیات اخیر کرونایی در عربستان
🔘 الکرونا نای نای
✍ #سمیه_قربانی
⏰زمان لازم برای مطالعه ۴۹ ثانیه | معادل زمان لازم برای پِلِی کردن نانای از فلش
🌐آدرس: https://b2n.ir/389752
دانشمندان بعد از تلف شدن کلی انسان که ما خودمان هم بعد اینهمه تلفات اگر یک بررسی ریزی میکردیم میتوانستیم یک نظریه بیرون بدهیم، به این نتیجه رسیدند که ویروس کرونا دارای گرایش مذهبی نیست و به انسانی که زیارت میرود زود حملهور میشود آمااااا یافتههای علمی این دانشمندان نشان میدهد در مکانهایی که آواز خوانده میشود یا کنسرت برگزار میشود سرایت این ویروس به صفر میرسد. در این بررسی که فیلمش بهصورت اسلوموشن تهیه شده، ویروس با شنیدن ترانه، در حین انتقال به بدن فرد دیگر بهصورت شنیعی حرکات آنفولانزایی از خود در میآورد و تا برسد به بدن فرد مقابل طرف رد شده و اینطوری عمل سرایت Nakam میماند. از ویروسهای شرکتکننده در کنسرتها به زودی سی دی به بیرون داده میشود که اسپانسر آن کشور عربستان سعودی و مهمانان ویژه آن ساسی مانکن، شهرام شبپره، ابی و چند تن از همین موجودات ترانهسرا هستند. بن سلمان ولیعهد سعودی که تندیس گاو علم را از ایالاتمتحده دریافت کرده است از این یافته علمی استقبال کرده و گفته «ما تا سر ویروسها را گرم میکنیم شما راه درمانش را پیدا کنید الکرونا الکرونا نای نای نای نای»
📍سایت و مجله راه راه | @rahrahtanz_ir
💢 تقویم تاریخ
🔘 چاهتر از چاه
✍ #مریم_محمودی
⏰زمان لازم برای مطالعه ۵۵ ثانیه | معادل زمان لازم برای یافتن چاه نفت در جنوب ایران
🌐آدرس: https://b2n.ir/271317
۱۴۰ سال پیش، یعنی ۲۹ اردیبهشت ۱۲۵۸، میرزا محمدخان مصدقالسلطنه یا همان دکتر مصدق خودمان دیده به جهان سیاست گشود. از همان ابتدا وارد سیاست شد و تا انتها بیرون نیامد.
وی با وجود مسئولیتهای مختلف در زمان قاجار، از آنها مأیوس شده بود ولی به رضاشاه پهلوی که زادهی انگلیس بود هم انتقاد داشت. رضاشاه که دیکتاتوری در خونش ملق میزد، وی را به زندان انداخته و سپس تبعید کرد.
مصدق در سال ۱۳۲۸ با سرنگونی دیکتاتور اعظم، رفیق رفقا را دور هم جمع کرد و جبههی ملی ایران را تشکیل داد. او برای دستگرمی، با هدف سعادت ملت ایران، ملی شدن صنعت نفت را مطرح کرد.
با ملی شدن صنعت نفت، انگلیس نفتخوار که لجش در آمده بود، هی چوب لای چرخ مصدق کرد.
مصدق که دکترای حقوق داشت و مرغش برای دفاع از حقوق ملت یک پا داشت، بقیهی راه را پیاده رفت و برنامهی ریاضت اقتصادی با محوریت عدم اتکا به درآمدهای نفتی و تلاش برای مصرف نفت خام در داخل کشور را اجرایی کرد. اما چون حرف کسی را قبول نداشت و تنها ماند، یک دفعه باتری خالی کرد، زورش به انگلیس نرسید و دست به دامن آمریکا شد.
آمریکا هم که هیچوقت نامردی نمیکند و همیشه چهرهی واقعیاش را نشان میدهد، دست در دست خودِ انگلیس، آشِ کودتای ۲۸ مرداد را پخت و یک وجب روغن از نفتی که قبلا چپاول کرده بودند، رویش گذاشت. مصدق، زندانی و سپس تبعید شد و در چنین روزهایی در سال ۱۳۴۵ خودم کردم، خودم کردم گویان دیده از جهان فروبست.
📍سایت و مجله راه راه | @rahrahtanz_ir
💢 آشنایی با جانوران خیلی خطرناک
🔘 جانورشناسی در شرایط سخت
✍ #امین_صالحی
⏰ زمان لازم برای مطالعه: ۵۰ ثانیه | معادل زمان لازم برای چسبیدن به دیوار😁
متن کامل را از اینجا بخوانید👇
🌐 آدرس: https://b2n.ir/200833
📰 منتشر شده در سایت راه راه | ۹۸/۱۲/۱۶
📍سایت و مجله راه راه | @rahrahtanz_ir