eitaa logo
کانون ازدواج متدینین راه روشن
8.5هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
780 ویدیو
23 فایل
🌱آی دی ارسال فرم @rahroshan_bot 🌱کانال نحوه عضویت در کانال و ارتباط با ما @rahroshanezdevaj_shive 🍀کانال تبلیغات @ezdevajtablighat
مشاهده در ایتا
دانلود
کانون ازدواج متدینین راه روشن 💐🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌹 🧕 سال:1382 تحصیلات(*رشته تحصیلی): سال دوم مهندسی پزشکی رامسر قد: ۱۶۰ وزن: ۶۷ شغل پدر: سازنده دستگاه های جوش صنعتی تعداد فرزندان خانواده: ۳ دختر محدوده سکونت: غرب تهران (جنت آباد) اصالت(*نه محل تولد خودتون): یزدی شرایط از لحاظ دینی(ولایی،سیاسی و...): معمولی شغل: دانشجو پوشش: مانتویی پوشیده ملاک همسرآینده: مهربان و خانواده دوست و صادق باشد ‌ . هم عقیده باشیم برای به دست اوردم درامد حلال تلاش کند شرایط خاص(*ذکر مواردی چون سابقه نامزدی یا ازدواج قبلی، مریضی خاص، ناتوانی جسمی،ضعف بینایی، لکنت زبان و مشکلات دیگر.. ): که سابقه عقد و ازدواج قبلی دارد ، میپذیرید؟ خیر که فرزند دارد می‌پذیرید ؟ خیر @Rahroshanezdevaj
کانون ازدواج متدینین راه روشن 💐🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌹 💁‍♂ سال:1367 تحصیلات(*رشته تحصیلی):فوق لیسانس فقه و حقوق خصوصی قد:۱۷۰ وزن:۷۵ شغل پدر:فرهنگی تعداد فرزندان خانواده: یه پسر یه دختر محدوده سکونت:بزرگراه محلاتی،پاسدارگمنام اصالت(*نه محل تولد خودتون):خودم تهران پدربزرگ و مادربزرگ اهل قزوین شرایط از لحاظ دینی(ولایی،سیاسی و...):ولایی ولی سیاسی نیستم فرهنگی مدرسه غیرانتفاعی (کار اجرایی و مربی پرورشی) شغل دوم کار تعمیرات لوازم خانگی هم انجام می‌دهم. ملاک همسرآینده:چادری،معتقد به محرم و نامحرم،هم کفو،همراه بودن تفاهم و درک متقابل از شرایط موجود شرایط خاص(*ذکر مواردی چون سابقه نامزدی یا ازدواج قبلی، مریضی خاص، ناتوانی جسمی،ضعف بینایی، لکنت زبان و مشکلات دیگر.. ):خیر که سابقه عقد و ازدواج قبلی دارد ، میپذیرید؟ با احترام خیر که فرزند دارد می‌پذیرید ؟با احترام خیر @Rahroshanezdevaj
سلام توجه کنید 🔴 🔴 🔴 آقا پسر باکد ۷۱۶۹۶ لطفاً برای تکمیل پرونده شون به آی دی زیر پیام بدن @Kodhaymoshkeldar
  19 مرداد ماه 1402 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺    برای افراد مجرد 👈🏻 دارای کد عضویت در کانال👉🏻 🧕🏻 دخترخانمها متولد سالهای 65الی 75 🧔🏻 آقا پسرها متولدین سالهای 63 الی 73 زمان برگزاری همایش : 🗓 پنجشنبه 19 مرداد ماه 1402 ⚪️هزینه ثبت نام 50 هزارتومان میباشد ساعت شروع : 16 لطفا توجه کنید 👀 برای اطلاع از 📝نحوه ی ثبت نام 1⃣فرم مشخصات و 2⃣ کد عضویت و 3⃣نام و نام خانوادگی خود را به ایدی زیر ارسال نمایید👇🏻 🆔️ @ezdevajita12345 🆔@ezdevaj12345 ❌درضمن مهلت ارسال عکس فیش واریزی هزینه تا 2 روز میباشد درغیراین صورت فرد دیگری جایگزین خواهد شد ❗️ظرفیت محدود❗️ 💐 با تشکر 💐 🙏 مسئول ثبت نام 🙏 در غیر این صورت پیام شما پاسخ داده نخواهد شد. ❌ظرفیت محدود❌ ⭕️اولویت باافرادی که تاکنون شرکت نکردن⭕️  🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
✅ پرسش و پاسخ ازدواجی با رهبر انقلاب 1⃣ به نظر شما چه زمانی برای مناسب هست؟ ◽️هر چه زودتر بهتر! اسلام اصرار دارد بر این که این پدیده [ازدواج] هر چه زودتر، انجام گیرد. 📆۱۳۸۰/۱۲/۰۹ 2⃣ منظور شما از زود دقیقا چه زمانی هست؟ ◽️زود که می‌گوییم یعنی از همان وقتی که دختر و پسر احساس نیاز می‌کنند به داشتن همسر. 📆۱۳۸۰/۱۲/۰۹ 3⃣ یعنی چی؟ اینجوری که باید توی سن نوجوانی ازدواج کنن! ◽️چرا سنّ ازدواج در کشور ما بالا رفته؟ مگر جوان هفده ساله، هجده ساله، نوزده ساله، احتیاج ندارد به اطفاء نیاز جنسی و غریزه‌ی جنسی؟ 📆۱۳۹۲/۰۸/۰۸ 4⃣ آخه یه پسر هفده ساله که نه شغل داره نه مسکن! چجوری ازدواج کنه؟؟ ◽️ ما نباید تصوّر بکنیم که حتماً بایستی یک نفری یک خانه‌ی مِلکی داشته باشد، یک شغل درآمدداری داشته باشد، بعد ازدواج بکند! نه!! اِن یَکونوا فُقَرآءَ یُغنِهِمُ اللهُ مِن فَضلِه؛ این قرآن است [که‌] با ما دارد این‌جور حرف میزند. 📆۱۳۹۲/۰۸/۰۸ 5⃣ من دیگه رد دادم!! کسی که خرج خودشو نداره چرا باید یکی دیگه رو بدبخت کنه؟ ◽️ ممکن است جوان، الان هم امکانات مالی مناسبی نداشته باشد، امّا ان‌شاءالله بعد از ازدواج خدای متعال گشایش میدهد. ازدواج جوانها را متوقّف نکنید.  📆۱۳۹۴/۰۴/۲۰ 6⃣ ینی همینجوری دست خالی بریم خواستگاری؟ اگه خدا نرسوند چی؟ ◽️این یک وعده‌‌ى الهى است؛ ما باید به این وعده، مثل بقیه‌‌ى وعده های الهی که به آن وعده‌‌ها اطمینان میکنیم، اطمینان کنیم. 📆۱۳۹۳/۰۵/۰۱ 7⃣ اصن خدا هم پولشو برسونه، ما برای ازدواج آمادگی کافی رو نداریم! ◽️ اینکه دخترها بگویند ما هنوز آماده‌ی ازدواج نشده‌ایم، پسرها بگویند ما هنوز عقل زندگی نداریم، حرفهای منطقی آن چنانی نیست. نه، جوانها آمادگی هم دارند، خیلی هم خوبند. این حس گریز از مسئولیت، مقداری مانع می‌شود از اینکه این کار انجام شود. 📆۱۳۷۹/۰۶/۲۸ 8⃣ آخه الان وضعیت جامعه عوض شده! دیگه مثل قدیم نیست... ◽️ شما که جوانید، مطالبه‌‌گرید، این سنتهاى غلطى که در زمینه‌‌ى ازدواج وجود دارد، بایستى شماها نقض کنید؛ باید واقعاً در جامعه یک حرکتى در این زمینه به‌‌وجود بیاید. 📆۱۳۹۳/۰۵/۰۱ 9⃣ آقا تسلیم!! حالا پدر و مادرها رو چیکار کنیم؟ اونا زیر بار نمیرن... ◽️ به پدرها و مادرها تذکّر میدهم؛ من خواهش میکنم و تقاضا میکنم از شماها که یک خرده امکانات ازدواج را آسان کنید. پدر و مادرها سخت‌گیری میکنند. ازدواج جوانها را متوقّف نکنند؛ من خواهش میکنم که پدرها و مادرها به این مسئله توجّه کنند! 📆۱۳۹۴/۰۴/۲۰ ✅ میان حرف تا عمل، فاصله بسیار است. ای کاش با سخنان رهبری انس بیشتری داشته باشیم و دلسوزی های این نائب امام زمان(عج) برای کشور (عج) را عملی کنیم.
❤️مهمان های عروسی ؛زائران اباعبدالله 🌹 ❗️عروس که بدون دسته‌گل نمی‌شود آقا؟! ✅با کاروان خوبی همسفر شده بودیم. این هم از الطاف امام حسین علیه السلام بود. تا متوجه شدند عروس و داماد هستیم. هر طور که می‌توانستند کمک‌مان کردند. طوری که اصلا احساس تنهایی نمی‌کردیم. همکاروانی‌ها را برای عروسی مان دعوت کردیم. «روز میلاد امام حسین، قبل از اذان ظهر، قرارمان بین الحرمین.» البته این تاریخ هم دست ما نبود چندباری تغییر کرد و آخر همانی شد که در تقدیر مان نوشته بودند. شب میلاد امام حسین(ع) بود. 👩‍❤️‍💋‍👨من چادر عروسم و همسرم لباس دامادی‌اش را به تن کرد و راهی حرم شدیم. فردا عروسی‌مان بود و هنوز نتوانسته بودیم گل فروشی پیدا کنیم. می‌گفتند گل فروشی سخت پیدا می‌شود و اگر هم بشود. قیمتش آنقدر بالاست که نمی‌شود خرید! 💔دلگیر بودم. زیارت که کردم ایستادم جلوی حرم امام حسین علیه السلام«آقای امام حسین من آمدم زیر سایه شما عروسی کنم. حالا می‌گویند اینجا نمی‌شود دسته‌گل پیدا کرد. عروس که بدون دسته‌گل نمی‌شود آقا؟!» هنوز یک ساعت نگذشته بود که خادم‌های گل‌آرایی حرم یک شاخه گل رز قرمز دادند🌹 دستم.«بفرمایید عروس خانم!»‌ اشک سر خورد روی گونه‌ام چه زود شنیده بود اباعبدالله حرف دلم را! همین کافی بود برایم اما اباعبدالله علیه السلام سنگ تمام گذاشت برایمان! همان شب به لطف خادمان غذای حضرتی نصیب مان شد. انگار دیگر روی ابرها بودیم. هر لقمه‌ای که می‌خوردیم می‌گفتیم شام عروسی از این بهتر؟! دمت‌گرم آقای امام حسین! چند لقمه خوردیم و بقیه‌اش را بین هم‌کاروانی‌ها تقسیم کردیم. 🕊فردا صبح حوالی ساعت 10 آماده شدیم. دل توی دل‌مان نبود. بلاخره داشتیم به آرزوی‌مان می‌رسیدیم. چادر عروسم را سر کردم و همسرم هم کت و شلوار دامادی‌اش را به تن کرد. چقدر ذوق داشتیم از دیدن هم در این لباس‌ها! 💞 در فاصله‌ای که آسانسور از طبقه سوم به لابی برسد چندین بار خداراشکر کردیم.«خداراشکر این‌طور عروسی گرفتیم...خداراشکر مهمان اباعبدالله شدیم.»🕊🌱 هم‌کاروانی‌ها در لابی منتظر‌مان بودند. پای‌مان را که از آسانسور گذاشتیم بیرون دست زدند و بعد صلواتی فرستادند. دلم گرم شد. گمان نمی‌کردم آدم‌هایی که دو سه روز بیشتر نیست که می‌شناسم‌شان چنین استقبالی از ما بکنند. خانم‌ها با سلیقه‌خودشان ظرفی از نبات و شکلات و عسل آماده کرده بودند. چقدر دوست داشتم مهمان‌هایمان را مهمان هایی که زائر اباعبدالله بودند! دست همسرم را گرفتم و از هتل پیاده راه افتادیم به سمت حرم حضرت عباس علیه السلام. روز میلاد امام حسین بود. همکاروانی‌ها مولودی گذاشته بودند. دست می‌زدند ،کل می‌کشیدند و گاهی صلوات می‌فرستادند. کم‌کم هر کس که ما را می‌دید. مثل بقیه مهمان‌ها پشت سرمان راه می‌افتاد و شادی می‌کرد. فرقی هم نمی‌کرد. عراقی یا ایرانی. چند ماشین از کنارمان رد شدند و بوق زدند. خانم‌های عراقی می‌آمدند و به زبان خودشان برای‌مان دعا می‌کردند. جوان‌تر‌ها عکس می‌انداختند. از هتل تا حرم مسافت کمی بود اما لطف زیادی شامل حال‌ما شد. همین که هر کس ما را می‌دید. برای‌مان دعا می‌کرد و در شادی‌مان شریک می‌شد برایم کافی بود. به حرم که رسیدیم. مهمان‌های‌مان بیشتر شدند. حالا هر کس که در بین‌الحرمین بود. دورمان جمع شده بود و تبریک می‌گفت. چه مهمان‌های پربرکتی! همه زائر اباعبدالله بودند. پیش از آمدن‌مان فکر می‌کردم حالا که دو نفری راهی کربلا شدیم. شاید کسی نباشد که شادی این روز را با او تقسیم کنیم اما حالا کلی مهمان داشتیم. آن هم نه به دعوت خودمان به دعوت امام حسین علیه السلام! 💐دسته گلی که از حرم رسید💐 داشتم لطف بی‌کران مهمان‌های‌ مراسم‌مان را پاسخ می‌دادم و تشکر می‌کردم که دو خادم که لباس سبز پوشیده بودند با یک دسته‌‌گل سفید زیبا آمدند سمت‌مان. دسته‌گل از حرم رسیده بود.💐 خادم‌های گل‌آرایی دسته گل را با گل‌هایی که قرار بود روی ضریح چیده شود آماده کرده بودند. چشم‌هایم برق زد. اما همین چشم‌های ذوق زده چند ثانیه بعد پر شد از اشک! نگاه کردم به گنبد امام حسین، چیزی نداشتم بگویم. اشک‌هایم هرچه که بود را گفتند.خادم‌ها برای‌مان دعا کردند و دسته‌گل را دادند دست‌مان. ایستاده بودم و نظاره می‌کردم. مثل یک رویا بود نه شاید از رویا هم قشنگ‌تر بود. 💐همسرم دست‌گل را داد دستم ونزدیک گوشم زمزمه کرد: «دیدی گفتم نگران نباش! دم حضرت عباس گرم که نگذاشت شرمنده شوم!»💞 ادامه دارد.... @rahroshanezdevaj @amozesh_rahroshan99
💍 خرید عروسی نگران نباش سپردم به حضرت عباس!💞 به اصرار خانواده‌ها یک روز را وقت گذاشتیم برای خرید عروسی. همسرم کت و شلوار دامادی‌اش را خرید و من هم یک پیرهن سفید! چمدان جمع شد و دل ما بی‌تاب رفتن! چندساعت به پرواز مانده بود. قبل از اینکه برویم فرودگاه، رفتیم گلزار شهدا. دل‌مان نمی‌آمد بدون خداحافظی از شهدا برویم کربلا. شهدا ما را کربلایی کرده بودند و حالا آمده بودیم هم تشکر کنیم و هم دعوت‌شان کنیم به مراسم‌مان! در مسیر فرودگاه همه چیز را یک بار دیگر چک کردم. «لباس ها را که آوردیم. شکلات و نبات برای مهمان هایم‌مان. کفش‌هایت هم هست. ❗️دسته‌گل چی؟!» تمام نگرانی‌مان دسته گل عروسی بود. نمی‌شد از اینجا خرید و برد. خبر از گل‌فروشی های عراق هم نداشتیم. با نگرانی گفتم:«دسته گل چی؟!» همسرم برعکس من خیالش راحت بود گفت: 💯«نگران نباش سپردم به حضرت عباس! مهمان‌نواز تر و کریم‌تر از این حرف ها هستند که ما آنجا بدون دسته گل باشیم! ادامه دارد.. @rahroshanezdevaj @amozesh_rahroshan99
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💞روایت ازدواج زوجی که دسته گل عروسیشان از حرم اباعبدالله الحسین رسید... ✅عقدمان را درمعراج‌الشهدا گرفتیم. روز میلاد امام حسین(ع) بایک سفره عقد ساده. مهمان نداشتیم خانواده‌ها بودند و شهدا. این مهمانی ساده در جوار شهدا به دل خیلی‌ها نشست. چند ماه که از مراسم عقد گذشت. اطرافیان‌ ازمراسم عروسی پرس و جو می‌کردند می‌گفتند حالا که مراسم عقد نگرفتید بایدیک عروسی لاکچری بگیرید که تلافی‌اش دربیاید. من و همسرم به شوخی می‌خندیدیم و می‌گفتیم لاکچری در این حد که در حرم حضرت عباس باشد خوب است؟میان رویاهای‌مان می‌گفتیم می‌رویم و در کربلا عروسی می‌گیریم اما برنامه‌ای برایش نداشتیم اصلا یک درصد هم گمان نمی‌کردیم که بشود کم‌کم جدی‌تر شده بودیم یک روز با خانواده‌ها مطرح کردیم:ما برای عروسی می‌خواهیم برویم کربلا!مخالفتی نکردند اما تردید داشتند دلتان عروسی نمی‌خواهد؟دلمان عروسی می‌خواست اما دوست داشتیم عروسی‌مان کنار اباعبدالله باشد! غیر از همه این‌ها دلمان نمی‌خواست ازدواج‌مان فقط یک پیوند ساده بین‌مان باشد می‌خواستیم در این هزینه‌های هنگفت به جوان‌های هم‌سن و سال خودمان بگوییم می‌شود با هزینه کمتر اینطور قشنگ عروسی گرفت عروسی به صرف زیارت! جهیزیه‌ام را آورده بودیم خانه خودمان و مشغول چیدن بودیم. درگیرودار همین مشغله‌ها بودیم که همسرم گفت:«کاروانی که می‌شناختم دارد می‌رود کربلاروز میلاد امام حسین هم آنجا هستندبرویم؟!» چشم‌هایم برق زد.گفتم« حالا می‌گویی؟! دیرهم شده حتما برویم!» ادامه دارد @rahroshanezdevaj @amozesh_rahroshan99
💞کارت عروسی یک هفته بیشتر تا حرکت کاروان نمانده بود. همسرم پیگیر کارهای سفر شد و من هم چمدان را آماده کردم. تصمیم گرفتیم برای اعلام عروسی‌مان کارت دعوتی به اقوام و آشنایان بدهیم. البته نه به صرف شیرینی و شام به صرف زیارت! آماده شدن همین کارت عروسی هم داستان‌ها داشت. می‌خواستیم کارت عروسی‌مان طوری باشد که هم مناسب نوع عروسی ما باشد و هم به هرکس که می‌دهیم بگوییم در جوار حرم امام حسین و برادرشان یادشان کردیم. از طرفی دوست داشتیم فرهنگ‌سازی شود و به جامعه اطراف‌مان بگوییم کارت عروسی فقط همان چیزهای شیک و گرانبهایی نیست که در بازار وجود دارد. یک کارت عروسی طراحی شد و چاپ کردیم. قیمتش خیلی کمتر از چیزی شد که در بازار بود. خودمان خیلی دوست‌اش داشتیم اما در ذهن‌مان دنبال واکنش دیگران می‌گشتیم. واکنش‌ها خیلی قشنگ‌تر از چیزی بود که ما تصور می‌کردیم.«چه کارت عروسی قشنگی! دلم کربلایی شد».‌« کلی با این کارت اشک ریختم . کربلا یاد من باش». «به صرف زیارت! این قشنگترین عروسی‌‌ای بود که تا حالا دعوت شدم!» ادامه دارد @rahroshanezdevaj @amozesh_rahroshan99