🙏🏼👌 «نماز هدیّه»، به حضرت سیّدالشهدا علیه السلام به نیابت از مولایمان حضرت صاحب الزّمان علیه السلام
مرحوم سیّد بن طاووس در کتاب جمال الاسبوع، از یکی از معصومین علیهم السلام روایت می کند که فرمود:
کسی که ثواب نماز خود را برای رسول خدا صلّی الله علیه و آله، و امیرالمؤمنین علیه السلام و اوصیاء بعد از او علیهم السلام قرار دهد، خداوند ثواب نماز او را بسیار بسیار می گرداند تا نفسش قطع شود. در آن حال(یعنی قبل از جان دادن) به او می گویند: ای فلانی، الطاف تو و هدیه تو به ما، هم اکنون برای تو مفید خواهد بود. امروز، روز جبران کردن و پاداش دادن به توست. دلت خوش و چشمت روشن باد برای آنچه خداوند برای تو آماده نموده است، و گوارایت باد آنچه به آن رسیدی.
راوی سؤال می کند: انسان چگونه می تواند، نمازش را هدیه نماید؟ حضرت می فرمایند: نیّت کند که ثواب نمازش را برای رسول خدا صلّی الله علیه و آله قرار دهد، و اگر امکان داشت علاوه بر 50 رکعت نماز(یعنی نمازهای واجب و نافله آنها)، حتی اگر یک نماز دو رکعتی هم باشد، بخواند و هر روز به یکی از این بزرگواران هدیه نماید.
طریقه خواندن این نماز دو رکعتی بدین گونه است:
هر دو رکعت این نماز را با یک یا سه یا هفت تکبیر آغاز کن.
در همه رکوع ها و سجده ها، بعد از ذکر تسبیح، سه بار بگو: «صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ»
و بعد از سلام نماز چنین بگو:
«اللَّهُمَّ أَنْتَ السَّلَامُ، وَ مِنْكَ السَّلَامُ، يَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ! صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ الْأَخْيَارِ، وَ أَبْلِغْهُمْ مِنِّي أَفْضَلَ التَّحِيَّةِ وَ السَّلَامِ»
پس اگر نماز را به حضرت سیّدالشّهدا علیه السلام هدیه می کنی، چنین بگو:
«اللَّهُمَ إِنَ هَاتَيْنِ الرَّكْعَتَيْنِ هَدِيَّةٌ مِنِّي إِلَى عَبْدِكَ وَ ابْنِ عَبْدِكَ، وَ وَلِيِّكَ وَ ابْنِ وَلِيِّكَ، سِبْطِ نَبِيِّكَ الطَّيِّبِ الطَّاهِرِ الزَّكِيِّ الرَّضِيِّ، الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ الْمُجْتَبَى عَلَیهِ السَّلامُ. اللَّهُمَّ فَتَقَبَّلْهُمَا مِنِّي، وَ أَبْلِغْهُ إِيَّاهُمَا، وَ أَثِبْنِي عَلَيْهِمَا أَفْضَلَ أَمَلِي وَ رَجَائِي فِيكَ وَ فِي نَبِيِّكَ وَ وَلِيِّكَ وَ ابْنِ وَلِيِّكَ، يَا وَلِيَّ الْمُؤْمِنِينَ، يَا وَلِيَّ الْمُؤْمِنِينَ، يَا وَلِيَّ الْمُؤْمِنِين!»
(جمال الأسبوع، ص16-18)
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
https://eitaa.com/rahrovanehvelayat
∝
🍀عـلامه امـینى (ره) فـرمودند:
شـب و روز عاشورا براى سلامتی
امام امام زمان عج #صــدقه دهید
چون قلبِ حــضرت اندوهناڪ جَدِّ
غریب شان، حضـــرت سیدالشهداء
اســـت.
📣با نشر این پیام در ثواب آن شریک شوید.
https://eitaa.com/rahrovanehvelayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◼️ به من نگاه کن ...
⭕️ جانسوزترین و پر مفهوم ترین روضه عاشورا
استاد پناهیان
https://eitaa.com/rahrovanehvelayat
⇩⇩⇩ داسـتـــ📚ــــان⇩⇩⇩
°❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀°
#جوون» غلام سیاهى که امیرمؤمنان على علیهالسلام او را خریدارى کرد و به ابوذر غفارى بخشیده بود.
او در ربذه، تبعیدگاه ابوذر، همراه ابوذر بود و پس از شهادت ابوذر در سال 32 هجرى به مدینه بازگشت و در خدمت امیرمؤمنین علیهالسلام و سپس امام حسن مجتبى علیهالسلام و پس از آن در خدمت امام حسین علیهالسلام بود.
او به همراه امام از مدینه به مکه آمد
امام علیهالسلام در روز عاشورا به وى فرمود:
تو از جانب ما آزادى!
تو در جستجوى عافیت با ما همراه بودى، پس خویش را در راه ما گرفتار مکن
«جوون» خود را به پاهاى حضرت انداخت و ملتمسانه عرض کرد:
پسر پیامبر! در خوشیها خانه شما بودم
حال در گرفتارى رهایتان کنم؟
آنگاه افزود:
بخدا سوگند میدانم بویَم ناخوشایند،
حَسَبم ناچیز و چهرهام سیاه است
پس بهشت را بر من ارزانى دار تا بویَم خوش و حَسَبم شریف و سیمایم سفید گردد.
به خدا سوگند از شما جدا نخواهم شد تا این خون من با خون شما بیامیزد.
پس از این گفتار، امام به وى اجازه داد
او شادمان به سوى میدان شتافت
سپس جنگید تا به فیض شهادت نائل آمد.
امام بر بالین وى حاضر شد
و اینگونه در حقش دعا کرد:
خدایا چهره او را سفید گردان
و بوى او را خوش گردان
و او را با اَبرار محشور کن
و بین او و محمد و آل محمد در بهشت
آشنایى برقرار ساز
💠🔹از امام سجّاد علیهالسلام نقل شده است: آنگاه که جمعى براى دفن شهیدان کربلا حاضر شدند، پیکر جوون را در حالى یافتند که با گذشت چند روز بوى بسیار خوشى از آن به مشام میرسید.
یه غلام هم داشت ابی عبدالله به نام واضح که حافظ قرآن بود
به میدان رفت پس از آنکه به زمین افتاد امام علیهالسلام بر بالینش حاضر شد و چون مشاهده کرد غلام نسبت به آن حضرت اظهار علاقه میکند، امام گریان شد و در کنارش نشست و صورت بر جبینش نهاد.
غلام که از این همه محبت به وجد آمده بود، شادمان شد و فریاد زد:
کیست همانند من که پسر پیامبر صورتش را بر صورتم قرار داده است
این را گفت و به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
یکسان رخ غلام و پسر بوسه داد و گفت:
در دین ما سیه نکند فرق با سپید
در اینجا امام علیهالسلام در لحظه شهادت صورت بر صورت غلامش میگذارد
یعنى همان ابراز محبتى را که درباره فرزند شجاع و دلبندش علیاکبر علیهالسلام میکند،
درباره غلامش نیز روا داشت.
یعنى اینها همه مجاهدان و شهیدان راه خدا هستند و همه آنها عزیز و گرامیاند
و همه در یک مسیر و براى یک هدف جهاد کردند و شربت شهادت نوشیدند.
📗برگرفته از كتاب نفس المهموم
〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰
https://eitaa.com/rahrovanehvelayat
جامعهای که
#نهی_از_منکر را فراموش کند،
به سرنوشت #کوفیان دچار میشود!
همانهایی که
#نهی_از_منکر حسین را
نشنیدند و #ولی_امر شان را
به خاک و خون کشیدند...
#مظلوم_حسین
https://eitaa.com/rahrovanehvelayat
10 محرّم (عاشورا)
1 ـ شهادت امام حسین علیه السلام
در این روز در سال 61 هـ (1) که روز شنبه (2) یا جمعه (3) بوده، آقا و مولایمان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام در سن 58 سالگی (و یا 56 و یا 57 سالگی) بعد از نماز ظهر، مظلومانه و با حالت تشنگی و گرسنگی در زمین کربلا به شهادت رسیدند. (4)
این روز، روز باریدن خون از آسمان است، و روزی که شهادت اهل بیت و اصحاب امام حسین علیه السلام در آن به وقوع پیوسته است. (5)
چهار هزار ملک در این روز به زمین کربلا برای نصرت آن حضرت آمدند، و چون اجازه نیافتند تا ظهور حضرت مهدی علیه السلام گریه کنان نزد قبر آن حضرت ماندگارند. (6)
در این روز ترک خوردن و آشامیدن به خصوص از غذاهای لذیذ مناسب است. (7)
📚 منابع :
1. بعضی از مصادر مخالفین : مستدرک حاکم، سنن کبری بیهقی، و ... .
2. مناقب آل ابی طالب علیهم السلام : ج 3، ص 231. و ... .
3. تاریخ موالید الائمة علیهم السلام : ص 20. عیون المعجزات : ص 61. و ... .
4. کافی : ج 1، ص 463. و ... .
5. زاد المعاد : ص 307 _ 306.
6. کامل الزیارات : ص 234، 354. و ... .
7. توضیح المقاصد : ص 3. مسار الشیعة : ص 25.
https://eitaa.com/rahrovanehvelayat
💎😥اشک روز عاشورا چه می کند!
عَنِ الْباقِرِ عَلیهِ السَّلامُ قالَ: إذا کانَ یَوْمَ الْعاشِرِ مِنَ الْمُحَرَّمِ تَنْزِلُ الْمَلائِکَةُ مِنَ السَّماءِ، وَ مَعَ کُلِّ مَلَکٍ مِنَ الْبَلُّورِ الأبْیَضِ، وَ یَدُورُونَ فی کُلِّّ بَیْتٍ وَ مَجْلِسٍ یَبْکُونَ فیهِ عَلَی الْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ، فَیَحْمِلُونَ دُمُوعَهُمْ فی تِلْکَ الْقَواریرِ، فَإذا کانَ یَومَ الْقِیامَةِ فَتَلْتَهِبُ نارُ جَهَنَّمَ ، فَیَضْرِبُونَ مِنْ تِلْکَ الدُّمُوعِ قَطْرَةً عَلَی النّارِ، فَتَهْرُبُ النّار عَنِ الْباکی عَلَی الْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ مَسیرَةَ سِتّینَ ألفَ فَرْسَخٍ. (المنتخب للطریحی، ج2،ص462/ تظلم الزهراء، ص67)
حضرت باقر علیه السلام فرمود: روز دهم محرّم که می شود، فرشتگان از آسمان نازل می شوند. همراه هر فرشته، ظروف بلوری سفید رنگی است. این فرشتگان به هر خانه و مجلسی که برای حسین بن علی علیه السلام گریه می کنند رفته، اشک های آنها را در این ظروف می ریزند. روز قیامت که آتش جهنّم زبانه می کشد ، یک قطره از آن اشک ها را بر آتش می ریزند، پس آتش از گریه کننده بر حسین بن علی علیه السلام به مسافت شصت هزار فرسخ دور می شود.
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
https://eitaa.com/rahrovanehvelayat
🔴آنچه از فضائل امام حسین علیه السلام ، که کمتر شنیده ایم
🔸امام حسین را فقط در چند ساعت آخر زندگیاش خلاصه کردهایم در حالی که از ۵۷ سال زندگی او بی خبریم.!
✅امام حسین در جنگهای جمل و صفین، مثل سربازهای ساده در میدان جنگ حاضر شد؛ در حالی که میتوانست به بهانه آقازاده بودن، خود را از رزم، معاف کند.
✅امام حسین عاشقانه خانوادهاش را دوست داشت و به آنها محبت میکرد و حتی برای همسرش رباب، شعر عاشقانه میسرود.
✅در حال اعتکاف و طواف خانه خدا، شخص مقروضی از ایشان تقاضای کمک کرد و امام حسین اعتکاف خود را شکست تا از طلبکار، تقاضای مهلت کند.
✅هیچگاه هیچ پست و مقامی را از پدر خود که حاکم تمام ممالک اسلامی بود طلب نکرد. امام حسین کشاورز بود و هر روز بر روی اراضی خود کار میکرد.
✅در ماجرای صلح امام حسن با معاویه، با برادرش همراهی کرد و سخن هیچ مخالفی را نپذیرفت. پس از شهادت برادر نیز تا زمان مرگ معاویه به پیمانی که معاویه بارها آن را شکسته بود، متعهد ماند.
✅هیچگاه هیچ سائلی از خانه او دست خالی بر نمیگشت و نه تنها به فقرا کمک میکرد بلکه آنها را از گدایی بی نیاز میکرد.
✅در ماجرای خاکسپاری امام حسن، به خاطر جلوگیری از نزاع، به دفن نشدن برادرش در کنار رسولالله رضایت داد.
✅کنیز خود را به خاطر اینکه یک دستهگل به ایشان هدیه داد، آزاد کرد.
✅وقتی بردهای را دید که به یک سگ غذا میدهد، او را از اربابش که یهودی بود خرید و همانجا آزاد کرد. مرد یهودی و همسرش با دیدن مرام حسین، همانجا مسلمان شدند.
✅در ماجرای بیعت اجباری با یزید، در حالی که میتوانست مثل عبداللهبنزبیر در مکه پناهنده شود، اینکار را نکرد تا حرمت کعبه خدشهدار نشود.
✅وقتی به سپاه هزار نفری حربنیزید ریاحی برخورد کرد، نه تنها از عطش لشکریان دشمن سوءاستفاده نکرد بلکه همه لشگریان دشمن را سیراب کرد. حتی امامحسین دستور داد که اسبهای دشمن را هم سیراب کنند.
✅وقتی که فهمید مردم کوفه از بیعت خود برگشتهاند، برای جلوگیری از جنگ و خونریزی به دشمن گفت که از رفتن به کوفه منصرف شده و برمیگردد ولی ابنزیاد مخالفت کرد.
✅وقتی حربنیزید ریاحی به دستور ابنزیاد، اجازه بازگشت به امام حسین نداد، اصحاب به ایشان پیشنهاد دادند که با لشکر کوچک حُر بجنگند و از مهلکه فرار کنند ولی حضرت سیدالشهداء فرمود:
من شروع کننده جنگ نیستم.
✅در حالی که تعداد سربازان ایشان کمتر از صد نفر بود، به آنها فرمود هر کسی که بدهکار است نمیتواند با ما باشد و دو نفر از سربازان، به همین دلیل شبانه از امام حسین جدا شدند.
✅زمین کربلا را شصت هزار درهم از صاحبان آن خرید و به همانها بخشید تا خون او در زمین دیگران ریخته نشود.
✅مردم در هنگام دفن امامحسین، آثار زخمهایی کهنه بر دوش ایشان دیدند. امام سجاد فرمودند این زخمها اثر کیسههایی است که پدرم شبانه به منزل نیازمندان میبُرد.
https://eitaa.com/rahrovanehvelayat
........او اینچنین امام زمان اش را یاری داد......
🔰 سوید بن عمرو بن ابیمطاع خثعمی بزرگ مردی والامقام و کهنسالی سپید موی از قبیله ی خثعم بود.
ایشان یمنی الاصل بودند که در کوفه زندگی میکردند، وی را مردی بسیار عابد و درستکاری باتقوا و از شیعیان مخلص مولا امیرالمومنین علیه السلام؛ نام برده اند.
در بسیاری از جنگها شرکت داشته وایشان را در میدان جنگ فوق العاده کارآزموده و غیرتمندی شجاع توصیف نموده اند.
حضرت سوید پس از شهادت حضرت اسلم (یکی دیگر از یاران مولا سیدالشهداء علیه السلام) ، به خدمت امام رسید و به ایشان سلام داد و از حضور آن حضرت؛ اذن ورود به میدان را طلبید. امام حسین علیه السلام به چهره نورانی و وارسته ایشان نگریستند؛ پس به ایشان اذن داده و آیه بیست و سوم سوره احزاب را قرائت نمودند:...
فَمِنْهُم مَنْ قَضی' نَحْبَه وَ مِنْهُمْ مَنْ ینْتَظِرْ وَ ما بَدَّلوُا تَبْدیلاً“
برخی از آن مؤمنان، بزرگ مردانی هستند که به عهد و پیمانی که با خدا بستند کاملا وفا کردند، پس برخی پیمان خویش گزاردند (و شهید شدند) و برخی به انتظار (فیض شهادت) مقاومت کرده و هیچ عهد خود را تغییر ندادند.😭
پس حضرت سوید به میدان شتافت و حتی رجزی که با صدای رسای خویش میخواند هم ذکر فضایل خاندان پیامبر وامام حسین علیه السلام بود؛ رجزی که لرزه بر پیکر منحوس سپاهان عمرابن سعد لعنت الله انداخت:
اقْدِمَ حسینُ الیومَ تَلْقَی احمدا • وشیخکَ الخیر عَلیاً ذا النِدی وحسناً کالبدرٍ لاقی الأسْعُدا • وعمّکَ القَرْمَ الهُمامَ الَارْشَدا حمزةَ لیث اللَّه یُدْعی اسدا • وذا الجناحین تَبَوَّا مَقْعَدا فی جَنّةِ الفردوسِ یَغلُو صُعُدا
پیش بیا یا حسین(علیه السلام)که امروز در باغ بهشت؛ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و پدر نیکوکار و بخشنده ات علی (امیرالمومنین علیه السلام) را ملاقات می کنی؛ و حضرت حسن ماه سیما و زیبارو که نیک بختان را ملاقات کرد و عموی بزرگوار شجاع و با سخاوتت حضرت حمزه را که در راه حقیقت گام برداشت و شیر خدا نامیده میشود و جعفر طیار که مقامش بالا میرود.
عمر ابن سعد ملعون برآشفت وفریاد زد: صدایش را ببرید! ناگهان باران تیر و نیزه به سمت ایشان پرتاپ شد و این بزرگوار زاهد با شکیبایی وصبر بر زخم های تیر و ضربه های نیزه مقاومت مینمود و همچنان بر سپاهیان خبیث حمله میبرد؛ آنقدر که بسیاری از آنها را به درک واصل نمود؛ پس تیرباران ایشان ادامه داشت و به حدی رسید که بر زمین افتاده؛ توانی برایش نماد و از هوش برفت؛ اما هنوز زنده بود و نفس میکشید.
وحشیان ملعون به خیال اینکه ایشان شهید شده است، زره و شمشیر ایشان را غارت کرده و پیکرشان را در میان بقیه شهدا رها کرده و پراکنده گشتند.
حضرت سوید ابن عمرو بعد از مدتی به هوش آمد؛ خود را در میان یاران و اصحاب خونین و شهید یافت؛ اما گوشهایش صدای خنده و قهقهه های شیطانی سپاهیان را شنید که بهم مژده میدادند : حسین را کشتیم! حسین را
کشتیم!
سوید علیه السلام حتی رمقی نداشت لبهاش را تکانی دهد؛ پس به آسمان سرخ رنگ نگریست؛ و با تمام وجود؛ در دل پروردگارش را صدا زد😭 برای اینکه بتواند آخرین رمق باقیمانده هستی اش را در راه حجت الله در زمین؛ حضرت سیدالشهداء علیه السلام به کار گیرد، آخرین دعایش اجابت شد؛ گویی خداوند این عشق بی بدیل و این محبت بی انتهای این پیرکهنسال به خاندان پیامبر را با قوتی دوباره بر بدنش آشکار نموده بود ؛ برجای نشست و خنجر کوچکی که در ساقش پنهان کرده بود درآورد و از جا برخاست، پس همچون شیری غرنده با پیکری غرقه در خون؛ فریاد کشید و بر لشکریان یزید لعنت الله علیه حمله برد ، با تمام توان خویش آنقدر جنگید تا به دست دوتن از زنازاده گان فرومایه عروة بن بطان ثعلبی و زید بن رقاد جنبی که لعنت و عذاب خداوند بر آنها باد با ضربات پی در پی به شهادت رسید. 😭
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
📚سماوی، محمد، إبصارالعین فی أنصار الحسین، قم، زمزم هدایت
📚لبیب بیضون، موسوعة کربلاء، بیروت، مؤسسة الاعلمی، ۱۴۲۷ق.
📚نویری، نهایة الأرب فی فنون الأدب، قاهره، دارالکتب و الوثائق
📚 طوسی، محمد بن حسن، الرجال، ج۱، ص۱۰۱.
📚 بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۲۰۴.
📚 مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال، ج۳۴، ص۹۴-۹۵.
📚ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۲۵۱.
📚حلی، ابن نما، مثیرالاحزان، ج۱، ص۴۹.
الهی بِحَقِالسّیدةزِینَب ْسَلٰام ُاَللّهْ عَلَیْها َّعَجّللِوَلیکَالغَریبِ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج
https://eitaa.com/rahrovanehvelayat
⬅️ خواب عجیب #علامه_امینی(ره) درباره عذاب شمر
🔹 علامه #امینی(ره) میگوید:
مدتها فکر میکردم که خداوند چگونه شمر را عذاب میکند؟
در عالم رویا دیدم، آقا امیرالمؤمنین علیهالسلام در مکانی خوش آب و هوا، روی صندلی نشسته و من هم خدمت آن جناب ایستادهام. دو کوزه نزد ایشان بود. فرمود: این کوزهها را بردار و برو از آنجا آب بیاور. اشاره به محلی فرمود که بسیار با صفا و طراوت بود؛ استخری پر آب و درختانی بسیار شاداب در اطراف آن بود. کوزهها را برداشته و رفتم آنجا و آنها را پر آب نمودم.
ناگهان دیدم هوا گرم شد و هر لحظه گرمی هوا و سوزندگی صحرا بیشتر میشود. دیدم از دور کسی رو به من میآید. هر چه او به من نزدیکتر میشود، هوا گرمتر میگردد؛ گویی همه این حرارت از آتش اوست. در خواب به من الهام شد که او #شمر، قاتل حضرت سیدالشهداء علیهالسلام است. وقتی به من رسید. دیدم هوا به قدری گرم و سوزان شده است که دیگر قابل تحمل نیست. آن ملعون هم از شدت تشنگی، به هلاکت نزدیک شده بود رو به من نمود که از من آب را بگیرد. مانع شدم و گفتم، اگر هلاک هم شوم، نمیگذارم از این آب قطره ای بنوشد.
حمله شدیدی به من کرد و من ممانعت مینمودم. دیدم اکنون کوزهها را از دست من میگیرد؛ آنها را به هم کوبیدم، کوزهها شکست و آب آنها به زمین ریخت و بخار شد.
او که از من ناامید شد، رو به استخر نهاد. من بیاندازه غمگین و مضطرب شدم که مبادا آن ملعون از آن استخر بیاشامد و سیراب گردد. به مجرد رسیدن او به استخر، چنان آب استخر ناپدید شد که گویی سالهاست یک قطره آب در آن نبوده است؛ درختان هم خشکیده بودند. او از استخر مأیوس شد و از همان راه که آمده بود بازگشت، هر چه دورتر میشد، هوا رو به صافی و شادابی رفت و درختان و آب استخر به طراوت اول بازگشتند. به حضور حضرت علی علیه السلام شرفیاب شدم، فرمودند:
خداوند متعال این چنین آن ملعون را جزا و عقاب میدهد. اگر یک قطره آب آن استخر را مینوشید از هر زهری تلختر و از هر عذابی برای او درد ناکتر بود. بعد از این فرمایش، از خواب بیدار شدم.
📙داستان دوستان، ج ۳، ص ۱۶۳.
🏴https://eitaa.com/rahrovanehvelayat
*تقویم عاشورا*
طبق محاسبه مرحوم دکتر احمد بیرشک در «گاهشماری ایرانی»، واقعه کربلا به حساب گاهشماری شمسی ۲۱ مهر سال ۵۹ هجري شمسی میشود.
تاریخ شمسی هم مثل قمری نیست که تغییر کند. موقعیت زمین نسبت به خورشید ثابت است و میشود با در آوردن اوقات شرعی شهر کربلا در این تاریخ، حرفهای مقتلنویسان را به ساعت و دقیقه برگرداند.
*روز عاشورا چگونه گذشت؟*
در این تحقیق علمی، اوقات شرعی روز ۲۱ مهر به افق کربلا (که در طول قرون حداکثر ۳-+ دقیقه اختلاف میتواند داشته باشد) را استخراج کردهایم و روایات مقتلنگارها را با این ساعتها تنظیم کردهایم.
*۵:۴۷ اذان صبح*
امام(ع) بعداز نماز صبح، برای اصحابش سخنرانی کرد. آنها را به صبر و جهاد دعوت کرد و بعد دعا خواند: «اللهم انت ثقتی فی کل کرب...
خدایا تو پشتیبان من هستی در هر پیشامد ناگواری»
طرف مقابل نيز نماز را به امامت عمر سعد خواند و بعداز نماز صبح، به آرایش سپاه و استقرار نیرو مشغول شدند.
*حدود ساعت ۶:۰۰*
امام حسین(ع) دستور دادند تا اطراف خیمهها خندق بکنند و آن را با خار بوته ها پر کنند تا بعد آن را آتش بزنند و مانع از حمله سپاه از پشت سر بشوند.
*طلوع آفتاب*
کمی بعد از طلوع آفتاب، امام(ع) سوار بر شتری شد تا بهتر دیده شود. رو به روی سپاه کوفه رفت و با صدای بلند برای آنها خطبهای خواند. صفات و فضایل خودش، پدر و برادرش را یادآوری فرمودند و اینکه کوفیان به امام(ع) نامه نوشتهاند. حتی چند نفر از سران سپاه کوفه را مخاطب قرار داد و از حجّار بن ابجر و شبث ربعی پرسید که مگر آنها او را دعوت نکردهاند؟
آنها انکار کردند!
امام(ع) نامههایشان را به طرف آنها پرتاب و خدا را شکر کرد که حجت را بر آنها تمام کردهاست.
یکی از سران جبههی مقابل، از امام(ع) پرسید: چرا حکم ابن زیاد را نمیپذیرد و آنها را از جنگ مقابله با پسر پیامبر(ص) نمیرهاند؟
اینجا بود که امام(ع)، آن جمله معروفشان را فرمودند:
«أَلَا وَإنَّ الدَّعِيَّ ابْنَ الدَّعِيِّ قَدْ رَكَزَ بَيْنَ اثْنَتَيْنِ: بَيْنَ السِّلَّه وَالذِّلَّه؛ وَهَيْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّه...
فرد پستی که پسر فرد پست دیگری است، من را بین کشته شدن و قبول شدن و قبول ذلت مجبور کرده! ذلت از ما دور است.»
سخنرانی امام(ع) حدوداً نیم ساعت طول کشیدهاست.
*حدود ساعت ۸:۰۰*
بعد از سخنرانی امام(ع)، چند نفر از اصحاب آن حضرت، به روایتی بُرَیر که «سید القرآء» (آقای قرآن خوانهای کوفه بود _ الفتوح) و به روایتی زهیر (تاریخ یعقوبی و طبری) خطاب به کوفیان، سخنان مشابهی گفتند.
بعداز سخنان زهیر و بریر، امام فریاد معروف «هل من ناصر ینصرنی» را سر دادند.
چند نفری دچار تردید شدند! از جمله حُر و فرد دیگری به نام ابوالشعثا و دو برادر که در گذشته عضو خوارج بودند.
بعید نیست که کسان دیگری هم با دیدن شدت گرفتن احتمال جنگ، از سپاه کوفه فرار کرده باشند.
*حدود ساعت ۹:۰۰*
روز به وقت چاشت رسیده بود که شمر به عمر سعد پرخاش کرد که چرا این قدر تعلل میکند؟ عمر سعد عاقبت رضایت به شروع جنگ داد.
اولین تیر را به سمت سپاه امام(ع) رها کرد و خطاب به لشگریانش فریاد زد:
«نزد عبیدالله، شهادت بدهید که من اولین تیر را رها کردم.»
بعداز انداختن تیر توسط عمر سعد، کماندارهای لشکر کوفه همگی با هم شروع به تیراندازی کردند. امام به یارانش فرمودند:
«اینها نماینده این قوم هستند. برای مرگی که چارهای جز پذیرش آن نیست، آماده شوید.»
چند نفر از سپاه امام در این تیر باران کشته شدند. (تعداد دقیق را نمیدانیم. تعداد کشتگان تیراندازی با تعداد کشتگان حمله اول ۵۰ نفر ذکر شدهاست.)
*حدود ساعت ۱۰:۰۰*
بعد از تیراندازی، «یسار»، غلام «زیاد بن ابیه» و «سالم» غلام عبیدالله ابن زیاد از لشکر کوفه برای نبرد تن به تن، در ابتدای جنگ بیرون آمدند. عبدالله بن عمیر اجازه نبرد خواست. امام حسین(ع) نگاهی به او کرد و فرمود:
«به گمانم حریف کشندهای باشی» عبدالله آن دو نفر را کشت. البته انگشتان دست چپش قطع شد.
بعد از این نبرد تن به تن، حمله سراسری سپاه کوفه شروع شد. ابتدا حجار به جناح راست سپاه امام حسین(ع) حمله کرد اما حبیب و یارانش در برابر او ایستادگی کردند. زانو به زمین زدند و با نیزهها حمله را دفع کردند.
همزمان شمر به جناح چپ سپاه امام(ع) حمله برد. زهیر و یارانش به جنگ مهاجمین رفتند. خود شمر در این حمله زخم برداشت.
بعداز عقبنشینی هر دو جناح کوفی، عمر سعد ۵۰۰ تیرانداز فرستاد که دوباره سپاه امام(ع) را تیرباران کردند که آن حملات، علاوه بر از پا درآمدن هر ۲۳ اسب لشکریان امام(ع)، تعدادی دیگر از اصحاب شهید شدند. الفتوح، آن نفرات را ۵۰ نفر و ابن شهرآشوب ۳۸ نفر ذکر کردهاست.
اولین شهید، ابوالشعثا بود و ۸ تیر انداخت که ۵ نفر از دشمن را کشت.
امام(ع) او را دعا کرد.
گروهی از سپاه شمر خواستند از پشت سر به امام(ع)حمله کنند. زهیر و ۱۰ نفر به آنها
حمله کردند.
*حدود ساعت ۱۱:۰۰*
بعداز این حملات، امام(ع) دستور تک تک به میدان رفتن را به یاران داد.
اصحاب با هم قرار گذاشتند تا زندهاند نگذارند که کسی از بنیهاشم به میدان برود.
انگار برای شهادت با هم مسابقه داشتند.
بعضی «در مقابل نگاه امام(ع)» شهید شدند.
یکی از اولین کسانی که کشته شد، پیرمرد زاهد، جناب بریر بود. مسلم بن عوسجه بعد از او کشته شد. حبیب بر سر بالین او رفت و گفت کاش میتوانستم وصیتهای تو را اجرا کنم.
مسلم با دست امام حسین(ع) را نشان داد و گفت: «وصیت من این مرد است».
یک بار، هفت نفر از اصحاب امام(ع) در محاصره واقع شدند، حضرت عباس(ع) محاصره آنها را شکست و نجاتشان داد.
*اذان ظهر*
حبیب بن مظاهر موقع اذان ظهر شهید شد.
چون که نوشتهاند، امام(ع) خطاب به اصحاب فرمودند:
یکی برود با عمر سعد مذاکره بکند و بخواهد برای نماز ظهر جنگ را متوقف کنیم.
یکی از لشکر کوفه صدا زد: «نماز شما قبول نمیشود.» حبیب به او گفت: «ای حمار! فکر میکنی نماز شما قبول میشود و نماز پسر پیامبر(ص) قبول نمیشود؟» به جنگ او رفت اما از سپاه کوفی به کمکش آمدند و حبیب کشته شد.
امام(ع) از شهادت حبیب متأثر شد و برای اولین بار در روز عاشورا گریست. رو به آسمان کرد و گفت: «خدایا رفتن جان خودم و دوستانم را به حساب تو میگذارم.»
امام(ع) نماز را شکسته و به قاعده «نماز خوف» خواند. گروهی از اصحاب به امام(ع) اقتدا کردند و بقیه به جنگ پرداختند. زهیر و سعید بن عبدالله حنفی خودشان را سپر امام کردند.
نوشته اند سعید بن عبدالله ۱۳ تیر و نیزه خورد و به شهادت رسید. در آخرین نفس از امام پرسید: «آیا وفا کردم؟»
*حدود ساعت ۱۳:۰۰*
۳۰ نفر از اصحاب امام(ع) تا وقت نماز زنده بودند و بعد از این ساعت شهید شدند.
بعد از کشته شدن اصحاب، نوبت به بنی هاشم رسید. اولین نفر، حضرت علی اکبر(س) بود.
البته الفتوح، عبدالله بن مسلم بن عقیل را اولین شهید بنی هاشم خواندهاست. این عبدالله بن مسلم، به طرز ناجوانمردانهای شهید شد. شهادت او بر جوانان بنی هاشم گران آمد. دسته جمعی سوار شدند و به دشمن حمله بردند. امام آنها را آرام کرد و فرمود:
«ای پسرعموهای من، بر مرگ صبر کنید. به خدا پس از این هیچ خواری و ذلتی نخواهید دید.»
*حدود ساعت ۱۴:۰۰*
عاقبت امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع) تنها ماندند.
عباس(ع) اجازه میدان خواست، اما امام(ع) او را مأمور رساندن آب به خیمهها کرد. دشمن بین دو برادر فاصله انداخت. عباس(ع) دلاور در حالیکه با شجاعت تمام سعی در آوردن مشک آب برای زنان و کودکان داشت، در محاصره دشمن دو دستش قطع شده و با عمودی آهنین بر سرش زدند که از اسب بر زمین افتاد. اباعبدلله(ع) سراسیمه خود را بر پیکر قطعه قطعه برادر رساند. دشمن کمی به عقب رفت. امام(ع) برای دومین بار، بعداز مرگ برادر عزیزش، گریه کرد و فرمود:
«اکنون دیگر پشتم شکست.»
*حدود ساعت ۱۵:۰۰*
امام(ع) به طرف خیمهها برگشت تا خداحافظی کند. همچنین پیراهنش را پاره پاره کرد و پوشید تا بعدا در وقت غارت کردن توسط دشمن برهنهاش نکنند.
وقت وداع با اهل بیت، کودک شیرخوارهاش علی اصغر(س) را به میدان برد تا او را سیراب کند که به تیر حرمله کشته شد.
امام(ع) به میدان رفت اما کمتر کسی حاضر به مقابله با ایشان میشد. بعضی تیر میانداختند و بعضی از دور نیزه پرتاب میکردند.
شمر و ۱۰ نفر به مقابله با امام(ع) آمدند.
بعداز شهادت امام(ع)، بر پیکر مبارکش جای ۳۳ زخم نیزه و ۳۴زخم شمشیر شمرده شد.
در مقاتل نوشتهاند: زمانی که امام(ع) در آستانه شهادت بود، کسی جرأت نمیکرد به سمت ایشان برود، اهل حرم از صدای اسب ایشان (ذوالجناح) متوجه شده و بیرون دویدند. کودکی به نام عبدالله بن حسن(ع) دوید و به طرف مقتل امام آمد. او را در بغل عمویش کشتند. امام ناراحت شدند و کوفیان را نفرین کردند:
«خدایا باران آسمان و روییدنی زمین را از ایشان بگیر!»
*۱۶:۰۶ مقارن با اذان عصر*
وقت شهادت امام(ع) را وقت نماز عصر گفتهاند. روایت تاریخ طبری به نقل از وقایعنگار لشکر عمر سعد چنین است: «حمید بن مسلم گوید: پیش از آن که حسین(ع) کشته شود، شنیدم که میگفت:
«به خدا پس از من، کسی را نخواهید کشت که خداوند از کشتن او، بیش از کشتن من بر شما خشم آرد.»
گوید: آنگاه شمر میان کسان بانگ زد که «وای بر شما! منتظر چیستید؟ مادرهایتان به عزایتان بنشینند، بکشیدش!»
گوید در این حال سنان بن انس حمله برد و نیزه در قلب امام(ع) فرو برد...
*حدود ساعت ۱۷:۰۰*
بعداز شهادت امام(ع)، عدهای لباسهای آن حضرت را غارت کردند که نوشتهاند تمام این افراد، بعدها به مرضهای لاعلاج دچار شدند.
غارت عمومی اموال امام حسین(ع) و همراهانش آغاز شد. عمر سعد ساعتی بعد دستور توقف غارت را داد و حتی نگهبان برای خیمهها گذاشت.
یکی از شیعیان بصره به اسم سوید بنمطاع بعداز شهادت امام(ع) به کربلا رسید و برای دفاع از حرم امام(ع
) جنگید تا شهید شد.
*نزدیک غروب آفتاب*
سر امام(ع) را از بدن جدا میکنند و به خولی میدهند تا همان شبانه برای ابن زیاد ببرد.
آنگاه، به دستور عمر سعد، بر بدن مطهر امام(ع) و یارانش اسب میدوانند تا استخوانهایشان هم خرد شود.
*۱۸:۴۹ مقارن با اذان مغرب*
داستان روز غمانگیز عاشورا، اینطور تمام میشود! در حالی که عمر سعد دستور نماز جماعت مغرب را میداده، سنان بن انس بین مردم میتاخته و رجز میخوانده که «افسار و رکاب اسب مرا باید از طلا بکنید! چرا که من بهترین مردمان را کشتهام!»
https://eitaa.com/rahrovanehvelayat
⚫️ #چرا_امام_زمان_عج_منتقم_امام_حسین_ع_است؟
سوگند به خدا که خون امام حسین(ع) از حرکت و جوشش نمیایستد تا اینکه خداوند مهدی(عج) را برانگیزد.
امام زمان(عج) به انتقام خون امام حسین(ع) از منافقان، فاسقان، کافران انتقام میگیرد.
امام زمان(عج) عهده دار تمام خونهایی است که به ناحق در طول تاریخ ریخته شده است و با ایجاد عدالت و پایان دادن به جریان ظلم سبب میشود انتقام مظلومان جهان را بگیرد. مظلومترین فردی که در عالم کشته شده است، حضرت سیدالشهدا(ع) است از این رو امام مهدی(عج) خونخواه و منتقم خون امام حسین(ع) است.
از امام رضا(ع) سۆال کردند آن افرادی که امام حسین(ع) را کشتند. نیستند که از آنها انتقام بگیرند.
در قرآن میخوانیم نباید گناه دیگری را به گردن فرد دیگری انداخت؛ امام رضا(ع) میفرمایند که هرکسی در عصر ظهور راضی باشد به کاری که یزید و یزیدیان با امام حسین(ع) انجام دادند، امام مهدی(عج) از آنها انتقام میگیرد.
حال که ما به امام مهدی(عج) چنین لقبی میدهیم معنایش این نیست که ما میگوییم امام زمان(عج) منتقم است،
🌹امام سجاد(ع) فرمودند:
سوگند به خدا که خون امام حسین(ع) از حرکت و جوشش نمیایستد تا اینکه خداوند مهدی(عج) را برانگیزد. امام زمان(عج) به انتقام خون امام حسین(ع) از منافقان، فاسقان، کافران انتقام میگیرد و در روایات این چنین آمده است و لقب منتقم را ائمه اطهار(ع) در روایات به امام زمان(عج) نسبت دادند.
از این رو میبینیم در روایات آمده است که امام مهدی(عج) قائم و انتقامگیرنده خون حضرت سیدالشهدا(ع) است.
📚بخش مهدویت تبیان
https://eitaa.com/rahrovanehvelayat
✨﷽✨
💢راز کشته نشدن عده ای از دشمنان امام حسین علیه السلام در روز عاشورا!
✍امام سجاد (علیه السلام) مي گويد : در روز عاشورا پدرم را ديدم كه به دشمن حمله مي كرد و آنها را مي كشت. ولي در آن درگيري بعضي از افراد دشمن را با اينكه زير شمشير او قرار مي گرفتند ، پدرم رد مي كرد و آن ها را نمي كشت با اينكه مي توانست آنها را بكشد..
راز اين موضوع را نمي دانستم.
تا هنگامي كه به مقام امامت رسيدم فهميدم آن كساني را كه پدرم نمي كشت در نسل آنها شخصي كه ما اهل بيت را دوست بدارد وجود داشت..
💥پدرم با نگاه کردن به دشمن میفهمید از نسل او،گریه کن برای این مصیبت به وجود می آید، بهمین خاطر براي حفظ آن دوست ما در صلب پدرش،پدر را نمي كشت...
📚معالي السبطين،ج۳ ص۳۱
https://eitaa.com/rahrovanehvelayat
محرم ۶۱:
❌عده ای از ترس کشته شدن نیامدند
❌عده ای به خاطر زن و بچه
❌برخی افراد از تهدیدهای دشمن ترسیدند
❌برخی ها مردد بودند و نیامدند
👈به بهانه های مختلف، اباعبدالله را تنها گذاشتند
اما همه این افراد
یا در رکاب عمر سعد جنگیدند و کشته شدند
یا به خونخواهی قیام کردند و کشته شدند
👌سیدالشهدا را یاری نکردند، کشته شدند ولی عاقبت به خیر، نه!
💠و تاریخ تکرار می شود...
https://eitaa.com/rahrovanehvelayat
وقتی امام زمان خود را
#نشناسید... فرقی نمی کند...
کربلا باشد
یا هرجا که هستید!
#قُربةً_اِلَی_الله اوراخواهیدکُشت!
https://eitaa.com/rahrovanehvelayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ثواب گریه بر امام حسین علیه السلام،
https://eitaa.com/rahrovanehvelayat
هر آنکه گریه برای تو کرد آقا شد
کسی که رنگ شما را گرفت زیبا شد
به روسیاه، همیشه تو آبرو دادی
همینکه رود به دریا رسید دریا شد
مگر نه اینکه شفا با دم حسین رسید
گدای خانه ی تو هرکه شد، مسیحا شد
دوباره پرچم سرخت بلند شد آقا
بساط گریه ی ما باز هم مهیّا شد
چه خاطرات خوشی که ز روضه ات دارم
همیشه حال خوشم بین روضه پیدا شد
همیشه نام تو را بردم و دلم لرزید
همیشه نام تو را بردم و گره وا شد
همیشه بدرقه ی راه کربلایی ها
دعای مادر پهلو شکسته، زهرا شد
مرا ببر، نبری می روم زدست حسین
چه می شود بنویسی برات امضا شد؟
همیشه یاد غمت بی بهانه می بارم
به یاد آن لحظاتی که باز غوغا شد
به یاد آن لحظاتی که نیزه بالا رفت
میان پیکر تو نیزه هایشان جا شد
به یاد آن لحظاتی که سنگ ها بارید
هزار و نهصد و پنجاه جوی خون وا شد
ز بس که زخم بر آن جسم پاره پاره زدند
تنت میانه ی گودال چون معمّا شد
به یاد آن لحظاتی که روی سینه نشست
به یاد آن لحظاتی که با سرت پا شد
https://eitaa.com/rahrovanehvelayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای روضه همین بس تو را سنگ بیامان زدند.😭😭😭😭
https://eitaa.com/rahrovanehvelayat