5.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🅾تصورم از #بوریا چیز دیگری بود تا این سبدهای حصیری را بر سر بانوان بنی اسد دیدم ...😔😭
ظهر امروز همزمان با سالروز تدفین شهدای کربلا، حرم امام حسین (ع) و حضرت عباس (ع) قُرُق بانوان شد و دسته عزاداری بنیاسد هرولهکنان از باب القبله حرم سیدالشهدا(ع) به سوی حرم سقای کربلا حرکت کرد
✍ پس از واقعه عاشورا لشکر دشمن اجازه دفن شهدای کربلا را به بازماندگان واقعه نداد؛ این خبر که پخش شد زنان قبیله بنی اسد برای دفن شهدا به کربلا آمدند ...
https://eitaa.com/rahrovanehvelayat
🏴 هفت مصیبتِ شام از زبان امام سجاد علیه السلام...
✍️ از امام سجاد علیه السلام پرسیدند: سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟در پاسخ سه بار فرمودند: الشّام، الشّام، الشّام... امان از شام ! در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر ، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود:
▪️1.ستمگران در شام اطراف ما را باشمشیرها احاطه کردند و بر ما حمله مینمودند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل میزدند.
▪️2.سرهای شهداء را در میان کجاوههای [1] زنهای ما قرار دادند. سر پدرم و سر عمویم عباس(علیه السلام) را در برابر چشم عمههایم زینب و ام کلثوم(علیها سلام) نگهداشتند و سر برادرم علی اکبر و پسر عمویم قاسم(علیه السلام) را در برابر چشمان خواهرانم سکینه و فاطمه میآوردند و با سرها بازی میکردند، و گاهی سرها به زمین میافتاد و زیر سم چارپایان قرار میگرفت.
▪️3.زنهای شامی از بالای بامها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامهام افتاد و چون دستهایم را به گردنم بسته بودند نتوانستم آن را خاموش کنم. عمامهام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزاند.
▪️4.از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و میگفتند: «ای مردم! بکُشید اینها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند؟!»
▪️5.ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را در خانه یهود و نصاری عبور دادند و به آن ها میگفتند: اینها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را (در خیبر و خندق و ...) کشتند و خانههای آنها را ویران کردند . امروز شما انتقام آنها را از اینها بگیرید.
▪️6.ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آن ها مقدور نساخت.
▪️7.ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شبها از سرما، آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن، همواره در وحشت و اضطراب به سر میبردیم...
✍️ پی نوشت:
[1] چیزی چون سبدی بزرگ و سایبانی بر سر آن که بر پشت اشتر نهند و بر آن نشینند.
📚 برگرفته از: تذکرة الشهداء ملاحبیب کاشانی
https://eitaa.com/rahrovanehvelayat
11.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یک عده پای حق میرسه فراری اند
https://eitaa.com/rahrovanehvelayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این سه ذکر حسینی را به خاطر بسپار.
https://eitaa.com/rahrovanehvelayat
14.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من هم گمشده ام.😭😭😭
https://eitaa.com/rahrovanehvelayat
7.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جمله ای بس سنگین...
کمی تفکر
https://eitaa.com/rahrovanehvelayat
💜پدر و مادر "دو فرشته بی نظیر و نازنین"💜
🔸یک درخت سیب بود و یک پسر بچه کوچک...
این پسر بچه همیشه با درخت بازی می کرد.
از تنه درخت بالا می رفت و از سیب هایش می خورد و در سایه اش می خوابید...
🔸زمان گذشت...
پسربچه بزرگ تر شد و دیگر توجهی به درخت نداشت...
درخت گفت: بیا با من بازی کن...
و پسر گفت: من دیگر علاقه ای به بازی با تو ندارم.
وسایلی برای زندگی احتیاج دارم که باید بخرم ولی پول ندارم.
درخت گفت:
می توانی سیب هایم را بفروشی و پولی بدست بیاوری
پسر سیب ها را چید و فروخت و نیازهایش را برطرف کرد.
و درخت هر چه صبر کرد خبری از پسر نشد که نشد...
🔸مدت ها بعد پسر که،
مرد جوانی شده بود با اضطراب به سراغ درخت آمد.
درخت پرسید: چرا غمگینی...؟
بیا و کمی در سایه ام بنشین...
پسر گفت: خانه ای نیاز دارم که سر پناهم باشد.
درخت گفت: برای ساخت خانه از شاخه هایم استفاده کن
پسر با خوشحالی تمام شاخه های درخت را برید و با آنها خانه ای برای خودش ساخت.
و دوباره پسر برنگشت و درخت تنهای تنها ماند...
🔸پسر پس از مدتی برگشت و گفت:
برای رفتن به سفر نیاز به یک قایق دارم.
درخت گفت: می توانی از تنه ام قایق زیبایی بسازی
پسر هم تنه درخت را برید و قایق ساخت و رفت...
🔸پس از سالیان دراز برگشت، پیر و غمگین و خسته...
و درخت گفت:
من دیگر نه سیب دارم، نه شاخه و نه تنه...
🔸برای پناه دادن به تو حتی سایه هم ندارم و فقط کنده ام مانده است و بس...
پسر که حال سالخورده شده بود گفت:
از زندگی خسته ام و فقط می خواهم با تو باشم و سال ها در کنار کنده درخت پیر به سر برد...!
🔸اغلب ما شبیه آن پسر هستیم...
و با والدین خود چنین رفتاری داریم.
تا کوچک هستیم دوست داریم با آنها بازی کنیم.
بعد تنهای تنها می گذاریم شان و زمانی به سوی شان بر می گردیم که نیازمند هستیم یا گرفتار...
پدر و مادر همه چیزشان را می دهند تا شادمان کنند.
از وجودشان مایه می گذارند تا مشکلات مان را حل کنند.
و تنها انتظارشان این است که فقط تنهای شان نگذاریم...
🔸به والدین خود عشق بورزید.
و هیچ وقت فراموش شان نکنیم...
امروز و هر روز به پدر و مادر خود ابراز احساسات کنید.
شاید فردا نه پدری باشد و نه مادری و نه احساسی...
🔸یادمان باشد،
همانطور که ما گرفتار زندگی هستیم.
آنها هم دارند پیر می شوند و به دیدن مان نیازمندتر...!
https://eitaa.com/rahrovanehvelayat
💫💚💫
💚💫
💫
#شباهت_های_امام_حسین_و_حضرت_مهدی_علیهما_السلام🦋
امام زمان (عج) فرزند امام حسین(علیه السلام) است و مهم تر این که خون خواه واقعی او می باشد. نخستین کلامش یاد امام حسین(علیه السلام) است.
در القاب«ثارالله» «وترالموتور» «طرید الشرید» هر دو شریکند.
📗(ابن بابویه، کمال الدین،ج1 ص318)
هر دو امام در هدف مشترکند. امام باقر(علیه السلام) می فرماید: هنگامی که قائم قیام کند، هر آینه باطل را از بین می برد.
📘(کلینی، اصول کافی، ج8، ص278)
و هدف امام حسین(علیه السلام) نیز در زیارت اربعین آمده است: خون خود را تقدیم تو کرد تا انسان ها را از نادانی و گمراهی رهایی بخشد.
📒(شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، زیارت اربعین)
زمانه آن دو در انحراف فکری، فساد اجتماعی، رواج بی دینی و بدعت در سطح جهانی مشابه یکدیگرند. یاران هر دو از معرفت محبت و اطاعت نسبت به امام خود برخوردارند.
📔( مجلسی، بحار الانوار، ج52، ص308و 386)
https://eitaa.com/rahrovanehvelayat
✨مرحوم بهجت(ره)
به جوانان تأکید داشتند که:
حسینی بشوند نه هیئتی!
زیرا اگر گرم هیئت بشوید
حسینتان را آنگونه که خود
دوست دارید و باب میلتان است میسازید
و هرکس با میل شمامخالف باشد
میگویید
باحسین(ع) مخالف است؛
ولی اگر حسینی باشید
هیئت و رفتارتان را
برمبنای حسین میسازید!
هیئتی شدن کاری ندارد
کافیست ریش بگذارید و با پیراهن مشکی
ازاین هیئت به آن هیئت بروید !
حسینی شدن است که مشکل است..
https://eitaa.com/rahrovanehvelayat
عَن عَلِىِّ بنِ مَهزِيارَ قالَ
تَغَذَّيتُ مَعَ أَبى جَعفَرٍ عليه السلام فَاُتِىَ بِقَطا، فَقالَ اِنَّهُ مُبارَكٌ وَ كانَ يُعْجِبُهُ. كانَ يَقُولُ; أَطْعِمُوا صاحِبَ اليَرَقانِ، يُشْوى لَهُ. ;
على بن مهزيار گويد
با امام جواد عليه السلام غذا مى خوردم، پرنده سنگخوار (قَطا) آوردند. فرمود; آن مبارك است. امام از گوشت پرنده سنگخوار خوشش مى آمد. مى فرمود; كسى كه مرض يرقان دارد برايش از آن كباب درست كنيد. در منابع اسلامى، كتاب هايى همچون «طب النبى»، «طبّ الصادق»، «طبّ الرضا» وجود دارد كه احاديث طبّى و درمانى و خواص غذاها و گياهان و نحوه معالجه امراض را گردآورى كرده است و مى تواند مفيد باشد.;
مكارم الاخلاق : 161.
https://eitaa.com/rahrovanehvelayat
🌿🌾🌿
⚜
✨#چرابرای_امام_زمان (عج) #باید_صدقه_داد؟!
وقتی حضرت صاحب (عج) بدنیا آمدند ، ابلیس (ل) فریاد بلندی به آسمان کشید ، که تا آن زمان اینطور فریاد نزده بود.
همهء فرماندهان ابلیس جمع شدند و جویای علت شدند؛
ابلیس گفت: آخرین حجت خدا بدنیا آمد. با ظهور او ، مرگ ما فرا میرسد.!
هرکدام ازشیاطین پیشنهادی دادند. یکی گفت؛ در کودکی او را بکشیم.
ابلیس گفت: اگر او را بکشیم ، خودمان هم نابود میشویم (اشاره به حدیث لو لا الحجه لساخت الارض باهلها)
شیاطین در آن جلسه به نتیجه نرسیدند لذا تصمیم گرفتند که سلامتی حضرت را بخطر بیندازند.
هر روزه ، نه تنها من ، بنوعی باعث آزردگی قلب نازنین آن حضرت میگردم ؛ بلکه شیاطین هم دست بدست هم دادهاند تا سلامتی آن مهر عالم آرا را بخطر بیندازند.
📚 شیخ عباس قمی (ره) ، منتهى الامال: ج ۱ ، ص ۱۸.
https://eitaa.com/rahrovanehvelayat