eitaa logo
🇮🇷رهرواט عشق🇵🇸
491 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
1.2هزار ویدیو
17 فایل
بسم‌رب‌المهدی❤️ کاردیگری‌ازدست‌این‌خادم‌بی‌دست‌وپابرمی‌آید؟ حالاکه‌رسیده‌ام‌به‌بودنت حالاکه‌صاحب‌روزگارم‌شده‌ای حالاکه‌آرزوی‌شیخ‌الائمه،سهم‌من‌شده‌است کاش‌بتوانم"صادقانه"خدمتگزارت باشم🥺 کپی؟حلالت‌هدف‌ما‌چیز‌دیگریست
مشاهده در ایتا
دانلود
بزار بریم نیمه شب پنجم ماه صفر وقتی که فاطمه صغری سر اباعبدلله رو بغل کردن بود راجب این ماجرا اینجور روایت میکرد:
خانوم‌رقیه‌جانم با گریه زاری میگفت🥀 بابا جونم ،بابایی😭وقتی خوردم زمین دلم میخواست تو یا عمو عباس بیایی بغلم کنین خاک‌سرمو پاک کنین💔😭 ولی زجر اومد می‌دونی باهام چیکار کرد بابایی؟؟ بابا جون اگه عمو عباسم بود دستشو میشکست💔😭😭
می‌گفت: بابا زجر اومد 😭😔 بابا بهش هرچی التماس میکردم گوش‌نمیکرد😭💔 بابا با شلاق منو زد بابا بهم سیلی زد بابا جونم چرا عمو‌نیومد تا دستشو بشکنه؟😭 کجا بودین ؟ بابا تا وقتی عمو عباس بود کسی نمیتونست بهم ناسزا هم بگه ولی الان میبینی😭 ببین عین مادر کمرم خم شده پهلوم شکسته😭❤️‍🩹
بابا موهایی که به دست عموم شونه میشد الان تازیانه شونشون کرده😭😭💔
Hala Omadi.mp3
3.01M
حــالا‌اومدی...💔😭 حالا که دیگه رقیه افتاده از پا اومدی...😭 بابایی😭
بابا چرا اسب زجر بوی تو رو میداد😭💔 بابا چرا عطر تو از شمشیر و شلاق زجر میومد😭
بابا جونم فدای لب چاک چاکت بشم💔 دخترت فدات بشه بابا چه بلایی سرت آوردن😭💔
چی شده چرا داداش علی اکبر و اصغرم نیستن!؟ چرا کار شب و روز عمه زینب و رباب شده گریه زاری و عزاداری💔 مگه نرفته بودی مسافرت؟😭 پس چرا سرت اومد پیکرت کو بابایی جونم😭💔
خانوم سه ساله اینقدر با پدر درد و دل کرد تا جان در ره عشق تسلیم نمود💔😭
حالا دردسر عمه جان زینب از اینجا به بعد شروع میشه...😭💔
سرتون رو زیاد درد آوردم حلالم کنید❤️‍🩹