خواندن دعای هفتم صحیفه سجادیه به دستور ولی امر مسلمین امام خامنه ای حفظهم الله فراموش نشود👇
ان شاء الله به نیت ظهور امام زمان و رفع بلیه ها خوانده شود
@mardomfahim
سلامتی بیماران کرونایی کل عالم لطفا یک حمد شفا واگر توانستید هفت حمد شفا قرائت بفرمایید
یاعلی
نثار روح هموطنان عزیزمان که جانشان را با بیماری کرونا ازدست دادند وکلیه رفتگان مسلمین ومسلمات فاتحه ای تقدیم نمایید
@mardomfahim
خدایا اعمال امروز در جهت استغاثه به امام زمان عج را به نیت قربه الی الله وخشنودی امام زمان عج انجام داده
و ثواب آن را هدیه می نماییم به شهید سیدعلی اکبر ابو ترابی و شهدای والامقام آزاده
شادی روح این عزیزان ؛ بفرستید
صلوات همراه با فاتحه
@mardomfahim
هنوز چند ماهي از جنگ تحميلي سپري نشده بودكه تقدير بر اين تعلق گرفت تا سيد علي اكبر ابوترابي به اسارت نيروهاي بعثي عراق در آيد و در طول هشت سال دفاع مقدس، در اردوگاه هاي عراقي،با تيغ زبان به مصاف دشمنان برخيزد و روشني بخش جمع اسيراني باشد كه به مرور زمان بر تعداد آنان افزوده ميشد.
سيد علي اكبر ابوترابي، روزهاي اول اسارت خود را چنين به تصوير ميكشد: «در سلول براي اعتراف گرفتن چندين بار مرا به پاي جوبه دار بردند و شماره 1 و 2 را گفتند و دوباره برگرداندند. در طول روز چندين بار مرا بردند و آوردند. بالاخره شب مرا به مدرسه العماره بردند و يك تيمسار عراقي به افرادي كه آنجا بودند گفت: اين حق خوابيدن ندارد.
ما نيمه شب براي اعتراف گرفتن ميآييم، اگر اطلاعات لازم را به ما نداد سرش با ميخ سوراخ ميكنيم. نيمه شب هم آمدند و سرم را با ميخ سوراخ كردند؛ولي ضربه طوري نبود كه راحت شوم».
سید علیآکبر ابوترابی، «درست در آغاز جنگ تحمیلی، از قزوین با لباس رزم ، رو به سوی جبهه آورده و در کنار شهید دکتر مصطفی چمران در ستاد جنگهای نامنظم به سازماندهی نیروهای مردمی پرداختند و شخصا به مأموریتهای شناسایی رژیمی و دشوار میرفتند. آزادی منطقه پرحادثه و خطرناک «دب حردان» به فرماندهی وی در رأس یک گروه متشکل از یک صد رزمنده سراز پا نشناخته، یکی از اقدامات ایشان است. ۲۶
سرانجام در روز ۲۶ آذر ۵۹، در یکی از مأموریتهای شناسایی در حالی که هفت کیلومتر از نیروهای خودی فاصله گرفته و تا ۲۰۰ متری دشمن پیشروی کرده بود، در راه بازگشت، مورد شناسایی و تعقیب دشمن قرار گرفت و به اسارت درآمد.
سید علیاکبر ابوترابی در خصوص چگونگی اسارت خود، میگوید: «در تاریخ ۲۶/۹/۵۹ در تپههای الله اکبر به اسارت در آمدم، در تپههای الله اکبر مدت یکسالی بود که دشمن در مرتفعترین قلهها سنگر گرفته بود و زمین مسطح وسیعی جلویش خالی بود … ما هم با یک گروهی که مسوولیت کلی آن را مرحوم شهید دکتر چمران این بنده صالح خدا عهدهدار بودند، وارد عمل شدیم.
…. ما افتخار پیدا کردیم که با حدود صد نفر از بین دشمن عبور کنیم و از پشت با دشمن درگیر بشویم تا نیروها بتوانند این فاصله ۷ کیلومتر را پیشروی کنند … روز دوم بود که لازم بود یک شناسایی دقیقی برای عبور شب دوم داشته باشیم لذا ما برای شناسایی رفتیم … به طوری که فاصله ما با آنها کمتر از ۲۰۰ متر بود … شناسایی شدیم». ۲۷
شهادتنامه شهید چمران، در رثای سید علیاکبر ابوترابی که گمان قوی بر شهادت ایشان داشت، گواهی گویا در نقش تعیین کننده ایشان در محورهای عملیاتی جنوب کشور میباشد».
آن روزهایی که سید علیاکبر ابوترابی، در شکجه گاههای عراق، الگویی از صبر و مقاومت را به نمایش گذاشته بود، در جمهوری اسلامی ایران، شایع شد که ایشان به شهادت رسیده است. مجالس بزرگداشت و سخنرانیهای شخصیتهایی چون شهید رجایی و تعطیلی و عزای عمومی در شهرستان قزوین و شرکت آیات عظام: سید هاشم رسولی ، یوسف صانعی و محمد علی نظامزاده، از سوی حضرت امام خمینی (س) در مجلس یاد بود ایشان و ابلاغ تسلیت امام امت، * ابعادی از شخصیت این عالم عامل را روشن ساخت و دولت عراق نیز، از این طریق ایشان را به عنوان یک روحانی سرشناس، شناسایی کرد.
بدون تردید، دوران مشقتبار ده ساله اسرای ایرانی در اردوگاهها و زندانهای عراق، سرانجامی عزت بخش و افتخارآفرین داشت.
تسلیمناپذیری، همزیستی آرام و ایثارگرانه، همراه با امید و نشاط، تحمل ناملایمات و تخلکامیها، تلاش در جهت سالم نگه داشتن جسم و روح، رشد فضیلتهای اخلاقی و علمی و مواردی از این قبیل، ویژگی عمده آزادگان سرافراز، در این دوران بود، دورانی که حرکت کلی اسیران ایرانی در اردوگاههایی که سیدعلیاکبر ابوترابی حضور داشت، تحت هدایت مستقیم و غیر مستقیم قوهای عاقله، قرار داشت و رهبری خردمند و مهذب، خط مشی کلی اسارت را، به ویژه در بحرانها و تندبادهای سخت آن حکیمانه تبیین میکرد.
سید علیاکبر ابوترابی، نمودار تحمل، مقاومت، خدامحوری، آرامش، تواضع و در یک کلام، مجمع خوبیها بود، انسانی دوستداشتنی و رازداری امین و گرهگشای بیمنت.
از این روست که با تصور واژه آزادگان، ابتدا تصویر او بر آئینه خاطرها نقش میبندد. همو که پناهگاه اسیرانی مظلوم و در بند بود و مانند پدری مهربان، آن بندگان مجاهد و بیتوقع خدا را، در سایه سار محبت خویش، جای میدادو گرد غم و اندوه را از چهره آنان، می زدود تا یأس، طرد، رکود، اختلاف و کسالت، از جمع آنان رخت بربندد و امید و جاذبه و تحرک و اتحاد و نشاط، جایگزین آن شود.
پس از اسارت
سرانجام پس از گذشت ده سال، سید علیاکبر ابوترابی، که به حق « سید آزادگان» لقب گرفته بود، با عزت و سربلندی به میهن اسلامی بازگشت.
سید علیاکبر ابوترابی هیچگاه از تلاش و فعالیت خسته نشد و در زندگی سراسر تلاش و مبارزه خود، هماره در صدد به دست آوردن رضای الهی بود.
نمایندگی ولی فقیه در امور آزادگان و نمایندگی مردم تهران در مجلس شورای اسلامی پس از آزادی، در کنار نام او قرار گرفت ولی او تغییری نکرد. همان روحانی بیادعای بیاعتنا به چرب و شیرین دنیا باقی ماند و جز به خدا و تلاش برای آسایش و کمال خلق خدا نیندیشید». ۳۰
پایان زندگی
سید علیاکبر ابوترابی که تمام زندگیش عشق به اهل بیت عصمت و طهارات علیهم السلام بود، بر اساس این عشق، وجودش آفتابی شده بود و با آن که نشان شکنجههای رژیم پهلوی و بعث عراق را در پیکر داشت و سختیهای بسیاری را تحمل کرده بود ولی آرامبخش رنج مردمان بود. او شجره طیبهای بود که سر به آسمان ساییده بود و محنتهای زمینیان در برابرش حقیر و خوار مینمود.
او ستاره شب اهل عشق بود و همچون ابر با طراوتی، باران برکات آسمانی خویش را بیهیچ توقعی، نثار دل دوستان میکرد.
دوازدهم خرداد ماه سال ۱۳۷۹ ، روزی است که روح ملکوتی این سید بزرگوار به همراه پدر جلیلالقدرش در مسیر زیارت حضرت ثامنالحجج (علیه الاف التحیه و الثناء) از قفس تن جدا گشت و در جایگاه ابدی اهل تقوی آرام گرفت.
زندگی سید آزادگان شهید علی اکبر ابوترابی درپنج مرحله قابل مطالعه دقیق میباشد
💫 قبل از انقلاب
💫پس از انقلاب
💫در زمان جنگ
💫در اسارت
💫پس از اسارت
ان شاءالله دوستان سری به اینترنت زده وبا این شهید بزرگ که در حد شهید چمران در جبهه ها بودآشنا شوند کسی که یار شهید نواب صفوی وشهیداندرزگو بود
@mardomfahim