eitaa logo
کانال اطلاع‌رسانی سایت ره توشه
401 دنبال‌کننده
19هزار عکس
24.3هزار ویدیو
1.1هزار فایل
ارتباط با مدیر کانال: @arhedayati
مشاهده در ایتا
دانلود
فراماسونر است. 🔸ماسون‌های بزرگ آدم‌های مرتاض اهل ریاضت هستند و قدرت‌های شخصی دارند (همانند فروغی که از بزرگترین ماسون‌های ایران است). 🔹مشایی مرتاضی بسیار قوی است؛ ریاضت‌های شدیدی(نمازهای سه ساعته و ...) کشیده است که هیچ‌کس تاب و توان آن را ندارد، مشایی از هنگامی که در شهرداری کنار احمدی‌نژاد شروع به کار کرد یک چایی از احمدی‌نژاد(در دوران ریاست جمهوری) و شهرداری نخورد و اکثرا روزه بود و غذای خود را همیشه به همراه داشت و هیچ دینی ندارد. 🔸احمدی‌نژاد هنگامی که وارد شهرداری شد ما از سلطه مشایی بر احمدی‌نژاد غافل شدیم و احمدی‌نژاد را تا موقع ریاست‌جمهوری رها کردیم، و با توجه به این که احمدی‌نژاد در شهرداری به شدت خود را نشان داده، تصمیم گرفتیم برای ریاست‌جمهوری گزینه مناسبی است 🔹(قبل از ریاست‌جمهوری احمدی‌نژاد به یکی از دوستان گفتم که کسی همانند رجایی می‌خواهد رییس‌جمهور آینده شود، گفت نگذارید پس بالا بیاید، گفتم چرا؟ 🔸پاسخ داد: رجایی دوتا ویژگی داشت که اگر زنده می‌ماند مقابل امام می‌ایستاد؛ یکی خیلی اعتماد به نفس داشت یکی هم خیلی بهزاد را قبول داشت، این بهزاد نبودی را رجایی آورد در گردونه اجرایی با تمام مشکلاتی او و همسرش داشت). 🔹در جلسه‌ای که داشتیم یک عده مخالف ریاست‌جمهوری احمدی‌نژاد بودند و با آمدن قالیباف موافق بودند، یک عده قبول داشتند که احمدی‌نژاد رییس‌جمهور شود ولی قالیباف باید بیاید که سپر بلای احمدی‌نژاد بشود تا موافقان هاشمی به سراغ قالیباف می‌روند و او را مورد حمله قرار دهند و در نتیجه احمدی‌نژاد بالا بیاید . 🔸 بنابراین قالیباف آمد و مطرح هم شد و دقیقا سپر بلای احمدی‌‌نژاد شد و احمدی‌نژاد رییس‌جمهور شد. ﷽✍نقش مرموز مشایی و حمایت و دلدادگی احمدی نژاد به مشایی در سخنرانی حجت الاسلام طائب رئیس قرارگاه عمار (بخش پنجم ) 🔹در این جریان مشاهده کردیم که براثر فریبکاری یک واسطه احمدی‌نژاد و قالیباف با هم به مشکل خوردند و کار داشت خراب می‌شد چون اولویت ما در آن زمان این بود که به هیچ وجه هاشمی رأی نیاورد 🔸جلسه‌ای گذاشته شد تا ببینیم قضیه چیست که مشاهده کردیم در آن جلسه مشایی هم آمده است(که زورمان نرسید مشایی را بیرون کنیم)، احمدی‌نژاد گفت شما بازی خورده‌اید، قالیباف را هاشمی آورده است 🔹 در حالی که این برای ما خیلی عجیب بود (چون می‌دانستیم که قالیباف را خود ما جلو آورده‌ایم) و بعد متوجه شدیم همه این حرف‌ها القائات مشایی است و متوجه شدیم احمدی‌نژاد فانی در مشایی شده است. 🔸مشایی از اول جلسه تا آخر جلسه اگر حرف نمی‌زد، ذکر می‌گفت ولی در یک جا از هاشمی غیبت کرد و برای ما تعجب بود فردی که نماز سه ساعته می‌خواند چرا حاضر شده غیبت کند. 🔹 مشایی مرتاضی با ظاهر دینی است؛ اخبار غیبی می‌‌گوید و تحقق هم پیدا می‌کند؛ در این مدت زمانی که مشایی با احمدی‌نژاد بوده است القائات بسیار وحشتناکی به احمدی‌نژاد داشته است 🔸(مخصوصا این که بعضی از سخنان خود را منتسب به امام زمان می‌کرده است) و این که احمدی‌نژاد چه کار بکند و چکار نکند و احمدی‌نژاد هم تبعیت می‌کند چون فکر می‌کند که مشایی با امام زمان مرتبط است ( به جهت این که اخبار غیبی که از جنیان می شنود و می‌گوید و محقق می‌شود). ﷽✍نقش مرموز مشایی و حمایت و دلدادگی احمدی نژاد به مشایی در سخنرانی حجت الاسلام طائب رئیس قرارگاه عمار (بخش ششم ) 🔹 سازمان گردشگری در زمان مشایی جاسوس‌خانه بود ولی هیچ‌کدام از معاون‌ها توسط مشایی عوض نشد، یکی از معاون‌های مشایی که با ما نسبت داشت نقل می‌کرد «مشایی آدم عجیبی است؛ 🔸 نخست‌وزیر هند به مشایی وقت داد تا مشایی با او ملاقات کند در حالی که کمتر کسی می‌تواند با نخست‌وزیر هند ملاقات کند» او نقل می‌کرد «هنگام ملاقات، نخست‌وزیر هند در برابر مشایی مؤدب نشسته بود تا مشایی سخن بگوید ـ نخست‌وزیر هند از ماسون‌های بزرگ منطقه است». 🔹دشمن مشایی را برای شکست جریان اصولگرا فرستاده بود . دشمن مشایی را به گونه‌ای هدایت می‌کرد که اخباری غلط به احمدی‌نژاد بدهد زیرا احمدی‌نژاد تابلوی امام زمان(عج) را برداشته بود و اگر این پرچم زمین بخورد انقلاب اسلامی نابود می‌شود. 🔸مهم‌ترین هدف و مأموریت مشایی زمین زدن جریان اصول‌گرا و شخص احمدی‌نژاد بود . رهبر معظم انقلاب اسلامی از این امر به صورت جامع اطلاع داشتند و توانستند احمدی‌نژاد را کنترل کنند و رهبری می‌دانستند که احمدی‌نژاد امید اصول‌گراست، لذا رهبری در چهار سال اول سپر بالا شدند و توانستند به راحتی جریان را در داخل و خارج کنترل کنند تا مشایی موفق نشود..... ﷽✍نقش مرموز مشایی و حمایت و دلدادگی احمدی نژاد به مشایی در سخنرانی حجت الاسلام طائب رئیس قرارگاه عمار (بخش هفتم ) 🔹در چهار سال دوم مشایی نزدیک احمدی‌نژاد شد و گفت تو دولت ظهوری و ظهور در زمان تو تحقق پیدا می‌کند و س
﷽✍نقش مرموز مشایی و حمایت و دلدادگی احمدی نژاد به مشایی در سخنرانی حجت الاسلام طائب رئیس قرارگاه عمار (بخش اول) 🔹مشایی فردی بسیار پیچیده، امنیتی، کاربلد و جاسوس است. مشایی از سال ۵۹ که سپاه تشکیل شد در اطلاعات رامسر از نیروهای آقای سردار نقدی بود 🔸بنابراین کارهای اطلاعاتی را آموخت و در ایجاد وزارت اطلاعات او نیروی وزارتی و باز‌جو شد. هنر بازجو در آن موقع این بود که کسی را که بازجویی می‌کنند، توبه کند؛ 🔹یکی از سوژه‌های ایشان که تواب شد خانمی بود که توابه شد(گفت نظام حقه و ما باطلیم و توبه کرد) و مشای با این خانم ازدواج کرد لذا از وزارت اطلاعات اخراج شد. 🔸خانم مشایی دو برادر داشت که از مجاهدین خلق بودند و هستند که یکی از آن‌ها به درک واصل شد یکی دیگر هم در این حمله که به اردوگاه الشعب در عراق شد، احتمالا فوت کرده است؛ 🔹 به دلیل این که دو تن از اقوام مشایی از مجاهدین خلق بودن از وزارت اطلاعات اخراج شد. مشایی آدم امنیتی کاربلدی بود که از وزارت اطلاعات خارج شد و دیگر او را تحت نظر نگرفتند 🔸و خطرناک‌ترین عنصر، عنصری اطلاعاتی است که اخراج شود ولی تحت نظر نباشد سپس مشایی با حفظ ظاهر در قالب کارهای فرهنگی جذب تلویزیون شد و در مدتی در سیمای معارف بود... ﷽✍نقش مرموز مشایی و حمایت و دلدادگی احمدی نژاد به مشایی در سخنرانی حجت الاسلام طائب رئیس قرارگاه عمار (بخش دوم) 🔹سال دوم رییس‌جمهوری خاتمی، جریان حزب‌الله به این فکر افتاد که اگر روند حاکم به همین ترتیب به سوی جلو حرکت کند جریان خاتمی نظام را از بین خواهند برد، لذا گفتند که جریان حزب‌الله باید ورود پیدا کند تا بر جریان انتخابات سلطه مردمی پیدا کند و در انتخابات پیروز شود، 🔸 بنابراین یک گروه هزار نفره از سراسر کشور جمع شدند و از میان آن‌ها ۳۰۰ نفر و از بین آن‌ها گروه شانزده نفره‌ای تشکیل شد که جلساتی برگزار شد و به این اندیشه بودند که چگونه بتوانند در جریان انتخابات ریاست‌جمهوری، در انتخاب مردم مؤثر باشند، یکی از افراد آن گروه احمدی‌نژاد بود و بنده نخستین باری که احمدی‌نژاد را دیدم در این جلسات بود. 🔹در این جلسه آقایان احمدی‌نژاد، فدایی، توکلی، باهنر، رحیم‌پور، مرتضی نبوی، زاکانی و یک نماینده از تلویزیون آمده بودند؛ تنها نکته مطرح این بود که چگونه بر اوضاع سلطه پیدا کنیم. 🔸اولین چیزی که مطرح شد این بود که بالاخره در انتخابات باید رأی مردم را جذب کنیم و در آن جلسه بحث شد که تابلویی را بلند کنیم که مردم ذیل این تابلو جمع شوند و در آن جلسه بحث شد و من پیشنهاد دادم که ما همان تابلویی که امام خمینی(ره) بلند کرده بود و مردم آن را به فراموشی سپردند را بلند کنیم 🔹 و امام گفته بود که ما مقدمه‌ساز ظهور امام‌ زمان(عج) هستیم و این امروز فراموش شده است، اگر این تابلو را برای مقدمه‌سازی بلند کنیم مردم دور این شعار جمع می‌شوند؛ 🔸 در آن نشست تنها کسی که خیلی استقبال کرد احمدی‌نژاد بود و بالاخره این طرح قبول شد.... ﷽✍نقش مرموز مشایی و حمایت و دلدادگی احمدی نژاد به مشایی در سخنرانی حجت الاسلام طائب رئیس قرارگاه عمار (بخش سوم) 🔹 در این جلسات کارها بین افراد تقسیم می‌شد آن فردی که از همه بهتر کارش را انجام می‌داد احمدی‌نژاد بود(یعنی دیگران امکاناتشان از احمدی‌نژاد بیشتر بود ولی او با کمترین امکانات کار را بهتر انجام می‌داد و در اجرا خوب شناخته شد) 🔸نتیجه آن جلسات در مجموع این شد که شورای شهر تهران را در دست گرفتیم و شورای شهر و انتخاب شهردار می‌تواند برای معرفی قدرت عملیاتی حزب‌الله پله‌ای باشد. 🔹 اعضای گروه مشغول انتخاب شهردار بودند و این که چه کسی می‌تواند شهردار باشد، و آن کسی که از همه از نظر اجرایی خودش را بیشتر نشان داده بود احمدی‌نژاد بود، لذا شهردار شد . 🔸وقتی می‌خواست شهردار شود برای معاون فرهنگی‌اش مهره می‌خواست به آقای ماندگاری گفت ولی ماندگاری امتناع کرد و به افراد دیگری هم گفته بود که آن‌ها هم امتناع کرده بودند. 🔹یکی از آن حلقه‌های جلسه، مشایی را به احمدی‌نژاد معرفی کرد ولی احمدی‌نژاد آن را اول نپذیرفت (گفت اگر مذهبی‌تر باشد بهتر است) ولی بعد با اصرار قبول کرد، و مشایی وارد کار شد در حالی که جاسوس و نفوذی دشمن بود؛ 🔸 بنابراین در این حلقه‌ها دشمن نفوذی داشت و حرکت را می‌دید و در رقم متوجه شده بود که احمدی‌نژاد ریس‌جمهور می‌شود و معلوم بود، لذا مشایی را کنار دست احمدی‌نژاد در شهرداری قرار داد و مشایی بر او مسلط شد ـ هیچ کدام از افراد این گروه، مشایی را نمی‌شناختیم ـ ورود مشایی همانا، و سلطه او روزبه‌روز بیشتر می‌شد. ﷽✍نقش مرموز مشایی و حمایت و دلدادگی احمدی نژاد به مشایی در سخنرانی حجت الاسلام طائب رئیس قرارگاه عمار (بخش چهارم ) 🔹بنده مبدأ اطلاعات آیت‌الله مصباح را نمی‌دانم ولی هر چه بود این حرف را خدایی گفت که مشایی
👇👇👇👇👇👇
👈جواب دندان شکن جناب وحید جلیلی به موسوی خوئینی ها: آقای خویئنی‌ها در نامه فرموده‌اید که گرانی نگرانتان می‌کند. می‌شود بپرسیم گزارش گرانی را دقیقا کدام رفیقتان به شما رسانده است؟ آنکه در خانه ۵۰ میلیاردی می‌نشیند؟ یا آن پرچمدار جنگ فقر و غنا که از عرش انقلاب، فقط یک خانه خیابان فرشته برایش مانده و از مبارزه‌اش با آمریکا فرش قرمزی زیر پای برجامیان؟ 👈یادداشت خواندنی وحید جلیلی خطاب به موسوی خوئینی‌ها؛ نگرانی شما از آینده نیست، از گذشته‌تان است که حالا زیر نورافکن نگاه مردم قرار دارد/ از جمهوریت کینه دارید، چرا به ولایت سنگ می‌زنید؟/ هر وقت از چشم ملت می‌افتید نامه نوشتن‌تان گل می‌کند/ شیطان با برجام سر کارتان گذاشت، انتقامش را از دین خدا می‌گیرید؟ آقای خویئنی‌ها در نامه فرموده‌اید که گرانی نگرانتان می‌کند. می‌شود بپرسیم گزارش گرانی را دقیقا کدام رفیقتان به شما رسانده است؟ آنکه در خانه ۵۰ میلیاردی می‌نشیند؟ یا آن پرچمدار جنگ فقر و غنا که از عرش انقلاب، فقط یک خانه خیابان فرشته برایش مانده و از مبارزه‌اش با آمریکا فرش قرمزی زیر پای برجامیان؟ 👈گروه سیاسی-رجانیوز: هفتم تیر ماه سال جاری بود که موسوی‌ خوئینی‌ها دبیر مجمع روحانیون مبارز و از چهره‌های شاخص اصلاح‌طلبان در نامه‌ای خطاب به رهبر انقلاب اسلامی، مشکلات فعلی کشور را که ناشی از بی کفایتی دولت تدبیر است را، به گردن نظام اسلامی و حضرت آیت‌الله خامنه‌ای انداخت. نامه‌ موسوی خوئینی‌ها بیش از اینکه از روی دغدغه مندی برای مشکلات مردم و کشور باشد، در راستای فرار او از پاسخگویی بابت عملکرد دولت مورد حمایتش بود. حالا وحید جلیلی در یادداشتی خواندنی ضمن اشاره به این نکته، سخنان جالب‌تری را درباره موسوی خوئینی‌ها و انصارش به رشته تحریر در آورده است. 👈به گزارش رجانیوز، متن این یادداشت به شرح زیر است: 👈 آقای جلیلی در ابتدای نامه خودشان، فراز ذیل از نامه نهضت آزادی به حضرت امام (ره) را یادآوری می کنند: 👈 " اکنون کشور عزیز ما در بن بست و بحرانی از سختی و ناخشنودی دست و پا می زند ...ملک و ملت به لبه پرتگاه وحشتناک ویرانی و نابودی رسیده است". این بخشی از نامه سرگشاده جمعی از اعضای نهضت آزادی در تبیین وضع کشور است. در ادامه یادآوری می کند که؛ در همین نامه (نامه نهضت آزادی به حضرت امام) آمده است: "اتخاذ هدفهای احساساتی افراطی،...، سیاستهای نابخردانه و بالاخره ناتوانی مسوولین و نادرستی روشهای پیروی شده در سیاست خارجی، کشور پرافتخار ایران را به بدترین انزوای سیاسی انداخته است، بدنامی و بی‌اعتباری بین‌المللی را نصیبمان کرده است و ما را در معرض دائمی توطئه‌های "تلافی گرانه" قرار داده است. علاوه بر اینها از ارتباط و احترام و استفاده از جریانهای بین‌المللی محروم گشته‌ایم." پای این نامه را ؛ مهندس بازرگان ، دکتر یزدی ، مهندس صباغیان ، مهندس معین‌فر و ...امضا کرده اند. جماعتی که امضایشان پای نامه است؛ معتقد بودند فارغ از زندگی دینی ِفردی، با "دانسته‌هایی از مبادی غیرمتعارف" نمی توان حکمرانی درستی داشت. منظور آنها از دانسته هایی از مبادی غیر متعارف، ایمان به محاسباتی در عالم بود که حقایقی مثل خدا وقرآن و نبوت و امامت را هم در بر می گرفت. مهم ترین جزء این نامه البته ؛ مهم تر از اسامی معتبرِ امضاکنندگان ؛ تاریخ انتشار آن است: اردیبهشت 1369. به ادعای نهضت آزادی؛ سی سال پیش، جمهوری اسلامی در بن بست و در لبه پرتگاه و در آستانه ویرانی و نابودی بوده است. 👈دوباره (این قسمت از نامه مذکور) را بخوانیم : " اکنون کشور عزیز ما در بن بست و بحرانی از سختی و ناخشنودی دست و پا می زند ...ملک و ملت به لبه پرتگاه وحشتناک ویرانی و نابودی رسیده است". بر همین مبنا هم بود که ؛ امضا کنندگان نامه اردیبهشت شصت و نه ، یازده سال قبل از آن، در اعتراض به تسخیر لانه جاسوسی از دولت استعفا دادند و حاضر به ادامه همراهی با امام نشدند. * محور اصلی اشغال سفارت آمریکا، موسوی خوئینی‌ها بود ؛ که " اکنون" (اردیبهشت69) از رهبران برجسته جناحی بود که مجلس شورای اسلامی را با ریاست مهدی کروبی بطور کامل در اختیار داشت، کاندیدایش در انتخابات ریاست جمهوری رای آورده بود، و از کرسی های اصلی دولت؛ وزارت کشور به عبدالله نوری و وزارت ارشاد به سید محمد خاتمی از اعضای مجمع روحانیون رسیده بود. مصطفی معین منتخبِ ائتلاف "مستضعفین و محرومین" در انتخابات مجلس سوم ، سکان وزارت آموزش عالی را به دست گرفته بود ، بسیاری از جایگاههای کلیدی دولت در اختیار جناح چپ بود و از دیدگاه پیشکسوتانی مثل مهندس بازرگان، در دوره مسئولیت این عزیزان، " ملک و ملت به لبه پرتگاه وحشتناکِ ویرانی و نابودی " رسیده بود. **** اکنون در حالی که سی سال(سه تا ده سال و شش تا برنامه پنجساله ) از نامه " لبه پرتگاه" بهار 69 گذشته، نامه دیگری در ت
ابستان 99 با همان مضمون، این بار با امضای موسوی خوئینی ها ! منتشر شده است . **** در این سی سال، جمهوری اسلامی توانسته است از مملکتی که به گواهی کارشناسان و صاحب نظران معتبر و باتجربه ای همچون مهندس بازرگان در" بن بست" و در " لبه پرتگاه وحشتناک ویرانی و نابودی " بوده است ؛ کشوری بسازد که در برخی صنایع و فناوری های مهم دنیای امروز از هوا-فضا و هسته ای گرفته تا زیست فناوری و سلول های بنیادی تا نانوتکنولوژی و صنایع موشکی و پهپادی و ... جزو هشت یا پنج یا سه کشور اول جهان است. در چالش های منطقه ای، آمریکا را با هفت هزار میلیارد دلار هزینه در غرب آسیا از سوریه بیرون انداخته ،در یمن ناکام گذاشته،در لبنان به زوزه واداشته، در عراق رسما محکوم به خروج کرده و در ماجرای اسرائیل از جنگ 33 روزه به جنگ 22 روزه و جنگ 8 روزه کشانده است. در همین سی سال ناقابل که در پیش بینی قاطع و قریب الوقوع عقلا و دنیادیدگانِ نهضت آزادی تاخیری مختصر ! پیش آمده، جمهوری اسلامیِ در لبه پرتگاه وحشتناک ویرانی و نابودی ؛ حدودا بیست و پنج انتخابات سراسری با صدها میلیون رای برگزار کرده که متوسط مشارکت در آنها از بسیاری کشورهای اروپایی و آمریکایی بیشتر بوده است. در این سی سال "دهها هزار" روستا ؛ در ایران از جاده یا برق یا گاز یا همه اینها برخوردار شده و میلیون ها جوان ایرانی از تحصیلات عالی با کیفیت بالاتر از همه کشورهای منطقه و در موارد زیادی قابل رقابت با جوامع صنعتی غرب،برخوردار شده اند که فقط بخشی از آنها اکنون بیش از 4000شرکت دانش بنیان را اداره می کنند که یک قلم موفقیتشان صادرات لوازم درمانی و پزشکی در بحران کرونا به آلمان و ساخت پتروپالایشگاه ستاره خلیج فارس و صدور بنزین تولیدی آن به امریکای لاتین است. و در همین جمهوری اسلامی که سی سال پیش به خاطر " اتخاذ هدفهای احساساتی افراطی، و سیاستهای نابخردانه در سیاست خارجی" در لبه پرتگاه وحشتناک ویرانی و نابودی بوده! ؛ همین چند ماه پیش دهها میلیون ایرانی از زن و مرد و پیر و جوان و نوجوان با فریاد انتقام سخت به خیابان ها آمده اند تا میزان تَره ای که این ملت برای ترّهات عقلا و صاحبان دانسته های متعارف و منکران مبادی غیرمتعارف معرفت و خِرد؛ خُرد می کنند را به نمایش بگذارند. ****** 👈برگردیم به نامه هفت تیر 99 آقای موسوی خوئینی ها. اولا تاکید کنیم؛ ما که بخیل نیستیم، دم آقای خوئینی‌ها هم گرم، ان شاء الله سی سال بعد هم، در پاییز 1429؛ بزرگوار دیگری احساس وظیفه کند و ملت ایران را در لبه پرتگاه وحشتناک ویرانی و نابودی نشان بدهد. مگر نامه سی سال پیش مرحوم مهندس بازرگان با آن "اکنون" و آن الفاظ غلاظ و شداد و اعلام بن بست و پیش بینی نابودی قریب الوقوع ایران و ایرانی ، ضرری به کسی رساند؟ تا باشد از این نامه ها . "یبدّل الله سیئاتهم حسنات" ؛ ان شاء الله روح مرحوم بازرگان به خاطر ادخال سرور در قلوب مومنین بابت مرور نامه سی سال پیش ایشان، مشمول رحمت الهی قرار گیرد و از این منظر؛ نامه آقای موسوی خوئینی ها را هم می شود نوعی باقیات الصالحات دانست. کس نیارد ز پس تو پیش فرست ! البته ما که معتقدیم موسوی خوئینی ها حتی اگر از این جنس باقیات الصالحات هم از خودش به جا نگذارد ؛ به خاطر نقش بی بدیلش در تسخیر لانه جاسوسی شیطان بزرگ به دو شرط جایش وسط بهشت است . یکی اینکه نفرین پیرمرد‌های مستجاب الدعوه ای مثل تاج‌زاده و عباس عبدی و سعید حجاریان (که مشت های‌گره‌کرده‌شان را به سینه می‌کوبند و تسخیرکنندگان لانه را لعنت می‌کنند) او را نگیرد و دوم آنکه خودش به درگاه شیطان توبه نکند و مشمول احباط نشود. * در نامه بهار 69 نهضت آزادی به "وعده‌های به مستضعفین و شعارهای پرطنین" اشاره شده بود که قاعدتا نقطه اوجش در آن روزگار ؛ "ائتلاف مستضعفین و محرومین" مجلس سوم؛ با شعار "جنگ فقر و غنا" و "مرگ بر اسلام آمریکایی" بود. ائتلافی که موسوی‌خوئینی‌ها مغز متفکر و از ستون های‌اصلی آن بود. * سه سال بعد از "پرتگاه وحشتناک ویرانی و نابودیِ" نهضت آزادی ؛ من آقای موسوی خوئینی ها را برای اولین و آخرین بار از نزدیک دیدم : میتینگ ائتلاف نیرو‌های خط امام در دانشگاه شهید بهشتی. قبل از مرحله دومِ انتخابات مجلس چهارم. مجمع روحانیون "مبارز" ؛ از رقیب عقب افتاده‌بود و امید داشت در مرحله دوم انتخابات جبران کند. آقای‌کروبی که آن زمان رئیس مجلس بود ، نفر سی و یکم تهران شده‌بود و آمار شهرستانها هم از این بهتر نبود. منِ دانشجوی یک‌لاقبا که برخلاف استادمان آقای مهدوی‌کنی و رفیقش آقای کروبی قائل به حذف صددرصدی رقیب نبودم و نه نفیسه فیاض بخش و محمود صابر همیشگی را برای مجلس بهتر از مرضیه دباغ و حاجاقا رحیمیان می دانستم و نه از آن سو حاضر بودم به جای عمید زنجانی نام سعید حجاریان را بنویسم ؛ نگران از غلبه فلّه‌ای جناح راست
۴ سال ۸۸-92 توسط حزب اللهی های جوان را بگیرد و سیاستی مبتنی بر دانسته های مبادی متعارف اعمال کند اما اگر چه در آن مقطع ناکام ماند پس از آن توانست به شکل تحسین برانگیزی جبران کند و به پاس خدماتش به جای دو بار، پنج بار از مجلس محترم رای اعتماد بگیرد! "یادتان هستِ" جهانگیری را که یادتان هست آقای خوئینی‌ها؟ "تَکرار" رفیق گرمابه و گلستانتان را چطور؟ **** در نامه فرموده اید که گرانی نگرانتان می‌کند. می شود بپرسیم گزارش گرانی را دقیقا کدام رفیقتان به شما رسانده است؟ آنکه در خانه ۵۰ میلیاردی می‌نشیند؟ یا آن پرچمدار جنگ فقر و غنا که از عرش انقلاب، فقط یک خانه خیابان فرشته برایش مانده و از مبارزه‌اش با آمریکا فرش قرمزی زیر پای برجامیان؟ گرانی روی ابراهیم اصغرزاده فشار آورده یا هدایت آقایی یا مری ابتکار و سید هاشمی که شام عروسیشان خوراک لوبیا بود؟ یا سید محمد خاتمی و سلبریتی های دور و برش که از توی جکوزی پنت هاوسشان در تهرانجلس یا از متلشان در اُتاوا برای فلاکت مملکت توئیت می کنند؟ راستی از شیخ غلامحسین کرباسچی نماینده امام در ژاندارمری چه خبر؟ وظیفه مرزبانی‌اش را خوب انجام می‌دهد؟ شنیده‌ام شبانه‌روز مواظب است کسی از مرزهای جُردَن؛ به قلعه جنگ فقر و غنایتان نفوذ نکند. بچه های روزنامه سلام کجا هستند راستی آقای مدیر مسئول! بگذریم. **** اسم محسن حججی به گوشتان خورده است حاج آقا؟ حسین حریری، مصطفی صدرزاده، محمد جاودانی، عباس دانشگر، محمودرضا بیضایی،حسن قاسمی دانا، ... . الو! حاج آقا! معنایی دارد این اسم‌ها برایتان؟و صدها و هزار ها و دهها و صدها هزار اسم دیگر که به اندازه شما بصیرت نداشتند که با "دانسته هایی از آن مبادی که برای دوستان غربزده و سکولار نامتعارف است " نمی شود جان خود را فدا کرد. حیف شد؛ اجازه نگرفته بودند از مبادی عرفی شما برای این که جانشان را بدهند تا شما امنیت داشته باشید با امامشان به زبان طعن سخن بگویید. اسم قنات ملک را شنیده‌اید؟ روستایی نزدیک راور. بی‌بی‌سی که زیاد نگاه می‌کنید، حتماً باید آشنا باشد آن بچه دهاتی برایتان که پرزیدنت ترامپ این روزها اسمش را زیاد می‌برد. یادتان نیامد؟ بیشتر فکر کنید. همان که سال 78 به رفیق "تَکراری"تان نامه نوشت و گفت به مریدان ایرانیِ شهید آبراهام‌ لینکلن زیاد دل خوش نکند، آنها هزار تایشان هم به یک موی محسن حججی معتقد به دانسته های "غیرمتعارف برای ِدنیای آزاد و بی بحران ! غرب" ، نمی ارزد. یادتان نیامد؟ همان که دُم آن سگ زرد را گرفت و از سوریه بیرونش انداخت. ببخشید حاج آقا به آمریکا توهین شد. اشکال شرعی نداشته باشد خدای نکرده ؛، به دولت آمریکا بد گفتیم .مثل رفیق سابق ما قلبتان درد نگیرد.او هم مثل شما و رفیق جدیدش ترامپ محترم (که نباید او را تخریب کرد!)؛ حاج قاسم را سمبل "سلطه جویی منطقه ای"! می دانست. در هر صورت خوب شد به تشییع جنازه نیامدید وگرنه ممکن بود با دانسته هایی از مبادی غیر متعارف مواجه بشوید.حاجاقا! آن دهها میلیون نفری که در آن مراسمات شرکت کردند احتمالا خیلی بیش از رفقای میلیاردر و قالتاق شما گرانی را حس نمی کردند ؟ دیده اید فیلم بعضی رفقای عزیزقدیمی میلیاردرتان را که چطور به حاج قاسم طعنه می زنند و بد و بیراه می گویند؟ حاجاقا یادتان هست تیتر می‌زدید: اسلام ابراهیمی، اسلام آبراهامی! راستی بچه‌ها از آمریکا خبری برایتان نمی‌فرستند؟ زیادند که دست‌پرورده‌هایتان، ما شاءالله در هر ایالت آمریکا چند تا پناهنده از پرچمدارانِ جنگ فقر و غنا ! و دشمنان اسلام آمریکایی! دارید. بعضی‌هایشان در بازدید از کلوپ همجنس بازها مضامین نامه شما را توییت می‌کنند و بعضی زیر اعلامیه ازدواجِ سفیدشان. **** حاج آقا یادتان هست چه قشقرقی به پا کردید سر ولایت مطلقه؟ و رفقای‌تان گفتند آقای خامنه‌ای ولایت مطلقه فقیه را قبول ندارد! و می خواستند امام را هم حتی جوگیر کنند. که زد توی دهنشان که : “ خامنه‌ای خورشید انقلاب است! “ که اگر قرار بود ولی فقیه هم جوگیرِ فضاسازی های امثال شما بشود که ولی فقیه نبود دیگر.کسی بود مثل کاهنان سلف شما که آنها بگویند : " مملکت در پرتگاه وحشتناک ویرانی و نابودی است" و او تقدیم کند جمهوری اسلامی را به تمدن سکولار و کارآمد و شکوفا و حقوق بشریِ غرب که به جای مبادی نامتعارف؛دانسته هایش را از مبادی متعارف می گیرد و این روزها شکوفایی و کارامدی و حقوق بشرش را بیش از هر دوره دیگری در خیابان های آمریکا شاهدیم. * آقای خوئینی های عزیز! خبر از آینده می دهید؟ چرا در کنار پیشگویی از آینده کمی به گذشته نگاه نکنیم؟ نگران نباشید.شما گذشته را شفاف کنید ؛ آینده- به هر دومعنا- روشن خواهد شد .اما نگرانی شما ازآینده نیست،از گذشته تان است که حالا زیر نورافکن نگاه مردم است. آینده وقتی در خطر خواهد بود که امثال شم
، رفته‌بودم به همایش انتخاباتی نیرو‌های خط امام! و موسوی خوئینی‌ها ، کاندیدای ناکام مرحله اول، سخنران جلسه بود. از جمعیت تُنُک حاضر در سالن و حرف‌های ناامیدانه خوئینی ها می‌شد فهمید که مخالفانِ عصبانی ِ "استکبار و اسلام آمریکایی" ، شانس چندانی برای پیروزی ندارند و همین هم شد. جناح چپ که موسوی خوئینی‌ها از رهبران موثر و اصلی اش به شمار می‌آمد، برخلاف چهارسال قبلش که توانست فهرست "مهدوی کنی" را با اتهام " اسلام آمریکایی" و "ضد ولایت مطلقه فقیه" از گردونه خارج کند این بار خودش در انتخابات کنار رفت. در مجلس سوم؛ خوئینی ها و جناحش معتقد بودند که "راستی‌ها " (اصولگرایان بعدی) : « با ولایت مطلقه فقیه مشکل دارند و نظرات ولی فقیه را به مولوی و ارشادی تقسیم می‌کنند و اختیارات ولی‌فقیه را در حد اختیارات رسول الله نمی‌دانند و به اندازه کافی با آمریکا دشمن نیستند و حتی ممکن است خیال مذاکره و سازش به ذهنشان خطور کند » و این گناهی بود از دیدگاه خوئینی‌ها و کروبی و تاج‌زاده و سعید حجاریان و عباس عبدی ومیردامادی و رجب مزروعی و ...؛ نابخشودنی. کار به جایی رسید که مریدان کروبی و خوئینی‌ها، شیخ محمد یزدی را در مسجد ارگ با فریاد مرگ بر ضد ولایت فقیه و مرگ بر اسلام آمریکایی از منبر به زیر کشیدند و از مسجد بیرون کردند چون او را لایق نمایندگی در مجلس انقلابی و پیرو ولایت مطلقه فقیه نمی‌دانستند و البته چند روز بعد که امام ؛ آقای یزدی را به عضویت شورای نگهبان منصوب کرد سوت زنان خودشان را به کوچه علی چپ انداختند ، اگر چه در خلوت دلخور بودند که چرا نتوانسته اند امام را جوگیر تبلیغات خودشان کنند. چهارسال بعد اما، اما آن تب تند به عرق نشسته بود و "ائتلاف مستضعفین و محرومین" که به رهبری کروبی و خوئینی‌ها و سید محمد خاتمی و عبدالله نوری، توانسته بود در انتخابات مجلس سوم، اسلامِ سازشکارِ جناح راست را رسوا و خانه‌نشین کند؛ خودش در آستانه خانه‌نشینی بود. * از همایش دانشگاه شهید بهشتی و سخنرانی آقای خوئینی‌ها تنها جمله‌ای که به خاطرم مانده این بود که "من که خانواده‌ام بازاری بوده‌اند مخالف بازارم؟" (قریب به همین مضامین). جو انتخابات، خوئینی‌ها را گرفته بود و داشت سیگنال‌های متفاوتی می‌داد. دیر شده بود البته و انتخابات مرحله دوم هم آمد و رفت و جوگیر‌ها را جا گذاشت.انتخابات تمام شد اما جوگیری حضرات چپ تمام که نشد هیچ؛وارد ابعاد عجیب و غریبی شد و سال ها بعد، از ابراز ارادت به بازاری های متدین به اظهارچاکری و نوکری به درگاه سرمایه داری لائیک و پذیرش ولایت مطلقه شیطان بزرگ بر دنیای متعارف ، رسید. * خوئینی‌ها اگرچه از سوی مردم کنار گذاشته شد؛ هنوز کرسی "مشاور سیاسی رهبری" را داشت. آیت الله خامنه‌ای او را که از معدود روحانیون مخالف رهبری او ؛ در مجلس خبرگان بود در حکمی به مشاورت خود منصوب کرده بود. این حکم در شرایطی صادر شده‌بود که احمق‌های بسیاری؛ تمام مشکلات کشور را به تسخیرلانه جاسوسی نسبت می‌دادند و عده نه چندان کمی، موسوی خوئینی‌ها را به سبب نقش بی‌بدیلش در آن ماجرا ؛ جاسوس شوروی یا رهبر اصلی گروه فرقان یا سرچشمه تندروی و افراط در کشور معرفی می‌کردند و در این ادعا هم بسیار مصر بودند و حکم رهبری ( که جو گیر فضاسازی های آن ها نشده بود) برایشان موجب تعجب و حتی دلخوری بود. شاید خود موسوی خوئینی‌ها هم متعجب بود. بالاخره هرچه که باشد او به عنوان یک چهره ضد آمریکایی و مخالف اسلام لیبرال سرمایه دارها، شرعا نتوانسته بود خودش را قانع کند که به رهبری آقای خامنه‌ای رای بدهد. چه بسا خامنه‌ای از نگاه او به اندازه کافی انقلابی نبود و ممکن بود در غیاب امام؛ راه نفوذ آمریکا و اسلام لیبرال و غرب‌زده‌ها و سازشکارها گشوده‌شود و او و دوستان خط امامی‌اش مهدی کروبی و سید محمد خاتمی و هادی غفاری و عبدالله نوری و غلامحسین کرباسچی واسحاق جهانگیری و ... وظیفه داشتند از انقلاب در برابر این خطر محافظت کنند! **** 👈به نامه اخیر برگردیم. تفاوت نامه آقای خوئینی‌ها با نامه مرحوم بازرگانِ منزوی و بی مسئولیت ، در آن جاست که در روزهایی این نامه را منتشر کرده که رفقا و مریدانش لااقل در دو قوه سکان دار بوده اند. مجلس تَکرار پس از ۴سال، تازه چند روزی است بارش را زمین گذاشته و دولت "تَکرار" در هفتمین سال استقرار ،همچنان سر کار است. اسحاق جهانگیری؛ اصلاح طلب مشهور و مرید قدیمیِ خوئینی ها و صاحبِ جمله طلاییِ و تاریخیِ "یادتان هست؟"؛ همچنان مدیر ارشد قوه مجریه است. آخوندی مسئول ارشد ستاد میرحسین موسوی که قرار بود از ۸۸ تدابیرش در حوزه مسکن را اجرایی کند ؛ در ۹۲ رسید به جایی که میرحسین می‌خواست برساندش و رساند وضع مسکن را به جایی که می‌خواست برساند. آرزوی آخوندی البته این بود که ۸۸ به قدرت می‌رسید و می‌توانست جلوی ساخت میلیونی مسکن در عرض
ا بتوانید برای بار صدم نعل وارونه بزنید و در جمع بندی درست گذشته، اخلال کنید و گرنه امام حکیم ما آن روز که گفت : " جمهوری اسلامی نه یک کلمه کمتر نه یک کلمه بیشتر" ؛ می دانست چه می کند. هدف آن بزرگ این بود که امید بدهد : " اوضاع غیرقابل‌دوام‌ " است. اگر چه خواسته اید ما را از اوضاع غیر قابل دوام بترسانید ولی ناخواسته نوید داده اید. چرا هرگاه ملت در آستانه جمع بندی های بزرگ قرار گرفته و موقعیت مکاران و ساده لوحان در خطر افتاده و غیر قابل دوام بودن وضعشان آشکار شده به تکاپو افتاده اند تا " لبه پرتگاه" بسازند . یادتان هست آن نامه مشعشع قبلی را! یادتان هست پیش‌بینی‌های‌تان را؟ مجلس ششم از خاطرشما هم رفته باشد از یاد ما نرفته است. چیزی مشابه شورای شهر اول تهران که آن هم دربست در اختیار اصلاح طلبان بود و چیزی در مسخره و شامورتی بازی از مجلس اصلاحات کم نداشت. سیزده سال بعد از نامه اردیبهشتی نهضت آزادی؛ این بار نوشتن نامه اردیبهشتی برای جهنم خواندن ایران بر دوش گروه دیگری افتاده بود. اول بخش هایی از نامه را با هم بخوانیم و بخندیم : " آنچه ما را بر آن داشت تا بدین صورت مصدع اوقات شویم؛ حساسیت شرایط، "فرصت اندک" ؛ و بزرگی خطریست که پیش روی کشور است ...شاید در تاریخ پر فراز و نشیب معاصر ایران، هیچ زمانی را به حساسیت امروز نتوان یافت.... با این حال و روز کشور، فرصت چندانی باقی نمانده است. غالب ملت ناراضی و نا امید، اکثریت نخبگان ساکت یا مهاجر، سرمایه های مادی گریزان و نیروهای خارجی از هر طرف کشور را احاطه کرده اند." راستش من همین الانش هم که می خوانم جوگیر می شوم وبی درنگ دنبال تلفن می گردم که به کاخ سفید زنگ بزنم که ما رو نخور.اینقدر انرژی دارد این نامه. این ادخال السرور و باقیات الصالحات دوم مربوط می شود به نمایندگان مجلس ششم و اردیبهشت 1382. برای تغییر ذائقه؛ اسامی بعضی امضا کنندگان نامه " فرصت اندک!" را مرور کنیم؟ سرکار خانم حقیقت جو نماینده اصلاح طلب دوره ششمِ مجلس شورای اسلامی که فعلا مقیم ایالات متحده بوده و بنا به اعلام خودشان با افتخار به ازدواج سفید مشغول هستند. جناب نورالدین پور موذن که ایضا در آمریکا تشریف دارند وفقط سرچ نامشان در گوگل کافیست کمالاتشان را آشکار کند. جناب رجب علی مزروعی فعلا ساکن بلژیک و همکار اپوزیسیون. جناب علی اکبر موسوی خوئینی پناهنده به ایالات متحده و جنابان میثم سعیدی ، محسن صفایی فراهانی ، جمیله کدیور ،محسن میردامادی و ... . که یکی در کیش بیزنس دارد،دیگری در لندن و ... و البته همگی غمخوار فقرا و نگران گرانی. ** "لبه پرتگاه" نهضت آزادی و "فرصت اندک "مجلس ششم و "اوضاع غیر قابل دوام" شما ؛ همگی از یک جنس است. هم نهضت آزادی در لبه پرتگاه بود ، هم مجلس ششم فرصت اندکی داشت و هم اوضاع شما غیر قابل دوام است و البته هر سه ترجیح دادید فرافکنی کنید.خود را مساوی "جمهوری اسلامی" گرفتید .و هنر و مزیت خامنه ای در این است که او همچون شما، خود را معادل جمهوری اسلامی نگرفته بلکه همچون سلف صالحش عمیقا به "جمهوری" اسلامی معتقد است. او مثل شما نیست که اگر رای بیاورید آن چنان سرمست می شوید که دیگر خدا را هم بنده نیستید و اگر رای نیاورید فتنه به پا می کنید و از ولی فقیه و شورای نگهبان خواستار وتوی رای جمهور می شوید و اگر بوی رای نیاوردن به مشامتان بخورد نه خود را که ملک و ملت را در لبه پرتگاه می خوانید و می خواهید . خامنه ای همچون خمینی ؛ مدافع جمهوریتی است که از پس هزاران سال مردم را برکشید و به آنها فرصت آزمون و خطا و تجربه داد. جمهوریت در نگاه "خواصی از بندگان خدای متعال" ترجمه "حول حالنا الی احسن الحال " است. و جماعت " من النور الی الظلمات" را که ولایت طاغوت ، برگزیده اند چه رسد که ادعای کهانت کنند. به برکت جمهوری اسلامی ، فرجام پیش بینی های ِمدعیان؛ از بازرگان و بنی صدر تا منتظری و خوئینی ها همیشه پیش روست. نامه تان را 7 تیر منتشر کرده اید. نمی دانم تعمدی در انتخاب این روز داشته اید یا خیر اما بنی صدر هم در 7 تیر ادعا و شوق "غیرقابل دوام بودن اوضاع" را داشت اما وقتی با دانسته هایی از منابع متعارف ؛ زیر ابرویش را برداشت و در پاریس، رجوی او و دخترش را در کنار گرفت عاقبتِ " انقلاب اسلامی" پشت کرده به ولایت فقیه آشکار شد و معلوم شد انقلابیگری منهای امامت چقدر دوام می آورد و چه فرجامی دارد. نامه‌هایتان دیگر تَکراری شده است حاج آقا! راستی چطور است که هر وقت از چشم ملت می‌افتید نامه نوشتن‌تان گل می‌کند. البته در مواجهه با شما و جریان‌تان ، دیگر عادت کرده‌ایم به چرخش‌های ۱۸۰ درجه . عادت کرده ایم که رفقای بالای دیوارتان را در حال لیس زدن چکمه‌های بوش و ترامپ ببینیم، عادت کرده‌ایم که پرشورترین عدالتخواهان جنگ فقر و غنایتان در جکوزی برج هایشان غمخواری
‌ برای ملت را توییت کنند. عادت کرده‌ایم دشمنان بخش خصوصی و سینه‌چاکان بخش ِتعاونی و دولتی را ؛ امروز درچکادِ سرمایه‌داری و بانکداریِ رانتی ایران ببینیم، عادت کرده ایم دل دادن و قلوه گرفتن آمریکا را با دشمنان قدیمی و شیفتگان و موالیان امروزی‌اش ببینیم اما نامه اخیر، برگ برنده شما در ربودن گوی سبقت از چرخش‌های ۱۸۰ درجه رفقا و دست پروردگانتان است. "تا نشان سمّ اسبت ‌گم‌ کنند ترکمانا نعل را وارونه زن" درد سرتان ندهم حاج آقا! از جمهوریت کینه دارید چرا به ولایت سنگ می زنید؟ جمهوری ؛ اوضاعتان را غیر قابل دوام می کند دیگر. نمی شود یک بار سوار شد و برای همیشه از گرده ملت سواری گرفت. و از ولایت به همین خاطر مکدرید که پشتیبان جمهوریت است.بین خودمان باشد بعضی از رفقای اصولگرایتان هم همین گلایه را از ولایت دارند. تقاضایی که شما سال 88 از رهبری داشتید بعضی رفقای راستی تان خرداد 76 داشتند و هردوتان تو دهنی خوردید، هم از مردم هم از رهبری. از مردم ترسیده اید اقای خوئینی ها.نه به خاطر تورم و گرانی.نگرانیتان از گرانی نیست از آگاهی است. یادتان هست برای بزک برجام ؛ از صدر تا ذیل‌تان چه تدلیس ها کردید؟عبای پیامبر به دوش گرفتید و به مشاطگی شیطان مشغول شدید. حالا مردم دارند می بینند فرجام پیشگویی هایتان را که : " باغ برجام چه سیب ها و گلابی هایی خواهد داد!" تاوانِ برجام عزیزتر از جانتان را رهبری باید بدهد؟! اگر کدخدا ، خَدویی هم کف دست رفقای ذوق‌زده‌تان نیانداخت ؛ تلافی‌اش را سر نظام می‌خواهید در بیاورید؟ جناب مفسر قرآن! بیشتر تلاش می‌کردید شاید می‌توانستید کذب بودن قرآن (این منبع دانسته های نامتعارف!) را ثابت کنید و دروغ بودن «انهم لا اَیمان لهم» را به مردم نشان بدهید. نشد؟ چرا فحشش را به خامنه‌ای می‌دهید؟ خامنه‌ای چه کند که آیه قرآن(این منبع دانسته های نامتعارف) غلط در نیامده؟ که اقیانوسی که به ملت نشانش دادید سراب بوده و کابوس‌تان شده؟ "امضای کری تضمین بود " و قسم موکد پروردگار که " ان تنصروا الله ینصرکم" تضمین نبود! با عمامه‌های سیاه و سفیدتان به منبر رفتید که مردم! وعده‌های خدا پوچ است به وعده شیطان دل ببندید! کلید مشکلات شما در دست کدخدای مودب و باهوش - همانکه آن پیرمرد شیطان بزرگش می‌نامید - است. حالا که « یَعِدُهُمْ وَیُمَنِّیهِمْ ۖ وَمَا یَعِدُهُمُ الشَّیْطَانُ إِلَّا غُرُورًا » آشکار شده چنگ به چهره آقا می‌اندازید؟ خامنه‌ای گفت بروید در خانه‌های ۵۰ میلیاردی بنشینید و دم در کاخ سفید ختم امن یجیب بگیرید و دنبال کلید بگردید تا مشکلات حل بشود ؟ ختم امن یجیب جواب نداد؟ کنسرت بگذارید، ؛ شاید جواب داد.بلدید که. از این شعبده‌ها که زیاد در آستین دارید، چند تایش را رو کنید. سلبریتی هم که علی‌برکت‌الله تا دلتان بخواهد دارید. بگویید کمکتان کنند.در ایران هم که لازم نیست باشند حتماً. از همان کانادا یا لس‌آنجلس یا پاتایا یا آنتالیا هم می‌توانند توییت کنند دلسوزی تان را. «النصیحت لائمه المسلمین»تان را و از تیرانا البته. حساب کرده اید احتمالاً رویشان: «نعم العون علی طاعه الله»! خدا برکت بدهد به بن سلمان. تا دلتان بخواهد رسانه درست کرده برایتان و سلبریتی خریده برای دلسوزی هایتان. بن سلمان را که یادتان هست؟ برادرزاده ملک خالد و ملک فهد. به دنیا نیامده بود هنوز آن روز که راهپیمایی وحدت و تظاهرات برائت از مشرکین راه افتاد در مکه و مدینه. امیرالحاج بودید حاج آقا یک زمان‌هایی. چه راه درازی را آمده اید حاجاقا تا تیتر یکِ بی بی سی و عیران عنترنشنال. خسته نباشی دلاور.خداقوت پهلوان! حاج آقا خیلی زور دارد و زر دارد و تزویر دارد حرف‌هایتان. برائت را که فروختید و به جایش دوستانتان در ولایت شیطان بزرگ، ذوب ، بلکه بخار شدند. حالا وحدت را آماج کرده اید؟ ستون خیمه را می خواهید بزنید که مبادا جمهوریت ؛اوضاع غیر قابل دوامتان را به رخ شیطان بزرگ بکشد؟ چقدر طناز هم شده‌اید حاج آقا! قلمتان هم بزنم به تخته بدک نیست. به نائب امام زمان تیکه می‌اندازید؟ « إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُنَ»؟ یک کتابی در خانه ایرانی‌ها هست که از دیدگاه شما ممکن است از "مبادی غیر متعارف معرفت" شناخته شود. در آن کتاب نوشته: « اللَّهُ یَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَ یَمُدُّهُمْ فِی طُغْیانِهِمْ یَعْمَهُونَ». همان کتابی که عمامه های سیاه و سفید ، دروغ اعلام‌ کردن آیاتش را کمر بستند. « لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا »یش را به سخره گرفتند. و « قاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَیْمانَ لَهُمْ »اش را قمار کردند و مدال "محور شرارت" گرفتند . " وَلِبَاسُ التَّقْوَىٰ ذَٰلِکَ خَیْر " را بیرون آوردند وبه خلعت almost nothing شان فخر فروختند. برای " مالکم لاتقاتلون فی سبیل الله و ال
مستضعفین"اش شعار " نه غزه نه لبنان" ساختند و .. و .... و.. . عالیجناب از پس پرسه‌های پرثمر جناحتان در کاباره‌های متعارفِ دیپلماسی ِالتماسی ؛ حالا که مست و عور و تلوتلو خوران با اردنگی پس فرستاده شدید و سیاست ورزی تخیلی و رمانتیک‌تان مضحکه خاص و عام شده، بر سفره جمهوری اسلامی آروغ عقلانیت می‌زنید و ایمان مومنان را به سخره می‌گیرید که زمین کج بود وگرنه خوش رقصی رفقای ما، مو ، لای درزش نمی رفت؟ بهتر است به جای تراژدی سازی برای کشور؛ کمدی خودتان را ادامه بدهید .و در این کمدی-تراژدی؛ پرده آخر هر چه باشد فرار رندانه شما نخواهد بود. شیطان سر کارتان گذاشت؛انتقامش را از دین خدا می خواهید بگیرید ؟ جناب خوئینی های عزیز ! "نتیجهٔ محاسبات متعارف و براساس آراء و تحلیل‌های شناخته‌شده در حکم‌رانی " را هفتصد سال بعد از آغاز رنسانس ؛ امروز در خیابان های آمریکا و فرانسه با سابقه دو قرن و نیم حکمرانی مدرن ببینید. اگر دانسته های متعارف یوتوپیایِ سکولار شما می توانست حقوق بشر و اشتغال و عدالت و آزادی بیاورد امروز دست پروردگانتان که در فرار از جمهوری اسلامی به سیاتل و واشنگتن و نیویورک و لس انجلس گریخته اند مجبور نبودند بهت زده به تماشای امنیت و عدالت و آزادی آمریکایی بنشینند و برای تشفّی دل داغدارشان نامه شما را شیر کنند که : " اگر آمریکا بدون جنگ و تحریم و ترور و نفوذ و با آن همه ادعا، قاراشمیش است و اوضاعش دوامی ندارد ،ایران هم بحمدالله با مساعی مشکورِ برجامیان ، و برنامه ریزی موفق اصلاح طلبان ،هم چرخ سانتریفوژهایش ایستاد و هم چوب حراجی که به ارزشهای انقلاب زدند لای چرخ اقتصادش گیر کرده و به مردم فشار می آورد تا زمینه لازم برای تحقق بقیه آرزوهای غرب پرست ها فراهم شود." هم دلداری آنها به خودشان قابل درک است و هم وقاحت مثال زدنی شما ، اما توصیه می کنم روزی دو بار قبل از ناهار و بعد از شام دانسته های متعارفِ " لبه پرتگاه" و " فرصت اندک" را مرور کنید . خدا را شاهد می گیرم هرگز دوست نداشتم جناب موسوی خوئینی ها را این چنین مورد خطاب قرار دهم ولی بس است هر چه : " ما را به رندی افسانه کردند پیران جاهل شیخان گمراه" این رندی شیخ پیر از حد تحمل بیرون بود. ما نیز همچون ایشان معتقدیم "اوضاع امروز غیرقابل‌دوام‌ " است و به قول یکی دیگر از مبادیِ دانسته هایِ غیر متعارفِ ما ایرانیان یعنی حضرت حافظ "دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور" و همان مبادی ایضا تاکید می کنند : ای دل ار سیل فنا بنیاد هستی بر کند چون تو را نوح است کشتیبان ز طوفان غم مخور لینک کوتاه » http://rajanews.com/node/337539👈جواب دندان شکن جناب وحید جلیلی به موسوی خوئینی ها: آقای خویئنی‌ها در نامه فرموده‌اید که گرانی نگرانتان می‌کند. می‌شود بپرسیم گزارش گرانی را دقیقا کدام رفیقتان به شما رسانده است؟ آنکه در خانه ۵۰ میلیاردی می‌نشیند؟ یا آن پرچمدار جنگ فقر و غنا که از عرش انقلاب، فقط یک خانه خیابان فرشته برایش مانده و از مبارزه‌اش با آمریکا فرش قرمزی زیر پای برجامیان؟ 👈یادداشت خواندنی وحید جلیلی خطاب به موسوی خوئینی‌ها؛ نگرانی شما از آینده نیست، از گذشته‌تان است که حالا زیر نورافکن نگاه مردم قرار دارد/ از جمهوریت کینه دارید، چرا به ولایت سنگ می‌زنید؟/ هر وقت از چشم ملت می‌افتید نامه نوشتن‌تان گل می‌کند/ شیطان با برجام سر کارتان گذاشت، انتقامش را از دین خدا می‌گیرید؟ آقای خویئنی‌ها در نامه فرموده‌اید که گرانی نگرانتان می‌کند. می‌شود بپرسیم گزارش گرانی را دقیقا کدام رفیقتان به شما رسانده است؟ آنکه در خانه ۵۰ میلیاردی می‌نشیند؟ یا آن پرچمدار جنگ فقر و غنا که از عرش انقلاب، فقط یک خانه خیابان فرشته برایش مانده و از مبارزه‌اش با آمریکا فرش قرمزی زیر پای برجامیان؟ 👈گروه سیاسی-رجانیوز: هفتم تیر ماه سال جاری بود که موسوی‌ خوئینی‌ها دبیر مجمع روحانیون مبارز و از چهره‌های شاخص اصلاح‌طلبان در نامه‌ای خطاب به رهبر انقلاب اسلامی، مشکلات فعلی کشور را که ناشی از بی کفایتی دولت تدبیر است را، به گردن نظام اسلامی و حضرت آیت‌الله خامنه‌ای انداخت. نامه‌ موسوی خوئینی‌ها بیش از اینکه از روی دغدغه مندی برای مشکلات مردم و کشور باشد، در راستای فرار او از پاسخگویی بابت عملکرد دولت مورد حمایتش بود. حالا وحید جلیلی در یادداشتی خواندنی ضمن اشاره به این نکته، سخنان جالب‌تری را درباره موسوی خوئینی‌ها و انصارش به رشته تحریر در آورده است. 👈به گزارش رجانیوز، متن این یادداشت به شرح زیر است: 👈 آقای جلیلی در ابتدای نامه خودشان، فراز ذیل از نامه نهضت آزادی به حضرت امام (ره) را یادآوری می کنند: 👈 " اکنون کشور عزیز ما در بن بست و بحرانی از سختی و ناخشنودی دست و پا می زند ...ملک و ملت به لبه پرتگاه وحشتناک ویرانی و نابودی رسیده است". این بخشی از نامه سرگشاده جمعی از اعضای نهضت
آزادی در تبیین وضع کشور است. در ادامه یادآوری می کند که؛ در همین نامه (نامه نهضت آزادی به حضرت امام) آمده است: "اتخاذ هدفهای احساساتی افراطی،...، سیاستهای نابخردانه و بالاخره ناتوانی مسوولین و نادرستی روشهای پیروی شده در سیاست خارجی، کشور پرافتخار ایران را به بدترین انزوای سیاسی انداخته است، بدنامی و بی‌اعتباری بین‌المللی را نصیبمان کرده است و ما را در معرض دائمی توطئه‌های "تلافی گرانه" قرار داده است. علاوه بر اینها از ارتباط و احترام و استفاده از جریانهای بین‌المللی محروم گشته‌ایم." پای این نامه را ؛ مهندس بازرگان ، دکتر یزدی ، مهندس صباغیان ، مهندس معین‌فر و ...امضا کرده اند. جماعتی که امضایشان پای نامه است؛ معتقد بودند فارغ از زندگی دینی ِفردی، با "دانسته‌هایی از مبادی غیرمتعارف" نمی توان حکمرانی درستی داشت. منظور آنها از دانسته هایی از مبادی غیر متعارف، ایمان به محاسباتی در عالم بود که حقایقی مثل خدا وقرآن و نبوت و امامت را هم در بر می گرفت. مهم ترین جزء این نامه البته ؛ مهم تر از اسامی معتبرِ امضاکنندگان ؛ تاریخ انتشار آن است: اردیبهشت 1369. به ادعای نهضت آزادی؛ سی سال پیش، جمهوری اسلامی در بن بست و در لبه پرتگاه و در آستانه ویرانی و نابودی بوده است. 👈دوباره (این قسمت از نامه مذکور) را بخوانیم : " اکنون کشور عزیز ما در بن بست و بحرانی از سختی و ناخشنودی دست و پا می زند ...ملک و ملت به لبه پرتگاه وحشتناک ویرانی و نابودی رسیده است". بر همین مبنا هم بود که ؛ امضا کنندگان نامه اردیبهشت شصت و نه ، یازده سال قبل از آن، در اعتراض به تسخیر لانه جاسوسی از دولت استعفا دادند و حاضر به ادامه همراهی با امام نشدند. * محور اصلی اشغال سفارت آمریکا، موسوی خوئینی‌ها بود ؛ که " اکنون" (اردیبهشت69) از رهبران برجسته جناحی بود که مجلس شورای اسلامی را با ریاست مهدی کروبی بطور کامل در اختیار داشت، کاندیدایش در انتخابات ریاست جمهوری رای آورده بود، و از کرسی های اصلی دولت؛ وزارت کشور به عبدالله نوری و وزارت ارشاد به سید محمد خاتمی از اعضای مجمع روحانیون رسیده بود. مصطفی معین منتخبِ ائتلاف "مستضعفین و محرومین" در انتخابات مجلس سوم ، سکان وزارت آموزش عالی را به دست گرفته بود ، بسیاری از جایگاههای کلیدی دولت در اختیار جناح چپ بود و از دیدگاه پیشکسوتانی مثل مهندس بازرگان، در دوره مسئولیت این عزیزان، " ملک و ملت به لبه پرتگاه وحشتناکِ ویرانی و نابودی " رسیده بود. **** اکنون در حالی که سی سال(سه تا ده سال و شش تا برنامه پنجساله ) از نامه " لبه پرتگاه" بهار 69 گذشته، نامه دیگری در تابستان 99 با همان مضمون، این بار با امضای موسوی خوئینی ها ! منتشر شده است . **** در این سی سال، جمهوری اسلامی توانسته است از مملکتی که به گواهی کارشناسان و صاحب نظران معتبر و باتجربه ای همچون مهندس بازرگان در" بن بست" و در " لبه پرتگاه وحشتناک ویرانی و نابودی " بوده است ؛ کشوری بسازد که در برخی صنایع و فناوری های مهم دنیای امروز از هوا-فضا و هسته ای گرفته تا زیست فناوری و سلول های بنیادی تا نانوتکنولوژی و صنایع موشکی و پهپادی و ... جزو هشت یا پنج یا سه کشور اول جهان است. در چالش های منطقه ای، آمریکا را با هفت هزار میلیارد دلار هزینه در غرب آسیا از سوریه بیرون انداخته ،در یمن ناکام گذاشته،در لبنان به زوزه واداشته، در عراق رسما محکوم به خروج کرده و در ماجرای اسرائیل از جنگ 33 روزه به جنگ 22 روزه و جنگ 8 روزه کشانده است. در همین سی سال ناقابل که در پیش بینی قاطع و قریب الوقوع عقلا و دنیادیدگانِ نهضت آزادی تاخیری مختصر ! پیش آمده، جمهوری اسلامیِ در لبه پرتگاه وحشتناک ویرانی و نابودی ؛ حدودا بیست و پنج انتخابات سراسری با صدها میلیون رای برگزار کرده که متوسط مشارکت در آنها از بسیاری کشورهای اروپایی و آمریکایی بیشتر بوده است. در این سی سال "دهها هزار" روستا ؛ در ایران از جاده یا برق یا گاز یا همه اینها برخوردار شده و میلیون ها جوان ایرانی از تحصیلات عالی با کیفیت بالاتر از همه کشورهای منطقه و در موارد زیادی قابل رقابت با جوامع صنعتی غرب،برخوردار شده اند که فقط بخشی از آنها اکنون بیش از 4000شرکت دانش بنیان را اداره می کنند که یک قلم موفقیتشان صادرات لوازم درمانی و پزشکی در بحران کرونا به آلمان و ساخت پتروپالایشگاه ستاره خلیج فارس و صدور بنزین تولیدی آن به امریکای لاتین است. و در همین جمهوری اسلامی که سی سال پیش به خاطر " اتخاذ هدفهای احساساتی افراطی، و سیاستهای نابخردانه در سیاست خارجی" در لبه پرتگاه وحشتناک ویرانی و نابودی بوده! ؛ همین چند ماه پیش دهها میلیون ایرانی از زن و مرد و پیر و جوان و نوجوان با فریاد انتقام سخت به خیابان ها آمده اند تا میزان تَره ای که این ملت برای ترّهات عقلا و صاحبان دانسته های متعارف و
منکران مبادی غیرمتعارف معرفت و خِرد؛ خُرد می کنند را به نمایش بگذارند. ****** 👈برگردیم به نامه هفت تیر 99 آقای موسوی خوئینی ها. اولا تاکید کنیم؛ ما که بخیل نیستیم، دم آقای خوئینی‌ها هم گرم، ان شاء الله سی سال بعد هم، در پاییز 1429؛ بزرگوار دیگری احساس وظیفه کند و ملت ایران را در لبه پرتگاه وحشتناک ویرانی و نابودی نشان بدهد. مگر نامه سی سال پیش مرحوم مهندس بازرگان با آن "اکنون" و آن الفاظ غلاظ و شداد و اعلام بن بست و پیش بینی نابودی قریب الوقوع ایران و ایرانی ، ضرری به کسی رساند؟ تا باشد از این نامه ها . "یبدّل الله سیئاتهم حسنات" ؛ ان شاء الله روح مرحوم بازرگان به خاطر ادخال سرور در قلوب مومنین بابت مرور نامه سی سال پیش ایشان، مشمول رحمت الهی قرار گیرد و از این منظر؛ نامه آقای موسوی خوئینی ها را هم می شود نوعی باقیات الصالحات دانست. کس نیارد ز پس تو پیش فرست ! البته ما که معتقدیم موسوی خوئینی ها حتی اگر از این جنس باقیات الصالحات هم از خودش به جا نگذارد ؛ به خاطر نقش بی بدیلش در تسخیر لانه جاسوسی شیطان بزرگ به دو شرط جایش وسط بهشت است . یکی اینکه نفرین پیرمرد‌های مستجاب الدعوه ای مثل تاج‌زاده و عباس عبدی و سعید حجاریان (که مشت های‌گره‌کرده‌شان را به سینه می‌کوبند و تسخیرکنندگان لانه را لعنت می‌کنند) او را نگیرد و دوم آنکه خودش به درگاه شیطان توبه نکند و مشمول احباط نشود. * در نامه بهار 69 نهضت آزادی به "وعده‌های به مستضعفین و شعارهای پرطنین" اشاره شده بود که قاعدتا نقطه اوجش در آن روزگار ؛ "ائتلاف مستضعفین و محرومین" مجلس سوم؛ با شعار "جنگ فقر و غنا" و "مرگ بر اسلام آمریکایی" بود. ائتلافی که موسوی‌خوئینی‌ها مغز متفکر و از ستون های‌اصلی آن بود. * سه سال بعد از "پرتگاه وحشتناک ویرانی و نابودیِ" نهضت آزادی ؛ من آقای موسوی خوئینی ها را برای اولین و آخرین بار از نزدیک دیدم : میتینگ ائتلاف نیرو‌های خط امام در دانشگاه شهید بهشتی. قبل از مرحله دومِ انتخابات مجلس چهارم. مجمع روحانیون "مبارز" ؛ از رقیب عقب افتاده‌بود و امید داشت در مرحله دوم انتخابات جبران کند. آقای‌کروبی که آن زمان رئیس مجلس بود ، نفر سی و یکم تهران شده‌بود و آمار شهرستانها هم از این بهتر نبود. منِ دانشجوی یک‌لاقبا که برخلاف استادمان آقای مهدوی‌کنی و رفیقش آقای کروبی قائل به حذف صددرصدی رقیب نبودم و نه نفیسه فیاض بخش و محمود صابر همیشگی را برای مجلس بهتر از مرضیه دباغ و حاجاقا رحیمیان می دانستم و نه از آن سو حاضر بودم به جای عمید زنجانی نام سعید حجاریان را بنویسم ؛ نگران از غلبه فلّه‌ای جناح راست، رفته‌بودم به همایش انتخاباتی نیرو‌های خط امام! و موسوی خوئینی‌ها ، کاندیدای ناکام مرحله اول، سخنران جلسه بود. از جمعیت تُنُک حاضر در سالن و حرف‌های ناامیدانه خوئینی ها می‌شد فهمید که مخالفانِ عصبانی ِ "استکبار و اسلام آمریکایی" ، شانس چندانی برای پیروزی ندارند و همین هم شد. جناح چپ که موسوی خوئینی‌ها از رهبران موثر و اصلی اش به شمار می‌آمد، برخلاف چهارسال قبلش که توانست فهرست "مهدوی کنی" را با اتهام " اسلام آمریکایی" و "ضد ولایت مطلقه فقیه" از گردونه خارج کند این بار خودش در انتخابات کنار رفت. در مجلس سوم؛ خوئینی ها و جناحش معتقد بودند که "راستی‌ها " (اصولگرایان بعدی) : « با ولایت مطلقه فقیه مشکل دارند و نظرات ولی فقیه را به مولوی و ارشادی تقسیم می‌کنند و اختیارات ولی‌فقیه را در حد اختیارات رسول الله نمی‌دانند و به اندازه کافی با آمریکا دشمن نیستند و حتی ممکن است خیال مذاکره و سازش به ذهنشان خطور کند » و این گناهی بود از دیدگاه خوئینی‌ها و کروبی و تاج‌زاده و سعید حجاریان و عباس عبدی ومیردامادی و رجب مزروعی و ...؛ نابخشودنی. کار به جایی رسید که مریدان کروبی و خوئینی‌ها، شیخ محمد یزدی را در مسجد ارگ با فریاد مرگ بر ضد ولایت فقیه و مرگ بر اسلام آمریکایی از منبر به زیر کشیدند و از مسجد بیرون کردند چون او را لایق نمایندگی در مجلس انقلابی و پیرو ولایت مطلقه فقیه نمی‌دانستند و البته چند روز بعد که امام ؛ آقای یزدی را به عضویت شورای نگهبان منصوب کرد سوت زنان خودشان را به کوچه علی چپ انداختند ، اگر چه در خلوت دلخور بودند که چرا نتوانسته اند امام را جوگیر تبلیغات خودشان کنند. چهارسال بعد اما، اما آن تب تند به عرق نشسته بود و "ائتلاف مستضعفین و محرومین" که به رهبری کروبی و خوئینی‌ها و سید محمد خاتمی و عبدالله نوری، توانسته بود در انتخابات مجلس سوم، اسلامِ سازشکارِ جناح راست را رسوا و خانه‌نشین کند؛ خودش در آستانه خانه‌نشینی بود. *** از همایش دانشگاه شهید بهشتی و سخنرانی آقای خوئینی‌ها تنها جمله‌ای که به خاطرم مانده این بود که "من که خانواده‌ام بازاری بوده‌اند مخالف بازارم؟" (قریب به همین مضامین). جو انتخابات، خوئینی‌ه
ا را گرفته بود و داشت سیگنال‌های متفاوتی می‌داد. دیر شده بود البته و انتخابات مرحله دوم هم آمد و رفت و جوگیر‌ها را جا گذاشت.انتخابات تمام شد اما جوگیری حضرات چپ تمام که نشد هیچ؛وارد ابعاد عجیب و غریبی شد و سال ها بعد، از ابراز ارادت به بازاری های متدین به اظهارچاکری و نوکری به درگاه سرمایه داری لائیک و پذیرش ولایت مطلقه شیطان بزرگ بر دنیای متعارف ، رسید. * خوئینی‌ها اگرچه از سوی مردم کنار گذاشته شد؛ هنوز کرسی "مشاور سیاسی رهبری" را داشت. آیت الله خامنه‌ای او را که از معدود روحانیون مخالف رهبری او ؛ در مجلس خبرگان بود در حکمی به مشاورت خود منصوب کرده بود. این حکم در شرایطی صادر شده‌بود که احمق‌های بسیاری؛ تمام مشکلات کشور را به تسخیرلانه جاسوسی نسبت می‌دادند و عده نه چندان کمی، موسوی خوئینی‌ها را به سبب نقش بی‌بدیلش در آن ماجرا ؛ جاسوس شوروی یا رهبر اصلی گروه فرقان یا سرچشمه تندروی و افراط در کشور معرفی می‌کردند و در این ادعا هم بسیار مصر بودند و حکم رهبری ( که جو گیر فضاسازی های آن ها نشده بود) برایشان موجب تعجب و حتی دلخوری بود. شاید خود موسوی خوئینی‌ها هم متعجب بود. بالاخره هرچه که باشد او به عنوان یک چهره ضد آمریکایی و مخالف اسلام لیبرال سرمایه دارها، شرعا نتوانسته بود خودش را قانع کند که به رهبری آقای خامنه‌ای رای بدهد. چه بسا خامنه‌ای از نگاه او به اندازه کافی انقلابی نبود و ممکن بود در غیاب امام؛ راه نفوذ آمریکا و اسلام لیبرال و غرب‌زده‌ها و سازشکارها گشوده‌شود و او و دوستان خط امامی‌اش مهدی کروبی و سید محمد خاتمی و هادی غفاری و عبدالله نوری و غلامحسین کرباسچی واسحاق جهانگیری و ... وظیفه داشتند از انقلاب در برابر این خطر محافظت کنند! ** 👈به نامه اخیر برگردیم. تفاوت نامه آقای خوئینی‌ها با نامه مرحوم بازرگانِ منزوی و بی مسئولیت ، در آن جاست که در روزهایی این نامه را منتشر کرده که رفقا و مریدانش لااقل در دو قوه سکان دار بوده اند. مجلس تَکرار پس از ۴سال، تازه چند روزی است بارش را زمین گذاشته و دولت "تَکرار" در هفتمین سال استقرار ،همچنان سر کار است. اسحاق جهانگیری؛ اصلاح طلب مشهور و مرید قدیمیِ خوئینی ها و صاحبِ جمله طلاییِ و تاریخیِ "یادتان هست؟"؛ همچنان مدیر ارشد قوه مجریه است. آخوندی مسئول ارشد ستاد میرحسین موسوی که قرار بود از ۸۸ تدابیرش در حوزه مسکن را اجرایی کند ؛ در ۹۲ رسید به جایی که میرحسین می‌خواست برساندش و رساند وضع مسکن را به جایی که می‌خواست برساند. آرزوی آخوندی البته این بود که ۸۸ به قدرت می‌رسید و می‌توانست جلوی ساخت میلیونی مسکن در عرض ۴ سال ۸۸-92 توسط حزب اللهی های جوان را بگیرد و سیاستی مبتنی بر دانسته های مبادی متعارف اعمال کند اما اگر چه در آن مقطع ناکام ماند پس از آن توانست به شکل تحسین برانگیزی جبران کند و به پاس خدماتش به جای دو بار، پنج بار از مجلس محترم رای اعتماد بگیرد! "یادتان هستِ" جهانگیری را که یادتان هست آقای خوئینی‌ها؟ "تَکرار" رفیق گرمابه و گلستانتان را چطور؟ **** در نامه فرموده اید که گرانی نگرانتان می‌کند. می شود بپرسیم گزارش گرانی را دقیقا کدام رفیقتان به شما رسانده است؟ آنکه در خانه ۵۰ میلیاردی می‌نشیند؟ یا آن پرچمدار جنگ فقر و غنا که از عرش انقلاب، فقط یک خانه خیابان فرشته برایش مانده و از مبارزه‌اش با آمریکا فرش قرمزی زیر پای برجامیان؟ گرانی روی ابراهیم اصغرزاده فشار آورده یا هدایت آقایی یا مری ابتکار و سید هاشمی که شام عروسیشان خوراک لوبیا بود؟ یا سید محمد خاتمی و سلبریتی های دور و برش که از توی جکوزی پنت هاوسشان در تهرانجلس یا از متلشان در اُتاوا برای فلاکت مملکت توئیت می کنند؟ راستی از شیخ غلامحسین کرباسچی نماینده امام در ژاندارمری چه خبر؟ وظیفه مرزبانی‌اش را خوب انجام می‌دهد؟ شنیده‌ام شبانه‌روز مواظب است کسی از مرزهای جُردَن؛ به قلعه جنگ فقر و غنایتان نفوذ نکند. بچه های روزنامه سلام کجا هستند راستی آقای مدیر مسئول! بگذریم. **** اسم محسن حججی به گوشتان خورده است حاج آقا؟ حسین حریری، مصطفی صدرزاده، محمد جاودانی، عباس دانشگر، محمودرضا بیضایی،حسن قاسمی دانا، ... . الو! حاج آقا! معنایی دارد این اسم‌ها برایتان؟و صدها و هزار ها و دهها و صدها هزار اسم دیگر که به اندازه شما بصیرت نداشتند که با "دانسته هایی از آن مبادی که برای دوستان غربزده و سکولار نامتعارف است " نمی شود جان خود را فدا کرد. حیف شد؛ اجازه نگرفته بودند از مبادی عرفی شما برای این که جانشان را بدهند تا شما امنیت داشته باشید با امامشان به زبان طعن سخن بگویید. اسم قنات ملک را شنیده‌اید؟ روستایی نزدیک راور. بی‌بی‌سی که زیاد نگاه می‌کنید، حتماً باید آشنا باشد آن بچه دهاتی برایتان که پرزیدنت ترامپ این روزها اسمش را زیاد می‌برد. یادتان نیا
مد؟ بیشتر فکر کنید. همان که سال 78 به رفیق "تَکراری"تان نامه نوشت و گفت به مریدان ایرانیِ شهید آبراهام‌ لینکلن زیاد دل خوش نکند، آنها هزار تایشان هم به یک موی محسن حججی معتقد به دانسته های "غیرمتعارف برای ِدنیای آزاد و بی بحران ! غرب" ، نمی ارزد. یادتان نیامد؟ همان که دُم آن سگ زرد را گرفت و از سوریه بیرونش انداخت. ببخشید حاج آقا به آمریکا توهین شد. اشکال شرعی نداشته باشد خدای نکرده ؛، به دولت آمریکا بد گفتیم .مثل رفیق سابق ما قلبتان درد نگیرد.او هم مثل شما و رفیق جدیدش ترامپ محترم (که نباید او را تخریب کرد!)؛ حاج قاسم را سمبل "سلطه جویی منطقه ای"! می دانست. در هر صورت خوب شد به تشییع جنازه نیامدید وگرنه ممکن بود با دانسته هایی از مبادی غیر متعارف مواجه بشوید.حاجاقا! آن دهها میلیون نفری که در آن مراسمات شرکت کردند احتمالا خیلی بیش از رفقای میلیاردر و قالتاق شما گرانی را حس نمی کردند ؟ دیده اید فیلم بعضی رفقای عزیزقدیمی میلیاردرتان را که چطور به حاج قاسم طعنه می زنند و بد و بیراه می گویند؟ حاجاقا یادتان هست تیتر می‌زدید: اسلام ابراهیمی، اسلام آبراهامی! راستی بچه‌ها از آمریکا خبری برایتان نمی‌فرستند؟ زیادند که دست‌پرورده‌هایتان، ما شاءالله در هر ایالت آمریکا چند تا پناهنده از پرچمدارانِ جنگ فقر و غنا ! و دشمنان اسلام آمریکایی! دارید. بعضی‌هایشان در بازدید از کلوپ همجنس بازها مضامین نامه شما را توییت می‌کنند و بعضی زیر اعلامیه ازدواجِ سفیدشان. **** حاج آقا یادتان هست چه قشقرقی به پا کردید سر ولایت مطلقه؟ و رفقای‌تان گفتند آقای خامنه‌ای ولایت مطلقه فقیه را قبول ندارد! و می خواستند امام را هم حتی جوگیر کنند. که زد توی دهنشان که : “ خامنه‌ای خورشید انقلاب است! “ که اگر قرار بود ولی فقیه هم جوگیرِ فضاسازی های امثال شما بشود که ولی فقیه نبود دیگر.کسی بود مثل کاهنان سلف شما که آنها بگویند : " مملکت در پرتگاه وحشتناک ویرانی و نابودی است" و او تقدیم کند جمهوری اسلامی را به تمدن سکولار و کارآمد و شکوفا و حقوق بشریِ غرب که به جای مبادی نامتعارف؛دانسته هایش را از مبادی متعارف می گیرد و این روزها شکوفایی و کارامدی و حقوق بشرش را بیش از هر دوره دیگری در خیابان های آمریکا شاهدیم. * آقای خوئینی های عزیز! خبر از آینده می دهید؟ چرا در کنار پیشگویی از آینده کمی به گذشته نگاه نکنیم؟ نگران نباشید.شما گذشته را شفاف کنید ؛ آینده- به هر دومعنا- روشن خواهد شد .اما نگرانی شما ازآینده نیست،از گذشته تان است که حالا زیر نورافکن نگاه مردم است. آینده وقتی در خطر خواهد بود که امثال شما بتوانید برای بار صدم نعل وارونه بزنید و در جمع بندی درست گذشته، اخلال کنید و گرنه امام حکیم ما آن روز که گفت : " جمهوری اسلامی نه یک کلمه کمتر نه یک کلمه بیشتر" ؛ می دانست چه می کند. هدف آن بزرگ این بود که امید بدهد : " اوضاع غیرقابل‌دوام‌ " است. اگر چه خواسته اید ما را از اوضاع غیر قابل دوام بترسانید ولی ناخواسته نوید داده اید. چرا هرگاه ملت در آستانه جمع بندی های بزرگ قرار گرفته و موقعیت مکاران و ساده لوحان در خطر افتاده و غیر قابل دوام بودن وضعشان آشکار شده به تکاپو افتاده اند تا " لبه پرتگاه" بسازند . یادتان هست آن نامه مشعشع قبلی را! یادتان هست پیش‌بینی‌های‌تان را؟ مجلس ششم از خاطرشما هم رفته باشد از یاد ما نرفته است. چیزی مشابه شورای شهر اول تهران که آن هم دربست در اختیار اصلاح طلبان بود و چیزی در مسخره و شامورتی بازی از مجلس اصلاحات کم نداشت. سیزده سال بعد از نامه اردیبهشتی نهضت آزادی؛ این بار نوشتن نامه اردیبهشتی برای جهنم خواندن ایران بر دوش گروه دیگری افتاده بود. اول بخش هایی از نامه را با هم بخوانیم و بخندیم : " آنچه ما را بر آن داشت تا بدین صورت مصدع اوقات شویم؛ حساسیت شرایط، "فرصت اندک" ؛ و بزرگی خطریست که پیش روی کشور است ...شاید در تاریخ پر فراز و نشیب معاصر ایران، هیچ زمانی را به حساسیت امروز نتوان یافت.... با این حال و روز کشور، فرصت چندانی باقی نمانده است. غالب ملت ناراضی و نا امید، اکثریت نخبگان ساکت یا مهاجر، سرمایه های مادی گریزان و نیروهای خارجی از هر طرف کشور را احاطه کرده اند." راستش من همین الانش هم که می خوانم جوگیر می شوم وبی درنگ دنبال تلفن می گردم که به کاخ سفید زنگ بزنم که ما رو نخور.اینقدر انرژی دارد این نامه. این ادخال السرور و باقیات الصالحات دوم مربوط می شود به نمایندگان مجلس ششم و اردیبهشت 1382. برای تغییر ذائقه؛ اسامی بعضی امضا کنندگان نامه " فرصت اندک!" را مرور کنیم؟ سرکار خانم حقیقت جو نماینده اصلاح طلب دوره ششمِ مجلس شورای اسلامی که فعلا مقیم ایالات متحده بوده و بنا به اعلام خودشان با افتخار به ازدواج سفید مشغول هستند. جناب نورالدین پور موذن که ایضا در آمریک
ا تشریف دارند وفقط سرچ نامشان در گوگل کافیست کمالاتشان را آشکار کند. جناب رجب علی مزروعی فعلا ساکن بلژیک و همکار اپوزیسیون. جناب علی اکبر موسوی خوئینی پناهنده به ایالات متحده و جنابان میثم سعیدی ، محسن صفایی فراهانی ، جمیله کدیور ،محسن میردامادی و ... . که یکی در کیش بیزنس دارد،دیگری در لندن و ... و البته همگی غمخوار فقرا و نگران گرانی. ** "لبه پرتگاه" نهضت آزادی و "فرصت اندک "مجلس ششم و "اوضاع غیر قابل دوام" شما ؛ همگی از یک جنس است. هم نهضت آزادی در لبه پرتگاه بود ، هم مجلس ششم فرصت اندکی داشت و هم اوضاع شما غیر قابل دوام است و البته هر سه ترجیح دادید فرافکنی کنید.خود را مساوی "جمهوری اسلامی" گرفتید .و هنر و مزیت خامنه ای در این است که او همچون شما، خود را معادل جمهوری اسلامی نگرفته بلکه همچون سلف صالحش عمیقا به "جمهوری" اسلامی معتقد است. او مثل شما نیست که اگر رای بیاورید آن چنان سرمست می شوید که دیگر خدا را هم بنده نیستید و اگر رای نیاورید فتنه به پا می کنید و از ولی فقیه و شورای نگهبان خواستار وتوی رای جمهور می شوید و اگر بوی رای نیاوردن به مشامتان بخورد نه خود را که ملک و ملت را در لبه پرتگاه می خوانید و می خواهید . خامنه ای همچون خمینی ؛ مدافع جمهوریتی است که از پس هزاران سال مردم را برکشید و به آنها فرصت آزمون و خطا و تجربه داد. جمهوریت در نگاه "خواصی از بندگان خدای متعال" ترجمه "حول حالنا الی احسن الحال " است. و جماعت " من النور الی الظلمات" را که ولایت طاغوت ، برگزیده اند چه رسد که ادعای کهانت کنند. به برکت جمهوری اسلامی ، فرجام پیش بینی های ِمدعیان؛ از بازرگان و بنی صدر تا منتظری و خوئینی ها همیشه پیش روست. نامه تان را 7 تیر منتشر کرده اید. نمی دانم تعمدی در انتخاب این روز داشته اید یا خیر اما بنی صدر هم در 7 تیر ادعا و شوق "غیرقابل دوام بودن اوضاع" را داشت اما وقتی با دانسته هایی از منابع متعارف ؛ زیر ابرویش را برداشت و در پاریس، رجوی او و دخترش را در کنار گرفت عاقبتِ " انقلاب اسلامی" پشت کرده به ولایت فقیه آشکار شد و معلوم شد انقلابیگری منهای امامت چقدر دوام می آورد و چه فرجامی دارد. نامه‌هایتان دیگر تَکراری شده است حاج آقا! راستی چطور است که هر وقت از چشم ملت می‌افتید نامه نوشتن‌تان گل می‌کند. البته در مواجهه با شما و جریان‌تان ، دیگر عادت کرده‌ایم به چرخش‌های ۱۸۰ درجه . عادت کرده ایم که رفقای بالای دیوارتان را در حال لیس زدن چکمه‌های بوش و ترامپ ببینیم، عادت کرده‌ایم که پرشورترین عدالتخواهان جنگ فقر و غنایتان در جکوزی برج هایشان غمخواری‌ برای ملت را توییت کنند. عادت کرده‌ایم دشمنان بخش خصوصی و سینه‌چاکان بخش ِتعاونی و دولتی را ؛ امروز درچکادِ سرمایه‌داری و بانکداریِ رانتی ایران ببینیم، عادت کرده ایم دل دادن و قلوه گرفتن آمریکا را با دشمنان قدیمی و شیفتگان و موالیان امروزی‌اش ببینیم اما نامه اخیر، برگ برنده شما در ربودن گوی سبقت از چرخش‌های ۱۸۰ درجه رفقا و دست پروردگانتان است. "تا نشان سمّ اسبت ‌گم‌ کنند ترکمانا نعل را وارونه زن" درد سرتان ندهم حاج آقا! از جمهوریت کینه دارید چرا به ولایت سنگ می زنید؟ جمهوری ؛ اوضاعتان را غیر قابل دوام می کند دیگر. نمی شود یک بار سوار شد و برای همیشه از گرده ملت سواری گرفت. و از ولایت به همین خاطر مکدرید که پشتیبان جمهوریت است.بین خودمان باشد بعضی از رفقای اصولگرایتان هم همین گلایه را از ولایت دارند. تقاضایی که شما سال 88 از رهبری داشتید بعضی رفقای راستی تان خرداد 76 داشتند و هردوتان تو دهنی خوردید، هم از مردم هم از رهبری. از مردم ترسیده اید اقای خوئینی ها.نه به خاطر تورم و گرانی.نگرانیتان از گرانی نیست از آگاهی است. یادتان هست برای بزک برجام ؛ از صدر تا ذیل‌تان چه تدلیس ها کردید؟عبای پیامبر به دوش گرفتید و به مشاطگی شیطان مشغول شدید. حالا مردم دارند می بینند فرجام پیشگویی هایتان را که : " باغ برجام چه سیب ها و گلابی هایی خواهد داد!" تاوانِ برجام عزیزتر از جانتان را رهبری باید بدهد؟! اگر کدخدا ، خَدویی هم کف دست رفقای ذوق‌زده‌تان نیانداخت ؛ تلافی‌اش را سر نظام می‌خواهید در بیاورید؟ جناب مفسر قرآن! بیشتر تلاش می‌کردید شاید می‌توانستید کذب بودن قرآن (این منبع دانسته های نامتعارف!) را ثابت کنید و دروغ بودن «انهم لا اَیمان لهم» را به مردم نشان بدهید. نشد؟ چرا فحشش را به خامنه‌ای می‌دهید؟ خامنه‌ای چه کند که آیه قرآن(این منبع دانسته های نامتعارف) غلط در نیامده؟ که اقیانوسی که به ملت نشانش دادید سراب بوده و کابوس‌تان شده؟ "امضای کری تضمین بود " و قسم موکد پروردگار که " ان تنصروا الله ینصرکم" تضمین نبود! با عمامه‌های سیاه و سفیدتان به منبر رفتید که مردم! وعده‌های خدا پوچ است به وعده شیطان
ز حد تحمل بیرون بود. ما نیز همچون ایشان معتقدیم "اوضاع امروز غیرقابل‌دوام‌ " است و به قول یکی دیگر از مبادیِ دانسته هایِ غیر متعارفِ ما ایرانیان یعنی حضرت حافظ "دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور" و همان مبادی ایضا تاکید می کنند : ای دل ار سیل فنا بنیاد هستی بر کند چون تو را نوح است کشتیبان ز طوفان غم مخور لینک کوتاه » http://rajanews.com/node/337539
دل ببندید! کلید مشکلات شما در دست کدخدای مودب و باهوش - همانکه آن پیرمرد شیطان بزرگش می‌نامید - است. حالا که « یَعِدُهُمْ وَیُمَنِّیهِمْ ۖ وَمَا یَعِدُهُمُ الشَّیْطَانُ إِلَّا غُرُورًا » آشکار شده چنگ به چهره آقا می‌اندازید؟ خامنه‌ای گفت بروید در خانه‌های ۵۰ میلیاردی بنشینید و دم در کاخ سفید ختم امن یجیب بگیرید و دنبال کلید بگردید تا مشکلات حل بشود ؟ ختم امن یجیب جواب نداد؟ کنسرت بگذارید، ؛ شاید جواب داد.بلدید که. از این شعبده‌ها که زیاد در آستین دارید، چند تایش را رو کنید. سلبریتی هم که علی‌برکت‌الله تا دلتان بخواهد دارید. بگویید کمکتان کنند.در ایران هم که لازم نیست باشند حتماً. از همان کانادا یا لس‌آنجلس یا پاتایا یا آنتالیا هم می‌توانند توییت کنند دلسوزی تان را. «النصیحت لائمه المسلمین»تان را و از تیرانا البته. حساب کرده اید احتمالاً رویشان: «نعم العون علی طاعه الله»! خدا برکت بدهد به بن سلمان. تا دلتان بخواهد رسانه درست کرده برایتان و سلبریتی خریده برای دلسوزی هایتان. بن سلمان را که یادتان هست؟ برادرزاده ملک خالد و ملک فهد. به دنیا نیامده بود هنوز آن روز که راهپیمایی وحدت و تظاهرات برائت از مشرکین راه افتاد در مکه و مدینه. امیرالحاج بودید حاج آقا یک زمان‌هایی. چه راه درازی را آمده اید حاجاقا تا تیتر یکِ بی بی سی و عیران عنترنشنال. خسته نباشی دلاور.خداقوت پهلوان! حاج آقا خیلی زور دارد و زر دارد و تزویر دارد حرف‌هایتان. برائت را که فروختید و به جایش دوستانتان در ولایت شیطان بزرگ، ذوب ، بلکه بخار شدند. حالا وحدت را آماج کرده اید؟ ستون خیمه را می خواهید بزنید که مبادا جمهوریت ؛اوضاع غیر قابل دوامتان را به رخ شیطان بزرگ بکشد؟ چقدر طناز هم شده‌اید حاج آقا! قلمتان هم بزنم به تخته بدک نیست. به نائب امام زمان تیکه می‌اندازید؟ « إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُنَ»؟ یک کتابی در خانه ایرانی‌ها هست که از دیدگاه شما ممکن است از "مبادی غیر متعارف معرفت" شناخته شود. در آن کتاب نوشته: « اللَّهُ یَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَ یَمُدُّهُمْ فِی طُغْیانِهِمْ یَعْمَهُونَ». همان کتابی که عمامه های سیاه و سفید ، دروغ اعلام‌ کردن آیاتش را کمر بستند. « لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا »یش را به سخره گرفتند. و « قاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَیْمانَ لَهُمْ »اش را قمار کردند و مدال "محور شرارت" گرفتند . " وَلِبَاسُ التَّقْوَىٰ ذَٰلِکَ خَیْر " را بیرون آوردند وبه خلعت almost nothing شان فخر فروختند. برای " مالکم لاتقاتلون فی سبیل الله و المستضعفین"اش شعار " نه غزه نه لبنان" ساختند و .. و .... و.. . عالیجناب از پس پرسه‌های پرثمر جناحتان در کاباره‌های متعارفِ دیپلماسی ِالتماسی ؛ حالا که مست و عور و تلوتلو خوران با اردنگی پس فرستاده شدید و سیاست ورزی تخیلی و رمانتیک‌تان مضحکه خاص و عام شده، بر سفره جمهوری اسلامی آروغ عقلانیت می‌زنید و ایمان مومنان را به سخره می‌گیرید که زمین کج بود وگرنه خوش رقصی رفقای ما، مو ، لای درزش نمی رفت؟ بهتر است به جای تراژدی سازی برای کشور؛ کمدی خودتان را ادامه بدهید .و در این کمدی-تراژدی؛ پرده آخر هر چه باشد فرار رندانه شما نخواهد بود. شیطان سر کارتان گذاشت؛انتقامش را از دین خدا می خواهید بگیرید ؟ جناب خوئینی های عزیز ! "نتیجهٔ محاسبات متعارف و براساس آراء و تحلیل‌های شناخته‌شده در حکم‌رانی " را هفتصد سال بعد از آغاز رنسانس ؛ امروز در خیابان های آمریکا و فرانسه با سابقه دو قرن و نیم حکمرانی مدرن ببینید. اگر دانسته های متعارف یوتوپیایِ سکولار شما می توانست حقوق بشر و اشتغال و عدالت و آزادی بیاورد امروز دست پروردگانتان که در فرار از جمهوری اسلامی به سیاتل و واشنگتن و نیویورک و لس انجلس گریخته اند مجبور نبودند بهت زده به تماشای امنیت و عدالت و آزادی آمریکایی بنشینند و برای تشفّی دل داغدارشان نامه شما را شیر کنند که : " اگر آمریکا بدون جنگ و تحریم و ترور و نفوذ و با آن همه ادعا، قاراشمیش است و اوضاعش دوامی ندارد ،ایران هم بحمدالله با مساعی مشکورِ برجامیان ، و برنامه ریزی موفق اصلاح طلبان ،هم چرخ سانتریفوژهایش ایستاد و هم چوب حراجی که به ارزشهای انقلاب زدند لای چرخ اقتصادش گیر کرده و به مردم فشار می آورد تا زمینه لازم برای تحقق بقیه آرزوهای غرب پرست ها فراهم شود." هم دلداری آنها به خودشان قابل درک است و هم وقاحت مثال زدنی شما ، اما توصیه می کنم روزی دو بار قبل از ناهار و بعد از شام دانسته های متعارفِ " لبه پرتگاه" و " فرصت اندک" را مرور کنید . خدا را شاهد می گیرم هرگز دوست نداشتم جناب موسوی خوئینی ها را این چنین مورد خطاب قرار دهم ولی بس است هر چه : " ما را به رندی افسانه کردند پیران جاهل شیخان گمراه" این رندی شیخ پیر ا
‏فیلم از طرف احمدرضا هدایتی
🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹 از امام رضا(ع) درباره بهترین بندگان سئوال شد،فرمود: آنان که هرگاه نیکی کنند،خوشحال شوند. هرگاه بدی کنندآمرزش خواهند. هرگاعطا شوند،شکر گزارند. هرگاه بلا بینند،صبر کنند. هرگاه خشم کنند،در گذرند. ولادت امام مهربانی ها مبارک. 🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹
ره توشه: 🇮🇷✌️🇮🇷✌️🇮🇷✌️🇮🇷✌️ 👈نظام دیپلماسی کشور نباید منفعلانه عمل کند 👈باسلام؛ لطفا در صورت تمایل برای خواندن این یادداشت به سایت ره توشه به نشانی ذیل مراجعه فرمایید. باتشکر 👈http://rahtooshe.com/?p=7724 🇮🇷✌️🇮🇷✌️🇮🇷✌️🇮🇷✌️
✍ دکتر : می‌توانیم آلودگی هوای تهران را به حداقل برسانیم. 🔹رئيس مجلس در مجمع نمايندگان استان تهران: ملاقات های مردمی بیش از آنکه برای مردم موثر باشد، برای ما اثرگذار است و باعث می شود از فضای مردمی دور نشده و مشکلات آنان را فراموش نکنیم. 🔹بهتر است مسجدی را برای حضور نمایندگان در ساعت معین از هفته مشخص کرده و به مردم نیز اطلاع‌رسانی شود تا برای بیان مشکلات و مطالبات‌شان به نمایندگان حاضر مراجعه کنند. ❇️ @ghalibaf_ir
دورخیز! (گفت و شنود) گفت: ‌اندیشکده آمریکایی «علوم و امنیت بین‌المللی واشنگتن» اعلام کرده است که کره‌شمالی علی‌رغم تحریم‌های آمریکا با ۶۲ کشور از جمله کره‌جنوبی روابط تجاری دارد. گفتم: وقتی گفته می‌شد کره شمالی قبل از اینکه آمریکا به تعهداتش عمل کند، حاضر نشده هیچ امتیازی بدهد، چرا ایران همه امتیازات را داده و حالا دستش به هیج جا بند نیست طرفداران برجام می‌گفتند شما مذاکره بلد نیستید! گفت: خُب، حالا که معلوم شده کره شمالی در اوج تحریم‌های آمریکا با ۶۲ کشور روابط تجاری داشته چه می‌گویند؟! کجای ما از کره شمالی کمتر است؟! گفتم: چه عرض کنم؟ حتماً می‌گویند ما هم در حال فراهم آوردن مقدمات بودیم که ترامپ دیوانه از برجام خارج شد! گفت: به قول شاعر؛ «عاقل به کنار جو پی پل می‌گشت // دیوانه پا برهنه از آب گذشت»! گفتم: در مسابقه دو صد متر، بعد از آنکه سوت شروع مسابقه به صدا درآمد یکی از شرکت‌کنندگان به جای حرکت به جلو، ده متر عقب رفت! پرسیدند این چه کاری است؟! گفت؛ دارم دورخیز می‌کنم!
🔴 | سرخط عدالت خواهی 🔻 | رهبر حکیم انقلاب در سه بیانات اخیر خود که به صورت ارتباط تصویری برگزار گردید ، نقدهایی نسبت به برخی روش های بیان فرمودند: 1⃣ دیدار با تشکل‌های دانشجویی: معظم له در این دیدار داشتن نگاه کلان در مطالبه‌گری را به‌ عنوان یک توصیه‌ی راهبردی مطرح کرده و درخصوص رفتار فردی جوانان انقلابی نیز توصیه‌ های کلیدی داشتند: 🔹 خودسازی فردی و اجتماعی: دقت کنیم که سال‌ها پیش رهبر انقلاب موضوع عدالتخواهی را با دو شاخص معنادار عقلانیت و معنویت مطرح کردند و تأکید داشتند که بی‌اعتنایی به این دو شاخص، منجر به «یک چیز سربار، تحمیلی و اجباری» میشود ۹۰/۲/۲۷ ؛ در جای دیگر نیز می‌فرمایند: عدالتخواهی بدون معنویت «به ریاکاری، دروغ، انحراف و ظاهرسازی و تصنع تبدیل می شود». ۸۴/۸/۶ 🔹 تقویت مبانی معرفتی: ایشان توضیح می‌دهند که فرد متکی به مبانی، نه مقابل مشکلات منفعل می‌شود و نه دچار انحراف می‌گردد. سپس مثالی زدند که جمعی از جوانان متدین اول انقلاب به دلیل نداشتن مبانی در سال‌های بعد تبدیل به "پشیمان‌های انقلاب" شدند و حتی مقابل انقلاب ایستادند. 2⃣ سالگرد رحلت امام خمینی(ره): رهبر انقلاب موضوع مطالبه‌گری را با عنوان گسترده‌تر و عمیق‌تری به نام تحول‌خواهی مطرح می‌کنند و در تبیین تحول‌خواهی چند توضیح راهبردی ارائه فرمودند: 🔹 «تحوّل‌خواهی لزوماً به معنای اعتراض نیست» بلکه به معنی مستمرا بهترشدن است. برخی تصور می‌کنند عدالتخواهی صرفا فریاد کشیدن است. حال آنکه مطالبه‌گری و تحول‌خواهی به معنای راضی نبودن از وضع موجود است و از این جهت، الزاماً به معنی اعتراض نیست. 🔹 تحول‌خواهی اولاً با «کارهای سطحی» میسر نیست و دیگر اینکه البته «تدریجی» است و نیازمند «صبوری». نکته قابل اشاره این است که رهبرانقلاب سال‌ها پیش در پیامی کوتاه به جنبش عدالتخواهی آنها را به دو شاخص مهم توجه داده بودند: «اول بصیرت و دوم صبر.» ۸۷/۵/۲۲ ؛ همان دویی که حالا بعد از ۱۲ سال، بار دیگر آن را تکرار کرده‌اند. 3⃣ همایش سراسری قوه قضائیه: ایشان در این جلسه نیز به برخی آسیب‌های مطالبه‌گری پرداختند که یکی از مهم‌ترین آنها اشاره به یک مصداق و حمایت از رئیس سابق دستگاه قضائی در مقابل تهمت‌های ناروا است. رهبر انقلاب در این موضوع و فراتر از یک مصداق تأکید داشتند که جوانان مؤمن در مسیر مطالبه‌گری «مراقبت کنند تعدّی نکنند، جفا نکنند، ظلم نکنند...». 🔹 در بخش دیگری از همین دیدار چنین می‌فرمایند: «خیلی‌ها قضاوت می‌کنند در فضای مجازی؛ و ...در واقع در موضع یک قاضی قرار می‌گیرند و رأی می‌دهند و بر اساس این رأی عمل می‌کنند؛ گاهی دشنام می‌دهند، گاهی تهمت می‌زنند و کارهایی مانند اینها می‌کنند؛ همه مراقب باشند.» ؛ ایشان در ادامه می‌فرمایند مبارزه با فساد مهم است اما ظلم نکردن و تعدی نکردن در این مسیر چه بسا مهم‌تر است، «یعنی وجود فساد و مفسد، خیلی خطرناک است امّا تعدّی به بی‌گناه به معنای واقعی کلمه از این خطرناک‌تر است.» ۹۹/۴/۷ 【 : آنچه یڪ تحلیلگر بایست بداند】 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔺اگر تحلیل راهبردے میخوانید 🔻اگر سرخط تحلیلے میخواهید 🆔 | @zamanehh
🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺 بعد از جنگ در حال تفحص در منطقه کردستان عراق بودیم، که به طرز غیر عادی جنازه شهیدی را پیدا کردیم، از جیب شهید یک کیف پلاستیکی در آوردم داخل کیف وصیت نامه قرار داشت که کاملا سالم و این چیز عجیبی بود. در وصیت نامه نوشته بود: من سید حسن بچه تهران و از لشکر حضرت رسول (ص) هستم... پدر و مادر عزیزم شهدا با اهل بیت ارتباط دارند. اهل بیت شهدا را دعوت می کنند... پدر و مادر عزیزم من در شب حمله یعنی فردا شب به شهادت می رسم. جنازه م هشت سال و پنج ماه و ٢۵ روز در منطقه می ماند. بعد از این مدت جنازه من پیدا می‌شود. و زمانی که جنازه من پیدا می‌شود امام خمینی در بین شما نیست. این اسراری است که ائمه به من گفتند و من به شما می گویم. به مردم دلداری بدهید به آنها روحیه بدهید و بگویید که امام زمان (عج) پشتوانه این انقلاب است. بگویید که ما فردا شما را شفاعت می کنیم بگویید که ما را فراموش نکنند. بعد از خواندن وصیت نامه درباره عملیاتی که لشکر حضرت رسول (ص) آن شب انجام داده بود تحقیق کردیم. دیدیم درست در همان تاریخ بوده و هشت سال و پنج ماه و ٢۵ روز از آن گذشته است. ✍🏻 راوی سردار حسین کاجی 📚 خاطرات ماندگار ص١٩٢ تا ١٩۵ 🇮🇷شادی ارواح طیبه شهدا صلوات 🌺الَّلهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد و عجِّل فَرَجَهُم