eitaa logo
کانال اطلاع‌رسانی سایت ره توشه
399 دنبال‌کننده
19.2هزار عکس
24.9هزار ویدیو
1.1هزار فایل
ارتباط با مدیر کانال: @arhedayati
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢 فشار‌ها و ناراحتی‌ها در دنیا تطهیر کنندۀ مؤمن است❗️ در آستانه میلاد حضرت مادر ❤️ https://eitaa.com/ostad_mohsen_rafiei
👈یک ماجرای دردناک؛👇 🌞ماجرایی که اگر از خواب غفلت بیدار نشویم، ممکن است در هر کجایی باز تکرار شود. ☀️زنانی که روسری از سر برمی‌دارند و به آرمانهایِ انقلابِ اسلامی، امام و شهدا پشت می‌کنند و حذفِ‌حجاب می‌کنند و آتش بیارِ معرکه می‌شوند و انقلابِ‌زنانِ‌فواحش را رقم می‌زنند، این خاطره را چندین‌بار بخوانند؛ 🔆 *امنیت،اتفاقی‌نیست* ✍ متنِ سخنرانىِ ناديه مراد، دخترِ كُردِ عراقی و برنده‌ی جایزه نوبلِ صلحِ ۲۰۱۸ كه سه‌سالِ تمام، غنيمتِ داعش بود!!!😞 👈 نامِ‌شان داعش بود، آمده بودند ما را به جهنم ببرند و خود‌شان، سرِ راه به بهشت بروند!!! 👈 دعوتنامه‌شان در دستِ چپِ‌شان بود و با انگشتِ شهادتینِ دستِ راست، آسمان را نشان می دادند!!! *آنها مسلمان نبودند!!!* 👈 مادرم برایِ کارِشان، بسیار پیر بود و طعمِ حوریانِ بهشتی را نمی‌داد، پس او را کشتند، ولی خواهرِ کوچکم را که همچون بره‌ای تازه بود، نگه داشتند. آخه او باکره بود!!! همچون مریم، کمی معصوم‌تر، کمی کُردتر، همچون آب، زلال!!!😢 👈 خواهرم باید زنِ امیر الاکبر می‌شد!!! خدا شاهد بود، ما تفنگ نداشتیم، سرود "خوایه وه ته ن" میخواندیم!!! 👈 خدا شاهد بود آمدند و پدرم را به دو قسمتِ نامساوی تقسیم کردند؛ سرش را برای وطن، جاگذاشتند و بدنش را زیرِ خاک، دفن کردند تا نفت شود!!!😱 👈 خدا شاهد بود برادرِ کوچکم را لخت، زیرِ آفتاب نگه داشتند و به او شهادتین یاد‌می‌دادند!!! ▪️خدا شاهد بود که او از فرطِ عطش و بی‌آبی، جان داد!!! 👈 خدا شاهد بود سیاه بودند، مردانی از سرزمینِ حجر و آتش و ما زبانشان را نمی‌فهمیدیم، اما رفتارشان...!!!😱 👈 غولهایی بزرگ با مغزهایی کوچک، باورهای سخت!!! نامِ‌شان عقرب، ملخ، سوسمار بود!!! لشکری از لجن و اعتقادهایِ نابودگر!!! 👈 آنها آمدند، آرزوهای مرا کشتند، آنها من را غنیمت، صدا می‌زدند!!! 👈 آن زمان دیگه من، نادیا نبودم، آن روزها دختری بودم با روحی زخمی که از نفس‌هایم، خون‌می‌چکید، آن روزها هیولای ظریفی بودم که با جهان، قطعِ رابطه کرده بودم، درونِ من انسان، مرده بود چون لاشه‌ای بودم که حتی مومیاییِ هزار ساله‌اش هم، ارزش نداشت، آن روزها مرگی بودم در روحی!!! 👈 بعد از آن زنی می‌مرد، زنی حامله می‌شد، زنی خودکشی می‌کرد، زنی خودسوزی... زنی هزار رکعت نمازِ جبر می‌خواند!!!😱 👈 بعد از آن زنانی، در رنج و جبر، حامله شده بودند، زنانی که فقط یک تقویم می‌شناختند: روزِ اولِ تجاوز، روزهای بعد از آن عذاب!!!😞😢 👈 بعد از آن، تاریخ به دو دوره تقسیم شد: قبل از فاجعه‌ی سیاه و بعد از فاجعه‌ی سیاه!!!😢 👈 بعد از آن، زنان فقط یک خیابان را، سر راست بلد بودند، خیابانِ منتهی به بیمارستانِ بیمارانِ روانی!!!😢 👈 بعد از آن، زنان فقط یک آواز می‌خواندند: *"ای مرگ کجایی؟ زندگی ما را کشت".* 👈 بعد از آن زنان تابوت بودند و کودکان در شکمِشان مردگانِ هزار ساله!!! 👈 بعد از آن، زنان مجسمه‌ای بودند که برای عبرتِ تاریخ، بودند!!! 👈 آن روز هوا گرم بود، خدا شاهد بود، مردانی آمدند، ما را کشتند و باز آرزو می‌کردیم تا دوباره زنده شویم.... ✊🏻 اگر نبود قدرتِ باز دارندگیِ ایران... ✊🏻 واگر نبود فداکاریِ مدافعانِ باغیرتِ حرم... ✊🏻اگرمدافعانِ حرم نبودند و برایِ حفظِ حرمتِ حرمِ بی‌بی‌زینب(س) از دردانه‌های خود نمیگذشتند، امروز بسیاری از سه‌ساله‌ها و رقیه‌هایِ ما بدستِ یزیدیانِ داعشی، ذبح میشدند!!! ✊🏻 و خصوصا...اگر سردارِ دلها سردار ‌سلیمانی که سرِ این افعی (داعش) را در سوریه و عراق بکوبد و نابودش کند، چه بسا خدایِ ناکرده، این بلاها سرِ زنان و کودکانِ ایرانی هم می‌آمد.😱 👈اما... قرارمان این نبود... راه شهدا خیلی خلوت است... مینویسم تا یادم نرود... تمامِ اقتدارِ میهنم را از شما دارم... این روزها بیشتر از همیشه، شرمنده‌ی نگاهِ منتظرتان هستیم... نگاهی که گویا فریاد میزند، خونمان را باسازش به دشمن نفروشید. 👈مواظبِ تبلیغاتِ دروغینِ دشمن باشید🤔 الهی؛ حق امام وشهداء به خصوص شهدای مدافع حرم برما حلال بگردان🤲 🌸 شادی ارواح طیبه شهدا، خصوصا مدافعان حرم صلوات. ✊🏻🇮🇷الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌸 التماسِ دعای‌ فرج‌
30.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟡 ۸ دقیقه رگباری: ببینید جمهوری اسلامی ایران برای مردمش چه کارهایی انجام داده ولی مردم خبر ندارند🇮🇷 🔹جای وزیر آموزش و پرورش بودم دیدن این کلیپ را برای همه دانش آموزان اجباری میکردم 🔹جای رئیس صدا وسیما بودم قبل برترین برنامه های صداو سیما این کلیپ را پخش میکردم مثلا بین دو نیمه بازی استقلال و پرسپولیس 🔹جای وزیر علوم بودم ، دیدن این کلیپ را برای همه دانشجویان و اساتید اجباری میکردم 🔹نمیدونم خلاصه همه مردم ایران ، نه همه مردم منطقه، نه همه مردم جهان باید بدانند انقلاب ایران با ایران چی کرد. https://eitaa.com/panasavadkooh
10.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تا آخر تماشا کنید 😂 ❗انتشار محتوا در راستای جهاد تبیین با شماست👇 https://eitaa.com/joinchat/1066729623Cf64777909c
44.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جدی وسط این کمبود سوخت نیروگاه ها و برق شهری و صنایع چرا یکی باید بیاد نمای ساختمون رو نصفه شب نورافشانی کنه؟ یه دور کوچیکی توی شهر بزنین می‌بینید که بعضی ساختمان های مسکونی و تجاری و حتی دولتی نما و بعضا محوطه اطراف شون رو نور افشانی کردن! بعد برخی مناطق دیگه با قطع برق مواجه هستن... @mhbayat_ir
فقط چند درجه‌ی ناقابل !! سلام و عرض ادب لطفاً حوصله به خرج دهید و بخوانید تجدید خاطرات الان چند روزه که از سر صلاتِ صبح تو رادیو، تا اخبار پس از شامگاهی تو تلویزیون، مدام اعلام میکنن: زنهار ! هشدار! آگاه باشید که هوا این هفته سرد خواهد شد!!  حالا که چی؟ چند درجه! فقط چند درجه‌ی ناقابل! هوا قراره سرد بشه! مطمئنم که کل سیستم هواشناسی رو، این جدیدی‌ها اداره می‌کنند که اینقدر هول و ولا برشون داشته! و گرنه قدیمی‌ترها خوب یادشونه زمستونای سرد و بخاری‌های نفتی پِِت پِتی رو!! خرمن‌های سفید برف و چکمه‌های رنگیِ کفش ملی رو! اون زمانا از اول مهر، هوا رو به خنکی می‌رفت، آبان دیگه سرد بود. اصلا مدرسه‌ها بخشنامه داشتند از وسط آبان بخاری‌ها رو روشن می‌کردند، قبلش باید دیگ دیگ می لرزیدی تو کلاس! از همون اولِ پاییز، لباس کاموایی‌ها و ژاکت‌ها و کلاه‌کش‌ و شال‌ها و... از تو بقچه در میومد! کی مثل الان با یه تا پیرهن و تی‌شرت میگشت تو خونه؟  دولا سه‌لا لباس می‌پوشیدی، یه بافتنی مامان‌دوز هم روش. جورابا از پامون کنده نمی‌شد. اوایلِ آبان بخاری‌های نفتی و علاالدین های سبز و کِرمی‌رنگ از تو انباری‌ها میومد بیرون. تویست هم بود که ژاپنی بود و باکلاس، تازه بو هم نمی‌داد! بخاری‌های نفتی اکثرا یا ارج بودند یا آزمایش. همشونم سبز و سیاه. ملت یا بشکه ۲۲۰ لیتری نفت تو حیاط داشتند یا اگه باکلاس بودند یه تانکر بزرگ ته حیاطشون!  نفت آوردن نوبتی بود، پسر و دختر هم نداشت، اگه زرنگ بودی و یادت بود که تا قبل از غروب بری و سهمت رو بیاری که هیچ، وگرنه تاریک و ظلمات باید پیت به دست میرفتی تا تهِ حیاط عینهو کوزت. برف که اکثر وقتا روی زمین نشسته بود حتی شده ۵ سانت. اگر هم برف نبود، یخ زده بود زمین، باید تاتی تاتی میرفتی تا دم تانکر، گاهی مجبور بودی از تو بشکه‌های ۲۲۰لیتری، نفت رو منتقل کنی به گالن‌های کوچیکتر! اون موقع یه وسیله‌ی کارآمدی بود که ازقضای روزگار اسم خاصی هم نداشت. یه لوله کرم رنگ با یه چی نارنجی شبیه آکاردئون روی سرش و شیلنگی که عین خرطوم فیل آویزون بود، خدایی اسم نداشت ولی خیلی کار‌راه‌انداز بود. کرسی یا بخاری رو میذاشتن تو هال و بسته به شرایط جوی و گذر فصل، دکوراسیون خونه رو هی تغییر می‌دادند! یعنی سرد و سردتر که می‌شد، درب اتاق ها یکی‌یکی بسته میشد و محترمانه منتقل می‌شدی به وسط هال! دی و بهمن عملا خونه فقط یه هال داشت با دمای قابل تحمل و یه آشپزخونه‌ی گرم. اتاق‌ها در حد سیبری سرد بود و اگه یه وقت خدانکرده قصد می‌کردی بری تو اتاقت و یه چیزی ورداری، باید یه نفس عمیق می‌کشیدی، درو باز می‌کردی، به دو می‌رفتی و به دو برمی‌گشتی. و دقیقا تو همون زمان، حداقل چهار نفر با هم داد میزدند: درو ببند!! وای سوز اومد!! باد بردِمون!! گاهی هم که خسته می‌شدی و دلت می‌خواست بری تو اتاقت، یا امتحانی چیزی داشتی، یه بخاری برقی قرمز با دو تا لوله‌ی سفالی سیم‌پیچ شده می‌دادند زیر بغلت، بدیش به این بود که باید میرفتی تو بغلش می‌نشستی تا گرم شی، دو قدم دور می‌شدی نوکِ دماغت قندیل می‌بست! بخاری محل تجمع کل خونواده بود، موقع سریال همه از هم سبقت می‌گرفتند که نزدیکترین جا به بخاری رو پیدا کنند، حتی روایته که بعضیا از هول دور موندن از بخاری، شام رو هم نصفه ول می‌کردند. پشت بخاری معمولاً مخفیگاه جورابهای شسته شده و کفشای خیس بود که باید خشک میشد تا صبح به پا بکشی و بری مدرسه. و اما روی بخاری، آشپزخونه‌ی دوم مامان بود، همیشه یه چیزی بود برای پختن و داغ شدن یا خشک کردن. اگر هم نبود، پوستای پرتقالی بود که بابا شکل آدمک و ترازو و گربه ردیف می‌کرد رو بخاری تا بوی نفت، زیرِ عطرِ پوستِ پرتقال‌های نیمسوز گم بشه. موقع خواب، دل شیر می‌خواست سرت رو بذاری رو بالش گل‌گلیِ یخ! بالش رو با احتیاط پهن می‌کردیم رو بخاری، بعد هم جلدی تاش میکردیم که گرمیش نره؛ سرت رو که میذاشتی رو بالشِ گرم، انگار گرمیِ آفتابِ وسطِ تابستون بود که آروم، لابه‌لای موهات نفوذ می‌کرد. پتوهای ببر و طاووس‌نشان و لحاف‌های پنبه‌ای ساتن دوز رو تا زیر چونه بالا می‌کشیدیم. صدای گُرگُر بخاری آرامش‌بخش‌ترین لالایی شبانه بود . بیرون سرد بود،خیلی سرد! ولی دلمون گرم بود. گرم به سادگی زندگی‌مون، به سادگی بچگی‌مون. دلمون گرم بود به فرداهایی که میومد. فرداهایی که سردیش اثری نداشت تو شادیامون، شادی بچه‌هایی که با چکمه‌های رنگیِ کفش‌ملی تو راه مدرسه، گوله برفی سمت هم پرتاب می‌کردند، بچه‌هایی که گرچه دست‌هاشون مثل لبو قرمزِ قرمز بود ولی دلاشون گرم بود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻وقتی سخنرانی رئیس جمهور آغاز نشده، پایان یافت!! ✍🏻مهمانان خارجی: 😐😐😶‍🌫😶
. ♨️ آغاز چهارمین روز محاکمه نتانیاهو 🔹بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر، برای چهارمین روز شهادت در دادگاه منطقه‌ای تل آویو حاضر شده است. جلسه استماع دیروز به دلیل بازدید امنیتی نتانیاهو از کوه حرمون واقع در بلندی‌های اشغالی جولان لغو و به امروز موکول شد. 🔹نتانیاهو در سه پرونده فساد محاکمه می‌شود. او در پرونده ۱۰۰۰ و پرونده ۲۰۰۰ با اتهامات کلاهبرداری و نقض اعتماد و در پرونده ۴۰۰۰ با اتهامات رشوه خواری و همچنین کلاهبرداری و نقض اعتماد روبرو است. 📌 بزرگترین کانال خبری تحلیلی در ایتا @fori_sarasari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حیای بمب‌ها! روایت مدافعان حرم از بمب و موشک هایی که به گنبد و حرم حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) اصابت کردند ولی منفجر نشدند! اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌺
9.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هر آنچه پزشکیان سه روز پیش از نارساییها گفت ، امریکا همونا رو هدف قرار داد لطفا گوش کنید و ببنید .......؟!!!!